سياسي اجتماعي

الله اکبرهای صدام !!

الله اکبرهای صدام !!

روچنه

روزگار عجیبی است، انگار دیواری کوتاهتر از دیوار دین گیر نمی‌آید که هر‌کسی در هر جایی، به هر مناسبتی و با هر وسیله‌ای و بدون هیچ انصافی دین را آماج حملات خود قرار می‌دهد، دینی که به‌ روشنی روز برای هر عقل سلیمی خود را از هر اتهامی مبرا کرده است. دامنه‌ی این حملات تا جایی رسیده که یکی از به اصطلاح نویسندگان محلی، علت اختلاف دو حزب اتحادیه‌ی میهنی و دمکرات کردستان عراق را دین و حرکات اسلامی دانسته است و با دلایلی که بیشتر به متن نمایشنامه‌ای کمدی شبیه تر است در پی اثبات آن بوده است.

 

براستی که باید گفت نویسندگان محلی بخصوص آنانی که ارتباطات مشکوکشان روز به روز علنی تر می‌شود وقاحت و بی‌انصافی را به حد اعلای خود رسانده‌اند و به زندگی در تاریکی چنان عادت کرده‌‌اند که نور خورشید را منکر شده و آن را برای حیات مضر می‌دانند، تأسف آن هنگام به اوج خود می‌رسد که خود را روشنفکر و مدافع ملتشان می‌نامند و در کارگاه چهره‌سازی خود آنچنان غرق در توهم گشته‌اند که انتظار دارند نامشان در ردیف مشاهیر واقعی این ملت ثبت شود.

 

حکایت الله اکبر‌ گفتن‌های صدام به هنگام قرائت حکم اعدامش هم چیزی شبیه به همان است اما با ظاهری دیگر و بازیگرانی دیگر.

 

می‌گویند: فردی را به جرم دشمنی با یهودیان زندانی و حکم اعدامش را صادر کرده‌بودند، قبل از اعدام اعلام می‌کند که می‌خواهد یهودی شود و از دین خود دست بردارد، مجریان حکم و زندانبانان بسیار خوشحال می‌شوند و علت تصمیمش را از او جویا می‌شوند در جواب می‌گوید: خوشحال نباشید من بر عقاید خود همچنان پابرجایم اما هدف از یهودی شدنم این بود که با اعدام من یک نفر از جمعیت یهودیان کم شود.

 

الله اکبر های صدام هم آخرین تقلای دیکتاتور خونخواری بود که می‌خواست همچون دیگر حرکاتش در جریان دادگاه چون: در دست داشتن

قرآن ، نماز خواندن در دادگاه و … و یا در هنگامی‌که در مسند قدرت بود چون : کشتار ۱۸۲۰۰۰ کرد به نام انفال و … چهره‌ی دین را در نظر جهانیان منفور گرداند .

 

الله اکبر‌های صدام ادامه‌ی همان تلاش‌هایی است که حسابگرانه‌ در پی آن است تا دین مترقی اسلام را از صحنه‌های سیاسی، اجتماعی، فکری و فرهنگی جامعه خارج کند و آن را به محدوده‌ی شخصی افراد واپس زند.

الله اکبرهای صدام عبرت تاریخ است تا همگان و بویژه  صدام‌سیرتان بدانند که خداوند از

همه‌ی قدرت‌ها برتر است ، قدرتی مافوق تصور انسان که دیکتاتور جنایتکاری چون صدام را به‌دست دیکتاتوری مدرن‌تر از تخت به زیر می‌کشد و لفظ مبارک « الله اکبر » را بر زبانش جاری ‌می‌کند تا با یلدآوری تصاویر نسل کشی انفال و فاجعه‌ی حلبچه با تمام وجود دریابد که تنها « الله » اکبر است نه صدام و نه دیگر دیکتاتور‌های تاریخ.

 

الله اکبرهای صدام اما هشداری است برای دلسوزان دین تا پاشنه‌ی آشیل خود را بشناسند و با اتخاذ اسبابی مناسب به مبارزه با جریانی برخیزند که سعی دارد با چهره‌های

متفاوت دین اسلام را دین خشونت، عقب ماندگی ، تحجر  و تندروی معرفی کنند . جریانی که در طرفی از آن گروههای به اصطلاح اسلامی تندروی چون القاعده ، طالبان و نسخه‌های مشابه ریز و درشت وطنی آن و از طرفی شبکه‌ی اختاپوسی صهیونیزم با تمامی امکانات تبلیغاتی ، تسلیحاتی و سیاسی‌اش قرار دارند.

 

مختصر آنکه نمایش چهره‌ی واقعی دین در آشفته بازار این دنیا ؛ ایمان ، دانش و توانایی ویژه‌ای می‌طلبد تا بتوان در صحنه‌ی نابرابر رویارویی با چنین جریاناتی سربلند و موفق بیرون آمد و بی‌گمان بهره‌مندی از تجارب خواهران و برادران مسلمان در کشور‌های اروپایی و آمریکایی در عرصه‌ی دعوت بسیار ارزشمند و مفید خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا