تربیت فرزندانمطالب جدید

مفهوم شیطان نزد کودکان و نوجوانان

مفهوم شیطان نزد کودکان و نوجوانان

نویسنده : ناصر باهنر

الف) از دیدگاه اسلام

بر پایه ی آیات قرآنی و احادیث درباره شیطان در می یابیم که شیطان وجودی مستقل دارد و از جن است. [۱] و جن موجودی پنهاناز حواس ما و دارای شعور و اراده می باشد. ماده اصلی خلقت شیطان آتش است برخلاف انسان که از خاک، آفریده شده است و همین مسأله سبب گردید او پس از خلقت انسان از خاک استکبار نماید و از سجده بر انسان خوداری ورزد تا بعد از هزاران سال عبادت و تقرب در بارگاه الهی از آن رانده شود و فرصت فریب انسان ها را بیابد. نفوذ شیطان در انسان به گونه ای نیست که انسان ازادی و اختیاری در برابر او نداشته باشد و ما تنها عامل گمراهی خود را از شیطان بدانیم. از قرآن کریم به آسانی استنتاج می شود که شیطان نمی تواند انسان را مسلوب الاراده سازد و از قول شیطان اعلام می دارد که خویشتن را سرزنش کنید. و هرگز مرا ملامت نکنید.[۲] شیطان تنها نقشی را که برای خود می پذیرد، این است که انسان را دعوت به پلیدی و بدی کرده است و در کسانی توانسته است واکنش ایجاد کند که خود به دنبال شیطان راه افتاده اند.[۳] رمز موفقیت او بر آن گروه این است که چهره زشتی را چنان آرایش می کند تا انسان گمان نماید زیباست و حتی گاهی به خیر بودن آن شرّ اعتراف نماید، اما انسان موجودی مسئول و مکلف در قبال اعمال ناپسند خود است، زیرا می توانست با تقویت ایمان، وجود خویش را از وسوسه های شیطانی در امان بدارد. اصولا” هیچ چیز در این دنیا از ناحیه خداوند بد آفریده نشده است و خداوند خیر محض است و بد ر ا خلق نمی کند و در حقیقت شرّ فقدان خوبی هاست.

تمایلات نفسانی ما زمینه کار شیطان است. این انسان است که با اختیار خودراه برای شیطان باز می کند و به شیطان این فرصت را می دهد که به فعالیت بپردازد. اگر این تصور پیش آیدکه شیطان بر هر کاری توانا است دچار شرک افعالی شده ایم. و از سوی دیگر خطاب خدا به انسان و مسئولیت او در برابر اعمالش بی معنی است.

ب) درک کودکان و نوجوانان از این مفهوم

 

درک کودکان پیرامون این مفهوم از سه دوره گذر می کند: نخست؛ دوره انسان انگاری که تا سن ده سالگی شیطان به صورت انسانی قابل رؤیت با کیفیت های فیزیکی تصور می گردد و تا پایان این دوره چنین تفکر خام و غیر واقعی غلبه دارد. کیفیت این مفهوم مشابه با چگونگی درک آنان از مفهوم خدا تغییر می یابد که نشانگر برداشت مشابه کودکان از موجودات غیر مادی و مجرد است. کودکی هشت ساله در پاسخ بیان داشت: ” او انسانی ترسناک است که از سرش شاخ هایی بیرون آمده است.” کودک ده ساله ای نیز چنین تعبیر نمود: ” او مثل خدا خوب و مفید نیست. کارهای شیطان همه اش این است که شرّ درست کند.” تلاش او این است که پیامبر و دیگر مردم را به راه شیطانی خود بکشد.

دوره دوم را که یک مرحله واسطه است، می توان مافوق طبیعی عینی دانست، به این معنا که برخی انسان انگاری های خام هنوز هم وجود دارد، ولی عناصر مافوق طبیعی نیز به آن افزوده شده است و طبیعت مقتدر و ترسناک او بیشتر گردیده و به هیأتی تهدید کننده تر یافته است. با کاهش ویژگی انسان نگاری به او به عنوان یک روح شرور مافوق طبیعی نگاه می شود.

این دوره برای اغلب دانش آموزان تا حدود سیزده سالگی ادامه می یابد. همچنان تشابه این مفهوم را به مفهوم خدا می توان در این مرحله نیز دریافت. یکی از آنان بیان داشته بود: ” او یک شخص است، یک انسان، او کنار توست که به تو می گوید کارهای بد را انجام دهی. “

در دوره پایانی ( سیزده سالگی به بعد) مرحله انسان انگاری پشت سر گذاشته می شود. برای برخی از دانش آموزان هنوز هم، بدی و هویتی مجزا دارد، زیرا از آن به عنوان روح بدی یاد می شود که در مقابل روح مقدس قرار می گیرد، مانند این بیان ” او یک روح است که در مقابل خداست. یک روح بد. او وقتی آمد که اولین انسان بر روی زمین کار خطایی انجام داد. او از جاهایی از زیر ز زمین آمده است.” ولی اغلب آن ها بدی ها را همان رغبت های درونی فردمی دانند و شیطان سمبل یا نامی است که برای توضیح آن به کار گرفته می شود.

—————————————

نام کتاب: آموزش مفاهیم دینی همگام با روان شناسی رشد /مؤلف:ناصر باهنر /ناشر: شرکت چاپ و نشر بین الملل

[۱] کهف/۵۰

[۲] ابراهیم/۲۲

[۳] حجر/۴۲ و ق/۲۷

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا