سياسي اجتماعيمطالب جدیدمقالات

اسلام هراسی چیست؟ زیربنای فکر اسلام هراسی چیست؟

اسلام هراسی چیست؟ زیربنای فکر اسلام هراسی چیست؟

نویسنده : دکتر امیر محبیان

موهمات در این میان، تقریباً مبتنی بر “تصورات نامتجانس” با واقعیت در تضاد و کشمکش است و در یکدیگر نفوذ می کند و نوعی گفتمان فراتر از واقعیت ایجاد می کند. (ژان بودریار)

اسلام در آیینه و هم غرب

یکی از کارکردهای سیاسی رسانه در سی سال اخیر در جهت اعمال فشار بر دین باوران؛ ایجاد فضای هراس غیر طبیعی از اسلام است. رسانه ها در این فرآیند نقشی کلیدی داشته و عملاً با تعیین دستور کار در این مورد کوشیده اند افکار عمومی در غرب را علیه اسلام برانگیخته و نهایتاً ابزاری را علیه این دین به مثابه یک خطر عمومی در اختیار سیاستمداران قرار دهند تا در معادلات و تعاملات سیاسی از آن بهره گیرند.

پژوهش گران این حوزه تقریباً اتفاق نظر دارند که اسلام هراسی بخش جدایی ناپذیر روند معارضه آمیز بین جوامع غیرمسلمان نشین و بیشتر مسیحی نشین با مسلمانان است … با فروپاشی نظام دوقطبی، غرب که از نظر ذهن با دشمن منسجم و ساختاری به عنوان کمونیسم عادت و خو یافته بود، بعد از اتمام جنگ سرد و به هم ریختن نظام بین المللی پیشین، هراس از اسلام را جایگزین هراس از کمونیسم کرد. بنابراین “اسلام هراسی” پدیده ای معاصر و محصول شرایط نوین است جایگزین خط سبز با خط سرخ در سطح جهان، وارد استراتژی های امنیت بین المللی شد.[۱]

 

اسلام هراسی چیست؟

اسلام هراسی به عنوان پیش داوری و تعصب علیه اسلام و مسلمین تعریف شده است.

از لحاظ ریشه شناسی واژه، این عبارت مرکب از دو واژه اسلام و فوبیا می باشد که به معنای “ترس غیر عقلانی” و “بیزاری و نفرت” از چیزی به کار رفته است.

در فرهنگ آکسفورد تعریف اسلام هراسی چنین است: ترس یا تنفر از اسلام، مسلمانان و فرهنگ اسلامی به ویژه زمانی که ترس از آن به عنوان یک نیروی سیاسی است.

پتر گوتشالک معتقد است این واژه بر نگرانی اجتماعی از اسلام و مسلمین هم دلالت می کند. اصل واژه فوبیا متخذ از واژه یونانی phobos و به معنای ترس بیمارگونه و غیرعقلانی در نظر گرفته اند، خود نشان از وجود نوعی گرایش غیرعقلانی در غرب در مواجهه با اسلام است که می کوشد موصفی عقلانی در قبال اسلام اتخاذ نماید، از این رو اسلام هراسی از منظر این افراد نوعی اقدام غیرطبیعی و بیمارگونه تلقی می شود.

کوفی انان رئیس وقت سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۴ در یک کنفرانس سازمان ملل در مورد اسلام هراسی گفت: جهان مجبور شده که اصطلاح جدیدی را برای تعصب فزاینده و گسترده که به صورت نگران کننده ای گسترش یافته وضع کند. اصطلاحی چونان «اسلام هراسی»، این امر حاکی از اهمیتی است که جهان برای بروز این پدیده قایل است.

گفته شده است که اولین کاربردهای این عبارت به اواخر دهه ۱۹۸۰ میلادی برمی گردد ولی پس از حملات یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ در رسانه ها به صورت گسترده مورد استفاده قرار گرفت. مؤسسه پژوهش، مددکاری اجتماعی و اقلیت ها در اروپا، اسلام هراسی را به عنوان شکل جدیدی از نژادپرستی در اروپا می شناسد.

در سال ۱۹۹۶ یک مؤسسه انگلیسی به نام رونی مد تراست کمیسیونی را در مورد مسلمانان بریتانیا و اسلام هراسی با ریاست پروفسور گوردون کان وی، جانشین رئیس دانشگاه ساسکس برگزار کرد. گزارش این نشست در سال ۱۹۹۷ تحت عنوان اسلام هراسی: چالشی برای همه ما توسط جک استراو رسماً منتشر شد. در سابقه کاربرد این اصطلاح معمولاً به کار بردن این عبارت در جمله آمریکایی Insight به سال ۱۹۹۱ و یا استفاده از این اصطلاح توسط روحانیون ایران به هنگام انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ و حتی استفاده از آن به سال ۱۹۲۱ توسط یک نقاش فرانسوی به نام اتین دینه که نام نصرالدین دینه هم معروف است، اشاره می کنند.

در پایان دهه ۱۹۹۰ میلادی از قرن گذشته، “کمیسیون امنای رانیمید” اسلام ستیزی را به عنوان نوعی بیم و تنفر از اسلام تعریف کرد که به نوعی احساس ترس یا نابردباری در قبال همه مسلمانان به کار می رود.

واقعیت آن است که خصومت غرب با اسلام و مسلمانان، پدیده ای نیست که تنها پس از ۱۱ سپتامبر به وجود آمده باشد. این پدیده سوابق تاریخی بی شماری دارد. اسلام و مسلمانان در پی تصرف بخش گسترده ای از خاورمیانه و شمال آفریقا که پیش از آن در کنترل امپراتوری مسیحی بیزانس بود، دز قرن های هفتم و هشتم “عصر مشترک” به دشمن دینی و سیاسی جدید مسیحیان تبدیل شد. “نبرد پواتیه. در سال ۷۳۲ میلادی که در آن مسیحیان مسلمانان مهاجم را شکست دادند، هنوز در قرن بیستم به عنوان تعیین کننده ترین نبرد در تاریخ اروپا به شمار می رود.

پس از این نبرد، ایزادور پکنسیس، کشیشی که در قرن هشتم می زیست واژه اروپائیان را برای توصیف هویت جدید مسیحیانی ابداع کرد که لشکریان مسلمانان را در این نبرد شکست دادند.

 

تئوری پردازان اسلام هراسی

تئوری پردازی در غرب عمدتاً بر پایه خلاء صورت نمی گیرد بلکه واقعیت های بیرونی تئوری پردازان را وا می دارد که ارایه تبیینی دقیق از واقعیت ها و خطرات محتمل برای بنیان های فرهنگی و اجتماعی جوامع غربی در جهت ارایه راهکارها و توصیه های کلیدی حرکت کنند و عملاً تئوری ها را مقدمه حرکت در عرصه عمل قرار دهند.

در حوزه آثار اسلام بر تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی غرب نیز همین روند طی شده است. غربیان با درک این که مسلمانان ۵ تا ۷ درصد قاره اروپا را تشکیل می دهند (حدود ۳۳ میلیون نفر جمعیت) و بخش هایی از ملت های اروپایی، آلبانیایی ها و بوسنیایی همراه با گروه های قومی اروپا (پوماک ها، تورب ها، روما، تاتارهای لهستانی، ترک های اروپا) از اسلام پیروی می کنند؛ به اسلام به عنوان یک خطر نزدیک می نگرند.

لذا تعدادی از اندیشمندان غربی در زمینه تئوری پردازی برای اسلام هراسی گام پیش نهادند. دو تن از شاخص ترین استادان غربی در به وجود آوردن یک نظام شناختی که در آن باید از هویت مسلمانان هراسید، در سال های پایانی جنگ سرد و سال های آغازین دوران پس از جنگ سرد، نقس اساسی داشتند. این دو نفر عبارتند از: برناردلوئیس و ساموئل هانتینگتون.

لوئیس در سال های آخر جنگ سرد که نظام دو قطبی در حال فروریختن بود و خیزش مسلمانان در سراسر جهان در ابعاد سیاسی و اجتماعی مشاهده می شد، لوئیس کسی بود که سال ۱۹۸۸ میلادی در سخنرانی سالانه، موقوفه ملی علوم انسانی رسانه هایی تفکر و منظومه شناختی را عرضه داشت و در دو دهه گذشته تفکر مزبور را پیش برد. بی جهت نیست که از او به عنوان معمار فکری نئومحافظه کاران در اشغال نظامی عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی نام برده می شود.

 

زیربنای فکری اسلام هراسی

هر عمارت فکری دارای زیربنای قابل اتکایی است که تئوری پردازان بر پایه آن تئوری های خود را استوار می گردانند. بر اساس گزارشی تحلیلی کمیسیون امنای رانیمید هشت برداشت زیربنای تفکر اسلام هراسی است:

  1. اسلام به مثابه یک بلوک یکپارچه، ثابت و بی توجه به تغییرات دیده می شود.
  2. مجزا و بیگانه (غیر) با دیگر فرهنگ ها دیده شده که دارای ارزش های مشترکی با سایر فرهنگ ها نسبت و تأثیر و تأثر نسبت به سایر فرهنگ ها ندارد.
  3. به آن از موضع فروتر نسبت به غرب نگریسته شده و آن را وحشیانه، غیرعقلانی، بدوی و شهوت گرا لحاظ می کنند.
  4. اسلام خشونت گرا، متجاوز، تهدیدگر و حمایت کننده از تروریسم و نیز درگیر در نبرد تمدن ها دیده شده است.
  5. به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی که کاربردهای نظامی و سیاسی دارد؛ ملاحظه می شود.
  6. انتقادات مسلمانان از غرب مردود است.
  7. دشمنی در قبال اسلام برای توجیه فعالیت های تبعیض آمیز علیه مسلمانان و طرد آن ها از جریان اصلی جامعه به کار می رود.
  8. حرکت ضد مسلمین امری طبیعی و عادی تلقی می شود.

اما جریان های فعال در مقابله با اسلام و شدیداً اسلام ستیز در غرب که هم سود برنده از تحرکات مبتنی بر اسلامی هراسی بوده و هم آن را به انحای گوناگون تغذیه می کنند؛ عبارتند از:

۱-      گروه های صهیونیستی

۲-      مسیحیان صهیونیست (پروتستان های فعال در آمریکا)

۳-      جریان های کاتولیک صلیبی

۴-      جریان های قومی ارتدوکس متضاد با مسلمانان (جریان های تندرو صرب)

۵-      گروه های نژادپرست و آشوب گر

۶-      جریان های سیاسی

۷-      لاییک های مهاجر از کشورهای اسلامی

۸-      ایدئولوژی های انحرافی و ضد اسلامی (بهائیت و مارکسیسم و …)[۲]

نگاهی به تصویری ذهنی که می کوشند از اسلام پدید آورند به وضوح ثابت می کند که غربیان تلاش می کنند با نوعی نگرش از موضع برتر و شاخص شمردن ارزش های سکولاریستی به تحقیر اسلام و اسلام گرایان پرداخته و نبرد نرمی را که با القاء ارزش های سکولاریستی پیش گرفته بودند؛ با واژگان خشن به نوعی نبرد سخت نزدیک گردانند.

روشن است که جوامع مسلمان تمایلی به ادغام در جوامع غربی ندارند و از سوی دیگر زاد ولد مهاجران مسلمان در فرانسه ۹ برابر فرانسوی تباران ذکر شده است؛ لذا همواره این نگرانی برای تندروان غربی وجود دارد که ظرف پنجاه سال آینده غرب را بدون هر گونه نبردی در چارچوب بلوک قدرتمند اسلام تصور کنند.

—————————————————————–

منبع: رسانه و مدیریت برداشت عمومی / مؤلف: دکتر امیر محبیان / انتشارات: پیشگامان اندیشه آریا ۱۳۹۰

[۱] – سجادپور، سید محمد کاظم، بنیاد استراتژیک اسلام هراسی (از مجموعه مقالات همایش اسلام هراسی)، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، ۱۳۸۹، ص ۲۶.

[۲] – امینیان، بهادر، اسلام هراسی (از مجموعه مقالات همایش اسلام هراسی)، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، ۱۳۸۹، ص ۱۳۲.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا