قرآنمطالب جدیدمقالات

اسباب نور مومنان و ظلمت میدان حشر

اسباب نور مومنان و ظلمت میدان حشر

نویسنده: علامه مفتی محمد شفیع عثمانی دیوبندی/ مترجم: حضرت مولانا محمد یوسف حسن پور

” یوم تری المؤمنین و المؤمنات یسعی نورهم بین ایدیهم و بأیمانهم” یعنی روزی قابل ذکر است که شما، مردان و زنان ایماندار را می بینی، که نورشان از جانب جلو و دست راست آن ها می باشد، مراد از آن روز، قیامت است، و این اعطای نور به آن ها، قبل از حرکت بر پل صراط می باشد، و تفصیل آن در حدیث حضرت ابو امامه باهلی است، که ابن کثیر آن را به حواله ای ابن ابی حاتم نقل کرده است، و حدیث طولانی است و در آن آمده است که ابو امامه پس از شرکت در نماز جنازه ای در دمشق، برای یادآوری مردم برخی از احوال مرگ و قبر و حشر را بیان نمود، که ترجمه جملاتی چند در زیر آورده می شود:

سپس شما از قبر ها به سوی میدان حشر انتقال می یابیدکه دارای مراحل و مواقف مختلفی است، و کار به جایی می رسد که بعضی صورت ها به حکم خداوند سفید و روشن می گردند و بعضی دیگر سیاه می ماند و مرحله ای دیگر چنان است که تاریکی شدیدی بر کل اهل محشر اعم از مؤمن و کافر عارض می گردد و به هر مؤمنی نوری داده می شود.

در روایت دیگری از ابن ابی حاتم به حواله ای حضرت عبدالله بن مسعود نقل شده است که نور در میان مؤمنین به اندازه ی اعمالشان تقسیم می شود، لذا نور بعضی از آنان به قدر کوهی می باشد و از بعضی دیگر به قدر درخت خرمایی خواهد بود، و از بعضی به اندازه ی قامت انسانی و کمترین نور از آن کسی است که تنها انگشتی از او نورانی می باشد که آن هم گاهی روشن می شود و گاهی خاموش می گردد.[۱].

سپس حضرت ابوامامه باهلی فرمود که: به کفار و منافقین نوری اعطا نمی گردد، پس از آن فرمود که این واقعه را قرآن کریم در آیه ۴۰ از سوره ی ” نور” به عنوان مثالی چنین بیان نموده است: ” أَوْ کَظُلُمَاتٍ فِی بَحْرٍ لُّجِّیٍّ یَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَرَاهَا وَمَن لَّمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ”

و فرمود: کیفیت نوری که به مؤمنین داده می شود، مانند نو ردنیا نمی باشد که هر کجا قرار بگیرد، فقط اطرافیان استفاده کنند؛ بلکه چنان که کور، با بصارت شخصی بینا، نمی تواند ببیند، کافر و فاسق نمی توانند از نور مؤمن استفاده نمایند.[۲]

از حدیث حضرت ابوامامه باهلی معلوم می شود که پس از ظلمت شدید در موقف حشر، بین مردان و زنان مؤمن نور توزیع می شود، و کفار و منافقین از آن محروم می مانند، که به آن هیچ گونه نوری نمی رسد.

اما طبرانی در حدیث مرفوعی از حضرت ابن عباس نقل کرده است که رسول خدا(ص) فرمود: بر روی پل صراط خداوند به هر مؤمن و منافق نوری می دهد، ولی وقتی که به پل صراط می رسندنور منافق سلب می گردد. از این روایات معلوم گردیدکه در ابتدا به منافقین نوری اعطا می گردد، اما به هنگام رسیدن به پل صراط، از آن ها سلب می گردد، به هر حال چه، نوری ابتدا به آن ها داده نشود، و یا این که بعدا” از آن ها سلب شود، به هنگام رسیدن به پل صراط از مؤمنین تقاضا می کنند که اندکی توقف کنید تا ما بتوانیم از نور شما استفاده کنیم؛ زیرا در دنیا در نماز، زکات، حج، جهاد و سایر اعمال با شما شرکت می کردیم، پس به آن ها، پاسخ عدم پذیرش داده می شود، که بعدا” توضیح داه خواهد شد، و مناسب حال منافقین همین است که نخست مانند مؤمنین به آن ها نوری داده شود، و سپس سلب گردد، چنان که آنان در دنیا می کوشیدند که خدا و رسولش را فریب دهند، لذا در قیامت با آنان چنان رفتار می شود که مثلا” برای فریب کسی ابتدا روشنی به او نشان داده شود و سپس خاموش گردد، قرآن در آیه ی ۱۴۲ از سوره ی نساء فرموده است: ” یُخَادِعُونَ اللّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ” یعنی: منافقین می کوشند تا خدا را فریب دهند در صورتی که که خداوند فریب دهنده ی آن هاست.

اما بغوی فرموده است که: مراد از این فریب دادن، آن است که نخست به آن ها نوری اعطا می گردد، اما در موقعی که نیاز به آن می باشد، سلب می گردد، و آن زمانی است که مؤمنان نیز احساس خطر می کنند که مبادا نور ما هم سلب گردد، لذا به بارگاه خداوند دعا می کنند که نور ما را تا آخر بر قرار بدار، چنان که ذکر این دعا در آیه ی ۸ از سوره “تحریم ” آمده است: ” یَوْمَ لَا یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ یَسْعَى بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَبِأَیْمَانِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا ” [۳].

در “صحیح مسلم ” و ” مسند امام احمد” و ” سنن دار قطنی ” در حدیث مرفوعی از حضرت جابر بن عبدالله روایت است که در ابتدا به همه مؤمنان و منافقان نور اعطا می گردد، چون به پل صراط می رسند نور منافقان سلب می گردد، و در” تفسیر مظهری ” در بین این دو روایت چنین تطبیقی بیان شده است که به آن دسته از منافقین که در زمان خود آن حضرت (ص) بوده اند، در ابتدا مانند کفار نوری داده نمی شود ، اما به منافقین بعد از آن زمان آن حضرت (ص)، از آن جهت که سلسله وحی قطع شده و بدون وحی قطعی، نمی توان به کسی منافق گفت، اگر چه منافق گفته نمی شود، ولی خداوند می داند که در دل چه کسی، ایمان وجود دارد و در دل چه کسی ایمان نیست، پی کسانی که نفاقشان در علم خدا باشد، اگر چه در ظاهر نفاقشانآشکار نشده است، در ابتدا به آنان نوری عطا می گردد و بعدا” سلب می شود، و این دسته منافقین در امت محمدی کسانی هستند که قرآن و حدیث را مورد تحریف قرار داده و معنای آن را تغییر می دهند، و موافق نظر خویش مقصود آن را بیان می ننمایند، نعوذ بالله منه.

اسباب نور و ظلمت میدان حشر

در این مقام از تفسیر مظهری، با استناد به قرآن و حدیث، اسباب نور و ظلمت میدان حشر، بیان شده است، که از نظر تحقیقات علمی اهمیت بیشتری دارد، لذا من آن را در این جا نقل می کنم که: ” لعل الله یرزقنا نوا” “.

امام ابو دادود و ترمذی از حضرت بریده، و ابن ماجه از حضرت انس، حدیث مرفوعی نقل کرده اند که رسول خدا (ص) فرموده است که: مژده دهید کسانی را که در شب های تاریک به مسجد می روند به نوری کامل در روز قیامت. و در این خصوص روایاتی از حضرت سهل بن سعد، زید بن حارثه، ابن عباس، ابو موسی، ابوهریره، عایشه صدیقه و غیره رضوان الله علیهم اجمعین نیز منقول است.[۴]

در ” مسند ” امام احمد و ” طبرانی” از حضرت ابن عمر روایت شده که رسول خدا ( ص)فرمود:” من حافظ علی الصلوات کانت له نورا” و برهانا” و نجاه و کان یوم القیامه مع قارون و ماهان و فرعون ” یعنی، کسی که هر پنج نماز را پاسداری کند( که آن ها را با آداب در اوقاتش ادا بکند) آن نماز در روز قیامت در حق او نور و برهان و برای او نجات قرار می گیرد، و کسی که آن را محافظت نکند نور و برهان و نجاتی برای او نمی باشد، و او با قارون، هامان و فرعون حشر می گردد.

طبرانی از حضرت ابو سعید روایت کرده است که رسول خدا (ص)، فرمود: کسی که سوره ی کهف را بخواند چنان نوری در روز قیامت به او می رسد، که از مکانش تا مکه نور افشانی می کند و در روایت دیگری آمده است که هر کسی در روز جمعه سوره ” کهف ” را تلاوت بکند، در روز قیامت از قدم ها ی او تا ارتفاع آسمان نوری می درخشد.

امام احمد از حضرت ابوهریره روایت کرده است که رسول خدا(ص)، فرمود :هر کسی یک آیه از قرآن را تلاوت کند آن آیه برای او در روز قیامت نوری واقع می شود.
دیلمی از حضرت ابو هریره حدیث مرفوعی روایت کرده است که رسول خدا (ص) فرمود: درود خواندن برمن موجب حصول نوری بر روی پل صراط می باشد.

طبرانی از حضرت عباده بن الصامت روایت کرده است که رسول خدا (ص) فرمود: موهایی که در اثر تراشیدن سر، پس از فارغ شدن از احرام حج یا عمره بر زمین می ریزند درروز قیامت به نوری تبدیل می گردد.

در مسند بزار از حضرت ابن مسعود مرفوعا” روایت است که رمی جمرات در منی در روز قیامت به نور تبدیل می گردد.

طبرانی با سند جید از حضرت ابو هریره مرفوعا” روایت کرده است، کسی که در جهاد فی سبیل الله تیری بیندازد، آن تیر برای او در روز قیامت نوری خواهد بود.

بیهقی با سند منقطع در ” شعب الایمان ” از حضرت ابن عمر مرفوعا” روایت کرده است، در برابر هر مویی از ذاکر چون در بازار ذکر بکند، در قیامت نوری عطا می گردد.

طبرانی از حضرت ابو هریره مرفوعا” نقل کرده است کسی که مصیبت و مشقتی را از مسلمانی بر طرف کند، خداوند بر پل صراط دو شعبه ی نور برای او درست می کند که جهان از آن روشن می گردد که تعداد آن را به جز خداوند کسی دیگر نمی داند.

در ” صحیح بخاری و ” مسلم ” از حضرت ابن عمر و در ” صحیح مسلم ” از حضرت جابر و در ” مستدرک حاکم” از حضرت ابو هریره و حضرت ابن عمر و در ” طبرانی ” از ابن زیاد روایت شده است که رسول خدا (ص) فرمود: “ایاکم و الظلم فانه هو الظلمت یوم القیامه ” یعنی شما خود را از ظلم دور سازید که ظلم در قیامت به ظلمات و تاریکی تبدیل می شود.

نعوذ بالله من الظلمات و نسأله النور التام یوم القیامه

”   یوم یقوم المنافقون و المنافقات للذین أمنوانظرونا نقتبس من نورکم” یعنی، موقعی که در آن روز مردان و زنان منافق به اهل ایمان می گویند اندکی برای ما انتظار بکشید تا ما نیز از نور شما استفاده کنیم.

“قیل ارجعو وراءکم فالتمسوا نورا ” به آنان گفته می شود که به پشت سرتان بر گردید به جایی که در آن نور توزیع شده است. در آن جا از نور جستجو کنید، و این پاسخ را با مؤمنان و یا فرشتگان به آن ها می گویند.[۵]

“فضرب بینهم بسور له باب باطنه فیه الرحمه و ظهره من قبله العذاب”

یعنی : منافقین بعد از شنیدن پاسخ مؤمنین یا فرشتگان، به جایی که نور توزیع شده بود، بر می گردند و در آن جا چیزی نمی یابند، باز بر می گردند و مؤمنان را نمی بینند، بلکه بین آنان و مؤمنین دیواری حایل می گردد که جانب داخلی آن را رحمت و جانب خارجی آن را که جایگاه منافقین است عذاب فرا گرفته است.

در ” روح المعانی ” از قول ابن زید نقل شده است که آن دیوار، دیوار ” اعراف” است که بین مؤمنان و کفار حایل می شود، و بعضی دیگر آن را دیواری غیر از دیوار اعراف گفته اند، و دری که در این دیوار گذاشته شده است شاید به خاطر آن است که در میان مؤمنان و کفار گفتگویی برقرار شود، و یا این که محل عبور مؤمنین است که بعدا” بسته می شود.

فایده: در خصوص این نور ذکری از کفار به میان نیامده؛ زیرا احتمال وجود ندارد تا نوری نصیب آنان گردد، ولی در خصوص نور منافقین دو روایت آمده است که مطابق قول اول اصلا” نوری به آنان نمی رسد، و مطابق قول دوم، بعد از رسیدن به پل صراط از آنان سلب می گردد، و دیواری بین آنان و اهل ایمان حایل می گردد.

از مجموع این ها معلوم می گردد که عبور از جهنم به واسطه ی پل صراط فقط مختص مؤمنین است، کفار و مشرکین نمی توانند از پل صراط عبور کنند، بلکه به درهای جهنم در آن انداخته می شوند. و مؤمنان از پل صراط می گذرندو مؤمنین گنهکاری که جهت مجازات خویش باید مدتی در جهنم باشند، از پل صراط در آن می افتند، و بقیه ی مؤمنین صحیح و سالم از پل عبور کرده، وارد بهشت می شوند.

” الم یأن للذین أمنو أن تخشع قلوبهم لذکر الله و ما نزل من الحق” آیا هنوز وقت آن نرسیده است که دل های اهل ایمان برای ذکر خداوند و برای قرآنی که بر آنان نازل شده نرم و خاشع گردد، مراد از خشوع قلب، نرم شدن آن وپذیرفتن موعظه و پند و اطاعت است.

خشوع برای قرآن، آن است که انسان برای اطاعت کامل از احکام و اوامر و نواهی آن، آماده باشد، و در عمل کردن بر آن ها سستی و ضعف به خود راه ندهد.[۶]

این عتاب و تنبیهی برای اهل ایمان است. و ازر حضرت عبدالله بن عباس روایت است که خداوند در قلوب بعضی از مؤمنان از نظر عمل، اندکی سستی احساس نمود که آیه را برای آنان نازل فرمود.[۷]

اما اعمش فرموده است که: بعد از ورود به مدینه مقداری سهولت معاش و آرامش حاصل شد، و در کوشش و جدیت بعضی در عمل حسب معمول سابق و سستی و ضعف پدید آمد که این آیه به جهت آن نازل شد.[۸]

در روایت ابن عباس که ذکر گردید، این نیز آمده است که این آیه که مشتمل عتاب است، سیزده سال پس از آغاز نزول قرآن نازل شد.[۹]

در صحیح مسلم از ابن مسعود روایت شده است که پس از چهار سال از مشرف شدن ما به اسلام به وسیله این آیه مورد عتاب و تنببیه قرار گرفتیم. والله اعلم.

در هر حال حاصل این عتاب و تنبیه، تعلیم مؤمنین است، تا برای خشوع کامل و عمل صالح، مستعد شوند؛ زیرا اساس همه اعمال خشوع قلب است.

——————————————-

منبع: تفسیر معارف القرآن / مولف : دانشمند عالم اسلام حضرت علامه مفتی محمد شفیع عثمانی دیوبندی(ره)

مترجم: حضرت مولانا محمد یوسف حسن پور /انتشارت: شیخ الاسلام احمد جام

[۱] ابن کثیر

[۲] ابن کثیر

[۳] مظهری

[۴] مظهری

[۵] کما روی عن ابن عباس و قتاده قولین.

[۶] روح المعانی

[۷] ابن کثیر

[۸] روح المعانی

[۹] رواه عنه ابن ابی حاتم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا