مقالات

اعمال شیطان نسبت به انسان

شیطاناعمال شیطان نسبت به انسان

نویسنده: دکتر عبدالحمید بلالی/ مترجم:محمدصالح سعیدی

۱.      ضربه زدن توسط شیطان:

نخستین کاری که شیطان از همان ابتدای تولد انسان به عنوان شروع پیکار با این  موجود تازه بدنیاآمده انجام می دهد،ضربه زدن به اوست، چنان که پیامبر اکرم  ( صلی الله علیه آله و سلم ) میفرماید:« کُلُّ بَنِی آدَمَ یَطْعُنُ الشَّیْطَانُ فِی جَنْبَیْهِ بِإِصْبَعِهِ حِینَ یُولَدُ غَیْرَ عِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ذَهَبَ یَطْعُنُ فَطَعَنَ فِی الْحِجَابِ» [۱]

ترجمه: هرانسانی هنگام  بدنیا آمدنش شیطان با انگشت خود به دو پهلوی او ضربه می زند . بجز عیس پسر مریم (ع) که شیطان رفت به او ضربه بزند ،ولی در حجاب به او ضربه زد.

قرطبی می گوید :« این ضربه زدن شیطان همان آغاز تسلط بر آدمیزادگان است، اما خداوند مریم و پسرش عیسی را از آن محفوظ داشت، آنهم به خاطر برکت دعای زن عمران مادر مریمبود، آنجاکه در آستانۀ حق تعالی گفت:« إِنِّی أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ» (آل عمران ۳۶)

من او و فرزندانش را از ( وسوسه و گمراه سازی ) اهریمن مطرود ( از درگاه فضل و کرمت ، به تو می سپارم و ) در پناه تو می دارم .

هر انسانی  که متولد می شود بر فطرت پاکی متولد می یابد ، و اما این پدرو مادر او است که بر آیین یهودی ، یا نصرانی و یا مجوسی او را بار می آورند، و آنچه که شکی در آن نیست این است که هدایت فقط با خداست ،ولی نباید فراموش کرد : پدر و مادر برای سلوک و رشد کودک دو عامل بسیار بزرگ و مؤثر می باشند ، پس اگر ضربۀ شیطان برای آنان خوش آیند باشد مسلماً فرزند خود را به بهای ناچیزی به شیطان می فروشند:

« وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَهٍ وَکَانُواْ فِیهِ مِنَ الزَّاهِدِینَ» ( یوسف۲۰)

ترجمه :

و او را به پول ناچیزی ، تنها به چند درهم فروختند ، و ( نسبت بدو چندان سختگیری نکردند ، چرا که از ترس خانواده یوسف ) از ( نگهداری ) او پرهیز داشتند .

اما اگر ضربۀ شیطان بر پدرو مادر گران آید قطعاً همان چیی را می گویند که همسر عمران هنگام وضع حمل مریم به درگاه پروردگاردست مناجات برداشت و گفت :« من او و فرزندانش را از ( وسوسه و گمراه سازی ) اهریمن مطرود ( از درگاه فضل و کرمت ، به تو می سپارم و ) در پناه تو می دارم .»

پس دراین صورت آن کودک در کنار پدر و مادر صالح و نیکوکاری پرورش می یابد که چه در ایام کودکی و همدر دوران بزرگی ضربۀ دشمن دیرینۀ  بشریت یعنی شیطان ،آزاد و مصون می باشد.

 

۲ .گرایش به میخوارگی،قمار بازی، بت پرستی و بخت آزمایی:

دومین عمل شیطان وادار نمودن انسان به میخوارگی و قمار بازی…

الف –  میخوارگی : لازم به توضیح است در زبان عربی یکی از معانی واژۀ «خمر»پوشاندن است، چنان چه گفته می شود:« خِمارُ المرأهِ»یعنی روسری ، یا مقنعۀ زن،پس ،«مَی»از این جهت خمر نامیده شده است،چون عقل را می پوشاند و آنرا مخفی می سازد.[۲]

بدیهی است که انسان عقل خود را از دست داد، بصورت یک تکه گل دردست شیطان در می آید، و آن را به هر شکلی که بخواهد در می آورد.

ب:قمار : کلمۀ قمار که در عربی «میسر» گویند «یکی از مشتقات «سیر» است و به معنی سهل و آسان می باشد، پس «میسر» یعنی به دست آوردن مال و ثروت از راه سهل و آسان ، بدون تحمّل هیچ گونه رنج و مشقتی»[۳] پرواضح است این کار یکی از بزرگترین عوامل ایجاد کینه توزی و بروز عداوت و دشمنی می باشد در میان دو فرد قمار باز …

ج بت پرستی: کلمۀ «انصاب» که جمع نُصُب می باشد «همان بتهایی از سنگ و غیره گویند که در یک جائی جمع آوری می شدند و مشرکان آنها را مورد احترام و اکرام قرار می دادند و به آنها تقرب می جستند ، و ابن جریح گفته است : کلمۀ «نُصُب» –  که جمع آن انصاب  می باشد  – غیر از صنم است، چون صنم بتی است تراشیده و منقش ، و این سنگ است که به آن شکل، مصور و منقش می گردد، پس وقتی که مشرکان حیوانی را سر می بریدند خون آن را بر آنچه رو به طرف بیت بود می ریختند و گوشت آن را پاره می کردند و روی سنگ قرار می دادند.[۴]

بخت آزمائی و فال بینی: کلمۀ «أَزلام» جمع زلم ، است به تیرهای مخصوصی گفته می شد  که به وسیلۀآنها بخت آزمایی و فال بینی می کردند ، و ان به این صورت بود که بر روی بعضی از آنها نوشته شده بود:« نَهَانِی رَبِّی» یعنی پروردگارم مرا از انجام این کار منع کرده است ، و بر روی بعضی دیگر :«أَمَرَنی رَبِّی» یعنی پروردگارم مرا به  امر کرده است، بنابراین در زمان جاهلیت عادت براین بود: هر گاه یکی از آنان می خواست به سفر و یا به جنگ و یا امثال آن برود، آن تیرها را می چرخانیدن، تیری ظاهر می شد که بر روی آن نوشته شده بود:«أَمَرَنی رَبِّی»آنچه را از قبیل سفر، یا جنگ، یا ازدواج و یا هر کاردیگری را که اراده کرده بود می رفت و برای انجام آن اقدام می کرد.

اما اگر تیری به قرعۀ او می افتاد که بر روی آن نوشته شده بود:« نَهَانِی رَبِّی»از تصمیم خود منصرف می شد و از انجام آن خود داری می کرد.

همۀ اینها جزءِ اعمال شیطان  می باشند، چنان که خداوند متعال میفرماید:« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (مائده/۹۰)

ترجمه :

ای مؤمنان ! میخوارگی و قماربازی و بتان ( سنگیی که در کنار آنها قربانی می کنید ) و تیرها ( و سنگها و اوراقی که برای بخت آزمائی و غیبگوئی به کار می برید ، همه و همه از لحاظ معنوی ) پلیدند و ( ناشی از تزیین و تلقین ) عمل شیطان می باشند . پس از ( این کارهای ) پلید دوری کنید تا این که رستگار شوید .

آری این خود کافی است برای شخص مؤمن، وقتی که میداند چیزی از اعمال شیطان است به طور حتم حواسش از آن متنفر است، و روح و روان و تمام وجودش نیز نسبت به آن گریزان می باشد، و از ترس مرتکب شدنشبه ان دوری می جوید.[۵] و هم چنین وقتی دریافت  خداوند امر فرموده است :« این کارها  بطور کلّیاز اعمال شیطان می باشند» فوری و بدون نزاع و جدل از آنها دور می شود ، همچنان که وقتی آیه:« إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَن یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَهَ وَالْبَغْضَاء فِی الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ وَیَصُدَّکُمْ عَن ذِکْرِ اللّهِ وَعَنِ الصَّلاَهِ فَهَلْ أَنتُم مُّنتَهُونَ» (مائده/۹۱»

ترجمه :

اهریمن می خواهد از طریق میخوارگی و قماربازی در میان شما دشمنانگی و کینه توزی ایجاد کند و شما را از یاد خدا و خواندن نماز باز دارد . پس آیا ( از این دو چیزی که پلیدند ، و دشمنانگی و کینه توزی می پراکنند ، و بندگان را از یاد خدا غافل می کنند ، و ایشان را از همه عبادات ، به ویژه نماز که مهمترین آنها است ، باز می دارند ) دست می کشید و بس می کنید ؟ !

بر عمر بن خطاب ( رضی الله عنه) خوانده شد ، فوری و بدون بحث و جدل گفت :« انتهینا ، انتهینا» آری دست کشیدیم،آری به این کار خاتمه دادیم.

هم چنین هر دعوتگری  که به سوی خدا و برای اعتلای اسلام و احکام اسلامی تبلیغ می کند، لازم است به محض شنیدن و برخورد کردن به هر عملی از اعمال شیطان ، از آن دوری جوید و تنفر خود را نسبت به آن ابرازنماید. و وقتی شخص مؤمن به این مرحله می رسد جز حق و حقیقت چیز دیگری را نمی پذیرد و به آن گوش فرا نمی دهد و می گوید:

و یا أُذنَی إن دَعاکَ الهَوی               فَإسّاکَ أیّاکَ أَن تَسمَعی

ای گوشهای من اگر هوی و هوس شما را ( برای شنیدن چیزی) فرا خواند بر حذر باشید از این که گوش کنید (و آن را بشنوید و بپذیرید)

بدیهی است که چنین شخص مؤمنی بمانند کسانی نیست که شیطان گوشهایشان را پر از باطل و سخنان بیهوده کرده باشد به گونه ای که قادر به شنیدن و پذیرفتن حق و حقیقت نمی باشند.

 

۳.شیطان گوش انسان را از ذکر خدا ناشنوا می سازد:

سومین عامل شیطان  این است که گوشهای انسان را پر از باطیل و سخنانبی ارزش می کند به گونه ای که او را از شنیدن حق ناشنوا می سازد و در نتیجه از عبادت و ذکر خدا باز می ماند ، چنان که روایت شده:  عر ض کردند: مردی از اول شب تا صبح خوابیده است، حضرت ( صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

« ذَاکَ رَجُلٌ بَالَ الشَّیْطَانُ فِی أُذُنَیْهِ أَوْ قَالَ فِی أُذُنِهِ»[۶]

(آن شخصی است که شیطان در گوشهایش پیشاب ریخته است.)

 عده ای از علما گفته اند : مراد از «پیشاب شیطان» دراین حدیث ، این است که شیطان گوشهای او را پراز مسائل باطل و سخنان بی ارزش کرده است و به صورت پرده ای بر روی آنها درآمده اند و در نتیجه او را ناشنوا و از ذکر و عبادت خدا بازداشته است.

عده ای دیگر گفته اند: ریختن پیشاب در گوش کسی که خوابیده است،کنایه از این که شیطان او را از گزاردن نماز باز داشته است.

بالاخره برخی نیز گفته اند : مراد از ریختن پیشاب، این است که شیطان بر او مسلط شده و ذلیل و خوار ش گردانیده است و حتی او را به صورت کیسه و محفظۀ پیشاب درآورده است، چون وقتی که چیزی پست و بی ارزش باشد معمولاً بر آن پیشاب و کثافت می ریزند.

البته ناگفته نماند : خواب نعمتی است  از نعمتهای با ارزش الهی که برای بندگان خود ارزانی بخشیده استتااین که در شب به وسیلۀآن آرامش اعصاب وتجدید قوا نمایند برای برگزاری طاعات و عبادات، و جهت تلاش و کوشش ندگی در رو ، نه این که وسیله ای باشد برای ارتکاب به معصیت و نافرمانی، که در نتیجه شخص ، شب را وسیلۀ تلاش و کوشش ندگی، و روز را هم پوششی برای تجدید قوا قرار دهد.

شعر گوید:

یَا مُطوّلاً بِالقِیامِ                            مُستَلِذاً بِالمَنَامِ

قُم فَقَد فَاتَکَ یَا                            مَغبونُ أَرباحَ الکِرامِ

وَ خَلُّوا دُونَکَ بِالمَو             لَی وَفَازُوا بِالمَراَمِ

وَکَذا تَسبَقکَ القَو             مُ إِلَی دَارِ السَّلامِ[۷]

 برخیز و بیدار شو ای فریب خورده ، همانان بهرۀ بزرگ همتان از دستت رفت.

دیگرن به مولای خود پیوستند و به هدف خود نائل گردیدند.

و هم چنین عده ای نیز به سوی بهشت سبقت می جویند.

براستی مایۀ تأسف، و بسیار رنج آور است که عده ای از دعوتگران  و میلّغان دینی را می بینیم به خاطر تبلیغ و دعوتگری شب بیدار می مانند، و وقتی که می خوابند در اثر کمبود خواب نماز را به تأخیر میاندازند بگونه ای که در اثر خستگی برای نماز صبح بیدار نمی شوند ، در حالی که بهتر آن است این گونه افراد فرض را بر سنت مقدّم دارند و بدانند محبوبترین کار نزد خداوند متعال ، بجا آوردن واجبات است ، و مطمئن باشند تا واجب بجای آورده نشود سنت قبول نخواهد شد.

 

 4.خندیدن شیطان به عمل ناشایست انسان:

یکی دیگر از کارهای شیطان این است  هر گاه انسان مرتکب کار ناشایستیشد شیطان به آن خوشحال می شود و مورد مسخره و ریشخند او قرار می گیرد.

رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است:

« التَّثَاؤُبُ مِنْ الشَّیْطَانِ فَإِذَا تَثَاءَبَ أَحَدُکُمْ فَلْیَرُدَّهُ مَا اسْتَطَاعَ فَإِنَّ أَحَدَکُمْ إِذَا قَالَ هَا ضَحِکَ الشَّیْطَانُ مِنْهُ»[۸]

( خمیازه کشیدن از اعمال شیطان است، پس هر گاه یکی از شما خمیاه کشید ، در صورت امان آنرا برگرداند،( و یا با بر هم نهادن دهان و یا گذاشتن دست چپ بر روی دهانش آن را دفع کند)زیرا هر گاه یکی از شما ( در اثر خمیازه کشیدن )هَا، گفت شیطان خوشحال می شود و می خندد)

 تردید نیست مسلمان واقعی نمی پذیرد هیچ گونه رابطه ای با شیطان داشته باشد، به این علت که او هرگز راضی نیست به این که شیطان در هر کاری حتی در خمیازه کشیدن او را مسخره کند و به او بخندد.

اگر چنان چه حدیث فوق را از جهت دیگر مورد دقت و بررسی قرار دهیم، در می یابیم که شیطان فقط به هنگام خمیازه کشیدن به شخص مسلمان نمی خندد بلکه این واقعیت برای مسلمان واقعی آشکار می گردد که هر انحرافی ، و هر گونه خطا و اشتباهی از طریق دعوت و تبلیغ از او سر بزند قطعاً شیطان به آن خوشحال می شود و او را مورد مسخره و ریشخند قرار می دهد، و بدین وسیله شیطان پیوسته با دقت ناظر حرکات و اعمال شخص مؤمن می باشد تا دریابد: چه وقت او را مرتکبِ خطا و انحراف سازد تا این که مورد ریشخند و مسخرۀ او قرار گیرد.

 

 5.پشت کردن از حقیقت:

بدیهی است از همان زمان آدم تا کنون پیوسته باطل در حال پشت کردناز حق بوده است، به طوری که هیچ کدام دیگری را قبول ندارند ، و مادامی که حق، حق باشد و باطل، باطل هرگز با هم کنار نمی آیند و آشتی نمی کنند، اما چیزی که هست این است همیشه حق اط باطل صبورتر و بردبارتر بوده و هست و با کمال اطمینان به آن گوش می دهد و با دلائل استوار و منطقی آن را رد می نماید، و ثابت می کند که خود بر حق می باشد، اما باطل  دارای چنین نیروی استدلال و منطق  درست و قاطع نمی باشد، و پیوسته می کوشد که حق را نشنود و آن را نپذیرد، زیرا که او بطور یقین و قاطع نمی باشد، و پیوسته می کوشد که حق را نشنود و آن را نپذیرد، زیرا که او بطور یقین می داند ناتوان تر از آن است که بتواند در برابر حق قد علم کند، و این چیزی است در وجود کفیل و رئیس باطل و پیروان آن نمودار می باشد.

رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است:

« إِذَا نُودِیَ بِالصَّلَاهِ أَدْبَرَ الشَّیْطَانُ وَلَهُ ضُرَاطٌ فَإِذَا قُضِیَ أَقْبَلَ فَإِذَا ثُوِّبَ بِهَا أَدْبَرَ..[۹]

معنی:هر گاه ندای نماز در داده شدLاذان گفته شد)

شیطان از آن پشت می کند و با صدای مخصوصی (می گریزد تا این که اذان را نشنود ) و وقتی که اذان تمام شد می آید، و هنگامی که اقامۀ نماز بسته شد از آن پشت می کند و می گریزد..

 و اما آیا آنجا  پیروان شیطان به خاطر این که اذان را نشنوند ، آنها نیز انگشتان خویش را در گوش های خود می گذارند؟و لباسهایشان را بر روی خود می کشند و پا به فرار می گذارند؟: کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَهٌ** فَرَّتْ مِن قَسْوَرَهٍ»[۱۰]معنی: انگار آنان گورخران رمنده ای هستند . گورخرانی که از شیر گریخته و رمیده باشند ..

پس آیا در آنجا و در چنان حالتی چیزی بیشتر از آن هست؟ مسلماً خیر، بلکه آنان نیر بمانند رئیسشان شیطان پا به فرار می گذارند. آری تمام این پشت کردنیها برای آن است ، تا حق را نشنوند و پیوسته از آن دور باشند!.

 

۶.پیروی نمودن گمراهان:

 گروهی از انسانها هستند که خداوند تمام وسائل هدایت ، و اسباب ارشاد و راهنمائی را برای آنان مهیا ساخته است، و حق و حقیقت را به آنان نمایانده است اما آنان حق را نمی پذیرند و از آن پشت می کنند ، و وقتی که از حق بریده شوند شیطان در هر جایی ایشان را دنبال می کند تا این که آنان را از زمرۀ گمرهان بگرداند، در نهایت، این گونه افراد با وجود این که خداوند حق را کاملاً بطور آشکار به آنان نمایانده و عطا فرموده است لط از آن پشت می کند و در تمام لحظات زندگیشان خداوند حق را برای آنان نمایاند تا این که  هدایت شوند ، اما آن را نمی پذیرند و فقط از شیطان پیروی می کنند« وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِیَ آتَیْنَاهُ آیَاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطَانُ فَکَانَ مِنَ الْغَاوِینَ»[۱۱]

ترجمه :

( ای پیغمبر ! ) برای آنان بخوان خبر آن کسی را که به او ( علم و آگاهی از ) آیات خود را دادیم ( و او را از احکام کتاب آسمانی پیغمبر روزگار خود مطّلع ساختیم ) امّا او از ( دستور ) آنها بیرون رفت ( و بدانها توجّه نکرد ) و شیطان بر او دست یافت و از زمره گمراهان گردید .

چنان که ملاحظه می شود خداوند حق را در وجود اینگونه افراد دیگر، و در تمام موجودات زنده و همۀ هستی آشکار می سازد، اما متأسفانه با وجود این همه حقایقی که برانسان نمایان شده اند، باز بعضی از انسانها پشت به حق می کنند و از آن دور می شوند و بدنبال وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِیَ آتَیْنَاهُ آیَاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطَانُ فَکَانَ مِنَ الْغَاوِینَ

ترجمه :

( ای پیغمبر ! ) برای آنان بخوان خبر آن کسی را که به او ( علم و آگاهی از ) آیات خود را دادیم ( و او را از احکام کتاب آسمانی پیغمبر روزگار خود مطّلع ساختیم ) امّا او از ( دستور ) آنها بیرون رفت ( و بدانها توجّه نکرد ) و شیطان بر او دست یافت و از زمره گمراهان گردید . می افتند و به او می پیوندند.

گروه دیگری هستند به هنگام  شنیدن حق، برای چند دقیقه و یا به مدت چند روز و یا چند ماه تحت تأثیر قرار می گیرند، اما طولی نمی کشد باز به همان حالت قبلی بر می گردند، گوئی حق لباسی است که بدن ایشان را به خارش می آورد و ناچار آن را از تن خود بیرون می آورند و دور می اندازند ، و به جای آن لباس باطل را می پوشند تا مورد تمجید  و تحسین رئیسشان قرار گیرند و او نیز فوری ایشان را بپذرد و تحویل لشکرگاه ضلالت و گمراهی دهد برای این که سوخت جدیدی شوند برای آتش جهنم. و بدین وسیله  این دشمن بشریت هزارن انسان پشت کرده به حق و حقیقت را به دنبال خود می کشد و آنان را تحویل لشکرگاه فساد و گمراهی می دهد و به عضویت آن در می آورد.افسوس برای اینگونه افراد! افسوس برای انسانهائی که بعد از درک حق و حقیقت از آن پشت می کنند و به گمراهی و انحراف روی می آورند. اینان چه عاقبت بدی دارند!

در واقع این فرمودۀ پیامبر اکرم، شارع و بیان کننده آیه ی ۱۷۵ از سوره اعراف می باشد(که در بالا ذکر شد) که می فرماید:« فَوَاللَّهِ اَلَّذِی لَا إِلَهَ غَیْرُهُ إِنَّ أَحَدَکُمْ لَیَعْمَلُ بِعَمَلِ أَهْلِ الْجَنَّهِ حَتَّى مَا یَکُونُ بَیْنَهُ وَبَیْنَهَا إِلَّا ذِرَاعٌ فَیَسْبِقُ عَلَیْهِ الْکِتَابُ فَیَعْمَلُ بِعَمَلِ أَهْلِ النَّارِ فَیَدْخُلُهَا وَإِنَّ أَحَدَکُمْ لَیَعْمَلُ بِعَمَلِ أَهْلِ النَّارِ حَتَّى مَا یَکُونُ بَیْنَهُ وَبَیْنَهَا إِلَّا ذِرَاعٌ فَیَسْبِقُ عَلَیْهِ الْکِتَابُ فَیَعْمَلُ بِعَمَلِ أَهْلِ الْجَنَّهِ فَیَدْخُلُهَا»[۱۲]

معنی: قسم به خدائی که هیچ کعبودی بحقی جز او نیست ، هر یک از شما عمل اهل بهشت را انجام دهد تا فاصلۀ نزدیکی از آن: به اندازۀ یک ذراع ، سپس آنچه ( در شکم مادر ش ) برای او نوشته شده است غالب آید و عمل اهل جهنم  را انجام دهد داخل جهنم  می شود، و هر یک از شما عمل اهل جهنم را انجام دهد تا فاصلۀ کمی از آن: به اندازهۀ یک ذراع، و آنچه ( در شکم مادر ) برای او نوشته شده است بر او غالب آید و عمل اهل بهشت را انجام دهد داخل بهشت می شود.

 7.دزدی :

یکی دیگر از اعمال شیطان که پیوسته می کوشد انسان را به طرف آن بکشاند ، عمل زشت دزدی است . نقل است که عایشه ( رضی الله عنها) گفت: دربارۀ روی گرداندن شخص در نماز از رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال کردم فرمود:« هُوَ اخْتِلَاسٌ یَخْتَلِسُهُ الشَّیْطَانُ مِنْ صَلَاهِ الْعَبْدِ»[۱۳] آن یک تردستی و جلب توجه است که شیطان با سرعت توجه نماز گزار را به خود جلب می کند تا از خشوع او بکاهد و ثواب نماز را از دست بدهد.

 

۸. پراکندگی در آغاز شب:

باز یکی از اعمال فریب آمیز شیطان این است که هنگام غروب آفتاب و تاریک شدن هوا، در گوشه و کنار به گردش و گشت و گذار می پردازد و کودکان را می فریبد و به دام بلا و مصیبت می اندازد، لذا رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:

« إِذَا اسْتَجْنَحَ اللَّیْلُ أَوْ قَالَ جُنْحُ اللَّیْلِ فَکُفُّوا صِبْیَانَکُمْ فَإِنَّ الشَّیَاطِینَ تَنْتَشِرُ حِینَئِذٍ فَإِذَا ذَهَبَ سَاعَهٌ مِنْ الْعِشَاءِ فَخَلُّوهُمْ»[۱۴]

هر گاه شب شد و یا شب شده بود ، از پراکندگی فرزندانتان جلوگیری کنید، زیرا شیاطین در این هنگام پراکنده می شوند، پس وقتی که ساعتی از اوائل شب که گذشت مراقب فرزندان خود باشید.

———————————————

منبع:راههای نفوذ شیطان / مؤلف: دکتر عبدالحمید بلالی / مترجم: مترجم:محمدصالح سعیدی /انتشارات:نشراحسان /نوبت چاپ:اول۱۳۷۸

 


[۱]روایت از بخاری

[۲]. احکام من القرآن و السنه ص ۳۲

[۳]احکام من القرآن و السنه ص۲۵

[۴]. طبری ،ج،۶ ص ۴۸ اللبنانیه.

[۵]. فی الضلال ج ۲،ص ۹۷۵

[۶]روایت از بخاری

[۷]. المدهس ص ۱۹۳

[۸]روایت ازبخاری

[۹]. روایت از بخاری

[۱۰]مدثر(۵۰/۵۱)

[۱۱]اعراف۱۷۵

[۱۲]روایت از روایان اربعه

[۱۳]روایت از بخاری و نسائی

[۱۴]روایت از بخاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا