زندگی نامهسياسي اجتماعيمطالب جدید

عمرو خالد ستاره تلویزیونی درحال غروب

عمرو خالد ستاره تلویزیونی درحال غروب

نویسنده : عمّان – علی سعاده    ترجمه : رسول رسولی کیا

او با استفاده از روایات و روش داستانی تشویق کننده و بهره گرفتن از زبان عامیانه توفیقات بالایی کسب کرد ، او که فاقد محاسن و ریش – و حتی گاهاً سبیل – بود و بر خلاف دیگر دعوتگران لباس غربی به تن داشت همواره جوانان را مخاطب قرار می داد و در تلاش بود تا طرفداران جدید و بیشتری برای اسلام کسب نماید.
او مردی است که می توان به دعوت و سخنرانی هایش بر کانال های تلویزیونی و ماهواره ای نمره ممتازی داد ؛ ولی در سایر زمینه ها ناکام به نظر می رسد !

مواضع و واکنش های این مرد به انقلاب مردمی مصر در۲۰۱۲ و همچنین پس از کودتای نظامی۲۰۱۴ برای همگان و بویژه دوستدارانش تکان دهنده بود ؛ زیرا آن دعوتگری که معمولاً از مسائل سیاسی سخن نمی گفت و در مسائل مربوط به آن غوطه ور نمی شد این روزها سکوت را شکسته و به عنوان نخستین موضع سیاسی خود اعلام می کند که هرگز حاضر نیست و نخواهد بود از- تنها رئیس جمهور مسلمان و حافظ قرآن و منتخب مصر – محمد مرسی حمایت و جانبداری نماید ؛ چرا که او اجرای انتخابات بین مرسی و احمد شفیق را ” فتنه” ای بیش نمی داند- شاید منظورش این بوده که ریاست جمهوری مصر زیبنده ژنرال شفیق است نه مرسی !!

هر چند او – که ظاهراً از صعود و محبوبیت شخصیتی همچون محمد مرسی شوکه شده بود – گفته بود : از “فتنه” موجود کناره خواهم گرفت ؛ همانگونه که برخی صحابه در زمان خود اینگونه کردند ، ولی در مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری ، از کاندیدای ارتش و رژیم سابق ، احمد شفیق ، حمایت فرموده! و علیه تنها کاندیدای مردمی و اسلامی ، محمد مرسی ، موضع گرفت ؛ تازه  در “فتنه دوم” و انتخابات پارلمانی با تمام توان به حمایت از کاندیداهای “حزب میهنی” و مورد تایید شورای نظامی حاکم پرداخت !

البته نامبرده در دو قطعه ویدیویی که توسط ارتش به سمع و نظر مردم رسید آشکارا به تحریک و تشویق نظامیان پرداخت که معترضان را سرکوب نمایند ؛ او فتوا داد که ریختن خون تظاهرکنندگان حلال و کشتنشان مشروع است ! و همچنین در همه پرسی پس از کودتا که توسط  کودتاگران برگزار شد مشارکت فرمود و رای تایید به صندوق انداختند !

او یکی از سرسخت ترین مخالفان محمد مرسی در طول یک سال زمامداریش بود و مواضع صریح و آشکاری علیه آن قانون اساسی که در زمان وی به همه پرسی گذاشته شد از خود نشان داد ، اقدام به تاسیس حزبی نمود و نامش را “مصر فردا” نهاد ، بلافاصله پس از کودتا از ریاست آن استعفا کرد ولی کسی نفهمید چرا اساساً این حزب تاسیس شد و اهداف آن چه بود و چرا آقای خالد ریاست آن را رها نمود؟!

 البته برخی از نزدیکان وی در تحلیل استعفایش می گویند او استعفا کرد مبادا حزبش در زمان زمامداری کودتا گران مواضع سیاسی از خود بروز دهد که دودش به چشم او برود! البته خودش مدعی است که تا بیشتر به امور دعوت و دعوتگری بپردازد از ریاست حزب استعفا تنئذه است!

صفوت حجازی دعوتگر نامی و دربند مصری در سخنرانی مشهورش در میدان رابعه عدوی ، عمرو خالد را ” شیطان لال ” لقب داد!

چه بسا مواضع – شرم آور- عمرو خالد ، که متولد ۱۹۶۷ شهر اسکندریه است ، برای آن عده از مردم که وی را بر صفحه تلویزیون مشاهده می نمودند و بویژه آنگاه که همه را به اخوت و همزیستی و مهرورزی فرا می خواند ، ولی به تایید و حمایت کودتای نظامی علیه رئیس مرسی می پردازد ، شوک آور و ناباورانه باشد ؛ هرچند مواضع مذکور برای مقربان و نزدیکان نامبرده که از نزدیک با مواضع متقلبانه وی آشنایی دارند ، امری کاملاً قابل انتظار و طبیعی بود ؛ چرا که او در سابق هم که عضوی از جنبش اخوان المسلمین بوده بارها تک روی نموده است ؛ او آن زمان که در کشور دانمارک با چاپ کاریکاتور به پیامبر اسلام توهین شده بود، علیرغم مخالفت دکتر یوسف قرضاوی و علما و دعوتگران دیگری به آن کشور سفر کرد !

هرچند او را در جهان اسلام و غرب به عنوان  دعوتگر اسلامی و متفکر و اصلاحگری اجتماعی شناخته اند ؛ ولی بیشتر علما و رجال دعوت اسلامی او را گونه ای دیگر شناخته و معرفی نموده اند !

او در سال ۱۹۸۸میلادی مدرک بکالوریوس رشته تجارت را از دانشگاه قاهره دریافت نمود و در سال ۲۰۱۰ نیز موفق به اخذ دیبلم و دکترای شریعت اسلامی تحت عنوان ” اسلام و همزیستی با غرب” از دانشگاه ویلز انگلیس شده است.

به مدت هفت سال دریکی از دفاتر بازرسی- محاسبه- مشغول کار بود و سپس دفتر بازرسی شخصی را در قاهره افتتاح نمود. در باشگاه شکار –الصید- در کوی حیّ قاهره شروع کرد به ارائه سخنرانی و سپس به مسجد الحصری در محله العجوزه و بعدها به مسجد المغفره در همان محله نقل مکان نمود ، استقبال مردم از موعظه و سخنرانی هایش به اوج خود رسید به گونه ای که مسجد ظرفیت و گنجایش شیفتگان کلام استاد را نداشت ، بنابراین کلاس هایش را به مسجد الحُصری در منطقه ۶ اکتوبر منتقل نمود ، روز به روز بر شهرت و آوازه اش افزوده می شد و جوانان از هر کوی و برزنی پای صحبت هایش می نشستند ، این موقعیت اجتماعی و مردمی او باعث شد کانال های تلویزیونی عرب زبان نیز به بزرگنمایی او بپردازند ؛ پس به ستاره ای فروزان مبدل شد و بر کانال تلویزیونی – ماهواره ای “اقرأ” نور افشانی نمود.

مدت دو سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۲ به ارائه سخنرانی پرداخت و دنبال کنندگان سخنرانی هایش تقریبا به ۳۵۰۰۰ نفر رسید !

او به دلیل فشارهایی که مقامات حاکم مصری بر او می آوردند مجبور شد خاک مصر را به قصد لبنان ترک نماید ،‌ و تا سال ۲۰۰۵ و درست تا پس از ترور نخست وزیر اسبق لبنان ، رفیق حریری ، در آنجا ماند و سپس راهی انگلیس شد .

برنامه های متعدد و موفقی را بر کانال های تلویزیونی ارائه نمود ؛ از جمله برنامه ” صناع الحیاه” که در آن جوانان عرب و مسلمان را به تلاش و مشارکت در پروژهایی نمود که باعث پیشرفت کشورهای عربی می شود ، و در این باب ، پیشنهادها و راه حل های متعددی را به جوانان ارائه نمود و سپس برنامه”به دیدار محبوبان می شتابیم ” را ارائه نمود که عبارت بود از برنامه ای تلویزیونی و دربرگیرنده زندگانی اصحاب و یاران پیامبر (ص).

در اوج موفقیت ها و آوازه هایش تصمیم گرفت به قاهره برگردد ، تصمیمی که عده ای آن را تبانی بین او و رژیم مصر قلمدادنمودند تا با بازگشت این چهره محبوب به کشور ، چهره زشت رژیم دیکتاتور مصر را در انتخابات آینده نزد جهانیان سفید و نیکو جلوه دهد ، البته آقای عمرو خالد این تبانی را انکار فرمود!

در آیار/ مایو سال ۲۰۰۹ رژیم حسنی مبارک با صدور حکمی دستور داد از پخش برنامه هایش از خاک مصر و همچنین پوشش سخنرانی هایش از شبکه های ماهواره ای ” المحور” و ” الحیاه” جلوگیری و ممانعت شود و یک ماه بعد و برای بار دوم از خاک مصر تبعید شد و گزارش ها حاکی از آن بود که نامبرده برای اقامت طولانی رهسپار انگلیس شده است .

گویا آقای خالد گفته که کسی او را مجبور به ترک مصر ننموده و به رضای خود آنجا را به قصد انگلیس ترک نموده است !

 برای فهمیدن علت تبعید او به انگلیس کافی است اندکی حافظه گذشته امان را مرور نماییم ؛ زمانی که پس از اعلام پروژه “انسان” توسط نامبرده و در خواست ۳۵۰۰۰ نفر به عنوان داوطلب جهت کمک به ۷۰۰۰ خانواده بی بضاعت مصر ، اختلاف بین او و رژیم حسنی مبارک اوج گرفت ، پروژه ای که دامنه آن به کشورهای عربی دیگری از جمله یمن ، اردن و سودان کشیده شد ، و از آنجا که  که گویا پروژه یاد شده با پروژه های حزب حاکم منافات دارد! آقای عمرو خالد ناگهان و طی بیانیه ای اعلام نمود که پروژه مذکور در مصر تعطیل شد!

همچنانکه اختلاف بین او و رژیم حاکم به اوج خود رسید زمانی که تصمیم گرفت در بخش دوم برنامه اش – داستان های قرآن – داستان حضرت موسی و مقابله او با فرعون را به نمایش بگذارد و وقتی آن موضوع و پروژه را بر صفحه الکترونیکیش گذاشت تا علاقمندان در باره آن نظر سنجی کنند ، بیشتر نظرات به ربط دادن وضعیت آن زمان با شرایط کنونی مصر و رژیم دیکتاتور مبارک پرداخته بود!

عمرو خالد به دلیل دریافت پول در برابر تلاش های دعوتی اش خیلی مورد انتقاد بود ، که او در پاسخ می گفت : دریافت کمک های مالی از کانال اقرأ به عنوان انجام خدمات اداری در این کانال بوده نه ارائه سخنرانی در سالن ها و کنگره ها و میزگردهای دینی !

مجله “فوربز العربیه” نوشت : درآمد خالص عمرو خالد در سال  ۲۰۰۷ به دومیلیون و پانصدهزار  دولار رسیده است ، هر چند نامبرده این موضوع را انکار نمود.

به دلیل اینکه اطلاعات اشتباهی در سخنرانی هایش مشاهده شده بود به شدت مورد انتقاد علمای دین و دعوتگران قرار گرفت و آن انتقادات در ضمن کتاب ها ، مقالات و نوارها و اظهارات روزنامه ای به سمع و نظر عمرو خالد رسید امری که باعث شد او پیشنهاد تشکیل کمسیونی از علما جهت بازنگری آثار چاپ شده اش را بپذیرد.

رژیم کودتا در منزوی نمودن او – علی رغم خدمات شایسته ای که به آن کرد – از هیچ تلاشی فروگذار نکرد ؛ او را از هیات امنایی جمعیت ” صناع الحیاه” برکنار نموده و به جایش سرلشکر محمد عبدالسلام المحجوب سرپرست دستگاه اطلاعات مصر را منصوب نمودند ؛ علیرغم اینکه عمرو خالد مؤسس جمعیت و طراح اصلی آن بود!!

ظاهراً برای آقای عمرو خالد پیوند چندانی با مردم و جامعه و بویژه دوستداران سابقش باقی نمانده ؛ به گونه ای که ناگزیر است از گذشته و پرونده مربوط به آن فاصله گرفته و به طور کلی در مسیری مخالف سیر نماید !

او اکنون بیشتر همچون شخصی می ماند که در بستر مرگ قرار دارد و به مرور نَفَس های واپسینش را می کشد ، رسانه ها در زمان رژیم کودتا کوچکترین اعتمادی به وی ندارند و می گویند او به سود جنبش اخوان المسلمین جاسوسی می کند !
او در چند سال قبل از انقلاب مردمی مصر – به دلیل تلاش های مخلصانه ای که در عرصه دعوت اسلامی داشت – به اوج شهرت و محبوبیت خود رسید ؛  ولی در ماه های پس از انقلاب و سقوط رژیم حسنی مبارک شرایطش کاملاً متفاوت شد ، اندک اندک ستاره بختش غروب کرد و محبوبیتش به طور وحشتناکی سیر نزولی طیّ  کرد ؛‌ بویژه زمانی که در برابر کشتار هزاران تظاهرکننده بی گناه در میدان های رابعه و النهضه و ماشین های ویژه حمل زندانیان سکوت اختیار نمود و عکس العملی از خود نشان نداد ؛ علاوه بر تایید سرکوب و کشتن تظاهرکنندگان توسط نیروهای نظامی !

در این میان آنچه برای – همه و بویژه – عمرو خالد شوک آور بود این بود که کودتاگران پاسخ خدمت های مجانی وی را آنگونه که خود خواستند دادند نه آنگونه که وی می خواست!

http://arabi21.com/Story/793862

‫۴ دیدگاه ها

  1. متاسفانه مطالب شما پر از تناقض است. همیشه ما مسلمانان، یا افراد را خودی یا غیر خودی می دانیم. سفید یا سیاه. تا زمانی که با ما هم رای هستند خوبند و اگر اختلافی پیدا شد، بد میشوند. بسیاری از ادعاهای بالا، اشتباه است. من سالهاست که با ایشان آشنا هستم و رمز موفقیتش را اخلاصش می دانم. او به هیچ گروه و یا فکری وابسته نیست و هم از حسنی مبارک انتقاد کرد و هم از مرسی. حسنی مبارک او را تبعید کرد . مرسی او را محدود. دلیل استعفایش از حزب، محدودیت ایجاد شده توسط اخوان برای دیگر اخزاب بود. حتی احزاب اسلامی مانند حزب مصر یا حزب نور (سلفی). ولی هیچگاه برای جلوگیری از فتنه، دلیل استعفایش را ذکر نکرد. او با محمد مرسی هیچ دشمنی نداشت و دلیل ورود او به سیاست در زمان مرسی، نتیجه اعتماد او به مرسی بود. اما متاسفانه مرسی اشتباهاتی داشت که نمی توان از آن چشم پوشید. هرچند مدیریت کشور انقلاب زده نه برای مرسی و شاید برای هرکس دیگری چندان آسان نبود. در تمامی کشورهای انقلابی اولین دولت های بعد از انقلاب زیر موج انقلاب نابود می شوند. مثل کشور ما که دولت بازرگان را نابود کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا