سياسي اجتماعيمطالب جدید

ناگفته هایی از رابطه محمد مرسی و ارتش مصر !

ناگفته هایی از رابطه محمد مرسی و ارتش مصر !

داستان ارتش مصر با مرسی (پشت پرده های ناگفته از داستان ارتش مصر و محمد مُرسی)

بقلم: أحمد حلمی / عضو کمسیون آزادی های سندیکای وکلای مصر  ترجمه : رسول رسولی کیا

·       سؤالی انتقاد آمیز از آقای محمد مرسی : اگر متهم اصلی کشتن تحصن کنندگان میدان التحریر ژنرال  سیسی بوده و تو نیز از قضیه اطلاع داشتی و اسناد و مدارک آن نیز در اختیار تو بود ، پس چرا او را به عنوان وزیر دفاع – در دولت – انتخاب نمودی ؟ و چرا از دو جنایتکار دیگر ارتشی آقایان طنطاوی و عنان تجلیل نمودی ؟!·       نویسنده بریطانی در این باره می گوید : ارتش مصر تنها برای  بدست گرفتن وزارت دفاع برنامه ریزی ننموده بود ؛ بلکه کودتای سیسی علیه محمد مرسی و رئیس جمهورشدن او در یک انتخابات فرمایشی از بدیهیات این برنامه ها بود !

·       ارتش مصر شبکه ای بزرگ و به هم پیوسته از مصالح و منافع هنگفتی است که عده ای از افسران و فرماندهان را با انگیزه های بازرگانی و اقتصادی – نه میهن پرستی – دور هم گرد آورده است و هرکس بخواهد در منطقه ممنوعه سَرَک بکشد سرش را از بدنش جدا می کنند!

 

ابتدا باید به یادآوری برخی از حوادث و اتفاقاتی پرداخت که در آن برهه حساس رُخ داد و سپس از مسلّماتی سخن گفت که در این میان – از روی عمد یا جهل – پوشیده مانده است!

کمپینی را علیه رئیس مرسی ترتیب دادیم و در آن خواستار قصاص خون شهدا و اعتراض به تحقیقات دادستان در باره موضوعات پس از انقلاب و از جمله حادثه موسوم به ” موقعه الجمل” شدیم و در آن تظاهرات مسئولیت ضایع شدن خون شهدا و ناکام ماندن قصاص و پی گیری های ضعیف و تبرئه شدن های پی در پی متهمان و توطئه های مراکز مؤثر در دولت عمیق را بر گردن مُرسی انداختیم!

مرسی در ۳۰/۶/۲۰۱۲ به عنوان رئیس جمهور برگزیده شد و پس از یک ماه دستور تشکیل کمسیون تحقیق و تفحص حوادث مربوط به سرکوب و کشتن انقلابیون را صادر نمود.

کمسیون مربوطه نیز پس از ۶ ماه گزارش خود را تقدیم رئیس جمهور نمود ؛ تا جهت رسیدگی و اقدامات مقتضی به دادستان تقدیم گردد.

همانگونه که آقای مرسی  اخیراً در دادگاه گفته است ، تحقیقات به عمل آمده ثابت کرده که کشتن تظاهر کنندگان میدان التحریر توسط یک نهاد بالا که عبازرت است از اطلاعات نظامی -المخابرات الحربیه –  نهادی که مستقیماً زیر نظر و اشراف سیسی می باشد صورت گرفته است .

سؤالی انتقاد آمیز از آقای مرسی : اگر متهم اصلی کشتن تحصن کنندگان میدان التحریر ژنرال  سیسی بوده و تو نیز از قضیه اطلاع داشتی ، پس چرا او را به عنوان وزیر دفاع – در دولت – انتخاب نمودی ؟

اگر قضیه از این قرار بود  چرا از دو جنایتکار دیگر ارتشی آقایان طنطاوی و عنان تجلیل نمودی ؟!

لازم به یادآوری است تجلیل مُرسی از طنطاوی وعنان – که اینجانب مخالف آن بوده و آن کار را بیشتر حقه ای دیپلماسی می پنداشتم –  در تاریخ ۱۴/ ۸/ ۲۰۱۲ و انتصاب سیسی به عنوان وزیر دفاع  در تاریخ ۱۲/۸/۲۰۱۲ بود.

یعنی اولاً تکریم و تجلیل از آقایان  طنطاوی و عنان قبل از صدور گزارش کمسیون تحقیق و تفحص بوده که رئیس مرسی آن را تشکیل داده بود ، ثانیا : آیا کسی که مرسی را به دلیل انتخاب و انتصاب ژنرال سیسی به عنوان وزیر دفاع به نقد و چالش می کشد ، آیا این شخص در ادعایش که سیسی به دستور و اختیار مرسی انتخاب شده است نه جبر و جبروت ارتش ، آیا این شخص در ادعایش جدی است یا شوخی می کند ؟! آیا واقعاً او اینگونه شوخی های شبیه راستی را قبول و باور دارد ؟!

آیا شخصی وجود دارد که باور کند محمد مرسی یا غیر او می تواند ارتش را در مقابل کار واقع شده ای قرار داده و یا شخصی – چون سیسی- را با اختیار خود به سمتی همچون وزارت دفاع برگزیند ؟!

حسنی مبارک رئیس جمهور وابسته به ارتش هم نمی توانست چیزی را بر ارتش دیکته کند ؛ چرا که مجلس نظامی خودش کاندیدای مورد نظرش برای وزارت دفاع را به رئیس جمهور معرفی – تو بخوان دیکته – می نماید و شخص رئیس جمهور هم نمی تواند در این باره دست از پا خطا نماید ؛ البته این سخن و ادعای من نیست ؛ بلکه این از فرمایشات صادق آقای حسنی مبارک است !

اینجاست که سخن آقای مشیر طنطاوی – قبل از اینکه مرسی رئیس جمهور مصر شود -مبنی بر اینکه “سیسی وزیر دفاع آینده مصراست” معنی پیدا می کند و همچنین مفهوم دیدار سیسی با هیات اتحادیه اروپا به عنوان وزیردفاع آینده مصر را بهتر می توان فهمید!

و اینکه باید آقایان طنطاوى وعنان بازنشسته شده و ژنرال سیسی وزیر دفاع کشورشود امری است که ارتش کاملاً بدان واقف و آگاه است و مطابق طراحی های آن – نه کسی و یا جریان دیگری – شکل می گیرد .

نویسنده بریطانی در این باره می گوید : ارتش مصر تنها برای  بدست گرفتن وزارت دفاع برنامه ریزی ننموده بود ؛ بلکه کودتای سیسی علیه محمد مرسی و رئیس جمهورشدن او در یک انتخابات فرمایشی از بدیهیات این برنامه ها بود !

به موضوع اصلی برگردیم که مرسی گزارش کمسیون و هیات تحقیق و تفحص را در مورخه ۳ ژانویه (ینایر) دریافت نمود و بدین وسیله متوجه شد که شخص سیسی و اطلاعات نظامی -المخابرات الحربیه-و دادستان تا چه اندازه در جنایت های موسوم به” موقعه الجمل” دست داشته اند ، علاوه بر اینکه در این گزارش آمده بود که اطلاعات نظامی -المخابرات الحربیه-و وزارت کشور در این زمینه نه اینکه کوچکترین همکاری با کمسیون ننموده اند ؛ تازه اسناد و مدارک موجود را نیز از بین برده اند !

آیا کسی انتظار داشت که محمد مرسی پس از دریافت گزارش کمسیون مذکور اقدام به عزل و برکناری سیسی نماید و ارتش هم این ژنرال فاسد و مفسد را در یک ربع ساعت برکنار نموده و دستور رئیس جمهور را لبیک گوید ؟!

آیا رئیس جمهوری که نه ارتش در کنارش است و نه پلیس و نه أمن الدوله و نه اطلاعات نظامی -المخابرات الحربیه- و هیچ نیروی مسلحی از او و دستوراتش حمایت نمی کند می توانست چه اقدامی بکند؟

رئیس مرسی در تاریخ ۲۶ یونیو نام تمام لباس شخصی هایی  را که دستشان به خون مردم و تاراج آلوده بود فاش نمود ؛ ولی هیچ یک از نهادهای ذی ربط اقدامی در جهت پیگیری و دستگیری آنان نکرد ! پس آیا ساده لوحانه نیست که انتظار داشته باشیم سیسی وزیر دفاع پس از عزلش توسط مرسی برکنار شود ؟!

ما در اثنای تحقیقات در باره جریانات انقلاب به این نتیجه رسیدیم که دادستان ، نتایج تحقیقات در باره جنایت های دولتمردان سابق را از نادیده گرفته و از بین برده و آن ها را مخفی می دارد پس به منظور برخوردار شدن از دادستانی که عادلانه به پرونده های مربوطه رسیدگی نماید ، رئیس مرسی ناگزیر شد ، دادستان جدیدی را منصوب نماید ، که مخالفان رئیس جمهوری در اعتراض به تصمیم او دنیا را زیر و رو کردند ، آیا اگر بدون تحقیقات قضایی اقدام به برکناری و زندانی نمودن سیسی می نمود چه عکس العمل هایی از خود نشان می دادند؟

در ضمن آنان که مخالف عزل و برکناری عبد المجید محمود دادستان عمومی بودند ، قطعاً با عزل سیسی نیز به شدت مخالفت می نموده و ادعا می کردند که مرسی در صدد است ارتش را نیز- مانند دولت- اخوانی کند !

مرسی و مدیریتش را بگذار کنار ؛ تو ای انقلابی خشمگین خودت را جای او قرار بده و فرض کن تو رئیس جمهور مصر هستی ؛ ولی ارتش و وزارت کشور و اطلاعات با تو کوچکترین همکاری و همسویی نکنند ، با این شرایط بفرما اگر می توانی و جرات داری وزیر دفاع – سیسی – را برکنار کن!

ارتش مصر شبکه ای بزرگ و به هم پیوسته از مصالح و منافع هنگفتی است که عده ای از افسران و فرماندهان را با انگیزه های بازرگانی و اقتصادی – نه میهن پرستی – دور هم گرد آورده است و هرکس بخواهد در منطقه ممنوعه سَرَک بکشد سرش را از بدنش جدا می کنند!

به منظور اینکه ارتش حضور و منافع بازرگانی اش را – که میلیون ها دلار برای هریک از فرماندهان تخمین زده می شود – در دولت و سلطه حفظ کند باید قدرت و سلاح و دستگاه های اطلاعاتیش را در جهت کنترل بیش از پیش کشور به نفع خود بکار گیرد….

شورای نظامی مصر دستگاه و سازمان منظمی است و می داند که چه کسی از مسئولین قرار است برود و چه کسی بماند ؟!

زمانی که چنین ارتشی به مرسی گفت: سیسی را به عنوان وزیر دفاع منصوب کن ، اگر مخالفت می کرد در روز بعدش عزل می شد !

نکته مهم این است که بدانیم ارتش در زمان زمامداری حسنی مبارک مانند یک دولت مستقل عمل می کرد و آنگونه که می خواست تصمیم می گرفت و هرکس را می خواست فرمانده می کرد و یا عزل می نمود و ریاست جمهوری یک پُست کاملاً صوری و تابع ارتش بود !

آنچه گفتم سخن مُرسی نبوده و نیست ؛ بلکه اعتراف شخص حسنی مبارک می باشد !

اگر مرسی وزیر دفاع را عزل می کرد بلافاصله تانک ها و توپ های ارتش کاخ ریاست جمهوری اش را محاصره نموده و با او همانگونه رفتار می کردند که با ملک فاروق کردند !

تازه اگر – بر فرض محال – تمام نیروها و احزاب و جریانات انقلابی نیز با عزل سیسی موافقت می نمودند- که بیشتر آنان از او دستور می گرفتند – باز احتمال ارجح این بود که ارتشیان تشنه قدرت کشتاری را در بین تظاهرکنندگان راه اندازند که در میدان رابعه و النهضه براه انداختند ؛ چرا که ارتش مصر باکی ندارد یک میلیون نفر معترض را از پای در آورد تنها به خاطر اینکه یک میلیون جُنیه را به چنگ آورد !

آن وقت همان شخصی که می گفت باید مرسی با ارتش مقابله کند ولی با برکناری دادستان مخالف بود ، ادعا می کرد که مرسی – با مقابله با ارتش – کشور را به ورطه جنگ داخلی کشانده است و مسئولیت مقابل هم قرار گرفتن ارتش و مردم را بر عهده او می انداخت  و از قضا یکی از چیزهایی که مرسی از آن می ترسید همین – جفای نیروهای به اصطلاح انقلابی – بود !

اگر تو مسئولیت را بر عهده داشته باشی می فهمی که شرایط با آن آرزوهایی که در دل داری کاملاً متفاوت است ؛ بویژه زمانی که مطمئن باشی که تو از جهت ارتش و اطلاعات محاصره شده ای و همواره علیه تو توطئه می چینند و نیروهای انقلابی هم آنگونه که شایسته است به همکاریت نمی شتابند بلکه سنگ اندازی نیز می کنند در این صورت چه کار خواهی کرد؟!

اگر تو گمان می کنی تحصن پانزده یا هیجده روزه ی تحصن کنندگان در میدان التحریر قاهره باعث شد که حسنی مبارک از قدرت کنار رود ، بدان که عقلت خوب کار نمی کند( انت مریض عقلاً) ؛ چرا که اگر ارتش می خواست میدان مذکور را مانند میدان های رابعه و النهضه از تظاهرکنندگان پاک کند در کمتر از یک ربع ساعت این کار را می کرد !

بنا براین گمان می کنم طرح های توطئه آمیز ارتش برای همگان واضح و آشکار است و هرکس غیر از این را بگوید مطمئناً قبل از هرکس به خودش می خندد!

آن که سوار بر موج انقلاب مردمی مصر شد ارتش بود – نه اخوان المسلمین و مرسی – و الحق ما مخالفان دکتر مرسی ارتش را در این انقلاب سواری یاری دادیم ، و برنامه ارتش از روز آشکارتر بود و نقطه آغازین آن از « یورش شترسواران مزدور ارتش به تحصن کنندگان میدان تحریر” شروع شد !

اگر می پنداری که این مرسی بود که مشیر طنطاوی و عنان را برکنار نمود و چیدمان مجلس نظامی را آنگونه که خواست چید ، تو باید به اطلاعاتت در این باره تجدیدنظر نمایی!

چرا که اگر مرسی می خواست  طنطاوی وعنان را عزل نماید قبلاً باید موافقت ارتش را جلب می نمود ، مشخص است که ارتش هرگز موافقت نمی کرد مگر اینکه با برنامه هایش همخوانی داشته باشد ؛ تازه باید فرماندهان آن از خارج و بویژه آمریکا نیز چراغ سبز دریافت دارند !

اگر تو می پنداری که ارتش مصر شش دانگ زیر سلطه آمریکا نبوده و نیست ، مطمئن باش که تو دچار اشتباه شده ای ؛ زیرا همه رهبران آن زیر نظر و در دانشکده های آن  پرورش یافته و آموزش می بینند و وفاداریشان به آرمان های آمریکا – و اسرائیل -از هر لحاظ تضمین شده است ! بنا بر این وقتی آمریکا و بالتبع آن رهبران ارتش به آقای مرسی دستور می دهند که باید طنطاوی وعنان را عزل و سیسی را به عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح منصوب نمایی ، چه کاری از دست مرسی ساخته است جز اجرای آن دستور ؟!

لابد اکنون فهمیده ای که جنبش موسوم به ” تمرد” بصورت خودجوش و اتفاقی شکل نگرفته است ، همچنین اقدام مسلحانه حلقه به گوشان دادستانی برکنارشده و محاصره دفتر دادستان جدید و تهدید آن با اسلحه نیز تصادفی نبود ؛ زیرا همه باید طبق خواسته و برنامه ای که توسط اطلاعات نظامی -المخابرات الحربیه- تنظیم و تدوین می شود کار کنند! و در ضمن باید وفاداری دستگاه های اطلاعاتی أمن الدوله برای شبکه های عنکبوتی ارتش و ورارت کشور – بویژه در این شرایط دشوار – محرز و مسلّم شود!

علاوه بر این باید شبکه های فاسد به هم پیوسته و مقتدر قوه قضائیه به داد ارتش برسند و اقدام مؤثر و حیاتی مرسی در عزل دادستان ضد انقلابی و منصوب نمودن دادستانی انقلابی و دلسوز را ناکام بگذارند ؛ حتی اگر با توسل به خشونت و اسلحه هم باشد نگذارند دادستان جدید کاری از پیش ببرد ؛ چرا که اگر آقای طلعت عبدالله که از دوستان مرسی است به پرونده ها رسیدگی نماید کلیه رسوایی ها و اختلاس های صورت گرفته توسط ارتش و قوه قضائیه – در طول شصت سال گذشته – را رو خواهد کرد که این به معنای برباد رفتن همه منافع این دستگاه های همه کاره در کشور می باشد !

اگرتو گمان می کنی که این گونه تحلیل ها توجیه اشتباهات آقای محمد مرسی است ، خواهش می کنم تو تحلیل منطقی تری ارائه بده ؛ که مطمئناً آن تحلیل – آبکی – شما چیزی جز جنگ داخلی و به جان هم افتادن ارتش و مردم نخواهد بود جنگی که همه را نابود خواهد نمود!

این نظر شخص بنده نیست ، چرا که من همواره موافق مقابله – با ارتش – بودم نه مدارا و تحمل ! هر چند هزینه جانی آن هزاران شهید هم باشد ، من گمان می کردم انقلاب باید خونین و قرمز باشد نه سفید و مسالمت آمیز ! و هر چیزی هزینه خاص خود را دارد که باید پرداخت شود ؛ ولی وقتی با رهبران اخوان المسلمین و از جمله محمد بدیع و محمد مرسی مذاکره می کردیم آنان می پرسیدند : آیا اگر با ارتش مقابله نماییم و همه چیز را به مردم بگوییم نمی ترسید که جنگ داخلی خانمان سوز در مصر رخ دهد ، این روش را انتخاب کنیم یا اینکه تلاش کنیم که ارتش را نیز به صراطی سودمند برای بلاد و عباد مستقیم نماییم ؟!

جنبش إخوان جنبشی اصلاحی است و نه انقلابی ، امری که خود بدان معترفند ، در مذاکراتی که با آنان داشتیم براین نکته تاکید می کردند که با ارتش مذاکره ، مدارا و بازی می کنیم تا روزی که شرایط تغییر کند و بتوانیم آن را مغلوب خود سازیم .

انقلابیون دیوانه و دیوانه های انقلابی -مجانین الثوره- امثال من خط اصلاحی را بر نمی تابیدند ؛ بلکه روش مقابله و مبارزه را می پسندیدیم و هزینه آن هرچه بادا باد ؛ چرا که می گفتیم : هزینه آزادی خون است و بس ! البته این روش مبارزه ساخته و پرداخته مغز من به تنهایی نبود ؛ بلکه پس از روزها مذاکره و جلسات و تبادل افکار به این راه حل -غیر منطقی – رسیدیم !

هرچند من با نظر اخوان المسلمین موافق نبودم ولی دیدگاه آنان منطقی تر بود زیرا شرایط بسیار بغرنج تر از این بود که تصمیمی ناپخته بگیری حال اینکه نمی دانی چه کسانی با تو هستند و چه کسانی علیه تو اند ؟!

سروران ؛ شُرکای انقلابی و همکاران میدان ؛ شایسته است همه جزئیات مربوطه را بدانند و مواضع درست و نادرست را از هم بازشناسند و در این رابطه هیچ گونه کم کاری و بهانه ای از آنان پذیرفته نمی شود .

منبع :  مجله العصر

http://alasr.me/articles/view/15842

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا