زندگی نامه

بخشی از فعالیت های اخوانی سیّد قطب

بخشی از فعالیت های اخوانی سیّد قطب


سید قطب بیش از حدود یک سال و نیم یعنی از مارس ۱۹۵۳م تا نوامبر۱۹۵۴م با اخوان همکاری نمود.


همکاری وی نیز متناسب با توانایی فکری و اندوخته های فرهنگیش بود، چنانکه مدیریت فعالیتهای فرهنگی اخوان در بخش گسترش دعوت، به او واگذار گردید.


سید در این باره میگوید:« اگرچه سران اخوان، اجمالاً از ورود من به جماعت، شادمانی و خوشامدگویی ابراز کردند، اما حوزه فعالیت مرا امور فرهنگی بخش گسترش دعوت، درس سه شنبه ها، ریاست تحریریه نشریه جماعت و نگارش مقالات ماهانه ای در باره فرهنگ اسلامی، تعیین کردند. اما در مورد برنامه ریزی های تشکیلاتی و امور حزبی، من همچنان از این کارها دور ماندم».


 


مهمترین کار سید، البته سرپرستی نشریه «الاخوان المسلمین» بود که پیشتر در بخش اول این کتاب در خلال بحث از فعالیتهای مطبوعاتی سید، از تلاشهای وی در این نشریه سخن گفتیم.


این نشریه به صورت هفته نامه، هر پنجشنبه از سوی دفتر مرکزی اخوان المسلمین انتشار میافت.


سید نخستین شماره آن در تاریخ ۱۷ رمضان ۱۳۷۳ه ق برابر ۲۰/۵/۱۹۵۴م منتشر کرد. وی دوازده شماره از این هفته نامه را منتشر کرد و سرانجام در تاریخ ۶ ذی الحجه  ۱۳۷۳ه ق برابر ۵/۸/۱۹۵۴م انتشار آن را متوقف ساخت.


 


علت متوقف ساختن نشریه هم، دخالت مستقیم هیات نظارت بر مطبوعات بویژه پس از شدت یافتن اختلاف میان حکومت و اخوان بود، چنانکه هیات نظارت از انتشار بسیاری از مقالات این هفته نامه جلو گیری میکرد.


سید در آن نشریه همیشه چندین مقاله مینوشت و شماره ای از آن نبود که سید بیش از یک مقاله یا تفسیر یا تحلیل در آن نداشته باشد.


عناوین برخی مقالات وی در آن نشریه عبارتند از: بلکه حق را به جان باطل می اندازیم، گرایش های ثابت ملتها، این ملت مطالبه میکند، هوشیاری که خواب به دنبال نخواهد داشت، یک قضیه و یک امت، برنامه اسلامی و تامین اجتماعی.


سید در اثنای جلسه محاکمه اش در ۲۲/۱۱/۱۹۵۴م به صراحت در برابر «جمال سالم» اعلام کرد که نشریه«الاخوان المسلمین» را با اختیار خود تعطیل کرد، زیرا به علت دخالتهای هیات نظارت، آزادی نگارش و انتشار مطالب مورد نظرش از وی سلب شده بود.


از دیگر فعالیت های اخوانی سید میتوان از ایراد سخنرانی در مرکز اصلی جماعت که با استقبال هزاران نفر ا اعضای اخوان روبرو شده بود، اشاره کرد. آخرین«بحث سه شنبه ها» ی سید در این مرکز بحثی بود که یک هفته پس از بازگشت حسن هضیبی، مرشد عام اخوان از سوریه ایراد شد.


 


از فعالیتهای اخوانی وی در خارج از مصر میتوان به سفر وی به دمشق در تاریخ۲/۳/۱۹۵۳م به منظور شرکت در همایش«پژوهشهای اجتماعی» در آن شهر اشاره کرد که بحثی تحت عنوان«تربیت اخلاقی به مثابه ابزاری برای عملی کردن توسعه اجتماعی» برای وی در نظر گرفته شده بود.


بعد از پایان این همایش، سید با رهبران اخوان در کشور سوریه دیدار کرد و  سخنرانی موثری در دانشگاه دمشق ایراد کرد که بنا به نقل همراه وی در این سفر، استاد محمد یاسین، بحثی بسیار جالب و مفید بود که سید به مدت دو ساعت در خلال آن، بی آنکه کتاب و نوشته ای در دسترس داشته باشد، به بحث در باره جنبه های زیبا شناختی اعجاز قرآن پرداخت.


همچنین سید بعد از همایش_ بنا به نقل استاد یوسف العظم_ قصد داشت از اردن دیدن کند اما مقامات این کشور، به دستور«جلوب» از ورود او جلوگیری کردند.


از دیگر فعالیتهای اخوانی سید در خارج مصر این بود که جماعت وی را در برای شرکت در کنفرانس اسلامی که از سوی اخوان تشکیل، و با شرکت اندیشمندان و فعالان برجسته جهان اسلام در دسامبر ۱۹۵۳ م در بیت المقدس برگزار گردید، به عنوان نماینده خود برگزید.


 


در این کنفرانس سید با اندیشمندان و فعالان جهان اسلام دیدار، و توجه آنان را به خود جلب کرد!!


استاد علی طنطاوی درباره سید میگوید:« به تشکیل جلسات خصوصی با برخی شرکت کنندگان در کنفرانس که مورد نظرم بودند، پرداختم. در همین راستا دیدارهایی با شهید سعید، سید قطب داشتیم که«عصام عطار» و «زهیر شاویش» و گاه«ادیب صالح» هم شرکت میکردند و ما چند نفر کمتر از هم جدا میشدیم. عکسهایی نیز از این جلسات گرفته شد که برخی از آنها منتشر شده اند».


«علال فاسی» درباره سید قطب در این کنفرانس میگوید:«در کنفرانس اسلامی که به ریاست علامه مجاهد عراقی، استاد امجد زهاوی در قدس برگزار شد، دور هم جمع شدیم. :«سید قطب» را جهاد گر فروتنی یافتم که نه تنها شیفته مقام و لقب شهرت نیست بلکه وقتی برخی از دوستانش را می دید که به اینگونه امور دلبستگی و اشتیاق نشان می دهند، متاسف و ناراحت می شد. در کمیته سیاسی این کنفرانس که ریاست آن برعهده من بود، ما با هم کار میکردیم و همراه با دیگر اعضای این کمیته بر اثر بدگویی برخی شیوخ مشهور فلسطین که وابسته به کلوپ پاشا بودند، دچار دردسر و تنگنا شدیم…».


 


کوتاهی مدت همکاری اداری سید با اخوان


پیداست که مدت همکاری اداری سید با اخوان اندک بود و از ورود وی به جماعت اخوان تا گرفتار شدن این جماعت به آن محنت دردآور طول کشید، یعنی از مارس ۱۹۵۳م تا نوامبر ۱۹۵۴م. برخی افراد کوتاهی این مدت را ایرادی بر «جایگاه» و نقش اداری سید، و سندی برای متهم کردن وی قلمداد میکنند و این مدت کوتاه فعالیت اداری را مانعی به حساب می آورند که سید به واسطه آن نتوانست در ویژگی های فکری، تبلیغی و حزبی جنبش اخوان به کند و کاو بپردازد.


حتی گهگاه از میان خود اعضای اخوان هم نداهایی در تایید مطلب فوق الذکر سر داده میشود و چنین به نظر میرسد که محتوای این نداها، تخصص سید را در رهبری تشکیلات به علت عدم تجربه کافی در فعالیت تشکیلاتی، کم سابقگی در جماعت اخوان و عدم تاثیر پذیری از خط مشی و برنامه این جماعت، رد می کند!


 


این افراد سید را_ به خاطر همین کم تجربگی اداری_ فاقد صلاحیت لازم برای طرح ریزی تشکیلات مخفی اخوان در دهه شصت، و فاقد توان فکری در حد رهبری نظری و حرکتی اخوان بویژه در «فی ظلال» و «نشانه های را» به حساب می آورند و اظهار میدارند که وی_ در نتیجه کم تجربگی_ روند معمول اخوان در زمینه کار و فعالیت را بارها در «فی ظلال» و «نشانه های راه» نقض کرد!!


اینان گویی_ به طور غیر مستقیم_ مردم را به کنار نهادن اندیشه های سید در باب دعوتگری و نحوه فعالیت و همچنین به عبور از تلقی وی از دعوت، فرهنگ دعوتگری و علایم میسر دعوت، فرا میخوانند!!


از جمله این افراد میتوان به برادر، استاد«مصطفی مشهور» _جانشین مرشد عام محمد حامد ابوالنصر_ اشاره کرد که بارها در مصاحبه هایش با مجلات اسلامی به ویژه مجله«المجتکع» در بحث از مقوله دعوت و حرکت و در پاسخ به سؤال پیرامون سید قطب و اندیشه و روش وی در دعوتگری، نه بطور صحیح بلکه به طور کنایی و تلویحی به این مسئله اشاره کرده است.


به عنوان نمونه، ایشان در بخشی از پاسخ سؤالی که مجله «المجتمع» پیرامون«اندیشه سید قطب و خط مشی حرکت اسلامی» از وی و برخی رهبران فعالیت های اسلامی پرسیده بود، چنین میگوید:«استاد سید قطب رحمه الله، قبل از ورود به زندان، تقربا بیش از سه سال[و من میگویم کمتر از دو سال] با اخوان، همراهی و همکاری نداشت. در زندان هم آن  همه ظلم و دشمنی با اسلام، کشتار دعوتگران و شکنجه های غیر عادی را مشاهده و لمس کرد و بیگمان اینها همه در اندیشه استاد سید و تلقی وی از روش تغییر اوضاع، ‌اثر خاص خود را برجای نهاد…».


 


درست است که مدت همکاری اداری سید با اخوان، قبل از زندان اندک بود، و صحیح است که فضای زندان مانع ارتباط تشکیلاتی میان سید و شورای رهبری تشکیلات اخوان میشد و سید نقش رهبر اداری و تشکیلاتی را در زندان نداشت، اما هیچکدام از اینها را نمیتوان مبنای طعنه زنی و ایراد گیری از سید قطب قرار داد!!


زیرا مشهور است که «أَنَّ الدَّعْوَهَ لِمَنْ صَدَقْ لا لِمَنْ سَبَقْ»!


 


یعنی نقش و جایگاه دعوتگران دینی را صرفاً براساس پیشگامی تعیین نمیکنند_ هرچند پیشگام بودن هم مطرح است_ بلکه باید صداقت ایمانی و عملی را هم بر سبقت زمانی افزود و جایز نیست که به بهانه تاخیر زمانی، از رسیدن فرد صادق به مراکز اصلی و بالاترین مقام جلو گیری کرد!


و شهادت میدهیم که سید در پیوستن به صفوف جماعت اخوان، چه به لحاظ گفتاری، چه ایمانی، چه عملی، چه جهادی، چه دعوتگری و چه تشکیلاتی واقعاً صادق بود!


 


از طرف دیگر، سید که به عنوان یک ماده «خام» ساده و شکل پذیر وارد اخوان نشده بود تا این جماعت وی را از مرحله مبادی تحت پرورش و توجیه قرار دهد و کار او را از نقطه صفر شروع کند، آنگونه که با بعضی از جدید الورود ها رفتار میشود! سید زمانی به اخوان پیوست که نقش برجسته خود را در جهان فکر و حرکت جهاد به اثبات رسانده بود. در حالی وارد این جماعت شد که اندیشمندی دین باور، دارای چندین کتاب اسلامی و کوله باری از تجربه دعوتگری و فعالیت اجتماعی بود و خود برای نحوه فعالیت و دعوت، برنامه ای روشن و صحیح داشت!


 


بعد از این جریان محنت هم صداقت ایمانی، تبلیغی و تشکیلاتی خود را عملاً نشان داد، چنانکه همچون شیر مردان موضعگیری کرد، وفادار ماند و صداقت ورزید، آن هم درحالیکه بسیاری از کسانی که از وی سابقه تشکیلاتی بیشتری داشتند از قطار دعوت پیاده شدند!!


پس نمیتوان کم سابقگی وی در تشکیلات اخوان در دوران قبل از زندان را، ایراد و نقطه ضعف و طعنی علیه وی قلمداد نمود، و نباید فراموش کرد که«أَنَّ الدَّعْوَهَ لِمَنْ صَدَقْ لا لِمَنْ سَبَقْ»!


———————————————–


منبع : از ولادت تا شهادت


مولف : عبدالفتاح خالد


مترجم : جلیل بهرامی نیا


انتشارات : نشر احسان

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا