كردستان

کُردها ؛ ملی گرائی وستم ملی و پیامی به نژادپرستان عرب

کُردها ؛ ملی گرائی و ستم ملی و پیامی به نژادپرستان عرب

استاد هادی علی / مترجم:علی غفوری

تقسیم کشورها بعد از جنگ جهانی اول:
امپریالیسم صهیونیزم در قرن بیستم غصب کشورهای اسلامی را دستور کار خود
قرار داد و سرزمین های اسلامی را میان خود تقسیم نمود. عراق سهم انگلیس شد.

ملت کرد عراق چون سیر
به فرماندهی قهرمان مسلمان کرد شیخ محود حفید پرچم اسلام را برافراشت و در مناطق
شهر سلیمانیه مقابل استعمار انگلیس ایستاد و شهدای زیادی را تقدیم کرد.

همچنان کردها در به
ثمر رساندن انقلاب ۱۹۲۰ میلادی عراق نقش مهم داشتند، اما متأسفانه کتابهای تاریخ
معاصر این موضوع روشن شود. بیگمان تعصب و ملی گرایی عربی سبب مخفی کردن و به
فراموشی سپردن این واقعیت شده است.

بعد از اینکه
امپریالیسم از کشورهای اسلامی به ظاهر عقب نشینی کرد، چند دولت ملی و محلی دست
نشانده ی خود را در چارچوب الحاد و ملی گرایی افراطی به جای خود قرار داد و به این
دلیل دگرگونی و پیشرفتهای چندانی صورت نگرفت. آری به ظاهر امپریالیسم نیروی نظامی
را از کشورهای اسلامی بیرون راند، ولی تسلط فکری و فرهنگی بر مسلمانان حکم فرما
بود. رجال کشورهای دست نشانده با همان فرهنگ و بینش بیگانه کار می کردند و تقلید
کورکورانه بر آنان حاکم بود و این هم به سبب احساس بی کفایتی و ضعف فرهنگی خودشان
در مقابل تمدن و فرهنگ اروپایی بود.

از سوی دیگر دست
اندرکاران و دولتمردان کشورهای مستعمره از تربیت یافتگان جامعه عصر استعمارگر
بودند و یا شیر و شکر امپریالیسم پرورش یافته و از اسلام و مردم کشورهایش دور شده
بودند. و تنها دل باخته و عامل فرهنگ و بینش غربی و ملی گرایی بودند و بس. این بود
که آن ها آتش کینه و تفرقه که امپریالیستها بین ترک ، عرب، کرد و دیگر اقوام
برافروخته بودند، بیشتر دامن می زدند. و حتی الامکان بر عمق دشمنی می افزودند.
مسؤولین عرب نژاد بغداد نیز همیشه به فرمان اربابان خود عمل کرده و بر ملت کرد ستم
روا دیده و حقوق آنان را پایمال ساخته اند. از جانب دیگر حلقه به گوشان بیگانه،
بذر کینه و دشمنی را در بین اکراد نسبت به اسلام می پاشیدند. زیرا چنان وانمود کردند
که اسلام دست آویز و سبب شده که اعراب بر ملت کرد ستم روا دارد. در واقع مسؤولین
امر زمان حاضر هم از اسلام واقعی دور بوده و در جهت هدفهای بیگانگان می باشند.
بیشتر احزاب و سازمانهای سیاسی را حمایت و پی ریزی می کنند که برنامه الحاد و
نظریه نژادپرستیافراطی را قبول دارند تا
پایه تفاوتهای خونی و نژادی را در بین مردم مستحکم تر سازند.

این گونه متولیان
همیشه به صورت اقلیت به کردها می نگرند. در این حال باید پرسید که عکس العمل کردها
نسبت به این خیزش ملی گرایی چگونه باید باشد؟! و چه انتظاری از کرد مسلمان باید
داشت؟! وقتی خود اعراب پرچم نژادپرستی را برافراشته و ملل دیگر را می بیند که ملی
گرایی را ترویج می دهند…

آنچه بیشتر زخم کردها
را عمق بخشیده و خطرناک است ستم ملی است که ترک و عرب و…و… بر آنان روا دیده
اند. شهرها و روستاهای کردنشین را از تمام برنامه های صنعتی و تمدن محروم و فراموش
کرده و مانند اقلیت زیر پا له ساخته اند. در حالی که فقط تعداد کرد عراق بیشتر از
تمام مسیحیهای ساکن کشورهای عربی است. با همین نگرش ظالمانه و ناحق به حال و وضعی
اکنون دچار ساخته اند که در وطن و میهن اصیل خود احساس تنهایی می کنند و علت اساسی
این همه بدبختی ریشه در قانون جنگل و غارت ثروتهای ملی و مادیات دارد. وقتی پیامبر
می فرماید:

«از آن دست بکشید و
دور شوید؛ زیرا گندیده است.»

ملی گرایی افراطی و
نژادپرستی یکی از مصادیق این حدیث می تواند باشد.

در عراق جمعیت اکراد
حدود یک سوم ساکنین این کشور را تشکیل می دهند . با وجود این نژادپرستان بغداد
همیشه آنها را اقلیت به حساب می آورند. ظلم و ستم و قتل عام، ویران کردن شهر و
روستا و آواره کردن و منطقه های کرد را به اجبار عرب نمودن، برنامه و کار همیشگی
آنان است.

غیر از عراق بیشتر
کردها در کشورهای همجوار هستند. همچنان تعداد کثیری در کشورهای روسیه، سوریه و
لبنان زندگی می کنند که وضع آنان نیز از وضع کردهای عراق بهتر نیست و بلکه در پاره
ای موارد بسیار بدتر است. پیداست کلیه عوامل درونی، اجتماعی، اقتصادی و ملی سبب می
شود عمق کینه و دشمنی کردها هم بیشتر شود. و زمینه ای فراهم می سازد تا دست انتقام
کردها هم بیشتر شود. و زمینه ای فراهم می سازد تا دست انتقام آغشته به خون کرد
مؤمن وارد میدان شود.

در این اواخر (غده
سرطانی) در قلب کردستان جای پای خود را باز کرده و لباس ملی گرایی بر تنش آراسته
اند و با نام رهایی ملت کرد ستم دیده، اغلب جوانان را فریب داده اند که گویا
بهترین راه رستگاری است. اما باید گفت این یک حیله و نیرنگ استعمار نو است و می
خواهد در این منطقه ی حساس و استراتژیکی تسلط خود را تثبیت کند و به حساب کرد
مستضعف اهداف شوم خود را پیاده نماید.پس با این وضع باید عرب و…و… چه انتظاری
از کرد داشته باشند؟! در حالی که با فراهم آوردن شرایط و اوضاع؛ ملت کرد را از
اسلام تاراندند و آنها را وادار کردند به ناسیونالیستی و مارکسیستی روی آورند. ملت
مظلوم کرد وقتی که می بیند عرب و ترک از هر سو آنان را سرکوفت می زنند، ثروتهای
خدادادیشان را به غارت می برند و حقشان را پایمال می کنند و با چشم خواری به ذلت
او را می نگرند، چه کاری می تواند بکند؟! عکس العمل کرد چگونه باید باشد وقتی می
بیند اعراب که خود را از پیامبر می دانند و نخستین غازیان آیین اسلام بودند، اکنون
خود از اسلام فاصله گرفته و اکراد برادر دینی خود را با مسیحیان مزدور امپریالیسم
و صهیونی معاوضه می کنند؟!

ملت مسلمان کرد از اعماق قلب برادر مسلمان عرب و
ترک و… را دوست دارد و نمی خواهد میانشان فاصله ای باشد، اما وقتی اعراب تازیانه
ی ملی گرایی منفی و افراطی و الحاد را برداشته و از اخوات اسلامی خود را به کنار
کشیده اند، شکی نیست که چیزی برای کردها باقی نمی ماند جز ملی گرایی، آن هم برای
حفظ هویت تاریخی خود.

به این شیوه اعراب قبل
از هر قومی سعی کردند این ملت مظلوم را از خود و اسلام دور سازند که بی گمان در
دادگاه عدل الهی نسبت به این خیانت بزرگ باید پاسخگو باشند. زیرا آنان بودند که
نژادپرستی جاهلی را در منطقه احیا کردند .
ما مطمئن هستیم، اکراد مسلمان، اگر زیر لوای اسلام دست عطوفت و برادری از جانب
اعراب به سویش دراز شود، بی شک اندیشه ملی گرایی را به کنار خواهد نهاد و به آن
بهایی نخواهد داد. زیرا این ندای جاهلانه از جانب نژادپرستان افراطی بر اکراد
تحمیل شد تا وسیله ای فریب دهنده برای احقاق حق و حربه ای علیه ظلم و ستمی باشد که
از سوی ناسیونالیستهای افراطی بر او تحمیل کرده اند. این فریاد مظلومیت ملت کرد،
حاصل وضع خاص موجود و نتیجه ی تحمیل ها است. و از عمق وجدان نشأت می گیرد نه اینکه
نتیجه ی فلسفه ای بر بافته ی پوچ و بی محتوای بیگانگان باشد.(مانند اعراب)

کردها، برادر عربها،
ترکها، افغانیها و سایر اقوام و ملل اسلامی هستند و بر حفظ آن ایمان راسخ دارند؛ البته
به شرطی که آنان مسلمان واقعی باشند و دعوی برتری ها را بدور بریزند، عکس العمل
کردها در برابر اسلام دال بر این است که نزد این مردم اسلام آیین تمام بشریت است،
نه مخصوص عرب. اگر چه پیروان اندیشه ناسیونالیستی عرب می خواهند طوری وانمود سازند
که مختص اعراب است و تنها آنان باید از اسلام بهره برند. و بی گمان هدفشان این است
به جای اسلام که مهمترین و بهترین وسیله پیوند بشریت است، ناسیونالیستی منفی را
جایگزین سازند به این امید که وسیله ی وحدت خود آنان فراهم شود.

وحدت نژادی حاصل غریزه
اجتماعی جانداران است و این نظریه را اکثر جامعه شناسان تأیید می کنند. پس احساس
نژادی یک احساس ساده و ابتدایی جانداران است که از غریزه نشأت می گیرد نه اینکه
باوری عمیق و فلسفه ای محکم باشد تا درباره ی جهان و حیات و انسان حرفی برای گفتن
داشته باشد. و یا اجتماع انسانی براساس آن پی ریزی گردد و لایق آدمی باشد.

پس اگر واقعا”
جامعه اسلامی حقیقی تشکیل شود اکراد هم خود را با ملی گرایی مشغول نساخته و با
شادی و شادکامی همگام با سایر برادران مسلمان خود همزیستی مسالمت آمیز خواهند
داشت، اما آیا واقعا” نژادپرستان امروزی این واقعیت را می پذیرند. در حالی که
از پا تا فرق سر در باتلاق جهالت نژادپرستی افراطی فرو رفته اند؟!!…

نکات قابل توجه :

لازم است آینده نگری و
تذکرات دیگری به حاملین پرچم نژداپرستی عرب یادآوری کنیم. چرا هر زمان بحث پیاده
کردن قوانین اسلام را به میان می کشند، به حال اقلیت های مذهبی مسیحی و یهودی ناله
سر می دهند و می گویند اگر اسلام اجرا شود این اقلیت ها تکلیفشان چه خواهد شد و به
کجا خواهند رفت؟ مدعی هستند تضاد دینی باعث تفرق میان فرزندان یک ملت می گردد. به
این بهانه واهی و پوچ متوسل می شوند تا از زیر بار پیاده کردن قوانین اسلام شانه
خالی کنند.

حال باید پرسید در
کجای عصر طلایی اسلام، اقلیتی مظلوم واقع شده و حقشان پایمال گردیده است؟! آیا
مانند بقیه ی مسلمانان حقوقشان حفظ نشده است؟ آیا اسلام که آیینآسمانی است، حقوق همه را و حتی جانداران را هم
رعایت نکرده است؟!

پس چرا دلشان به حال ملت
مظلوم کُرد
نمی سوزد که تنها در عراق تعدادشان بیشتر از تمام اقلیت های مذهبی
است که در جهان عرب زندگی می کنند؟ چه جرمی بزرگتر از این است که ملت کرد را اقلیت
به حساب می آورند؟ در حالی که کردها تاریخی افتخارآمیز و درخشان با برادران عرب
خود، برای حفظ و توسعه ی سرزمین های اسلامی دارند.

آیا گناه نیست ملت
کُرد
را اقلیت ملی حساب کرد. در حالی که فرمانده قهرمانی چون صلاح الدین ایوبی
دارد که قدس مقدس و اکثر مناطق سوریه، لبنان، فلسطین و مصر را از چنگال وحشی ترین
دشمنان اسلام و عرب نجات داد؟!

لازم است این واقعیت
را بپذیریم و یادآور شویم که:

مسأله ی کُرد یکی از
مهمترین مسائل بغرنج جهان اسلام است. زیرا مسأله ی ملتی است که در گذر زمان تاریخی
پر افتخار و قهرمانانه داشته و درگذشته ی تاریخ اسلام شایستگی خود را در درجات
سرداری جهان اسلام و گسترش مرزهای حکومت اسلامی به خوبی نشان داده و در ترسناکترین
مقطع تاریخ که بر مشرق زمین سایه افکنده بود پرچم جهاد را به اهتزاز درآورده است.

این موضوع نیاز به
بازنگری و کاوش خالصانه دارد که بر اساس تحقیقات علمی پایه ریزی گردد و از اسناد
ثبت و ضبط شده و منابع علمی مورد اعتماد کمک گرفته شود تا اینکه تاریخ این قوم
ستمدیده روشن و معرفی گردد.

به امید آنکه علت
اساسی و مؤثری برای آغاز احیای روح اسلامی باشد.

این نوشته  لازم است
چراغی فرا راه یک مسؤولیت تاریخی، برای تفحص در تاریخ این ملت مسلمان باشد که
لبریز از حوادث عبرت انگیز و مقاومتی افتخار آمیز است.

در پایان خدایی را
سپاس می گویم که از هر چیز پیراسته است.

___________________________

تاریخ اسلامی کرد /نویسنده: هادی علی /مترجم: علی غفوری /انتشارات : نشر احسان-۱۳۸۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا