اندیشهعقیدهمطالب جدیدمقالات

نکات اساسی که دانستنش بر هر مسلمانی واجب است.

نکات اساسی که دانستنش بر هر مسلمانی واجب است.

نویسنده : عبدالقادر عوده / مترجم: عبدالرحمن الله‌وردی

ما مسلمانان به اسلام افتخار می‌کنیم و علاقمندیم که به اسلام منسوب باشیم اما با کمال تأسف از دستورات آن بی‌خبریم و به مهمترین اصول آن عمل نمی‌کنیم.

دستورات و پایه‌های اساسی اسلام:

احکام عبارت است از اصول و قوانین نازل شده در قرآن که به وسیله پیامبر اکرم ص برای ما آورده شده است. مجموعه ‌این اصول و قوانین را شریعت اسلامی می‌نامیم، بنابراین شریعت اسلامی عبارت است از مجموعه ‌اصول و قوانینی که اسلام آنها را مشروع ساخته از قبیل توحید، ایمان، عبادات،‌ احوال شخصی، جرائم، معاملات، اداره و سیاست و دیگر اهداف آن و مهترین اصل اسلام عمل به احکام آن است، زیرا اسلام آمده تا احکام آن شناخته شود و دستورات آن عملی گردد بنابراین اگر کسی به احکام شریعت اسلامی عمل نکند اسلام را رها کرده است (و مسلمان نیست).

قوانین اسلام برای دین و دنیا وضع گردیده است

احکام اسلام بر دو نوع اند:

۱ـ احکام دینی از قبیل عقائد و عبادات

۲ـ احکامیکه برای تنظیم دولت و ملت و رابطه افراد و جماعات با یکدیگر وضع گردیده است چون قوانین مربوط به معاملات، مجازات، احوال شخصی، نظام، حکومت و….

پس اسلام در میان دین و دنیا، ‌مسجد و دولت پیوند می‌دهد، ‌بعبارت دیگر اسلام مجموع دین و دولت عبادت و رهبری است. همانگونه که عقائد و عبادات جزیی از اسلام بشمار می‌آید، نظام و حکومت جزء‌ مهمتر آن می‌باشد.

حضرت عثمان t درست فرموده است آنجا که می‌گوید: «إن الله لیزع بالسلطان ما لا یزع بالقرآن» «همانان خداوند بوسیلهء ‌حکومت از کارهایی جلوگیری می‌نماید که بوسیلهء ‌قرآن جلوگیری نمی‌شوند» احکام مختلف و متنوع اسلام برای سعادت دنیوی و اخروی بشر نازل گردیده بنابراین هر عمل دنیوی یک جنبه ‌اخروی نیز دارد. بطور مثال هر عمل عبادی، مدنی، جزایی، دستوری یا حکومتی در دنیا اثر و نتیجه اش این است که واجبی ادا یا حقی ثابت یا زائل می‌گردد و یا بر مجازات و مسئولیتش امضا می‌شود ولی بر همین عمل در روز قیامت اثر دیگری مرتب می‌شود‌ و آن ثواب یا عقاب اخروی است و چون هدف شریعت اسلامی تأمین سعادت دنیوی و اخروی انسانها است. لذا تمام قوانین آن متصل به هم هستند و قابل تجزیه و تقسیم نمی‌باشند، زیرا با عمل به بعضی و ترک بعضی دیگر هدف اساسی اسلام تحقق پیدا نخواهد کرد و هر کسی آیات احکام را در قرآن تحت مطالعه و بررسی قرار دهد در می‌یابد که مجرمین به دو سزا یعنی یک سزای دنیوی و یک سزای اخروی محکوم می‌گردند، ‌مثلاً خداوند در این مورد می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا جَزَاء الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الأَرْضِ فَسَادًا أَن یُقَتَّلُواْ أَوْ یُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ یُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیَا وَلَهُمْ فِی الآخِرَهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ ﴾ (مائده: ۳۳). «همانا کیفر آنها که با خدا و پیامبر به جنگ بر می‌خیزند و در روی زمین دست به فساد می‌زنند این است که اعدام شوند، یا بدار آویخته گردند یا دست راست و پای چپ شان بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند».

و همین گونه کسانیکه اشاعه ‌فحشا می‌کنند و بزنان پاکدامن تهمت ناروا می‌زنند و در دنیا و آخرت مجازات دارند. فرمان خداوند است که می‌فرماید:

إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَهُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

(نور: ۱۹). «همانا کسانیکه دوست دارند تا در میان اهل ایمان کار منکر را اشاعه و شهرت دهند برای آنها در دنیا و آخرت عذاب دردناک خواهد بود» و نیز خداوند می‌فرماید:

إِنَّ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ *یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ * یَوْمَئِذٍ یُوَفِّیهِمُ اللَّهُ دِینَهُمُ الْحَقَّ وَیَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ

(نور: ۲۳- ۲۵). «همانا کسانیکه بزنان پاکدامن و بیخبر تهمت می‌زنند، در دنیا و آخرت معلون (محروم از رحمت خداوند) شدند و هم بعذاب عظیم معذب خواهند شده (وباید بترسند از) روزیکه زبان، دست و پایشان براعمال آنها گواهی می‌دهند و در آن روز خداوند جزای کامل آنها را خواهد پرداخت و آنها می‌دانند که خداوند حق آشکار است».

و قتل عمد نیز دو نوع مجازات دارد، ‌در دنیا قصاص و در آخرت عذاب، خداوند می‌فرماید: ﴿ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصَاصُ فِی الْقَتْلَى ﴾ (بقره: ۱۷۸). «ای کسانیکه ایمان آورده اید حکم قصاص در مورد کشته شدگان بر شما فرض شده است». و نیز خداوند می‌فرماید: ﴿ وَمَن یَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَآؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِیهَا وَغَضِبَ اللّهُ عَلَیْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِیمًا ﴾ (نساء: ۹۳). «و هر کسیکه مؤمنی را بطور عمد به قتل برساند مجازات او دوزخ است که همیشه در آن می‌ماند».

آری هیچگونه حکمی را نمی بینیم که شرع مقدس اسلام برای مجرمین سزای دنیوی و هم اخروی مقرر نکرده است و اگر هم چیزی را یافتیم آن هم در فرمان عمومی خداوند داخل می‌گردد که می‌فرماید: ﴿ أَفَمَن کَانَ مُؤْمِنًا کَمَن کَانَ فَاسِقًا لَّا یَسْتَوُونَ * أَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوَى نُزُلًا بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ * وَأَمَّا الَّذِینَ فَسَقُوا فَمَأْوَاهُمُ النَّارُ کُلَّمَا أَرَادُوا أَن یَخْرُجُوا مِنْهَا أُعِیدُوا فِیهَا وَقِیلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذَابَ النَّارِ الَّذِی کُنتُم بِهِ تُکَذِّبُونَ ﴾ (سجده: ۱۸- ۲۰). «آیا کسی که بخدا ایمان آورده مانند کسی است که فاسق بوده هرگز یکسان نخواهند بود، و اما آنانکه با ایمان و نیکوکار بودند (بپاداش اعمال صالح) منزلگاه پرنعمت در بهشت یابند و اما آنانکه فاسق شدند منزلگاهشان در آتش دوزخ است و هر چند کوشش کنند تا از دوزخ خارج شوند، باز بدان برگردانده می‌شوند و به آنها گفته می‌شود: عذاب آتشی را که شما تکذیب می‌‌کردید اینک بچشید».

ونیز می فرماید: ﴿ تِلْکَ حُدُودُ اللّهِ وَمَن یُطِعِ اللّهَ وَرَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ * وَمَن یَعْصِ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَیَتَعَدَّ حُدُودَهُ یُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِیهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُّهِینٌ﴾ (نساء: ۱۳- ۱۴). «و هر کسی که از خدا و رسولش اطاعت کند وی را در باغهایی از بهشت داخل می‌کند که جوهای آب از زیر (درختان) آن جاری است و جاودانه در آن می‌مانند و این پیروزی بزرگی است، و هر کسی که از خدا و پیامبرش نافرمانی کند و از مرزهای او تجاوز نماید او را در آتش وارد می‌کند که همیشه در آن خواهد ماند و برای او مجازات توهین آمیزی است».

و دستورات دنیوی و اخروی اسلام بیهوده وضع نشده است بلکه منطق اسلام چنین است. و اصولاً دنیا محل آزمایش و فناست و جهان آخرت محل پاداش و جاودانگی و انسان در دنیا مسئول کردار خویش بوده و در آخرت به جزای اعمالش می‌رسد اگر کار خوب یا بدی را مرتکب شود همه را برای خودش انجام داده و مجازات دنیوی بدون توبه و بازگشت بسوی خداوند مانع از عذاب اخروی او نمی‌گردد.

قوانین شرع اسلام با قوانین ساختگی انسانها هرگز قابل قیاس نیست زیرا (همچنانکه قبلاً‌ اشاره شد) اسلام دین و دنیا را بهم مرتبط دانسته و برای هر دو جهان وضع گردیده است به همین دلیل هم هست که مسلمین در نهان و آشکار در خوشحالی و ناراحتی از دستورات آن پیروی می‌کنند، ایمان و اطاعت از این قوانین را بندگی حق و تقرب بسوی الله می‌پندارند و حتی در شرایط توانایی و امکانات مرتکب اعمال ناشایسته نمی‌گردند، زیرا از قهر الهی و عذاب اخروی می‌هراسند و این خود سبب می‌شود که جرائم تقلیل یابد و امنیت برقرار گردد و نظام تحکیم یابد. و برعکس قوانین بشری پایگاهی در نفوس انسانها ندارد تا آنها را به اطاعت و پیروی وادار نماید و آنها بجز از ترس جریمه از آن پیروی نمی‌کنند و بنابراین اگر شرایط ارتکاب جرمی برای کسی فراهم آید و بداند نیرویی که او را مواخذه کند وجود ندارد از ارتکاب آن اجتناب نمی‌کند و هیچگونه قانونی اخلاقی و دینی مانع او نمی‌گردد بنابراین در اینگونه نظامها اخلاق پسندیده تضعیف شده و بیش از پیش تعداد مجرمین مخصوصاً ‌در طبقه قدرتمند افزون‌تر می‌گردد چون فساد اخلاقی در آنها بسیار است و می‌توانند مؤاخذه قانون فرار کنند.

قوانین اسلامی تجزیه ناپذیرند

نظام اسلامی را نمی‌توان تقسیم و تجزیه کرد (و هر جزیی را که دلمان خواست بپذیریم و باقی را رها کنیم) زیرا قبلاً ‌ذکر شد که این گونه تقسیمات مخالف با روح و هدف شریعت اسلامی است و نیز تمام نصوص اسلامی گویای این مطلبند که ایمان آوردن و عمل کردن به بعضی احکام و رها کردن بعضی دیگر، ممنوع و مردود است بلکه ایمان آوردن به تمام دستورات و عمل کردن به همه اوامر و احکام الهی واجب و ضرروری است و اگر کسی به تمام احکام و دستورات اسلامی مؤمن نباشد و به همه عمل نکند در پوشش این فرمان الهی قرار می‌گیرد: ﴿ … أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاء مَن یَفْعَلُ ذَلِکَ مِنکُمْ إِلاَّ خِزْیٌ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ الْقِیَامَهِ یُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴾ (بقره: ۸۵). «آیا به بعضی از دستورات کتاب آسمانی ایمان می‌آورید و به بعضی دیگر کافر می‌شوید؟ برای کسیکه این عمل (تبعیض در میان احکام و قوانین خداوند) را انجام می‌دهد جز رسوایی در این جهان و بازگشت به شدیدترین عذابها در روز رستاخیز چیز دیگری وجود ندارد».

آیات و احادیث بسیاری در مورد منع عمل به بعضی از احکام اسلامی و ترک بعضی دیگر وارد شده است، خداوند می‌فرماید:

إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتَابِ أُولَئِکَ یَلعَنُهُمُ اللّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ * إِلاَّ الَّذِینَ تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ وَبَیَّنُواْ فَأُوْلَئِکَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ

(بقره: ۱۵۹- ۱۶۰). «همانا کسانیکه دلائل روشن و وسیله هدایتش را که ما نازل کرده‌ایم بعد از آنکه آن را در کتاب برای مردم بیان نمودیم کتمان می‌کنند، خدا آنها را لعنت می‌کند و هم لعن کنندگان نیز آنها را لعن می‌کنند، مگر آنها که توبه کردند و (اعمال بد خود را با اعمال نیک) اصلاح نمودند و آنچه را که کتمان کرده بودند آشکار ساختند، من توبه آنها را می‌پذیرم همانا من بخشنده و مهربان هستم». و مراد از کتمان عمل و اعتراف به بعضی از احکام و ترک و انکار نمودن بعضی دیگر است، چنانکه خداوند می‌فرماید:

إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللّهُ مِنَ الْکِتَابِ وَیَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا أُولَئِکَ مَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَلاَ یُکَلِّمُهُمُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَلاَ یُزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ * أُولَئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُاْ الضَّلاَلَهَ بِالْهُدَى وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَهِ فَمَآ أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ

(بقره: ۱۷۴- ۱۷۵). «همانا کسانیکه کتمان می‌کنند آنچه را که خداوند از کتاب نازل کرده و آن را به بهای کمی می‌فروشند آنها جز آتش چیزی نمی‌خورند (هدایا و اموالی که از این رهگذر بدست می‌آورند، در حقیقت آتش سوزانی است) و خداوند روز قیامت با آنها سخن نمی‌گوید و آنها را پاکیزه نمی‌کند، و برای آنها عذاب دردناکی است، ‌اینها همانان هستند که گمراهی را با هدایت و عذاب را با مغفرت مبادله کرده اند. راستی چقدر در برابر عذاب خداوند بی‌اعتنا و خونسردند».

… فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآیَاتِی ثَمَنًا قَلِیلًا وَمَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ

(مائده: ۴۴). «از مردم نهراسید و از من بترسید و آیات مرا به بهای ناچیز نفروشید و هر کسی که به دستورات نازل کردهء‌ خداوند عمل نکند کافر است».

و خداوند می‌فرماید: إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَیُرِیدُونَ أَن یُفَرِّقُواْ بَیْنَ اللّهِ وَرُسُلِهِ وَیقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَیُرِیدُونَ أَن یَتَّخِذُواْ بَیْنَ ذَلِکَ سَبِیلًا (النساء:۱۵۰). «کسانى که به خدا و پیامبرانش کفر مى‏ورزند و می‌خواهند میان خدا و پیامبران او جدای اندازند و مى‏گویند: ما به بعضی ایمان داریم و بعضی را انکار می‌‏کنیم و مى‏خواهند میان این [دو] راهی برای خود اختیار کنند». و نیز خداوند می‌فرماید:

وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَمُهَیْمِنًا عَلَیْهِ فَاحْکُم بَیْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءکَ مِنَ الْحَقِّ لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنکُمْ شِرْعَهً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّهً وَاحِدَهً وَلَکِن لِّیَبْلُوَکُمْ فِی مَآ آتَاکُم فَاسْتَبِقُوا الخَیْرَاتِ إِلَى الله مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ * وَأَنِ احْکُم بَیْنَهُم بِمَآ أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن یَفْتِنُوکَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللّهُ إِلَیْکَ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَاعْلَمْ أَنَّمَا یُرِیدُ اللّهُ أَن یُصِیبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ کَثِیرًا مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ * أَفَحُکْمَ الْجَاهِلِیَّهِ یَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ حُکْمًا لِّقَوْمٍ یُوقِنُونَ

(مائده: ۴۸- ۵۰). «و [این‏] کتاب را به راستى [و] تصدیق کننده کتابى که پیش از آن است و بر آن حاکم است به تو نازل کردیم، پس در میان آنان به آنچه خداوند نازل کرده است، حکم کن و از خواسته‏هاى [نفسانى‏] آنان [به جاى‏] آنچه از حقّ که به تو رسیده است، پیروى مکن. براى هر یک از شما شریعت و راهى قرار داده‏ایم. و اگر خداوند مى‏خواست شما را یک امّت قرار مى‏داد ولى [مى‏خواهد] تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید. پس [به سوى‏] نیکى‏ها بشتابید، بازگشت همه شما به سوى خداوند است، آن گاه شما را از [حقیقت‏] آنچه در آن اختلاف مى‏ورزیدید، خبر مى‏دهد. و [فرمان دادیم‏] که در میان آنان به آنچه خداوند نازل کرده است حکم کن و از خواسته‏هاى [نفسانى‏] آنان پیروى مکن و از آنان بر حذر باش که مبادا تو را از برخى از آنچه خداوند به تو نازل کرده است [به باطل‏] گرایش دهند، اگر روى برتابند، بدان که خداوند مى‏خواهد آنان را به [سزاى‏] برخى از گناهانشان عذاب کند. و بى گمان بسیارى از مردم نافرمانند. آیا حکم [روزگار] جاهلیّت را مى‏خواهند؟ و براى گروهى که یقین دارند، چه کسى در داورى بهتر از خداوند است».

نظام اسلام نظامی الهی و جهانی است

این از امتیازات نظام اسلام است که خداوند متعال آن را برای تمام جهانیان نازل فرموده و اجرای دستورات آن را برای همه مردم از عرب گرفته تا عجم از شرقی تا غربی و دارنده ‌هر مسلک و مرام، عادات و تقالید و تاریخ، لازم و ضروری قرار داده است.

و نظام اسلامی برای همه خانواده ها و قبیله ها و جامعه ها و دولتها است و نظامی است جهانی که تمام علمای قانون از ابداع و اختراع قوانینی چون قوانین اسلام عاجزند و به همین منظور خداوند به پیامبرش می‌فرماید که بگوید: قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعًا … (اعراف: ۱۵۸). «بگو: ای مردم من فرستاده خداوند بسوی همه شما هستم».

و نیز می‌فرماید: هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ (توبه: ۳۳). «او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد تا او را بر همه آیین ها غالب گرداند».

نظام اسلام نظامی است کامل و جاودانی

نظام اسلام نظامی تکامل یافته و جهان شمول است که از جانب خداوند متعال در مدت کوتاهی یعنی از آغاز بعثت رسول اکرم ص تا روز وفات مبارکشان یا روز نزول این آیه کریمه نازل گشته است؛

الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا (مائده: ۳). «امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را بعنوان دین و آیین برای شما پسندیدم».

آیه فوق تکمیل و دوام نظام اسلامی را تا ابد ثابت می‌کند و خصوصاً با تصریح قرآن‌کریم که حضرت ختمی مرتبت را آخرین پیام آور معرفی می‌فرماید: مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکُمْ وَلَکِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا (احزاب: ۴۰). «محمد (ص) پدر هیچیک از مردان شما نیست لکن او رسول خدا و خاتم پیامبران است».

اگر کسی احکام اسلامی را خوب بنگرد، دستورات آن را بی‌شک کامل و بدون نقص مشاهده خواهد کرد و خواهد دید که احکام و دستورات آن برای تمام افراد و جماعات و دولتها است.

و نیز می‌بیند که اسلام احوال شخصی، معاملات، مسائل حکومت، اداره و سیاست و هر آنچه که مربوط به جامعه و روابط حکومت و دولتها را با هم در حال جنگ و صلح به بهترین وجه منظم و مقرر فرموده است.

آری، نظام اسلامی برای مدتی محدود، عصر و زمانی موقت وضع نشده است بلکه شریعت اسلامی آمده است برای همیشه و تا قیام قیامت در هر عصر و زمانی حکومت کند. نصوص و قواعد آن باندازه‌ای دقیق و محکم اند که هرگز گذشت زمان تازگی و طراوات آنها را کهنه نمی‌کند و قواعد و نظریاتش را متغیر نمی‌سازد و نیز نصوص آن بصورتی کلی و عمومی وارد شده اند که در هرحالت جدید امکان اجرای را دارا می‌باشند بر خلاف قوانین ساختگی انسانها که دوام آنها بسیار محدود است.

مقایسه‌ای بین پیدایش قوانین اسلام و قوانین ساختگی

از مباحث فوق نشأت قوانین اسلامی فهمیده شد (اما باید نشأت و تکامل قوانین دست آوردهء بشر را نیز بدانیم) واضح است که قوانین بشری توسط کارفرمایان و مسئولان، احزاب و گروههای مختلفی نشأت یافته و بر اثر تکامل و پیشرفت علمی و رشد اندیشه تغییر می‌کنند و نظریاتش دقیق‌تر و مهم‌تر می‌گردد ناگفته نماند که قوانین بشری را مسئولان حکومتی طبق خواسته هایشان تبدیل و تغییر می‌دهند، علمی بودن و پیشرفت قوانین نیز تابع آنها است. طبق گفته‌ی حقوقدانان، ‌از هنگامیکه مردم زندگی خانوادگی پیدا کردند تنظیم قانون آغاز گردید و پیدایش قبیله سبب پیشرفت‌تر گردیدن آن شد و بوجود آمدن حکومت پیشرفت بیشتری به آن بخشید، تا اینکه در قرن هیجدهم به اوج خود رسید و با نظریات فلسفی و اجتماعی آرایش پیدا کرد و اکنون بسیار پیشرفت کرده و بر اصول و نظریاتی رسیده که در قرون گذشته سابقه‌ای نداشته است.

طبیعت نظام اسلام با طبیعت قوانین ساختگی اختلاف دارد

بعد از شرح و توضیح چگونگی پیدایش نظام اسلام و قوانین ساختگی، ما حق داریم بگوییم که نظام اسلام به هیچ صورت مثل قوانین ساختگی نیست بلکه روح شریعت اسلامی کاملاً مخالف طبیعت قوانین ساختگی است. زیرا اگر شریعت اسلامی با قوانین ساختگی مشابهت می‌داشت،

اولاً: نظام آن باید مثل قوانین ساختگی تابع مردم بوده و با رشد آنان ترقی و پیشرفت می‌کرد و نه به آن شکل و صورتی که ما قبلاً ذکر کردیم.

ثانیاً: برای شریعت اسلامی امکان پذیر نبود اینچنین اصول و نظریات نمونه‌ای را وضع کند که قوانین ساختگی اخیراً ‌و بعد از گذشت هزاران سال به آن پی برده است.

اختلافات اساسی بین نظام اسلام و قوانین ساختگی

نظام اسلام با قوانین ساختگی در سه مورد اختلاف اساسی و بنیادی دارد:

۱ـ نظام اسلام ساختهء خداوند است، اما قوانین دنیوی ساخته بشر، مسلم است که قوانین بشری همچون خود بشر ناقص و ضعیف و همیشه در حال تغییر و تبدیل است و هرگز بحد کمال نرسیده و نخواهد رسید، و قانون ممکن است درباره گذشته اظهار نظر کند ولی برآینده احاطه ندارد و اما قانون گذار در شریعت اسلامی خداوند است، و در نظام اسلام قدرت، کمال و عظمت خداوند آشکار می‌گردد، چون پدید آورنده آن است و بر گذشته و آینده احاطه کامل دارد، و بنابراین خداوند علیم و خبیر نظام اسلامی را بگونه‌ای طرح ریزی کرده که تمام اوضاع گذشته و آینده را شامل و در برگرفته است.

۲ـ قوانین ساختگی بشر یک سری قواعد و مقرراتی هستند که حکومت‌ها برای تنظیم امور و برآوردن نیازهای خود مقرر می‌کنند بنابراین این گونه قوانین دستوراتی موقت و از جامعه متأخر بوده و همیشه برحسب پیشرفت و یا تغییر حالت جامعه تغییر می‌کند، اما دستورات شریعت اسلامی را خداوند برای همیشه جهت تنظیم امور جامعه (و فراهم نمودن خواسته های منطقی آن) وضع فرموده است.

قوانین الهی و هم قوانین ساختگی در این امر که برای بهبود و تنظیم، امور جامعه وضع گردیده اند متفق اند، اما نظام اسلامی این ویژگی را داراست که هرگز تغییر و تبدیل نمی‌یابد و این امر اقتضا می‌کند که اولاً: نصوص و قواعد شریعت اسلامی دارای عمومیت بوده و تمام نیازهای مختلف و متنوع جامعه در هر زمان جوابگو باشد.

ثانیاً:‌ قوانین آن بگونه‌ای وضع گردد، که در هیچ زمانی با پیشرفت جامعه تضادی پیدا نکند.

آری، واقعیت این است که تمام قواعد و دستورات اسلامی طبق خواسته منطقی اسلام با بالاترین مدار عمومیت و تکامل وارد شده اند، که بهتر از آن قابل تصور نیست و بیش از سیزده قرن است که از دستورات اسلامی می‌گذرد و در ظرف این مدت تمام اوضاع و احوال جوامع تغییر یافته است. آرای دانشمندان و علم تجربی بسیار ترقی کرده پیشرفت صنعت و اختراعات بجایی رسیده که انسان اصلاً فکر آن را نمی‌کرد و برحسب این امور قواعد نظام ساختگی انسانها بارها دستخوش تغییر و تبدیل شده تا با احوال و اوضاع جدید سازگار باشد اما علیرغم این همه تبدیل و دگرگونی تمام نصوص و دستورات نظام شریعت بجای خود ثابت و حفظ گردیده و برتری اصول و دستورات خود را بر تقدم پیشرفت جامعه باثبات رسانده است و به مراتب خیلی بهتر قادر است، جماعتها را منظم و احتیاجات آن را تأمین، امنیت و آرامش آنها را بیمه و تضمین نماید. (زیرا بر اساس فطرت انسانها وضع شده) و با طبیعت آنها سازگاری کامل دارد و تاریخ بر این شهادت می‌دهد و از دستورات اسلامی جانبداری می‌کند و همچنین قرآن کریم بهترین گواه بر این است که میفرماید: وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ
(آل عمران: ۱۵۹). «در کارها با آنها مشورت کن» و نیز می‌فرماید: وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ (شوری: ۳۸). «و کارشان را بمشورت یکدیگر انجام می‌دهند». و ارشاد خداوند است: وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ (مائده: ۲). «در راه نیکی و پرهیزکاری با هم همکاری کنید و در راه گناه و تعدی همکاری ننمایید»

و رسول اکرم ص میفرماید: «لَا ضَرَرَ وَلَا ضِرَارَ فَی الْإِسْلَامِ» «در اسلام ضرر رسانیدن بخود و هم بدیگران جائز نیست».

این همه آیات قرآنی و احادیث پیامبر اسلام ص صریحاً در مورد عمومیت احکام اسلامی دلالت می‌کند و نیز شوری را برای رفع اعمال مضر و زشت و ایجاد انگیزه‌ی ‌تعاون و پرهیزکاری بر جامعه حاکم می‌گرداند و از اینجا است که برتری نظام اسلام بر نظام ساختگی بشر آشکار می‌گردد.

ثالثاً: هدف نظام اسلامی تنظیم و توجیه جامعه و ساختن افراد نیکو و صالح و ایجاد حکومت و دولتی نمونه و جهانی بی‌نظیر است.

بنابراین، می‌بینیم که دستورات قرآنی از هنگام نزول گرفته تا امروز مافوق معیار عالم و بی‌نظیر بوده و در آن اصول و نظریاتی مطرح شده که قبلاً ‌جهان غیر اسلامی بسوی وصول و معرفت آن آمادگی نداشت و بعد از گذشت قرنها متوجه آن شد خداوند بزرگ نظام اسلامی را وضع کرد و آن را الگوی کمال قرار داد تا مردم بسوی بندگی او و اخلاق فاضله رهنمون گردند و به کامل‌ترین نظام دست یابند، اما قوانین ساختگی فقط برای تنظیم جماعات وضع می‌شود نه برای توجیه و راهنمایی آنها از اینجا است که اینگونه قوانین از جماعتها متأخر بوده و تابع پیشرفت آن قرار می‌گیرند بتازگی بعضی از قوانین ساختگی تغییر جهت داده و برای تنظیم و توجیه برخی جامعه‌ها بکار می‌رود چنانکه دولتهایی شعارهای جدیدی سر داده اند و برای توجیه ملتها و اجرای اغراض شخصی خویش از لفظ قانون استفاده می‌کنند، همچون شوروی، ترکیه، آلمان، ایتالیا و غیره، و تازه قانون بجایی رسیده که شریعت اسلامی بیش از سیزده قرن پیش از آنجا شروع کرده بود.

امتیازات اساسی قانون اسلام بر قوانین ساختگی

از بحثهای گذشته معلوم می‌شود که نظام اسلامی از سه نظر بر سایر قوانین ساختگی برتری دارد:

۱ـ کمال: نظام اسلام بگونه‌ای است که شامل تمام اصول و نظریات یک نظام سالم بوده و جوابگوی تمام نیازهای جوامع مختلف در هر عصر و زمان از دور حاضر گرفته تا آینده دور می‌باشد.

۲ـ برتری: دستورات اسلامی آنقدر برتر و تکامل یافته اند که اصول و نظریات آن با توجه به پیشرفت انسانها ویژگی پیشرفت و تقدم خود را حفظ می‌کند.

۳ـ جاودانگی: برتری دیگری که قوانین اسلامی بر قوانین ساختگی دارد این است که بر عکس قوانین ساختگی با گذشت زمان تغییر و تبدیلی بخود راه نداده و برای هر زمان و مکان قابل اجراء ‌است.

————————————

منبع : اسلام در زندان دوستان نادان و علمای ناتوان / مؤلف: عبدالقادر عوده / مترجم: عبدالرحمن الله‌وردی / نشر عقیده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا