سياسي اجتماعيمطالب جدیدمقالات

مقاله تحلیلی فهمی الهویدی در مورد پیامدهای بحران سرنگونی جنگنده روسیه توسط ترکیه و سرانجام آن

مقاله تحلیلی فهمی الهویدی در مورد پیامدهای بحران سرنگونی جنگنده روسیه توسط ترکیه و سرانجام آن

فهمی الهویدی، ستون نویس و روزنامه نگار سرشناس مصری در مقاله ای تحلیلی که تحت عنوان “پیامدهای بحران سوخوی در راه است” روی پایگاه اینترنتی شبکه خبری الجزیره قطر قرار گرفته، آورده است:

«در درگیری به وجود آمده میان مسکو و آنکارا، جنبه های ناگفته ای وجود دارد که برخی از آنها با اوضاع داخلی روسیه در ارتباط بوده و برخی دیگر نیز برای در محاسبات موضع گیری مصر از اهمیت برخوردار است.

در واقع همگان سرگرم پیامدهای آن چیزی هستند که روی داده، جایی که به دنبال آنکه ترکیه روز سه شنبه هفته گذشته برای نخستین بار طی ۵۰ سال گذشته، یک جنگنده “سوخوی” روسیه را سرنگون کرد، این حادثه در صدر اخبار قرار گرفته و سایر خبرها را در حاشیه قرار داد.

این در حالی است که اکثریت و در راس آنها سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (NATO)، اتحادیه اروپا و آمریکا به بیننده تبدیل شدند و جز ولادیمیر پوتین و رجب طیب اردوغان، روسای جمهوری روسیه و ترکیه، شخص دیگری در صحنه رویارویی نمانده است.

در حالی که پوتین خشمگین و تحریک شده، در راستای دفاع از اعتبار و غرور خویش سرگرم پاسخ دادن بوده و دست کم هم پیمانان ایرانی و سوری خود را به همراه دارد، اردوغان نیز در تلاش است تا پیامدهای تصمیم های خود به ویژه در زمینه اقتصادی را مهار کند و در این راه تنها از حمایت لفظی و سیاسی آمریکا برخوردار بوده و بر پشتیبانی هم پیمانان سعودی و قطری خود تکیه دارد.

شوک وارد شده در روسیه غیر قابل تصور بود و در نتیجه پوتین متعهد شد پاسخ شدیدی به ترکیه بدهد و این کار را با تحریم ها و مجازات های اقتصادی آغاز کرد.

این در حالی است که ولادیمیر ژرنوفسکی، رئیس حزب لیبرال دموکرات روسیه خواستار حمله هسته ای به استانبول شده و معاون وی که رئیس کمیسیون بهداشت پارلمان این کشور (دوما) نیز می باشد، درخواست کرد شاورما (کباب ترکی) و تمامی کافی شاپ ها و رستوران های ترکیه تحریم شوند.

هر چند تاکنون پیامدهای سرنگونی جنگنده روسیه متبلور نشده، با این حال شکی در این نیست که این حادثه نه تنها نقطه عطفی در روابط میان دو کشور بزرگ روسیه و ترکیه خواهد بود بلکه انتظار می رود به نقطه عطفی در داخل فدراسیون روسیه و همچنین منطقه خاور میانه نیز تبدیل شود، مسائلی که در حال حاضر ناگفته مانده اند و به همین دلیل نیز نیازمند جزئیات و اثبات است.

در واقع دخالت نظامی روسیه در سوریه خشم و انزجار بخش زیادی از مسلمانان منطقه قفقاز و همچنین مسلمانان کشورهای آسیای مرکزی که پیشتر بخشی از اتحاد جماهیر شوروی بودند، را در پی داشته چرا که این مسلمانان ساکن در جمهوری های خودمختار چچن، داغستان و اینگوشتیا و همچنین تاجیکستان، ازبکستان و غیره، دخالت روسیه در سوریه را پشتیبانی از نظام تحت رهبری علوی ها بر علیه اکثریت سنی دانسته و علاوه بر آن، ائتلاف روسیه با ایران در حمایت از نظام حاکم در دمشق نیز قرار گرفتن در کنار شیعه در مقابل اهل تسنن به نظر می رسید.

بنابراین هنگامی که مسکو با آنکارا درگیر شد، این مسئله به عنوان افزایش گستره رویارویی با یک کشور سنی بزرگ هم پیمان عربستان سعودی قلمداد شده و به دلیل آنکه ۲۰ میلیون مسلمان روسیه از دوران حکمرانی حزب کمونیست و همچنین دوره تسلط کلیسای ارتدکس طرفدار دخالت در سوریه و حامی سرکوب آنها به ویژه در چچن و اینگوشتیا خاطرات تلخی دارند، موضع دولت پوتین مسلمانان روسیه را تحریک کرده و این در حالی است که آنها از همان ابتدا نیز طرفدار داعش بودند چرا که خود را به عنوان پشتیبان اهل تسنن و بازگشت نظام خلافت اسلامی نشان داده بود.

در این چارچوب نیز نظر ما متوجه گزارشی شده که روزنامه الشرق الاوسط در شماره ۲۱ دسامبر به نقل از روزنامه نیویورک تایمز منتشر کرده و شامل اطلاعات مهمی در مورد عناصر قفقازی داعش در سوریه و عراق بوده، جایی که بر اساس آن از مجموع هفت هزار مسلمان روسیه و کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق پیوسته به داعش، دو هزار تن از منطقه قفقاز هستند و برخی از آنها نیز به همراه زن و فرزندان خود به آنچه دولت اسلامی قلمداد می کنند، مهاجرت کرده اند.

در همین حال، روزنامه الحیات لندن نیز در شماره ۲۰ دسامبر خود نوشت که شمار شبه نظامیان کشورهای آسیای مرکزی عضو داعش چهار هزار تن برآورد می شوند و در راس آنها گلمراد حلیموف، فرمانده نیروهای ویژه پلیس تاجیکستان قرار دارد که از جمله نخستین افراد پیوسته به داعش به شمار می آید.

این در حالی است که پوتین و نظام تحت رهبری وی همچنان حملات تلافی جویانه ۱۰ سال پیش به روسیه از سوی جنگجویان چچن که ارتش روسیه شهر گروزنی، پایتخت جمهوری خودمختار آنها را نابود کرد را از یاد نبرده اند، جایی که حملات آنها مدارس، هواپیماها، یک سالن نمایش و خطوط متروی مسکو را در بر گرفت، پیشینه ای که نگرانی دولتمردان مسکو از پیامدهای آماده باش مسلمانان روس عضو داعش و عواقب احتمالی بازگشت آنها به کشور خود را در پی داشته است.

در واقع این سخنان تنها یک نتیجه گیری نبوده بلکه روزنامه های روسیه نیز در اوایل نوامبر گذشته گزارش دادند که اداره امنیت فدرال در جمهوری اینگوشتیا پناهگاه های در بر گیرنده نزدیک به چهار تن مواد منفجره را کشف و ضبط کرده و نماینده اداره امنیت در این جمهوری خودمختار نیز اعلام کرد که این انبارها متعلق به شبه نظامیان بیعت کننده با داعش هستند.

در همین حال، نیروهای امنیتی در اینگوشتیا جعبه های انفجاری آماده برای استفاده از جمله ۷۰ بشکه پلاستیکی ۵۰ تا ۱۰۰ لیتری را در همان پناهگاه ها پیدا کرده و همزمان با آن نیز اعلام شد که در این جمهوری خودمختار یک کارگاه ساخت بمب های دست ساز نیز کشف و ضبط شده است.

این در حالی است که روزنامه های روسیه همچنین نوشتند که سرویس امنیت فدرال در شهر و استان مسکو مقادیر زیادی اسلحه را کشف و ضبط کردند که مشخص شد متعلق به هواداران یک گروه مسلح معروف به گردان “آزوف” اوکراینی است.

آنچه مشخص است اینکه حضور روسیه در سوریه و درگیری مسکو با آنکارا هر چند برخی اهداف راهبردی مهم برای رهبری روسیه را محقق می سازند، با این حال احتمال دارد مرحله ای از تنش های شدید در داخل فدراسیون روسیه را در پی داشته باشند که تنها به منطقه قفقاز محدود نبوده و شهر مسکو نیز از آن در امان نخواهد بود.

از سوی دیگر، جایگاه مصر در فعل و انفعلات کنونی یک بررسی ویژه را می طلبد، جایی که چندین عامل در آن تاثیر گذاشته و آن را اداره می کنند که عبارتند از:

۱- القاهره مخالف سرنگونی رئیس جمهوری کنونی سوریه بوده و اعلام کرده که از ایده راه حل سیاسی برای بحران این کشور حمایت می کند و نظام بشار الاسد را بخشی از این راه حل می داند.

۲- مصر از جنگ بر علیه تروریسم که گروه های اسلام گرای افراطی به نماد آن تبدیل شده اند، حمایت می کند.

۳- مصر بر تحکیم پل های ارتباط و توافق با روسیه تاکید دارد و این در حالی است که مسکو در پروژه “الضبعه” برای استفاده از انرژی هسته ای برای اهداف مسالمت آمیز، دست همکاری به سوی القاهره دراز کرده است.

۴- القاهره می خواهد با رئیس جمهوری ترکیه که در کشور خود از اخوان المسلمین میزبانی کرده و اجازه داد شبکه های تلویزیونی مخالف نظام حاکم در مصر شروع به پخش کنند، تصفیه حساب کند.

آنهایی که عملکرد رسانه های مصری بیانگر سیاست نظام حاکم را دنبال می کنند، متوجه تاثیر عوامل مذکور در موضع گیری آنها در قبال فعل و انفعال میان مسکو و القاهره می شوند، جایی که به صورت روشنی مخالفت با رئیس جمهوری ترکیه نقشی اساسی در عملکرد آنها ایفا می کند و این راه، مصر را در یک موضع حساس و دشوار قرار می دهد چرا که دیدگاه های عربستان سعودی و ترکیه در قبال سوریه تقریبا با هم تطابق دارند.

در واقع عربستان سعودی بر سرنگونی بشار الاسد تاکید دارد چرا که از نظر این کشور، این مسئله به بیرون راندن ایران از صحنه منجر خواهد شد و این همان هدف راهبردی است که عربستان روی آن اصرار دارد به ویژه پس از آنکه تهران با پشتیبانی از حوثی ها که قدرت در یمن را در دست گرفته و دامنه حیاتی عربستان را تهدید کردند، به یک تهدید مستقیم برای الریاض تبدیل شده است.

در همین راستا نیز مطابقت موضع گیری های سیاسی عربستان و ترکیه، طی نشست ملک سلمان بن عبدالعزیز و اردوغان در حاشیه نشست سران گروه ۲۰ در آنتالیای ترکیه در اواسط ماه نوامبر، به یک همکاری گسترده تبدیل شد.

در همین حال، چیز پنهانی نیست که موضع گیری های القاهره و الریاض در قبال نظام حاکم در سوریه متفاوت بوده و این تفاوت نیز روی روابط میان دو کشور سایه انداخته، روابطی که پیشتر نیز احتیاط القاهره در رابطه با مشارکت در طوفان قاطعیت و ائتلاف درگیر با حوثی ها در یمن روی آن تاثیر منفی گذاشته بود.

باید به این پیشینه، تغییر به وجود آمده در رابطه میان مصر و عربستان پس از درگذشت ملک عبدالله بن عبدالعزیز و روی کار آمدن ملک سلمان را نیز اضافه کرد، تغییری که اختلاف میان دو کشور در ارزیابی موضع گیری در قبال اخوان المسلمین را نیز در بر گرفته و این همان عواملی است که روی هم متراکم شده و روی استحکام رابطه میان القاهره و الریاض تاثیر گذاشته به گونه ای که دیگر از همان استحکام گذشته برخوردار است.

در واقع همین عوامل، ابرهای تیره را وارد روابط میان عربستان و مصر کرده و طرفداری القاهره از موضع روسیه در فعل و انفعال میان مسکو و انکارا نیز به عاملی دیگر تبدیل شد که روی فضای مناسب میان دو کشور تاثیر گذاشته و همین مسئله نیز به ما این اجازه را می دهد که بگوییم نزدیکی عربستان به ترکیه به صورت خودکار افزایش شکاف در روابط القاهره و الریاض را در پی داشته است.

باید گفت که اگر این فرضیه درست باشد، دو نتیجه نگران کننده را در پی دارد، نخست اینکه به صورت منفی روی پشتیبانی مالی عربستان از مصر تاثیر می گذارد، مسئله ای که می تواند عامل فشاری باشد و روی دوش نظام حاکم در القاهره سنگینی کند، دوم نیز اینکه سردی در راه در روابط میان القاهره و الریاض می تواند بازتابی داشته باشد که به نوبه خود روی موضع امارات در قبال مصر تاثیر بگذارد و هر چند که تاکنون پشتیبانی امارات از القاهره همچنان مستحکم می باش اما به هر حال می بایست از کاهش قیمت جهانی نفت تاثیر بپذیرد.

علاوه بر این، آداب و رسوم تعادل در کشورهای حوزه خلیج (فارس) نیز تا اندازه ای سازگاری و هماهنگی میان امارات و عربستان را ایجاب می کند تا ابوظبی بتواند به پشتیبانی خود از مصر با شور و اشتیاق کنونی ادامه دهد، چرا که بنا به دلایل عملی قابل درک، امارات نمی تواند به تنهایی این بار را به دوش بکشد.

این تجزیه و تحلیل ما را به نتیجه ای می رساند که خلاصه آن اینکه مصر با اختلاف نظر خود با عربستان در رابطه با نظام الاسد، طرفداری از روسیه و مخالفت با موضع ترکیه، با یک موضع پیچیده روبرو خواهد شد که روی منابع اقتصادی این کشور تاثیر منفی می گذارد و این مسئله نیز به نوبه خود به سردرگمی و پیچیدگی اوضاع داخلی کشور می انجامد.

در واقع بحث در مورد نتیجه رویارویی کنونی میان اردوگاه های روسیه و ترکیه زود است و آنچه گفتم تنها اشاره ای به برخی عوارض جانبی نهفته بیش نیست، هر چند که هر دو کشور و جامعه بین المللی تمایل دارند با وجود توهین به تزار روسیه، از رویارویی نظامی جلوگیری کنند، اما با این حال در شرایط کنونی نمی توانیم این مسئله را قطعی بدانیم چرا که احتمال دارد هر گونه اقدام نسنجیده در هر زمان ممکن باعث وقوع درگیری شود.

در همین راستا نیز هنوز از یاد نبرده ایم که جنگ های جهانی اول و دوم تنها بنا به دلایل محدود مربوط به کرامت و تحقیر آغاز شدند، جایی که جرقه جنگ جهانی اول هنگامی زده شد که امپراتور اتریش و مجارستان در سال ۱۹۱۴ میلادی از خشم ترور ولیعهد خود به دست یک فرد صرب، جنگ بر علیه صربستان را اعلام کرد.

در همین حال، برخی پژوهشگران بر این باورند که آغاز جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۳۹ میلادی نیز به این دلیل بوده که آلمان ها در قبال هدر رفتن حقوق آنها در سازش های مربوط به جنگ جهانی اول احساس حقارت کردند.

این در حالی است که بحران کنونی میان مسکو و آنکارا نیز از پیامدهای احساس حقارت رئیس جمهوری روسیه نسبت به سرنگونی جنگنده این کشور از سوی ترکیه می باشد، حادثه ای که آن را “خنجر زدن از پشت” قلمداد کرد.

در واقع رویارویی میان مسکو و آنکارا در ابتدای راه می باشد و روشن است که هر یک از دو طرف در حال تحکیم جایگاه خود بوده، جایی که سفر کنونی رئیس جمهوری ترکیه به قطر نیز در همین راستا صورت می گیرد.

در پایان باید گفت که پرسش های زیادی در مورد موضع اعراب و نشانه های تفرقه در آن در قبال رویارویی میان روسیه و ترکیه وجود دارد و این در حالی است که گزینه های پیش روی القاهره به دنبال تداخل محاسبات موقت با مواضع راهبردی، بیش از پیش پیچیده شده و ما نیز راهی جز صبر کردن در پیش نداریم تا ببینیم که مصر کدام یک از دو طرف را برمی گزیند.»

منبع: الجزیره / ترجمه از شفقنا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا