كردستان

روحانیت در کردستان ، مشکلات و راهکارها

روحانیت در کردستان ، مشکلات و راهکارها

سید محمد امین واژی /  مهاباد

مقدمه:

نقش علما درطول تاریخ اسلام در جامعه  بر همگان معلوم بوده است. خداوند درقرآن کریم به مسلمانان دستورمی دهد و می فرماید:(ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر ویأمرون بالمعروف وینهون عن المنکرواولئک هم المفلحون) : باید ازمیان شما گروهی باشند که دعوت به نیکی کنند وامربه معروف ونهی ازمنکرنمایند وآنان خود رستگارند)… آل عمران آیه۱۰۴ .

ابن کثیر درتفسیراین آیه می فرماید: مقصود این است که باید فرقه ای عهده داراین مسولیت باشند ، هرچند دعوت برفرد فرد جامعه برحسب توان واجب است.

درکردستان ایران  مشکلات فراوانی فراروی علما و طلاب علوم دینی اهل سنت  وجود دارد. این مشکلات هم شامل حوزه فردی وشخصی وهم شامل حوزه کاری آنها می شود

درکردستان ایران تا چند سال قبل ، مسجدی بدون حجره وهمجنین روستایی بدون مسجد وحجره ومدرَس نبوده است. حجره همان مکانی بوده که طلاب درآن درس را فرامی گرفتد ومعمولا شامل دواتاق محقر وبدون امکانات بود. یکی مخصوص  طلابی بود که تازه وارد می شدند (سوخته ها ) ودیگری مخصوص طلاب ارشد (مستعد ها) بود.

 

.مسجد. روحانی .طلبه. مثلثی بود که یکی از شاخصه های هویت ملی مذهبی کردها را تشکیل می داد. به گونه ای که گوشه ای از فرهنگ وفعالیت مردم ازاین مثلث خالی نبود.به هرجا نگاه می کردی فرهنگ .سیاست .شادی . عزا. شعر .ادبیات. آواز.جنگ وصلح و….اثر این مثلث آشکار بود

کسی که به مرحله ماموستایی (ملاَ) می رسد، باید قبلا مراحل فهم وخواندن علوم متداول دینی را طی کند که معمولا شامل مراحل زیر است:

 

۱) قوتابی : ] مکتبی[

کودکی است  که از خانه  به مسجد می رودومواردزیر رافرا می گیرد: برای فراگیری قرآن با سبک عینجه ای(هیجایی) که همان بخش خوانی وکلمه خوانی است. همزمان با آموزش نماز ، کتابهای: ۱-روخوانی قرآن باروش هیجایی

۲-نماز باتمام جزئیاتش

۳- احمدیَه ( به زبان کردی درعلم لغت)

 ۴عقیده شیخ سمیع  (به شعر کردی درعقیده )  هم خوانده می شد.

۲) سوخته :

(ماموستا هه ژارمی گوید سوخته یعنی کسی که زیاد زحمت می بیند چون دوره ابتدائی است به همین دلیل به سوخته نامگذاری شده است.) اصطلاحا به کسی گفته می شود که قرآن را با تجوید وروان خوانی خوانده وفراگرفته باشد و رسما هم وارد حجره شده باشد.

سوخته در ابتدا  شروع به آموختن کتب ذیل می کند (معمولا خواندن این کتابها ۳سال طول می کشد) : 

الف)- کتابهای فارسی : ۱- گلستان۲- بوستان ۳-اسماعیل نامه

 ب)- کتابهای نحوی : ۱- عوامل جرجانی ۲- شرح الانموذج ۳-صمدیه ۴-کتاب اظهار

ج) – کتابهای صرفی : ۱-صرف میر۲- تصریف زنجانی ۳- تصریف ملاعلی تالیف عالم کرد اشنویه ای

د)- کتاب تجویدی: ۱- تجوید ملاّسید حسن ابن الواژی که عالم  کرد می باشد است و با شعرعربی تنظیم گردیده است.

ه)- کتابهای فقهی : ۱- فتح القریب ( در فقه امام شافعی )

و)- در علم بلاغه: ۱- استعاره

ز) ۱- درعلم وضع : ۱ – کتاب الوضع

۳) – مستعدّ:

درسهای این دوره ادامه علمهای گذشته است و شامل دروس زیر است البته این دوره هم معمولا شش سال طول می کشد.

الف)- درعلم نحو: ۱-    کتاب جامی تالیف ملاعبدالرحمن جامی که شرحی است بر کافیه ابن الحاجب ۲- کتاب سیوطی شرح الفیه ابن مالک می باشد ۳ – مغنی ا للبیب ابن هشام و…..

ب)- درعلم صرف: ۱- شرح النظام ۲- سید عبدالله صرف و…

ج)- درعلم منطق: ۱عبدالله یزدی ۲- ملطقه ۳- مغنی طلاب ۴- سبزواری قسمت اول  و..

د)- درفقه امام شافعی : ۱- اعانه الطالبین ۲- مغنی المحتاج ۳- تحفه المحتاج ابن حجرالهیتمی و…

ه)- درتفاسیر: ۱- تفسیر بیضاوی ۲- جلالین۳- خازن ومدارک و…

و)- درحدیث: ۱- ریاض الصالحین۲-التا ج الجامع للاصول و…

ز)- درعلوم البلاغه: ۱- مختصرالمعانی ۲- مطوّل تفتازانی

ح)- درعلم اصول الفقه : ۱ – جمع االجوامع ۲- المستصفی امام محمد غزالی

ط)- درعلم کلام وعقاید: ۱- شرح العقاید۲- تقریب المرام فی شرح تهذیب الکلام مولف آن تفتازانی وشارح آن شیخ عبد القادر کردی است.

ی)- درعلم حکمت و فلسفه: ۱- قسمت دوم سبزواری ۲-مقولات العشرتالیف ملا علی قزلجی کردی با شرح ابن القرداغی کردی. ۳- قاضی ولاری تالیف شیخ ابهری و…

ک)-در علم مناظره وگفتگو:کتاب گلنبوی آداب شیخ اسماعیل.  بادوشرح۱شیخ عمرقرداغی۲ملاعبدالرحمن پینجوینی که هردوشارح کردبودند

بعد ازاین مراحل ، بعضیها چند سال دیگرهم  در حجره می مانند و درزمینه ۱- فلکیات ( تشریح الافلاک واسطرلاب وربعین ) ۲- ریاضیات ( خلاصه الحساب والهندسه واشکال التاسیس) درس می خوانند.

به کسی که این علوم را فراگرفته باشد ، ملای دوازده علم می گفتند. در چند سال اخیر که کتابهای علمای معاصر وارد بازار شدند ، گاها بجای بعضی ازاین کتابها  یا همراه آنها ازاین کتابهای جدید استفاده می شود. مانند :

۱- تفسیر فی ظلال ۲- رساله التوحید ۳-علوم القرآن دکتر صبحی صالح ویا التبیان صابونی ۴- درزمینه علوم الحدیث تیسیر مصطلح الحدیث استاد محمود طحان ۵- و در اصول فقه ، الوجیز عبدالکریم زیدان و….

 این خلا صه ای از شیوه فراگیری علوم عربی در  مدارس علوم دینی اهل سنت بود. کسانی که خواهان توضیح بیشتر باشند می توانند به منابع مفصل مراجعه کنند.

 

روحانیون کردستان وامتیازات دولتی:

روحانیون درکردستان نه تنها  ازهیچ گونه مزایای دولتی برخودار نیستند بلکه گاها مورد ملامت وسرزنش  هم و…قرار می گیرند. از این رو است که می بینیم در دهه اخیر، عرصه طلبگی وکسب علوم دینی در میان اهل سنت درکردستان بسیار کم رنگ  شده است و این خطری است که جامعه را تهدید می کند واگر تدبیری  برای آن اندیشیده نشود، دچار زیانی جبران ناپذیر خواهیم شد. زیراعلمای دینی درکردستان یکی از  پرچم داران مبارزه علیه بی دینی وکسانی بوده اند که به نوعی سلامتی معنوی جامعه را تهدید کرده اند (چه ازلحاظ ملی وسیاسی وچه ازلحاظ مذهبی ودینی). اگربخواهیم تاریخ سه قرن  گذشته کردستان را بررسی کنیم ، در تمام زمینه ها چه مبارزات ملی مذهبی و چه در زمینه علوم و فرهنگ وهنرو…. نمی توان ازنقش روحانیت غافل ماند.

لذا در این بحث سعی می شود ابتدا مشکلات را طرح و در پایان به ارائه ی راهکارهایی برای  این مشکلات بپردازیم.

 

مشکلاتی که برای عموم روحانیون هست :

قسمتی از این مشکلات به دشمنان آگاه وقسمتی به دوستان نادان بر می گردد.

۱- دشمنان دین ، که درواقع دین را قبول ندارند وروحانیت را همچون مشکل و سدی فرا روی خود می بینند و تعمدا می خواهند انحرافات موجود در میان روحانیت مسیحی را بر روحانیت مسلمانان تعمیم دهند و بگویند روحانیت سبب عقب افتادگی جامعه است. اساسا کلمه  « روحانی » اصطلاح نادرستی است وبر گرفته از آموزه های مسیحیت است که در اسلام ، محلی از اعراب ندارد.(اما به عنوان یک واقعیت وجود دارد)چون در اسلام چیزی به نام روحانیت نداریم بلکه «علمای دینی » را داریم.

۲- قسمتی هم به خود مسلمانانی برمی می گردد که ادعای دین داری دارند. متاسفانه حتی در میان برخی از هواداران حرکات اسلامی که اکنون در کردستان فعالیت می کند ، تبلیغ برعلیه روحانیت بشدت وجود دارد. این در حالی است که رهبر اصلی و بنیان گزار این حرکت ( کاک احمد مفتی زاده ) خود روحانی بوده است واین دیدگاه این شخصیت والا مقام نبوده است. ولی بعضی از پیروان او وجود روحانیت را یک قشر اضافی درجامعه  تلقی می کنند و می گویند روحانیت چیزی زیادی است وجامعه  ومسلمانان نیازی به وجود آنها ندارد واصلا اسلام نیازی به وجود آنها ندارد. درواقع اگرچنین گفته شود وچنین تفکری باشد بی انصافی است.. متاسفانه بر اثر این تبلیغ نابجا ونسنجیده ی این هواداران، خیل عظیمی از روحانیون منتسب به مکتب قرآن ، دست ازکار روحانیت کشیدند ومحرابها را خالی کردند و وارد بازار کار شدند وعملا نقش اساسی خود درجامعه را از دست دادند و امروز هم متوجه شده اند که با این عملشان مرتکب چه خطایی شده اند. البته می توان گفت متد و نوع تبلیغ امروزه ی ماموستایان در کردستان جوابگوی نیازها ومسائل روز نیست ولی نمی توان قافله ی ماموستایان وخدمات شایان آنها وخود را وقف کردن برای این دین از سوی آنها را، نادیده گرفت.

 

در اینجامی توان به طرح یک پرسش پرداخت: 

آیا رهبران فکری دینی ، چه رهبران ملی مذهبی قدیم از قاضی محمد و ملا مصطفی  وکاک احمد مفتی زاده و کاک ناصرسبحانی  و….گرفته تا رهبران ملی و مذهبی امروز ، در جامعه ما درهمین کردستان روحانی نبودند ؟ اکنون هم اگر روحانیون در حرکات ملی یا مذهبی نقش داشته باشند، قطعا این جریانات  موفق تر خواهند بود.

۳- درتمامی کشورهای اسلامی منبع درآمد روحانیون منابع دولتی است که ازطریق اوقاف پرداخت می شود. درکشورایران اسلامی ما هم هزینه ی زندگی روحانیون ووحوزه های علمیه  دینی برادران  تشیع را دولت و مردم  وسهم امام خمس تاُمین میکنند. بطوری که متناسب با کفاف زندگی آنها باشد حتی طلاب تازه وارد هم  شهریه خوبی دارند!

 

مشکلات مالی روحانیون :

اما مشکلات مالی روحانیون درکردستان ایران فراوان است. چون منبع درآمد روحانیون در کردستان ، خود نمازگزاران پشت سر آنها هستند که بیشتر آنها هم فقیر و کم در آمد هستند.  اگر چه  مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور که  در سال۱۳۶۰ درکردستان تشکیل گردیده  است و نماینده ولی فقیه درکردستان به ریاست حاج آقا موسی موسوی ، مسوولیت نظارت و برنامه ریزی برای روحانیون و طلاب اهل سنت را به عهده دارد  و نزدیک به سه دهه است که در کردستان فعالیت می کند ، اما خدماتی که از سوی این مرکز به روحانیون ارئه داده می شود ناکافی وغیر جوابگو است.

 باتوجه به رتبه بندی هرماه شهریه ای به روحانیون پرداخت می نماید.  به  روحانیون سطح  یک  « ماهیانه » 25هزارتومان ، سطح دو ۳۵هزارتومان، سطح سه ۴۵ هزارتومان پرداخت میکند. که این هم هرسه ماه یکبار و بعضا پنج ماه یکبار این پول پرداخت می شود. این  درحالی است  که درهمجواری ما ، در درکردستان عراق درحکومتی که ادعای اسلام گرایی هم ندارد ولی بازهم  حرمت روحانیون و نقش و جایگاه آنها محفوظ مانده است بطوریکه  هر مسجدی دارای  ۲موذن ، ۲پیشنماز و۲خادم و۲مدرَس است که هرکدام همچون کارمند رسمی حقوق بگیرهستند و مبلغ پرداختی نیز  کفاف مخارج خود وخانواده شان را می دهد. تنها موذن وخادم آنجا به اندازه ده روحانی کردستان ایران  بلکه  بیشترهم شهریه می گیرند. درحالی که هم کارشان آسان تر وهم درآمد بیشتری دارند. با این وصف متاسفانه اکثر مردم ما اینطور فکر می کنند که ممکن است هر روحانی درکردستان ایران هر ما ه حداقل ۴۰۰ الی ۵۰۰ هزارتومان و حتی بیشتر، ازدولت  حقوق بگیرند درحالی که چنین نیست.

کمک های مردمی هم به این صورت است که روحانی که در روستا یا شهر است ، سالانه مردم در محله پول  را برایش جمع میکنند. در روستا در فصل برداشت محصول و در شهر در ماه مبارک رمضان مقداری آنهم بسته به مکان زندگی فرق می کند و حد متوسط دوملیون تومان می باشد.  ماموستای که ۱۲سال زحمت – آن هم با این همه درد ورنج- کشیده این وضع معیشتی اوست. روحانیون کردستان بعد از سی سال زحمت در منصب روحانیت اکثرا هنوزهم نتوانسته خانه و سرپناهی برای خود وخانواده  تامین کنند. می بینینم وقتی که ماموستا فوت کرد باید زن و بچه اش به خانه استیجاری بروند. تازه این ماموستا باید هم روحانی مسجد ،هم موذن ،هم کدخدامنش و هم …باشد و سعی کند همیشه درمسجد حاضر باشد و جوابگوی تمام نیازهای مردم باشد.  متاسفانه در کردستان وضعیتی پیش آمده که می گویند روحانی را فقط برای مراسم فاتحه خوانی در مسجد وعقد مهریه می خواهیم. به همین خاطر می بینیم ، روحانیونی که صحنه را خالی کرده اند به این علت اشاره می کنند.

۴- متاسفانه علمای ما بنا به دلایلی (جا دارد که این موضوع هم درقسمت دیگر، تحلیل و بررسی شود) نتوانسته اند نقش وجایگاه رفیع خود را در جامعه دریابند. این هم به چند مسئله بر می گردد :

 الف) مستقل نبودن افکار روحانیون ب) از همه مهمترنبود تشکل فراگیر ج) وابستگی مالی آنها به مأمومین واقشار موجود در جامعه  د) فشارروانی ونبود فضای نامناسب جامعه و…. مشکلات کردستان این است که مردم کرد هم مشکل مذهبی دارند هم مشکل ملی که باهیچ نقطه دیگرایران قابل مقایسه نیست

  ۵- متاسفانه امروز عرصه طلبگی  خیلی کمرنگ شده است. نمی خواهم آیه ی یأس بخوانم ولی موضوعی مبرهن است. برای نمونه در سال ۱۳۶۵ در شهر کوچکی همچون پیرانشهر(ومطمئنا در دیگر شهرهای کردستان هم چنین بوده اند) اکثر روستاها طلبه داشتند وبیشتر از ۴۵۰ نفرطلبه در این شهر کوچک وجود داشت که اکثرا بومی بودند ولی حالا تنها در چند مکان محدود طلبه وجود دارد آنهم حدود ۳۰ نفری که همه بومی ومحلی هم نیستند.

عواملی که باعث دست کشیدن قسمتی از روحانیون از مسوولیت روحانیت شده است:

الف- قسمتی از روحانیون متاسفانه به دیده شغل به این کسوت نگریسته لذا صحنه را خالی کردند وجذب  بازار کسب و کار شدند.

ب)- قسمتی هم به قصد اینکه تا مدتی دربازار کار کنند و بعد ازاینک ثروتی پیدا کردند ، آن وقت وارد عرصه دعوت وتبلیغ دین شوند.

درواقع هردو دلیل قانع کننده نیستند. اینها که محراب را ترک کرده اند باید روز قیامت جوابگوباشند. درحالی که اکثرا هم ناموفق بوده اند مگرعده ای محدود. آنها هم بعضی وقتها در دعوت وتبلیغ نیمه آفتابی  بوده اند.

ج)- قسمتی هم بعد از دریافت مدرک سطوح دانشگاهی وارد دانشگاه شدند. از کسانی که درسطوح مختلف دانشگاهی قبول شدند بغیراز عده ای محدود ، اکثرا وارد مشاغل فرهنگی دردانشگاه ومدارس آموزش وپرورش شده اند و از سلک روحانیت خارج شدند. که به نظر نگارنده این دسته ، ضربه ای بزرگی بر پیکره روحانیت زده اند.

متاسفانه این افراد مستعد که وارد این نوع مکانها شدند، درآنجا هم اکثرا خیلی ناموفق بوده اند باتوجه به اینکه ازحجرهای سنتی وارد آموزشگاهای فرهنگی شده اند ، درنحوه مدیریت کلاسداری و بعضا که نیت خیر خواهانه داشته اند و خواهان خدمت بوده اند، نتوانسته اند موفق باشند. تنهاچیزی که از آنها دراین چند سالی که درفضاهای آموزش بوده اند می توان به افراد نجیب (بی خطر) و یا بی تفاوت نام برد حتی بعضی ازآنها متاسفانه دچار غرور شده اند و خود را با دیگران مقایسه نمی کنند و خود را مدیون حجره و….نمی دانند.. قطعا این افراد اگرامروز درجایگاه روحانیت می بودند خیلی مفیدتر برای خود و جامعه واقع می شدند

 

 راهکارهای پیشنهادی:

  قبل ازهرچیز باید به جایگاه روحانیت همچون مسوولیت دینی نگاه کرد نه همچون شغل. در واقع وقتی که ما طلبه بودیم این چند سال که درحجره ها بوده ایم ازمدرس گرفته که بدون چشم داشت و تنها و تنها فی سبیل الله  به ما درس گفته است، تا بیت المالی که ما از آن  استفاده کرده ایم ، متعلق به مسجد واین مردم بوده است. با این نیت  که ما فردا روحانی و مبلغ و دعوتگر دینی درمحراب وجانشین پیامبر دراین مکان  باشیم نه این که کاسب شویم یا وارد فضاهای دیگر شویم. اگر به زندگی داعیان دین نگاه کنیم می بینیم چه ها زحمت کشیده اند و چه مشکلاتی را تحمل کرده اند.

معلوم است اگر به تمام مشکلات اشاره شود یا برای آن راهکار پیشنهاد کرد، این درتوان ما نیست. منتهی می توان به قسمتی از راهکارها اشاره کرد و دربررسی مشکلات می توان اولویت بندی کرد. برخی  از راهکارها را نمی توان به آسانی همچون نسخه ای پیشنهاد کرد. ولی می توان برای هرکدام ازمشکلات به کارشناسان مجرب برای ارائه ی راهکار موفق  متوسل شد. درحقیقت هدفم از ارائه این مطلب این بوده که روحانیون قبل ازاینکه از نماینده مجلس دولت و مردم و… انتظار داشته باشند ، خود آسیب شناسی کنند و راهکار را ارائه دهند. امام شافعی رحمه الله می فرماید اگر پشتت خارش داشت، خودت آن را بخاران.

برای حل مشکلات مالی باید کارشناسان اقتصادی ، راهکارهای علمی بیابند که با شأن و منزلت روحانیت همخوانی داشته باشد و قسمتی هم  به مدیریت خود روحانی درمسجد و محله  برمی گردد

 

۲- برای جبران کمبود طلا ب علوم دینی هم باید این را گفت که  امروز تعلیم طلاب به شیوه سنتی درحجره جوابگو نیست بلکه همچون دیگر مناطق باید به شیوه مدارس علوم دینی ودارای استادان مجرب و با امکات روزباشد. یا بهتر می توان گفت که حجره ها باید بروز باشند و ازامکانات روزبرخوردار باشند و بصورت دانشگاهی باشند. متاسفانه ماموستایان دراین زمینه اقدام عملی و قابل ذکری انجام نداده اند مگر درچند مورد چون دچار نوعی سرخوردگی شده اند و منتظرند ازجای دیگر برای این کار اقدام شود.

۲-لازم است ماموستاها خود قبل ازهر کس دیگری برای این کار اقدام کنند و فرزندان خود را برای این کار وقف کنند. بعد درجامعه از مردم بخواهند دراین زمینه اقدام نمایند.

۳- انتظار ازحرکات اسلامی هم این است که پیش قدم شده وهمچون تجربه موفق حزب اتحاد اسلامی ( یه ک گرتووی ئیسلامی) در کردستان عراق ، وقتی که دردوران بعث با تمام معنی این کمبود احساس می شد مسولین واعضاء احزاب اسلامی این کار را کردند و فرزندان خود و مردم را برای این کار تشویق کردند. لذا ما امروزشاهد موفقیت روحانیون درکردستان عراق هستیم که برنامه ای برایش ترتیب دادند و امروز موفقیت آن  مشاهده می شود. آنها فرزندان خود را برای درس خواندن به حجره و مدارس علوم دینی فرستادند و حالا هم قسمتی از کار سیاست گزاری آنها همین است.

درکشورهای اسلامی هم رهبران فکری جماعتهای اسلامی خود اقدام به این کار کرده اند، ولی متاسفانه درکردستان ایران ما ازاین طرح ها هیچ خبری نیست و گاهابه جای تشویق دلسردشان هم می کنند باید هم حرکات ملی وهم حرکات مذهبی تجدید نظر کنند منظو از حرکات مذهبی باهمه گرایشها . باید برای این کار فرهنگ سازی کرد..

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا