رمضانمطالب جدید

نه حکمت مهم روزه و رمضان از دیدگاه سعید نورسی

نه حکمت مهم روزه و رمضان از دیدگاه سعید نورسی

نویسنده: بدیع الزمان سعید نورسی / مترجم: داریوش موسوی

از حکمت‌های بیشمار رمضان «نه نکته» آن را بیان می‌کند

بسم الله الرحمن الرحیم

«‏شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ » بقره/۱۸۵

نکته اول

روزه ماه مبارک رمضان، از اولین ارکان پنجگانه اسلام می‌باشد. و از شعائر اعظم اسلامی به شمار می‌رود.

روزه‌ی ماه مبارک رمضان دارای حکمت‌های فراوانی است، از جمله نظر به حکمت‌هایی از نظیر: ربوبیت حضرت حق، حیات اجتماعی انسان، حیات شخصی انسان، تربیت نفس و شکر نعمت‌های الهی را دارد.

یک حکمت از حکمت‌های بی‌شمار روزه که نظر به ربوبیت جناب حق دارد، به شرح زیر است:

حضرت حق چهره زمین را افکنده از سفره‌ی نعمت خود خلق کرده و تمام انواع و اقسام نعمت‌ها را به گونه‌یی چون: (مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ)

بر روی آن چیده است و با این کار می‌خواهد کمال ربوبیت و رحمانیت و رحیمیت خود را نشان دهد.

انسان‌ها در زیر پرده‌ی غفلت و تحت تأثیر اسباب، به خوبی حقیقت این وضعیت را درک نمی‌کنند، و البته گاهی هم فراموش می‌کنند.

اما در ماه مبارک رمضان اهل ایمان یکباره شکل اردویی منتظم را به خود می‌گیرند، که برای دعوت شده به میهمانی سلطان أزل تا غروب آفتاب منتظر به دستور «بفرمائید» مانده و با نشان دادن «چنین طرز عبادتی» این گونه در برابر رحمانیت او – که مالامال از شفقت و باحشمت و جامع است – با عبودیتی وسیع و با عظمت و منظم مقابله می‌کنند.

آیا به انسان‌هایی که در چنین عبادتی والا و کرامتی شرافتمند شرکت نمی‌کنند، می‌توان لقب انسان داد؟

نکته دوم

یک حکمت از حکمت‌های بی‌شمار روزه ماه مبارک رمضان که نظر به شکرگذاری نعمت‌های حضرت حق دارد، به شرح زیر است:

چنان که در «کلام اول» گفته شده بود، فروشنده دست‌فروش در قبال غذاهایی که از آشپزخانه پادشاه آورده و می‌فروشد، بهایی می‌خواهد و حماقت بزرگی‌ست، اگر آن نعمت‌های باارزش را، با این که به آن فروشنده بخشش شده است، بی‌ارزش بدانیم و آن را به عنوان نعمتی اکرام شده نشناسیم، بدین ترتیب حضرت حق نیز انواع نعمت‌ها را بر روی زمین و برای نوع بشر افکنده است، و در مقابل به عنوان بهای نعمت‌ها، از ما شکرگذاری می‌خواهد.

آری، با آن که اسباب و صاحبان ظاهری آن نعمت‌ها، حکم فروشنده‌ی دست فروشی بیش نیستند، به آن فروشندگان دست فروش بهایی می‌دهیم، و حتی زیر بار منت آن‌ها می‌رویم، و حتی با این که مستحق آن نمی‌باشند، حرمت و تشکر زیادی برای آن‌ها قائل می‌شویم، حال این که منعم حقیقی به خاطر نعمت‌هایی که به ما عطا کرده است، به مراتب بیش‌تر از آن اسباب شایسته‌ی شکر است، پس باید از او تشکر کرد، و برای این کار باید: «نعمتها را بی‌واسطه و مستقیم از طرف او بدانیم، و آن نعمت‌ها را گرامی داشته، و آن را احتیاج شخصی خود بدانیم».

پس روزه ماه مبارک رمضان، کلید شکری حقیقی و خالص و با شکوه و عمومی می‌باشد، زیرا انسان‌های بی‌شماری هستند، که به دلیل مجبور نشدن، طعم گرسنگی واقعی را نچشیده‌اند. و بدین خاطر، ارزش بسیاری از نعمت‌ها را درک نمی‌کنند.

یک آدم سیر و خصوصاً ثروتمند، ارزش نعمت یک تکه نان خشک را نخواهد فهمید. حال این که قوه ذائقه یک شخص مؤمن شهادت می‌دهد، که آن تکه نان خشک، چه نعمت فوق‌العاده‌ ارزشمندی از طرف خداوند می‌باشد. و زمانی که ارزش نعمت‌ها از سوی همگان درک شد، به خصوص از پادشاه گرفته تا فقیرترین آن‌ها، یک شکر معنوی آشکار می‌شود، و نفس به خاطر ممنوعیت خوردن غذا در طول روز به خود می‌گوید: «من مالک این نعمت‌ها نبوده و در خوردن آن آزاد نیستم، پس مالک آن کس دیگری‌ست، و نعمتی از طرف اوست، و باید منتظر دستور او بمانم.» و با گفتن چنین سخنانی نعمت را نعمت می‌داند، و یک شکر معنوی را به جا می‌آورد.

پس روزه در حکم کلید شکری‌ست که از جهات بسیاری یک وظیفه حقیقی انسان به شمار می‌رود.

نکته سوم

یک حکمت از حکمت‌های بی‌‌شمار روزه که نظر به حیات اجتماعی انسان دارد، به شرح زیر است:

انسان‌ها از جهت رزق و روزی متفاوت با یکدیگر خلق شده‌اند و به سبب این اختلاف، حضرت حق ثروتمندان را به یاری فقرا دعوت می‌کند.

و هم این که ثروتمندان تنها با روزه می‌توانند احوال ترحم‌انگیز و حال گرسنه فقیران را که بسیار دردناک می‌باشد، به خوبی حس کنند، و اگر روزه‌یی در کار نباشد، بسیاری از ثروتمندان درک نخواهند کرد که گرسنگی و فقر تا چه اندازه دردناک بوده و آن‌ها چه بسیار به شفقت محتاج می‌باشند.

پس نتیجه می‌گیریم، شفقت انسان نسبت به هم‌نوع خود، یکی از اساس‌ها و پایه‌های شکر حقیقی‌ست. و باید بدانیم هر فرد می‌تواند فردی فقیرتر از خود را بیابد، و البته موظف به شفقت در مقابل اوست. اگر نفس آن شخص، مجبور به گرسنگی نباشد، احسان و یاری یعنی معاونتی همراه با شفقت را – که موظف به آن بود – انجام نخواهد داد و اگر هم انجام دهد، کامل انجام نداده است. زیرا آن احوال و حالات را در نفس خود به صورتی حقیقی نمی‌بیند.

نکته چهارم

یک حکمت از حکمت‌های بی‌شمار روزه ماه مبارک رمضان که نظر به تربیت نفس دارد، به شرح زیر است:

نفس می‌خواهد آزاد و رها باشد و این گونه تلقی می‌کند و حتی در فطرتش آرزوی ربوبیتی موهوم و رفتاری مطابق میل و دلخواه خود را دارد و نمی‌خواهد بداند با نعمت‌های بی‌شماری پرورش یافته است، به ویژه اگر در دنیا صاحب ثروت و اقتداری باشد، و گمراهی نیز او را یاری کند، چون حیوان، غاصبانه و به سان دزد نعمت‌های الهی را می‌بلعد، پس نفسِ همۀ انسان‌ها در ماه مبارک رمضان، از فقیر گرفته تا ثروتمند خواهند فهمید: « مالک نیستند، و مملوک‌اند، آزاد نیستند و عبدند، اگر امر و دستوری نباشد، توانا به انجام راحت‌ترین و عادی‌ترین چیزها نمی‌باشند و با مشاهده ناتوانایی در قدرت خود – حتی خوردن آب – حس ربوبیت موهوم در آن‌ها خواهد شکست و دست نیاز به سوی عبودیت دراز خواهند کرد و به شکرگذاری که وظیفه‌ی حقیقی آن‌هاست، خواهند پرداخت.»

نکته پنجم

یک حکمت از حکمت‌های بی‌شمار روزه ماه مبارک رمضان که نظر به نظافت اخلاق و دست کشیدن از معاملات سرکش دارد، به شرح زیر است:

نفس انسان غرق در گمراهی، خود را فراموش کرده و عجز بی‌پایان و فقر بی‌نهایت و کمبود و کوتاهی‌های بی‌شمارِ موجود در ماهیت خود را نمی‌بیند، و نمی‌خواهد ببیند و حاضر نیست، به ضعف فراوان و حکم زوال و مصیبت‌های نشانه شده به طرف او و به تکه گوشت و استخوان تشکیل دهنده بدنش که به سرعت خراب شده، و پوسیده و از هم می‌پاشد، فکر کند، گویا وجودی فولادین داشته باشد و خود را زنده‌ی ابدی می‌پندارد، و در دنیا دست به چپاول زده و با حرص و طمع فراوان و علاقه و محبتی آتشین، خود را غرق دنیا می‌کند و خود را با تمام منافع و لذت‌ها پیوند می‌دهد و خالق خود را که او را با کمال شفقت پرورش داده بود، فراموش می‌کند و دیگر به نتیجه حیات دنیوی و حیات اخروی که در پیش دارد، فکر نمی‌کند و در اخلاق سیئه می‌چرخد و می‌چرخد.

پس روزه ماه مبارک رمضان، حس ضعف و عجز و فقر را به غافل‌ترین و متمردترین انسان‌ها می‌چشاند و انسان به واسطه درد گرسنگی، به معده‌اش فکر می‌کند و در نتیجه نیاز معده‌اش را متوجه می‌شود و به یاد می‌آورد، چگونه وجود ضعیفش پوسیده بود و درک می‌کند که چه اندازه محتاج شفقت و مرحمت می‌باشد، بنابراین فرعونیت نفسش را رها کرده، و با کمال عجز و فقر، آرزوی پناه بردن به درگاه الهی را احساس می‌کند، و با در دست گرفتن شکر معنوی، خود را آماده به صدا درآوردن درب‌های رحمت می‌کند، البته به شرطی که گمراهی قلبش را سیاه نکرده، و از او نگرفته باشد.

نکته ششم

یک حکمت از حکمت‌های بی‌شمار روزه ماه مبارک رمضان که نظر به نزول قرآن حکیم و مهم‌ترین زمان نزول آن دارد، به شرح زیر است:

قرآن در شهر رمضان نازل شده است، تا حالاتی قدسی را در تو ایجاد کند، حالاتی از قبیل: با حاضر کردن زمینه‌ها برای نزول قرآن و برای پیشوازی از خطاب آسمانی، نفس را از حاجات پست و سفلی و از حالات بی‌خود و غیر ضروری رها کرده، و با ترک خوردن و نوشیدن، وضعیتی چون فرشته را در تو ایجاد می‌نماید، و خواندن قرآن، گویا به تازگی نازل شده باشد، و گوش دادن و حتی شنیدن خطابات الهی، گویا در حین نزول آن باشد، و شنیدن آن خطابات به گونه‌یی که گویا از خود رسول اکرم می‌شنوی، حتی گوبا از حضرت جبرئیل، بلکه از متکلم أزلی می‌شنوی، و آن سبب شده، چنین حالات قدسی در تو نمایان گردد و انسان با ترجمه آن، دیگران را به گوش دادن وا می‌دارد، و این گونه اندکی از حکمت نزول قرآن را در این ماه نشان می‌دهد.

آری در ماه مبارک رمضان، گویا عالم اسلام یک مسجد بزرگ می‌باشد، چنان مسجدی که در هر گوشه‌ی آن، میلیون‌ها حافظ، آن قرآن و آن خطاب آسمانی را به گوش زمینیان می‌رسانند. و در آن مسجد، هر کدام از ماه‌های رمضان آیه‌ی: « شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ» را به صورتی نورانی و درخشان به همگان نشان می‌دهند، و اثبات می‌کنند، رمضان ماه قرآن است، و سایر افراد آن جماعت عظما، بعضی با خشوع به گوش دادن قرآن مشغولند، و بعضی خود مشغول مطالعه آن هستند.

پس تابع هوسات پست نفسانی شدن و خوردن و نوشیدن در چنین مسجد مقدس و چنین وضعیتی، همان گونه که سبب دور شدن از آن وضعیت نورانی می‌شود، و سزاوار نکوهش است، و مورد نفرت جماعت معنوی آن مسجد می‌باشد، همان گونه نیز کسانی که مخالف روزه‌داران ماه مبارک رمضان می‌باشند، به همان اندازه مورد نفرت و تحقیر عموم آن عالم اسلام می‌باشند.

نکته هفتم

یک حکمت از حکمت‌های بی‌شمار روزه ماه مبارک رمضان که نظر به سود و منفعت نوع انسان – که برای ذراعت و تجارت آخرت به این دنیا آمده است – دارد، به شرح زیر است:

ثواب اعمال در ماه مبارک رمضان، از یک به هزار می‌رسد، بنا بر نص حدیث، هر حرف قرآن در روزهای عادی، «ده» ثواب دارد، و «ده» حسنه محسوب می‌شود، و «ده» میوه‌ی بهشتی را در بردارد، اما ثواب هر حرف آن در ماه مبارک رمضان، نه این که «ده» بلکه «هزار» است، و هر حرف بعضی از آیت‌ها همچون آیهالکرسی، هزاران است، و ثواب آن در روزهای جمعه ماه رمضان، خیلی بیشتر از این‌هاست. و در شب قدر نیز «سی هزار» حسنه محسوب می‌شود.

آری قرآن حکیمی که هر حرف آن «سی هزار» میوه باقی را دربردارد، حکم شجره طوبی نورانی را به خود می‌گیرد، و به مؤمنان در ماه مبارک رمضان، سودی برابر با میلیون‌ها میوه باقی می‌دهد.

پس بیا و به این تجارت قدسی و ابدی و سودمند نظری بیفکن و تماشا کن، و بیندیش و بدان، کسانی که ارزش این حروفات را ندانند، چه زیان غیر قابل وصفی مرتکب شده‌اند.

حال که رمضان شریف، نمایشگاهی سودمند  بازاری برای تجارت اخروی به شمار می‌رود، و زمینی حاصل‌خیز برای محصولات اخروی‌ست، و به باران بهاری برای نشو و نما اعمال می‌ماند، و در حکم عیدی مقدس و خیره کننده از مانور عبودیت بشریت، در مقابل سلطنت ربوبیت الهی است، پس برای آن که نفس در این ماه دچار غفلت و گمراهی، و نیازهای حیوانی و خواهش‌های هوا و هوس‌پرستانه و غیرضروری چون خوردن و نوشیدن نشود، رمضان به روزه مکلف شده است.

گویا انسان موقتاً از وضعیت حیوانی بیرون آمده، و وضعیت یک فرشته را به خود می‌پوشد، با این که به سبب وارد شدن به تجارت اخروی، موقتاً نیازهای دنیوی را رها کرده، و وضعیت یک روح در نقاب یک جسد و یک آدم اخروی را به خود می‌گیرد، و در نهایت با روزه، وظیفه بینه‌داری صمدیت را به انجام می‌رساند.

آری ماه مبارک رمضان، در این دنیای فانی و در این عمر تمام شدنی و در این زندگی زودگذر، ثمر باقی و حیاتی جاویدان را دربردارد، و به دست می‌آورد.

آری تنها یک ماه از ماه‌های مبارک رمضان، می‌تواند ثمرات هشتاد سال عمر را برای ما به دست آورد. و «شب قدر» که طبق نص قرآن پر برکت‌تر از هزار ماه می‌باشد، یک دلیل قطعی بر این امر است.

آری همان طور که یک پادشاه در مدت سلطنتش، حتی در هر سال بعضی از روزها را که نشان‌دهنده جلوه سلطنتش می‌باشد، عیدی به نام تاج گذاری و یا به نام خاص دیگر نامگذاری می‌کند، و رعیتش را در آن روز نه در دوایر قوانین عمومی، بلکه امت صادق و شایسته‌اش را در احساناتی مخصوص، بی‌پرده به حضور خود می‌خواند، و در التفات خاص و اجراییات فوق‌العاده و به صورت مستقیم و بی‌واسطه، مشمول توجه و عنایات خاص خود می‌کند، همان گونه نیز سلطان أزل و ابدی که پادشاه ذوالجلال بیست و هشت هزار عالم می‌باشد، قرآن حکیم را در ماه مبارک رمضان نازل کرد، قرآن حکیمی که یک فرمان عالی شأن است و بیست و هشت هزار عالم را در زیر پرچم خود قرار داده است، و نظر به آن‌ها دارد. پس البته مقتضای حکمت است، که ماه مبارک رمضان در حکم عید مخصوص الهی و نمایشگاه ربانی و مجلس روحانی قرار گیرد، و حال که رمضان چنین عیدی به شمار می‌آید، پس البته برای دور کردن انسان‌ها از اعمال حیوانی و پست، به روزه در این ماه امر شده است.

بهترین و کامل‌ترین شکل روزه آن است: «که نه تنها معده بلکه تمام اعضا و حسّیات انسان از قبیل چشم و گوش و قلب و تخیل و فکر روزه‌دار باشند»

یعنی: باید از حرام و چیزهای غیر ضروری دست کشیده، و اعضا را به سوی عبادت مخصوص آن‌ها سوق داد.

مثال: باید با دوری از غیبت و تعبیر و القاب نادرست و ناپسند «روزه‌ی زبان» گرفت، و زبان را مشغول تلاوت قرآن و ذکر و تسبیح و صلوات و استغفار کرد.

و باید چشم را از نگاه به نامحرم و گوش را از شنیدن چیزهای بد منع کرده و چشم را به عبرت گرفتن و گوش را به سخن حق و شنیدن قرآن صرف کرد، و «روزه‌ی چشم و گوش» گرفت.

هم چنین سایر اعضا و حسیات انسان نیز باید روزه باشند. و البته اگر موفق به گرفتن روزه‌ی معده شویم، چون معده به عنوان کارخانه بزرگ به شمار می‌رود، پس با تعطیل کردن آن به راحتی می‌توان دستگاه‌های کوچک دیگر را پیرو خود کرد.

نکته هشتم

یک حکمت از حکمت‌های بی‌شمار ماه مبارک رمضان که نظر به حیات شخصی انسان دارد، به شرح زیر است:

یکی از داروها و دوای مهم برای انسان، اجتناب مادی و معنوی‌ست، که پزشکان از او به نام پرهیز و رژیم غذایی یاد می‌کنند، پس زمانی که نفس انسان به خوردن و نوشیدن پرداخت، به ویژه طبق میل و دلخواه خود حرکت کرد، هم طبق نظریه پزشکان به حیات مادی خود ضرر می‌رساند، و هم حلال و حرام نکرده، و در اتفاقات زندگی دست به چپاول می‌زند، و حیات معنوی خود را زهرآلود می‌کند، و علاوه بر این اطاعت از قلب و روح برای نفس، بار سنگینی به شمار می‌رود، و نفس، افسار را در دست گرفته و قبل از این که انسان سوار او شود، او سوار انسان می‌شود.

اما نفس انسان در ماه مبارک رمضان به واسطه روزه، خود را به پرهیز عادت می‌دهد، و سعی به ریاضت دارد، و پذیرش دستور را یاد می‌گیرد، و معده‌ی ضعیف و بیچاره نیز، پشت سر هم، و در زمان کوتاه، و قبل از هضم غذا، غذا نخورده و ترک عادت می‌کند، بنابراین بیمار نشده و به خاطر امر و دستوری که دریافت کرده بود، با ترک حلال، قابلیت پیدا می‌کند، تا با گوش دادن به اوامری که از طرف شریعت و عقل صادر شده است، از حرام دوری کند، و سعی بر این دارد تا حیات معنوی خود را ویران نسازد.

و هم این که اکثریت بزرگی از انسان‌ها در طول حیات خود، به دفعات مبتلا به گرسنگی می‌شوند، و محتاج به گرسنگی و ریاضت هستند، چون گرسنگی و ریاضت برای آنان در حکم تمرین بوده، و راه چاره صبر و تحمل است، پس روزه ماه مبارک رمضان که پانزده ساعت و اگر بدون سحری گرفته شود، بیست و چهار ساعت است، به عنوان یک صبر و تحمل، ریاضت، تمرین و راه چاره برای این مدت گرسنگی به شمار می‌رود، پس دوای درد بی‌طاقتی و بی‌صبری که مصیبت بشر را دو برابر می‌کند، روزه است.

و هم این که خدمتگذاران زیادی در آن کارخانه معده مشغول فعالیت هستند، و جهازات انسانی فراوانی در ارتباط با او می‌باشند، پس اگر نفس به مدت یک ماه و در طول روز تعطیل و مشغول نباشد، سبب می‌شود که هم خدمه آن کارگاه، وظایفشان را فراموش کنند و آن جهازات نیز، عبادات خاص خود را از یاد ببرند و معده آن‍ها را مشغول خود کرده، و در نتیجه آنان را در زیر بار استبداد رها می‌کند، و سایر جهازات انسانی را نیز تحت تأثیر صدای معنوی چرخ‌های کارخانه و دود آن آشفته می‌کند، و موقتاً سبب فراموش شدن وظیفه‌های والای آن‌ها می‌شود. به این خاطر است، که از دیر وقت بسیاری از اهل ولایت برای به تکامل رسیدن، خود را به ریاضت و کم‌خوری و کم‌نوشیدن عادت می‌دادند.

ضمن این که باید گفت، خدمه‌های کارخانه به واسطه روزه‌ی ماه مبارک رمضان خواهند فهمید که تنها بابت کار در کارخانه خلق نشده‌اند، و سایر جهازات نیز در عوض تفریحات بی‌ارزش و سفلی، وقت خود را صرف لذت بردن در تفریحات روحانی و مَلِکی ماه مبارک رمضان خواهند کرد، و نظر خود را جلب آن خواهند نمود، و بدین سبب مؤمنان در ماه مبارک رمضان نسبت به درجات خود، به نورانیت و فیوضات و شادی معنوی متفاوت با یکدیگر مظهر می‌شوند. و لطایفی چون قلب و روح، عقل، سر در آن ماه مبارک به واسطه روزه، ترقیات و فیوضات بسیاری کسب می‌کنند، و در حالی که معده گریان است، آن‌ها معصومانه می‌خندند.

نکته نهم

یک حکمت از حکمت‌های بی‌شمار روزه ماه مبارک رمضان که به وضوح با شکستن ربوبیت موهوم و با شکستن نفس و نشان دادن عجز و ناتوانی او، عبودیت را می‌آموزد و آن را مد نظر قرار می‌دهد، به شرح زیر است:

نفس نمی‌خواهد پروردگار خود را بشناسد، و هم چون فرعون می‌خواهد «خدایی» کند. و هر اندازه هم که مورد عذاب قرار گیرد، باز هم این حس در خون او جاری‌ست. و تنها با گرسنگی می‌توان آن خصلت را از خون او پاک کرد.

آری روزه‌ی ماه مبارک رمضان با هدف‌گیری دقیق به جبهه‌ی فرعون‌گونه نفس ضربه وارد می‌کند، و آن را در هم می‌شکند، عجز و ضعف و فقرش را به او نشان داده و به وی می‌فهماند که عبد است.

در احادیث نقل شده است، حضرت حق به نفس فرمودند:

«من که هستم و تو که هستی؟»

و نفس گفت:

«من منم و تو تویی»

و خداوند نیز عذابش داد، و به جهنم انداختش. و دوباره از او سؤال فرمودند و دوباره جواب داد: «أنا أنا، أنتَ أنتَ»

و خداوند به عذاب‌های مختلفی رنجش داد، اما از انانیت خود دست نمی‌کشید.

سپس او را به گرسنگی عذاب داد، یعنی او را گرسنه گذاشت و دوباره از او پرسید:

«من أنا و ما أنتَ»

و نفس پاسخ داد:

«أنتَ ربی الرحیم و أنا عبدکَ العاجز»

یعنی: «تو رب رحیم من هستی و من بنده‌ی عاجز تو.»

———————————————

منبع : از کلیات رسایل نور (رمضان، اقتصاد و شکر) / مؤلف: بدیع الزمان سعید نورسی / مترجم: داریوش موسوی/ نشر احسان۱۳۹۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا