تربیت فرزندان

توصیه های روان شناختی در شرایط سوگ و داغ دید

توصیه های روان شناختی در شرایط سوگ و داغ دیدگی کودکان

باید ها و نباید ها هنگام توجیه مرگ نزدیکان برای کودکان

دکتر عبدالعظیم کریمی

همان طور که کودکان دوران رشد و بلوغ خود را طی می کنند، به تناسب افزایش سن، سوالات مهم تری مطرح می کنند که نیاز به پاسخ های پیچیده تری دارد.

بهترین زمان برای آموزش بهداشت روانی در برابر مرگ عزیزان، زمانی است که حادثه یا اتفاقی در ارتباط با مرگ یک جاندار رخ می دهد. خواه این جاندار حشره ای نظیر زنبور و مورچه باشد، یا یک پرنده یا یک حیوان خانگی.

همین حادثه موجب می شود تا کودک مردن موجود جاندار را از نزدیک مشاهده کند تا چنانچه در زندگی خود با مرگ انسان ها، به ویژه مرگ عزیزان خود مواجه گردید، بتواند آمادگی عاطفی و روانی لازم را برای پذیرش این رویداد داشته باشد.

زمانی که کودک شخص مرده را می بیند، بهتر است که والدین توجه کودک را به خاطرات و وقایعی جلب کنند که در مشاهدات خود از مردن حشرات و جانوران داشته است تا درک واقعیت مرگ برای او آسان تر صورت گیرد.

مهم ترین نکات کلیدی که باید در شرایط سوگ و داغ دیدگی کودک از طرف والدین مورد توجه قرار گیرد به شرح زیر است:

 

۱. صداقت و صراحت گفتار

اغلب کودکان می توانند نیات پنهانی والدین را از پس گفته های آنان درک کنند. در توجیه مرگ مادر بزرگ یا پدر بزرگ، گفتن اینکه آنها به سفری طولانی رفته اند و هرگز برنمی گردند، یک دروغ کاملا” آشکار و بی اساس است.

نزدیکان و اعضای خانواده که سعی دارند حقیقت مرگ عزیز از دست رفته را از کودک پنهان کنند دیر یا زود پیامدهای ناگوار این عدم صداقت را در رفتار کودک خود مشاهده خواهند کرد. بنابراین، والدین باید واقعیت را همان گونه که هست، در شرایط مناسب و با توجه به ظرفیت و نگرش کودک خود به مرگ، صادقانه بیان کنند و از هرگونه فریب، تحریف و پنهان کردن واقعیت بپرهیزند.

 

۲. استفاده از کلمات عینی و واقعی

آشنایی با گنجینه واژگان کودک و توجه به ظرفیت ادراکی مفاهیم و اصطلاحات او، می تواند به والدین در گزینش درست واژگان عینی قابل فهم برای کودکان و دنیای واقعی آنها کمک کند. آنها می توانند به فرزند خود بگویند:« همان گونه که گل ها می میرند، آدم ها نیز روزی می میرند.» اما گفتن اینکه مردن درست شبیه خوابیدن است، می تواند کودک را دچار کابوس های شبانه و حتی بی خوابی و اضطراب هنگام به خواب رفتن کند.

 

در گفتن کلمه «خدا» دقت کنید

در عین حال که مشارکت و هم حسی والدین با غم و اندوه کودک بسیار مهم است، اما باید به این موضوع توجه داشت که در آمیزی باورهای والدین با باورهای کودک نباید به گونه ای باشد که تصویر مبهم و برداشت نادرستی از اعتقادات و جایگاه خداوند در ذهن کودک به وجود آید.

اگر کودک عاجزانه از خدا درخواست می کند که برادر یا خواهر از دست رفته اش را به او بازگرداند و انتظار دارد که خداوند به درخواست او پاسخ دهد، در این هنگام باید کودک را از انتظار و درخواستی که عملی نیست آگاه کرد تا این ناکامی موجب رفتار خشمگینانه کودک به خدا نشود. اینکه برخی از والدین به کودکان خود این گونه وانمود می کنند که شخص مرده نزد خدا رفته است و دیگر برنمی گردد، یا خدا او را از ما گرفته است یا توجیهات مشابهی از این دست، ممکن است از همان ابتدا آموزه های نادرستی نسبت به خالق عالم هستی در ذهن کودک القا نماید که در دوره های بعدی رشد، مشکلات پیچیده تری را در اعتقادات دینی وی ایجاد کند.

 

همدلی و مشارکت در احساسات کودکان

همان گونه که ما بزرگسالان هنگام روی دادن یک واقعه مصیبت بار نیازمند کسی هستیم که غم خود را با او در میان بگذاریم، کودکان نیز هنگام استرس فقدان مایل اند که احساسات خود را با دیگری بیان کنند. بهتر است والدین شرایطی فراهم آورند که کودک بتواند فشارها، ناراحتی ها و درد دل های خود را آزادانه برون ریزی کند. در این میان، نقش والدین در تعدیل و تلطیف احساسات کودک بسیار حساس و ظریف است. آنها نباید کودک را در حالت غم و اندوه تثبیت و تشویق کنند و در عین حال نباید احساسات واقعی کودک را نادیده انگارند یا به تمسخر بگیرند؛ بلکه باید از یا سو بین همدلی و هم حسی، و از سوی دیگر خارج کردن او از این فضای اندوهگین، نسبت شایسته ای برقرار سازند.

در اینجا فهرستی از توصیه های عملی برای والدینی ارائه می گردد که فرزندشان با استرس فقدان مواجه شده اند تا بتوان در تأمین بهداشت روان کودکان، آنها را به کار بست.

 

الف: بایدها(اقدامات تجویزی)

     به کودکان باید کمک کرد تا با توجه به قابلیت درک و فهمشان به تدریج با مفاهیمی چون مرگ و مردن از طریق مشاهدات روزمره خود با گیاهان و حیوانات و…آشنا شوند.

     هنگام رویداد مرگ، کودکان در هر مرحله باید تشویق شودن که به بزرگسالان بگویند در مورد مرگ چه احساسی دارند، چه فکر می کنند و چه می دانند.

     باید به پرسش های کودکان هنگام رخداد مرگ عزیزان، مطابق با قدرت درکشان، به طور واقع بینانه، توأم با آرامش، صداقت و بدون احساسات افراطی پاسخ داد.

     باید به کودکان اطمینان خاطر داد که مرگ به عنوان تنبیهی در مقابل رفتار غلط آنها نیست و رنج و مرگ را نباید با گناه و تنبیه الهی یا مجازات مرتبط ساخت.

          به کودکان باید اجازه داد که به شکل آزادانه و سیال، احساسات خود را در مورد مرگ عزیزان بیان کنند.

     متعاقب مرگ کسی که کودک او را بسیار دوست داشته اس، باید سعی شود که همان شرایط محیط زیستی سابق برای کودک فراهم شود؛ زیرا کودکان به ثبات نیاز دارند تا بتوانند با حوادث تنش زا بهتر کنار بیایند.

          تفسیر و توجیه مرگ عزیزان باید متناسب با سن، جنس، فرهنگ، اعتقادات  و تفاوت های فردی کودک باشد.

          کودکان را در غم و اندوه خانواده باید سهیم ساخت و احساس غم و اندوه خود را صادقانه برای آنها بیان کرد.

     به کودکان باید اجازه داد که غم و اندوه خود را به هر طریقی که می خواهند، مانند گریه، بازی، خشم، نومیدی،احساس گناه، ابراز محبت، نقل خاطرات و اعتراض به بازگشت به رفتارهای غیرقابل انتظار، بیرون بریزند؛ زیرا کودکانی که پیوسته «فقدان» را انکار می کنند و سعی در تظاهر علائم و تخلیه احساسات خود ندارند، ممکن است این فرایند را به تأخیر بیندازند که خود یک مقاومت آسیب شناسانه است.

          کودکان باید مراحل تحولی سوگواری و اندوه( شوک، خشم، چانه زدن، افسردگی و پذیرش) را با سرعت و شیوه ای خاص طی کنند( با شیوه تخیل- بازی- تصورات جایگزینی و رویاهای سازنده).

          در مواقع بحرانی مرگ و سوگواریف باید نسبت به خواسته های کودکان انعطاف بیشتری نشان داد.

     کودک باید درباره تخیلات درونی، ترس ها و احساسات خود آزاد باشد. باید هرگونه فرصتی برای درد دل کردن و یادآوری از شخص متوفی را به آنها داد.

هشدارها: توجه داشته باشید که کودکان می توانند سوگوار و ماتم زده شوند، ولی تفاوت هایی در ماتم زدگی آنها با بزرگسالان وجود دارد؛ زیرا کودک در هر مرحله رشدی و تحول روان شناختی خویش نسبت به فقدان، برحسب خصایص به دست آورده خود پاسخ می دهد.

–   توجه داشته باشید که «تنیدگی فقدان»می تواند به صورت آشکار یک «تراما» یا ضربه دردناک روانی محسوب شود، ولی به طور ضروری موجب وقفه در رشد کودک نمی شود.
کودکان ۵-۷ ساله گروهی زخم پذیر هستند؛ زیرا از سازگاری ضعیفی برخوردارند- اگر چه قبل از این سنین نیز همین گونه است.

باید در شناسایی جزء به جزء واکنش های کودک و تغییرات آن بعد از ضربه فقدان و بررسی عمیق تری صورت گیرد.

 

ب: نبایدها(اقدامات پرهیزی)

          هنگام رخداد مرگ، نباید کودک را در تلاطم گیجی، بدون توجیه مناسب و مقتضی سنش رها ساخت.

          نباید از تعبیر و تفسیرهای فلسفی و مذهبی برای کودکان کم سن و سال استفاده کرد.

          هنگام بروز غم، اندوه و سوگواری، نباید مانع ابراز احساسات و عواطف او شد.

          والدین هرگز نباید بر مسئله مرگ به وسیله افسانه ای که کودک روزی منکر آن خواهد شد، سرپوش بگذارند.

          از تشبیه مرگ به عنوان سفر، خواب، بیماری طولانی و… نباید استفاده کرد.

          والدین نباید کودک را از اماکن گریستن محروم سازند، همچنین نباید به او اصرار کنند که عواطف احساس نشده را تظاهر کند.

     به هر حال، باید به خاطر داشته باشیم که عکس العمل های کودکان به حسب سن، هوش، فرهنگ، اعتقادات، روش های تربیتی و تجربیات شخصی، متفاوت است و لذا هیچ راه حل یا دستورالعمل ثابت و یکنواختی را نمی توان ابلاغ کرد. آنچه اهمیت دارد، برخورد مناسب و مطابق با شرایط و موقعیت روانی و عاطفی کودک است، آن هم به گونه ای که فضایی از آرامش و روشنگری را به دنبال داشته باشد؛ همچنین دارای شرایط و موقعیتی باشد که به حسب تفاوت های درون فردی و برون فردی، و ویژگی های ساختار خانوادگی می تواند متغییر باشد. عوامل بسیاری، از جمله اینکه فرد فوت شده تا چه اندازه به کودک نزدیک بوده است؛ اینکه ظرفیت تحمل و پذیرش کودک در مقابله با این رویداد چگونه است؛ افراد جایگزین شونده که همسنگ فرد از دست رفته بوده و می توانند برای کودک مورد علاقه و اطمینان باشند چه کسانی هستند؛ و سلامت جسمانی و عاطفی کودک؛ همچنین تجارب قبلی او از فقدان و این گونه مفاهیم، همه و همه در این امر دخالت دارند. هر کدام از این عوامل به نوبه خود در چگونگی انتخاب روش کنار آمدن و مواجهه با رویداد مرگ مؤثر واقع شوند.

 ___________________________

منبع: پژوهشی در مفهوم مرگ در ذهن کودک / نویسنده: دکتر عبدالعظیم کریمی / انتشارات: قدیانی-۱۳۸۴

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا