دعوت و داعیمطالب جدید

آیا وقت آن نرسیده که داعیان و مصلحان خود را بازبینی کنند ؟!

آیا وقت آن نرسیده که داعیان و مصلحان خود را بازبینی کنند ؟!

نویسنده : محمد احمد راشد / ترجمه: محمود ادبی، ادریس عبدالله زاده

استقراء، واقعیت عمل و فعالیت اسلامی و تاریخ نزدیک آن را در بیشتر سرزمین‌ها به ما نشان می‌دهد. آنگاه که شروع کرده و نقطۀ آغازین آن نیت خالص برای رسیدن به رضایت پروردگار پاک و منزه است. همانا فراگیری اسلام، مفاهیم جنبش را با ویژگی‌هایشان در کنار رویکردی برای نجات بیشترین عدد جوانان از چنگالهای فنا، اصلاح می‌کند. و این فراگیری و میل به نجات دیگران به روشنی در مفاهیم جماعت دعوت و شرایط آن به چشم می‌خورد. پس جناسی شگفت انگیز و زیبا بین احکام اسلام که همه آنها در رفتار و اعمال دعوتگران برجسته است می‌بینی، که چشم تیزبین فعالان دعوت از دیدن بیان و بلاغت تطبیقی آنان خطا نمی‌کند، همانطور که خطابۀ دعوت برای مردم را ساده و به دور از تکلف و اجتهادات عجیب می‌بینی که باعث می‌شود برای همه قابل فهم باشد، همراه با اینکه در جمع آوری دعوتگران و انتخاب امیر بسیار سخت‌گیر بوده که مانع احتمال انحراف می‌شود.

پس جماعتی که دارای رویکرد درستی است، کوتاهی را نمی‌شناسد و سطح تربیتی اعضای آن، سخنان و ادعاهایش را به رسوایی نمی‌کشاند. بلکه اعضای آن با حکمت و دانایی خطابه کرده و مژده می‌دهند و بین خود و بدعت پرده‌ای قرار داده و خود را بالاتر از تجزیه‌ای میدانند که قضیۀ اسلام را در امور ثانوی منحصر کرده که پرداختن به آنها باعث نادیده گرفتن اصول عقیده و چیزهایی می‌شود که با نادیده گرفتن باعث تشویش امت در تشخیص احکام خواهد شد. همانطور که آنان دعوت را بالاتر از اصطلاحات مبهم و جدل در جزییات می‌دانند، زیرا هرگز کار دعوت مانند گفتگوهای بین فیلسوفان نیست!

بنابراین جماعت‌ها و گروههای این چنینی در میان مراحل اولیه برنامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایش احتمال قبول کسانی در بین صف‌های خود، که ویژگی‌هایشان با آنان مخالف است را بدهند و به طور کلی میل به فراوانی اعضا را لغو کنند، زیرا هدفی که جنبش اسلامی به خاطر آن به وجود آمده بسیار بالاتر از تکثیر گرایی صرف است، و جوان کنونی مسلمانان هم با افزایش انسانهای مجادله کننده در جزئیات حل نمی‌شود، زیرا تاریکی‌های شدیدی از قبیل بدعت‌ها و ایمان به بخشی از قرآن و کافر شدن به قسمتی از آن مردم را احاطه کرده است. همانطور که تاریکی‌هایی از قبیل ریا و هوی و عشق به ریاست حتی خود دعوتگران را هم فراگرفته است و نیاز شدید به برافروختن نورهای ایمانی است تا تاریکی را که همه جا را فراگرفته است برطرف نماید.

فلیس دبیب الذر فوق الصفاه فی             الظلام بأخفی من ریاء و لا شرک

خزیدن مورچه‌های کوچک بر روی سنگ صاف در تاریکی پنهان‌تر و ناپیداتر از ریا و شرک نیست.

اما شرکی که مردم امروز گرفتار آن هستند، حکم کردن و داوری آنان از روی انکار و تکبر به چیزی است که خداوند بلندمرتبه آن را نازل نفرموده است. و ریا چیزی است که به سبب آن گاهگاهی بین دعوتگران اسلام اختلاف ایجاد شده و با آن، پیوند برادری هم از میان می‌رود، و این پایان نمی‌پذیرد، تا اینکه حتی شاعر آنان به سرزنش و توبیخ پرداخته و می‌گوید:

أبعد الصفاء و محض الأخاء               یقیم الجفاء بنا یخطب؟

و قد کان مشربنا صافیاً               زماناً، فهل کدر المشرب؟

آیا بعد از صفا و صمیمیت و برادری کامل ستم در بین ما حکم می‌راند؟ و حال آنکه آبشخور ما زمانی صاف و گوارا بود. آیا اکنون آن آبشخور گل‌آلود شده است؟

و هر کس می‌داند که آب زلال گل‌آلود و کدر نمی‌شود و شبهه‌ها آن را تغییر نمی‌دهند، پس اسلام ما همان اسلام ماست و دعوت ما همان دعوت ماست و تجربه‌های روزگار بر صفای روشهای ما افزوده است. اما این دلها هستند که کدر و تیره می‌شوند و سلیقه‌ها تغییر کرده و شیرین، تلخ می‌شود.

و تاریکی این نوشنده‌ی آب گل‌آلود را فرا گرفته همانطور که آن کافر لغزشکار را فراگرفته بود، و اگر چه سیاهی و تاریکی این دو با هم تفاوت دارد.

پس هر کس سخنی نیک گفته و نوری را بیافروزد، به درستی که برای راستی و حقیقت این کار را انجام داده است، و هر کس مخالفت کرده و برعکس جریان حرکت کند ما او را اینچنین ندا می‌دهیم که: راه را برای کسی که مناره می‌سازد باز کن!

نه به خاطر اینکه ما آن را برای خود می‌خواهیم، یا تنگناهای آن را می‌بینیم، بلکه آن راهی گسترده و وسیع است و خودخواهی شکافی در آن نیافته تا به آرامی خود را در آن جای دهد، و در پشت درهای آن لجاجت نایستاده تا از ورود انسان خطاکاری که اشتیاق او را به آنجا کشانده و ترس از آن تجارت مغبون اطراف قلب او را احاطه، و زبان عذرخواهی او را گشوده و تصمیم به بازگشت به شادابی هوشیاری گرفته، جلوگیری کند، اما چون شریعت حق پاکسازی اسباب ضرر و زیانی که از طریق راه ما پخش می‌شود را به ما داده و تنها ما فرزندان مناره‌های هدایت هستیم، کسانی که با ما مخالف هستند نباید در راه شغلی که در این زندگی به آن عشق می‌ورزیم برای ما ایجاد مزاحمت کنند. و هیچ انسان مخلصی نیست که رنجهای امت او را مورد خطاب قرار ندهد به اینکه ما را یاری داده و پشتبانمان باشد یا اینکه بگذارد آن نورها را بیافروزیم و برافراشتن پایه ها را ادامه دهیم.

——————————–

منبع: موانع دعوت / مؤلف: محمد احمد راشد / ترجمه: محمود ادبی، ادریس عبدالله زاده / نشر احسان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا