دعوت و داعی

رویکرد مولانا ندوی در مورد احزاب و گروهها

رویکرد مولانا ندوی در مورد احزاب و گروهها

یکی از مصایب و مشکلات بزرگی که در بسیاری
موارد برای امت اسلامی مشکل آفرین بوده است و صفوفشان را متزلزل و دلهایشان را
نسبت به همدیگر مکدر و تیره گردانیده ، اختلافات جزیی و گروهی می باشد که به طور
یقین ، برای جامعه اسلامی ، ترقی اسلام و پیشرفت مسلمین هیچ نفعی را در بر نخواهد
داشت ؛ بویژه زمانی دامنه این اختلافات گسترده تر می گردد که هر کسی بر همان
نظریات شخصی اصرار بورزد ، مخالفان آن نظریه را از صحنه بیرون بداند و سعی نماید
توان خود را بیشتر در جهت محو و نابودی دیگران به کار گیرد . اختلافات نظر ، طبیعی
و پسندیده است به شرط آنکه از دایره شریعت بیرون نباشد و صاحب آن نظریه نسبت به آن
نظریه جمود را روا ندارد . بیشتر اختلافات موجود در جامعه اسلامی از زیاده روی ها
، شکستن حریم شریعت و پا فشاری های بی مورد سر چشمه می گیرند .

 

حضرت مفتی محمد شفیع عثمانی مفتی اعظم
پاکستان مثال زیبایی برای اختلافات بیان می دارد . به این صورت که اختلافات بسان
گروهی از مردم است که مقصد واحدی را مد نظر داشته طی طریق می کنند ، اما هر کدام
از راهی به سوی مقصد در حرکت است که به هر صورت همه به مقصد خواهند رسید . لذا
برای هر کدام مناسب است که راه خود را بپیماید ، اما حق ندارد دیگران را مورد طعن
قراردهد که شما چرا راهی دیگری برگزیده اید؟ و از آنجایی که مقصد یکی است ، فقط به
خاطر اختلاف راهها نباید همدیگر را مورد طعن و خرده گیری قرار دهند و این عمل ،
شیوه پسندیده ای نمی باشد . امروزه ما راههای مختلفی را برای رسیدن به مقصد انتخاب
کرده ایم اما هر کدام از ما ، راه خود را مقصد فهمیده است . لذا اگر کسی راه دیگری
انتخاب نماید ، او را غیر خودی و مورد طعن قرار می دهد و گاهی علناً هم مورد
اعتراض واقع می گردد . در نتیجه این شیوه عمل ، در میان ما گروهها و احزاب مختلفی
پدید آمده است .

 

از این رهگذر حضرت امام ندوی با بینش صحیح و
عملکرد درستی که فرا روی خویش قرار داده بود ، هیچ گاه از مقصد غافل نگشت و در
کشوری که مملو از گروهها و احزاب مختلف فکری و سیاسی بود ، هرگز علم مخالفت بر پا
نکرد و مسایل جزیی را در طریق مقصد بزرگ جلوه نداد ، تا شیرازه اتحاد و اتفاق امت
اسلامی بیش از آنچه که هست گسسته نشود و عمق فاجعه بیشتر نشود . ایشان می توانست
بنا بر صلاحیت های خدادادی و خارق العاده ای که داشت ، با ایجاد اختلاف و شعله ور
کردن دامنه آن ، حزب و نهضت نوینی را پایه ریزی نماید ، اما مقصد شناسی ، حقیقت
پسندی و غیرت اسلامی ایشان اجازه چنین کاری را نمی داد . و همواره خواهان سعی و
تلاش برای باروری درخت اسلام بود در هر لباس و جایی که باشد . و هر کجا که باشد ،
و بنابر همین اندیشه متوازن و معتدل ایشان بود که گاهی از جانب دانشگاه دینی بزرگ
دارالعلوم دیوبند دعوت می شد برای دانش آموزان به ایراد نصیحت و پند و اندرز
بپردازد و گاهی هم مسؤلین دانشگاه علیگره از ایشان دعوت به عمل می آورند تا آنجا
به ایراد موعظه و نصایح بپردازد و ایشان از رفتن بدانجا نه تنها قدم باز نمی داشت
بله با شادمانی و سرور ، پذیرای آن می گشت . همچنین گاهی در مرکز تبلیغ نظام الدین
به کار سترگ تبلیغ اشتغال می ورزید و گاهی به همین منظور در میان انبوه جمعیت اخوان
المسلمین مصر به ایراد موعظه های سودمند می پرداخت .

 

بنابر همین اندیشه مثبت مولانا ندوی بود که
قبولیت عظیمی در جوامع مختلف اسلامی یافت و همواره با نگاه محبت آمیز و سخنان دل
آویز سرشار از دعوت خویش

توانست در دلها جا باز کند . مفتی محمد تقی
عثمانی ، در سخنرانی خود در دیوزبری انگلستان در مورد حضرت مولانا ندوی چنین می
فرماید :

هیچ گروهی نمی تواند بگوید مولانا ندوی فقط
مال ما بود ، ولی هر گروهی میتواند بگوید : ایشان از ما بود .چون مولانا ندوی این
حقیقت را دریافته بود که مقصد و سر منزل همگان ، رضای خداوند متعال می باشد و
امکان دارد که راههای این مقصد ، مختلف باشند . اگر کسی راهی را برگزید آن راه ،
راه من است ، و به محض اینکه او راهی دیگر اختیار نموده است نمی توان او را از رده
بیرون دانست از همین رهگذر بود که مولانا با همگان محبت ، تعاون و همدردی داشت و
با هیچ گروهی چنان پیوند برقرار ننمود که دیگران را بیگانه پندارد . این طرز نگرش
، شیوه مولانا در سراسر زندگی بود .

 

گرچه ایشان تا مدتی رئیس سازمان دفاع از
حقوق مدنی مسلمانان هند قرار گرفته خدمات عظیمی را به انجام رساند ، اما هیچ گاه
چنان نشد که خویشتن را با یک گروه و حزب مختص کرده و از دیگران قطع رابطه نماید .
مولانا هرگز چنین روشی  را نمی پسندید ، و
بر اثر صفت جامع و وسعت قلبی ایشان بود که هر گاه در میان مسلمانان اختلافی پدید
می آ مد یا نزاعی ایجاد می شد ، قلب مولانا از آن دردمند و متأثر    می گشت و در چنین مواردی برای صلح و آشتی در
میان طرفین نزاع ، از افراد و شخصیات بزرگی که دعوت به عمل می آمد . نام نامی
مولانا ندوی سر فهرست آنان بود … اما امروزه بنابر رخت سفر بستن چنین شخصیتهای
برجسته ای من همان جمله ای را عرض میکنم که خود مولانا با اندکی تصرف در مورد حضرت
ابوبکر صدیق فرموده بود : (( رده و لا ابابکر لها )) امروز من این جمله را به صورت
اصلی آن باز می گردانم که قضیه ولا ابا حسن لها .

 

خلاصه آن که مولانا ندوی دلسوز مشفقی بود که
همراه با استقامت در شریعت و عدم انحراف در این راه ، هیچ گاه از جمود و تعصب
استفاده نکرد و در راه یکپارچگی امت اسلام همواره در تلاش بود . ایشان برای حل
مشکلات همه گروهها کار می کرد و با دانشگاههای دولتی نیز ربط و پیوند داشت .
چنانکه با جامعه ملی دهلی و دانشگاه علیگر ارتباط داشت و کارهای مثبت آنان را مورد
تمجید قرار می داد و برای جهت دهی صحیح آنها نیز در اندیشه بود . همچنین با احزاب
و گروههای نیز همکاری ، همدردی و تعاون داشت و از تعصب دوری می جست . مولانا محمد
رابع ندوی می نویسد :

در نظر مولانا برای بقا ، حفاظت و پیشرفت
ملت اسلام اندیشیدن یک فریضه مشترک است و بر این باور بود که برای رسیدن به این
هدف ، باید بالاتر از اختلافات گروهی و حزبی کار کرد ، و خود نیز بر همین نظریه
عمل می کرد . لذا هر قدر که در این زمینه برای ایشان امکان داشت ، تعاون و همیاری
می کرد و در نتیجه همه احزاب اسلامی بر آن اتفاق نظر داشتند و با وجود اختلافاتی
که با همدیگر داشتند ، ایشان را همدرد و مشیر مشترکی می پنداشتند . البته تأیید و
تعاون ایشان با گروههای مختلف بدان معنا نیست که خود ایشان دارای نظر و رأی مستقلی
نبود ، بلکه ایشان فقط برای بقای ملت اسلام و پیشرفت آن ، مصالح شخصی و انفرادی را
در نظر نگرفته و برای رسیدن به هدف بزرگ و مصالح برتر ، همکاری و تعاون می نمود و
گرنه ایشان در هر مسئله نظر خاصی داشتند .

 

بطور یقین اگر شخصی بخواهد در هر مورد و
مسأله ای رأی شخصی و فردی خویش را بقبولاند و یا به صورت اشاره و یا کنایه درصدد
قبولاندن آن باشد ، هرگز نخواهد توانست مورد قبول همه و صلح جو قرار گیرد و سخن او
نیز از تأثیر چندانی برخوردار نخواهد بود .

 

نظر مولانا ندوی آن بود که در کشوری که
احزاب ، گروهها ، اقوام ، مذاهب و فرهنگهای مختلفی را در خود جای داده است ، باید
رویکرد مثبت و صحیحی را در نظر داشت که در پرتو آن بتوان بر احکام اسلامی و شریعت
مقدس پایبند بود به طوری که نتوانند در آن خلل ایجاد کنند . مسلم است که نخست
احزاب و گروههای اسلامی با کنار گذاشتن اختلافات داخلی میتوانند به چنین مهمی دست
یابند . البته بنا بر همزیستی نزدیک و روش مصالحت آمیز ، نباید از دیگران تأثیر سو
بگیرند و در نتیجه این طرز عمل ، کسی از آنان از دعوت اسلامی جلوگیری نخواهد کرد و
فضای آن دیار برای نشر و اشاعه هرچه بیشتر اسلام هموار می گردد .

 

مولانا همواره راه تفاهم و گفتگوی سالم را
برای حل معضلات بر می گزید و از برافروزی آتش جنگ و جدل و تحریک احساسات برحذر می
داشت و شاید در اثر همین نظریات بلند و کردارهای صلح آمیز ایشان بود که نه تنها مسلمانان
و گروههای اسلامی ، بلکه بسیاری از کفار و هندوها نیز شیفته سخنان دل آویز و انسان
ساز ایشان بودند و حتی مولانا ندوی خطاب کرده می گفتند : تو تنها از آن مسلمانان
نیستی ، بلکه از آن همه ما هستی .

 

سید جعفر مسعود ندوی می نویسد :

مولانا به طور عملی با نهضتها ارتباط داشت ،
نه زبانی . البته این نهضتها را نه مقصد بلکه وسیله حصول مقصد می پنداشت و
راهکارهایی در جهت رشد به آنها ارائه می کرد . ایشان قایل به جمود در نهضتها
نبودند . چنانکه بر همین اساس ، با تغییر حالات برای تغییر شیوه کار دعوت می داد .
حضرت مولانا برای نهضتها در جهت رسیدن به مقصد در حرکت باشند ، ولی اگر جنبه منفی
و یا تخریب را مشاهده می کرد ، در کناره گیری از آن هرگز درنگ نمی کرد .    

———————————————————

منبع : جلوه های از زندگی ، اندیشه و خدمات
سید ابوالحسن ندوی

مؤلف : عبداللطیف ناروئی

انتشارات : صدیقی

                

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا