الله - خداوندتربیت فرزندان

من از کجا آمده ام؟ خدا از کجا آمده است ؟

اللهمن از کجا آمده ام؟ خدا از کجا آمده است ؟
دکتر ایریس یاب/مترجم: دکتر مسعود حاجی
اگر فرزندتان پرسید من از کجا آمده ام؟ با گفتن داستان به او پاسخ دهید.
همه کودکان، روزی از والدین خود خواهند پرسید که از کجا آمده اند.
گاهی اوقات، آن ها درباره نحوه تولد یک نوزاد سوال می کنند. هنگامی که با این سوال روبه رو شدید، آموزش فرزندتان درباره روابط جنسی، پدر و مادر، عشق و خانواده، مسئولیت ها و امکان زن یا مرد شدن را آغاز کنید.
کودکان ممکن است درباره مکان تولد خود، شهر یا کشوری که در آن به دنیا آمده اند و اینکه چه شباهت ها و اختلافاتی با دوستان و همسایگان خود دارند، سوالاتی از شما بپرسند.
گاهی اوقات، سوالات آنها بسیار عمیق تر است و به منشأ خلقت انسان می انجامد.
 جنیفر در کنار پدرش، آلبوم خانوادگی را تماشا می کرد. پدر، عکس نوزادی جنیفر را به او نشان داد. بعد عکس مراسم ازدواج خود و همسرش و در نهایت عکس پدر و مادر خودش و مادر جنیفر را به او نشان داد. جنیفر از پدرش پرسید:« پدر و مادر پدربزرگ و مادر بزرگ هستند؟» پدر جنیفر به او گفت:« من عکسی از آنها ندارم. آنها خیلی وقت پیش زندگی می کرند.» جنیفر، در ذهن خود سلسله والدین را دنبال کرده و برای هر پدر و مادری، والدینی را تصور می کند، اما نمی داند ابتدای این سلسله از کجا آغاز می شود. بشر همیشه در فکر یافتن ابتدا و آغاز هر پدیده ای بوده است. یکی از استدلالهای قدیمی بشر درباره وجود خدا، استناد به «علت اولین» بود. مثلا"، باران علت تشکیل آب های روی زمین است. اما باران اولیه از کجا آمده است؟
خدا، باران اولیه را خلق کرد. به بیانی دیگر اگر سلسله علل را دنبال کنیم، به جایی می رسیم که زنجیره خلقت می بایستی توسط کسی یا چیزی آغاز شده باشد.
دنیایی که در آن زندگی می کنیم، عجایب فراوانی دارد. فرزندان ما نیز سوالات فراوانی دارند. چرا آسمان آبی رنگ است؟ چه کسی دویدن، پریدن و پروازکردن را به حیوانات آموخته است؟ چه چیزی باعث پیدایش شب و روز می شود؟ انسان چگونه در شکم مادر خود ساخته می شود؟ جهان چگونه خلق شده است؟
داستان های ادیان درباره منشأ پیدایش جهان و فرضیات علوم در این باره، همیشه با هم سازگار نیستند. عده ای، بین این دو آشتی برقرار کرده و با ترکیب فرضیات آنها به سوالات خود پاسخ می دهند. برخی دیگر فکر کردن در این باره را بی حاصل می دانند و عده ای نیز یکی از فرضیات را کاملا" پذیرفته و فرضیه دیگر را کاملا" رد می کنند.
البته، راه دیگری نیز وجود دارد که وارد این دعواها و اختلافات نمی شود. این راه توصیه می کند که وقتی با سوالات فرزندتان در ارتباط با منشأ پیدایش پدیده ها روبه رو شدید- صرف نظر از اینکه چه اعتقاداتی دارید- نظرات ادیان مختلف در این خصوص را برای آنها بیان کنید، چرا که داستان آفرینش تنها درباره نحوه پیدایش جهان سخن نمی گوید بلکه بیانگر ارزش ها، معانی و ارتباطات است(ارتباط انسان با جهان، انسان با انسان و انسان با خدا). داستان های مذهبی با نظریاتی که درباره منشأ پیدایش جهان ارائه می دهند، به ما می آموزند که زندگی چگونه است و چگونه باید باشد.
هنگامی که داستانی را برای فرزندتان بیان می کنید، نکات زیر را به خاطر داشته باشید:
  • هر داستان، دربردارنده سطوح مختلفی از معنی است. داستان خلقت نیز چنین است. عده ای معتقدند که این داستان ها دقیقا" همان گونه که نقل شده اند، اتفاق افتاده اند. عده ای نیز آنها را داستانهایی نمادین می دانند. در هر دو صورت ، قدرت و ارزش داستان در انتقال اندیشه ای نهفته است که خلقت و حیات انسان را هدفمند و دارای معنی می داند.
  • درباره نکته ای که می خواهید به فرزندتان بیاموزید، پرحرفی نکنید. اجازه بدهید تا خود داستان، مفاهیم لازم را منتقل کند.
  • داستانی را برای فرزندتان بگویید که حاوی نکاتی مفید برای او باشد. نکاتی مانند اینکه: هرگز نباید خود را در جهان تنها توصر کند؛ کسی او را برای هدفی خاص به دنیا آورده است؛ وجود او ارزشمند است و هر چیزی در جهان، دارای جایگاه، هدف و ارزش ویژه خود است.
  • داستان آفرینش را به نحوی برای فرزندتان بیان کنید که ذهن او را روشن کند، به سوالات او پاسخ دهد و بر ابهامات او نیفزاید. به سوالات فرزندتان درباره مفهوم زندگی، می بایستی با روش هایی بسیار ساده و قابل فهم پاسخ دهید:
o    کودکان کوچک تر ممکن است ابتدا درباره ی علت درازی گردن زرافه یا راه راه بودن پوست گورخر و یا بال داشتن پرندگان سوال کنند.
o        کودکان کمی بزرگتر، ممکن است درباره تفاوت انسان با سایر موجودات سوال کنند.
o        کودکانی که سن بیشتری دارند، ممکن است درباره روابط زن و مرد، انسان و طبیعت و انسان و خدا سوال کنند.
بنابراین، داستان خود را متناسب با سن کودک و سطح سوالات او تنظیم کنید. اگر فرزندتان خدا را خالق جهان بداند، دیدگاهی سالم و مستحکم در او رشد خواهد کرد که براساس آن برای زندگی خود، غایت و هدفی قایل شده و روابط خود را با دیگران بر همین اساس تنظیم می کند.
خدا از کجا آمده است؟
ایمان به ازلی و ابدی بودن خدا.
بیشتر والدین می دانند که ردیابی منشأ پیدایش انسان ها تا موجودات اولیه و یا اولین خلقت خداوند، در دراز مدت نمی تواند کودکان را قانع کند، چرا که هنوز سوال بی پاسخ برای آنها وجود دارد: خدا از کجا آمده است؟ و اگر خدا همه چیز را خلق کرده، خالق او چه کسی است؟
کودک، همان گونه که با مشاهدهه تولد انسان ها به این سوال می رسد که خدا چگونه متولد شده است، با مشاهده مرگ انسان ها نیز از خود می پرسد: آیا خدا پیر نشده؟ و آیا او نخواهد مرد؟
پاسخ رایج به سوال اول این است که هیچ کسی خدا را خلق نکرده است.
خدا همیشه وجود داشته و زمانی قبل از خدا وجود ندارد چنین ایمانی به ازلیت خدا، شامل ایمان به ابدیت خدا نیز می شود. خدا قدیمی تر از هر چیزی است، ولی هیچ گاه پیر نمی شود و تا همیشه زنده است.
تجارب کودکان نشان می دهد که هر چیزی آغاز و پایانی دارد، لذا درک وجود خدایی که قبل از آغاز وجود داشته و پس از پایان نیز وجود خواهد داشت، برای آن ها مشکل است. شما چگونه می توانید خدای ازلی و ابدی را برای فرزندتان توضیح دهید؟
بهترین روش ممکن این است که به دام زنجیره سوالات بی پایان درباره چگونگی جاودانگی خداوند نیفتید و بی نهایت بودن خدا را به عنوان امری ایمانی و اعتقادی معرفی کنید نه پدیده ای عقلی یا تجربی. دانشی که از ایمان حاصل می شود، بسیار متفاوت از دیگر دانش هاست.
ما، بعضی از حقایق مرتبط با وجود خداوند را به طور ایمانی پذیرفته ایم. ایمان بدون اینکه نیازی به توضیح، تفسیر و اثبات داشته باشد، قابل تصدیق است. ذات خدا را نمی توان اثبات کرد یا چگونگی آن را توضیح داد بلکه تنها باید به آن ایمان داشت. نداشتن توضیحی منطقی یا مدرکی حسی، نمی تواند دلیلی بر نادرست بودن جاودانگی خدا باشد. ما جاودانگی خدا را می پذیریم، زیرا تمام کتب آسمانی، پیامبران، سنتها و معلمان و مربیان ما به آن معترفند. اگر فرزندتان پس از شنیدن تمام توضیحات شما قانع نشد، ناچارید که به او بگویید:« من بیش از این چیزی نمی دانم، ولی مطمئنم که خدا جاودانه است.»
داشتن ایمان- حتی بدون توجیه منطقی- امر بدی نیست. همه ما به چیزهایی ایمان داریم که ادامه حیات ما را امکان پذیر می کنند. ایمان و اعتقاد به خدا، معنای عمیقی به زندگی مؤمن می بخشد. شما می بایستی تلاش کنید که فرزندتان به خوبی ها و راستی ها ایمان پیدا کند.
برای توضیح دادن ماهیت ایمان، با در نظر گرفتن سطح بلوغ فکری فرزندتان و نیازهای خاصی که دارد، یکی از راه های زیر را انتخاب کنید:
·     به فرزندتان یادآوری کنید که چه چیزهای دیگری در زندگی ما وجود دارد که آن ها را به طور ایمانی پذیرفته ایم. به ویژه مواردی را ذکر کنید که او شخصا" تجربه کرده است. مثلا":
o        تو ایمان داری وقتی که راه می روی، از زمین جدا نخواهی شد.
o        تو ایمان داری که دارو باعث درمان بیماری می شود، هرچند که از سازوکار درمانی آن اطلاعی نداری.
o    به دلیل اعتمادی که به والدینت داری از آنان اطاعت می کنی، هرچند که گاهی ممکن است دلیلی برای این کار نداشته باشی.
o    شما می توانید برای فرزندتان داستانهایی درباره ی ایمان نقل کنید. در همه ی مذاهب و فرهنگ ها، داستان هایی درباره ی کسانی وجود دارد که براساس ایمان و اعتقادات خود کارهای درخشانی کرده اند، هرچند که در ابتدا نتیجه کار برای خودشان هم روشن نبوده و خطرات زیادی دربرداشته است.
o    شما می توانید برای فرزندتان مثالهایی بزنید که محدودیت درک انسان و رازآلود بودن ذات خدا را نشان دهد. بچه های بزرگتر، از کاوش در معمای وجود و جستجو برای پاسخ دادن به داستان هایی نظیر این مثل چینی لذت می برند:
o        «هنگامی که در حال خواب دیدن هستیم. خودمان نمی دانیم که خواب می بینیم، ولی به گاه بیداری متوجه می شویم که خواب دیده ایم. ما حتی می توانیم خواب ببینیم که از خواب بیدار شده ایم و یا خواب ببینیم که در حال خواب دیدن هستیم. تنها کسی که واقعا" بیدار و هشیار است می داند که تمام زندگی ما و دانسته های ظاهری ما، چیزی جز خواب و رویا نیست. ابلهان، همواره فکر می کنند که بیدارند و آن قدر به این تصور خام خود اطمینان دارند که خود را واقعا" شاهزاده، صاحب منصب و یا شخصیتی دیگر تصور می کنند. آیا زندگی کنونی ما، خوابی بیش نیست که تنها پس از بیدار شدن از آن درمی یابیم به تمامی خواب بوده است؟»
o        این مثال، محدودیت درک و تجربه انسان را به خوبی نشان می دهد.
o        شما می توانید برای فرزندتان الگویی از ایمان باشید.
o    تلاش برای آموختن درباره خدا. فرزندتان باید مشاهده کند که شما درباره خدا می اندیشید، به مطالعه کتاب هایی در این زمینه علاقه دارید و خدا را عبادت می کنید.
o    متواضع بودن در اعتقادات مذهبی، فرزندتان با مشاهده سعه صدر شما در تحمل عقاید دیگران، عدم تعصب در عین داشتن یقین و احترام به نظرات مخالف، حتما" به اعتقادات شما علاقه مند خواهد شد، زیرا رفتار جذاب شما را مصداق باورهایتان می داند.
o    دنیای امروز بیش از هر زمان دیگری در حال تغییر است. در این دنیای پر تحول و آشوب، تنها چیز ثابت و قطعی و بدون تغییر، خداوند است، هر چند که قادر به توصیف او نباشیم. ایمان به ازلی و ابدی بودن خدا، به زندگی انسان هدف و امید می بخشد. بنابراین، ایمان فرزندتان به خداوند را تقویت کنید.
____________________________
منبع: کلیدهای تربیت کودکان ( کلیدهای آموختن به کودکان درباره ی خدا)/نویسنده: دکتر ایریس یاب/مترجم: دکتر مسعود حاجی زاده/انتشارات: صابرین/۱۳۸۴

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا