دعوت و داعیمطالب جدیدمقالات

مسلمانان به چه مشغولند و از چه غافلند ؟!

مسلمانان به چه مشغولند و از چه غافلند ؟!

نویسنده : محمد غزالی / ترجمه: داود ناروئی

در برخی از نوشته هایم از این موضوع شکوه کرده ام که چرا نزد ما هیچ سمینار یا کنفرانسی تشکیل نشده است تا بپرسد: چرا خداوند اجازه داد عریان از اندلس رانده شوند؟ چرا در سده پنجم، تکان جنگ های صلیبی بیت المقدس را ویران کرد؟ چرا پیش و پس از آن، مراکز و کانون های آباد و شکوفا ویران و گلدسته هایشان خاموش شدند؟

در آشفته بازار آموزش دینی ما، این قضیه که: آیا لمس و دست زدن، وضو را باطل می کند یا نه؟  آیا شورا برای زمامدار جنبه الزامی دارد یا نه ؟ تقدم و الویت حاصل می کند. این قضیه، نوعی واژگونی و افت فکری و اخلاقی است که هیچ تسکینی در قبال آن پذیرفتنی نخواهد بود. روزی درباره ی علل به زندان افتادن ابن تیمیه اندیشیدم. دیم اتهام اش این بوده که وقوع طلاق بدعی را نمی پذیرد و قضای نماز را از کسی که آن عمدا” ترک کرده، ساقط می داند و قضایای جزییدیگری از این دست….. آیا جهادو مبارزه در آموزش دینی همین است؟ و آیا مورخ مسلمان می باید د ربرابر این نارسایی های هولناک، ساکت بنشیند؟

امروزه جهان گام هایش را به سوی آینده ای بر می دارد که در ان علوم طبیعی و هستی شناختی، فراوان اند و نحله ها و جوامع در رام کردن تمامی قوا و نیروهای نهفته، با هم دیگر رقابت می کنند. هرگاه عقل و اندیشه ی اسلامی در زندان چنین کاستی ها و نارسایی هایی گرفتار باشد و مسلمانان کاروان را از دست بدهند و زیان دینی و دنیا را حاصل کنند، جز خود کسی دیگر را ملامت نکنند.

تاریخ به مثابه ی پدری است که تجارب و اندوخته هایش را به فرزندان خود منتقل می کند تا بدین سان آینده ی آنان را تضمین کند. در چنین مواردی که می باید پدر بسیار زیرک و هوشمند باشد تا پند هایش سودمکند واقع شوند.

در اسلام، حکومت کردن عبادتی است دارای پاداشی بزرگ. فرمانروایان عادل نخستین کسانی هستند که خشنودی برتر را حاصل می کنندو در روز گرمای سوزان و ازدحام فراوان،زیر سایه عرش خداوند قرار می گیرند.اما این نوع حکومت در تاریخ ما به ندرت یافت می شود، زیرا ریاست برای بسیاری ها هم چون شهوتی است هوسناک که برای بدست آوردن آن با خون و جان تلاش می کنند و هر گاه به مجد و عظمت شخصی خود به آن دست یابند، با خون و جان از آن محافظت می کنند. گمان می کنم مراد آبه همین گروه باشد:

“تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ ” قصص/۸۳

آن سراى آخرت را براى کسانى قرار مى‏دهیم که در زمین خواستار برترى و فساد نیستند و فرجام [خوش] از آن پرهیزگاران است (۸۳)

تنها تعدا انگشت شماری از فرمانروایان بیک سرشت بوده اند که به اسلام سود رسانده اند و دامنه ی قلمرو آن را در جهان گسترش داده اند. پیش قراولان این گروه از سیاست مداران بزرگ خلفای راشدین هستند. در پهنه ی پهناور تاریخ ما نیز پادشاهان و زمامدارانی بوده اند که جان خود را به خدا و مردم بخشیده اند و مشتاق و خشنود به سوی خداوند شتافته اند. هنوز از کارنامه حامیان بزرگ اسلام، شرح حال دقیقی ارایه نشده است و از این رو بدون هیچ گونه قاعده و چاره جویی این جا پراکنده مانده اند.

به مطالبی که درباره ی خلافت نوشته شده، خیره می شوم. بناهگاه می بینم جنبه های منفی ارایه شده اند. اما جنبه های مثبت ( عظمت ها و ستایش ها) پوشانده شده اند. گویی تاریخ تنها عبارت است از فتنه ها و آشوب ها، آری،  آن چه سزاوار بود در حاشیه  قرار گیرد، یک سوم کتاب را اشغال کرده ، برایش عنوانی گذاشته شده و در رأس گرفته است آن چه پوشانده شده اند. گویی برفراز کارنامه ها و خوبی های سلف ما، پرده هایی آویخته شده است.

زمانی که گزارش مسلمان آذربایجان را می خواندم که در برابر فشارهای روس ها مقاومت می کردند و می کوشیدند دینشان را نجات دهند، بیاد آوردم که این سرزمین در زمان خلیفه سوم فتح شده است. جنوب اتحاد سوسیالیستی ( سابق) از آذربایجان و سرزمین های دیگری تشکیل می شود. دانش آموزان ما این مسایل را نمی دانند . تا کنون نقشه ای ترسیم نشده تا این کورنگی و ابهام را برایشان روشن کند. چیزی که به آن آموزش داده شده، مشتی دروغ و تهمت درباره عثمان ( رض) است. و این که او شماری از عشیره و نزدیکان اش را به خود نزدیک می کرده است.

در تدریس رسالتی بزرگ، فرض بر این بود که مبانی و بنیان های عملی ای ذکر شوند که نسل نخست صحابه را به حرکت و خیزش وا داشتند و چهره ی زمین را دگرگون کردند، عربان را از زیر آواره های جاهلی بیرون کردند و از آنان حاملان رسالت و کتابی ساختند که تاریکی ها با آن تبدیل به روشنی شدند و از آن ها تمدنی پدید آمد که به مدت هزار سال زمین آراسته و شکوفا کرده بود.

کار جهان خلیفه بزرگ ( خلفای راشدین) همین بود. در حوزه ی سیاست و تربیت، شناخت مفصل این فرایند، بسیار سودمند تر از ماجرای جمل، صفین و دیگر رخدادهای منفی است که رسوبات آن در اذهان مانده است. ولی آن دسته که می باید تشریح و ابدی می شدند، پنهان شده اند. در صدد آن نیستم که اشتباهاتمان را منکر شوم. چیزی که می خواهم این است که پس از بیان آن چه راه دین و دنیا انجام داده ایم، نبایستی این امور از موقعیت فرعی و ثانوی خود فراتر روند. راستی، این حق کشی به حساب چه کسی تمام می شود؟

———————–

نام کتاب: ارزیابی میراث فکری مسلمانان / تألیف: محمد غزالی / ترجمه: داود ناروئی

.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا