سياسي اجتماعيمطالب جدید

از تلگراف تا تلگرام ، فیلتر تلگرام در ایران

از تلگراف تا تلگرام ، فیلتر تلگرام در ایران

نویسنده: صلاح الدین خدیو

تا همین امروز هم روشن شده که توقیف تلگرام بیهوده است، بیشتر از نیمی از دهها میلیون کاربر ایرانی این اپلیکیشن محبوب روسی، در یک هفته اخیر از طریق فیلترشکن به آن دسترسی پیدا کرده و بقیه هم در روزهای آتی اینکار را خواهند کرد. البته اگر در آینده یک سرویس پبام رسان دیگر محبوب شود و تلگرام هم همچنان محبوس بماند، امکان بزرگترین کوچ ایرانیان در دنیای مجازی فرضی دور از ذهن نخواهد بود.

طراحی ساده تلگرام و کاربریهای چندگانه آن، سبب محبوبیت بی سابقه آن در ایران شده است. غیر از کسب و کارهای آنلاین تمام تلگرامی، این شبکه موجب تسهیل مراودات اقتصادی شده و ضریب نفوذ آن تا حدی است که می توان از رواج سریع پدیده تجارت واقعی ـ مجازی سخن گفت. فیلتر شدن تلگرام البته بیشترین آسیب را به این عرصه ها زده است. جایی که کاربران از سماجت کمتری برخوردارند و سهولت و سرعت را ترجیح می دهند.

انقلاب ارتباطات در دهه های آخر قرن بیستم، معنایی جز این نداشت که عصر انحصار رسانه در  دست دولت مدرن به پایان رسیده است. دولت مدرن البته با یک حق انحصاری مهم دیگر شناخته می شود: انحصار بکارگیری خشونت و به عبارت بهتر حق چکاندن ماشه تفنگ در درون و بیرون مرزهای سیاسی. انحصار این حق البته مستلزم داشتن گونه ای از اقتدار و و مشروعیت است که از لوله تفنگ بیرون نمی آید. اقتدار به معنای ذهنی شدن عینیت قدرت فائقه دولت، فرایندی بطئی و درازدامن است که بخش مهمی از توفیق خود را مرهون ابزارهایی چون آموزش و رسانه است. در دهه های گذشته که بدلیل داشتن کلکسیونی از انحصارها، دولت قوی و جامعه ضعیف تر از امروز بود، مقبولیت قدرت آسانتر از امروز اتفاق می افتاد، حتی اگر سازوکارهای سازنده مشروعیت هم به اندازه کافی در دسترس نبودند. اما انقلاب ارتباطات با تقویت جامعه تغییری مهم در این وضعیت بوجود آورد. معنای این سخن جز این نیست که حکمرانی کارامد بدون کنار آمدن با این واقعیت شدنی نیست.

بیشتر از دو دهه است که جامعه ایران با پیامدهای انقلاب ارتباطات و عصر انفورماتیک دست و پنجه نرم می کند، اما با قاطعیت می توان گفت که تلگرام رساترین بانگی بود که خاتمه انحصار رسانه در دست دولت مدرن ایرانی را فریاد زد. دهها کانال با صدها هزار عضو از لحظ ضریب نفوذ و تاثیرگذاری، امپراطوری عریض و طویل صدا و سیما را پشت سر گذاشتند و صدها کانال هم  اعضا و بازدیدهایشان مرز تیراژ روزنامه های خسته و کم رمق را به سادگی در نوردیدند. دهها هزار گروه هم نمونه هایی از حوزه عمومی در فضای مجازی خلق نمودند که فارغ از ممنوعیتهای سیاسی و دست و پاگیریهای بروکراتیک، امکان تجمع شهروندان و بحث و هم اندیشی آزاد را فراهم کردند.

به زبانی دیگر تلگرام بهار فضای مجازی را رقم زد، درست به سیاق بهار مطبوعاتی شهریور بیست و یکی دو سال اول پس از انقلاب و اوایل دوران اصلاحات. اما با این تفاوت مهم که عصر یخبندان  فضای عینی هنوز برقرار و انسداد سیاسی همچنان بردوام است. صد البته این شکاف بین فضای رسمی و مجازی فضیلت نیست، بلکه آفریننده گسلی دیگر مازاد بر دیگر شکافهای این مرز و بوم است، از گسلهای زمین شناختی گرفته تا شکافهای قومی، مذهبی، سیاسی، اقتصادی و …

اما به هر صورت واقعیتی است که گریزی از به رسمیت شناختن آن وجود ندارد. حالت آرمانی آن است که شکاف و نقار مابین فضای مجازی و فضای رسمی پر شود. عمدا نمی گویم فضای واقعی و فضای مجازی، چون فضای رسمی لزوما بیانگر تمام واقعیتهای جامعه نیست و با انواع فیلترها و سانسورها رتوش شده است.

نمی شود ادعا کرد که عقلانیتی بی چون و چرا بر فضای مجازی حاکم است، اما این ادعای قدرت هم به هیچ وجه پذیرفتنی نیست که هر آنچه واقعی است، عقلانی هم هست.

با این وصف یگانه راه فائق آمدن بر این شکاف و کاستن از پیامدهای منفی آن، روزامد کردن رویه های حکمرانی با الزامات عصر رسانه های آنلاین و شبکه های اجتماعی است. این معنایی جز در پیش گرفتن سیاست شفافیت، سرلوحه قرار دادن    اصل کرامت برابر همه شهروندان و به رسمیت شناختن واقعیت تفاوت انسانها و گروهها ندارد.

در عصر شبکه های اجتماعی چیزی را نمی توان مدتی طولانی از دیدگان مردم دور نگه داشت. اصرار بر پنهانکاری و محرم ندانستن مردم سنخیتی با تعین و جبرهای دوران کنونی ندارد.

تجربه هم نشان داده که برخورد با رسانه ها شانس کمی برای موفقیت دارد. در انقلاب ایران اصلی ترین ابزار ارتباطی نوار کاست بود و در قیام دانشجویان چینی در سال ۱۹۸۹ دستگاه تازه اختراع شده فکس این رسالت را بر عهده داشت. ایمیل و پیامک تلفنی هم ده پانزده سال بعد به کار انقلابهای مخملی آمد.

در جریان برخی حوادث داخلی هم می توان این سیر تکاملی ابزارهای ارتباطی و پیوند آنها با اعتراضات گروهی را مشاهده کرد.

سال ۱۳۸۴ که کردستان شاهد ناآرامیهای گسترده ای بخاطر اعتراض به قتل یک جوان مهابادی بود، مشخصا نسل اول تلفنهای همراه مجهز به دوربین عکاسی کە تازه به بازار آمده بودند، نقش اصلی را در تهییج افکار عمومی ایفا کردند. در حالیکه ده سال بعد در جریان حادثه هتل تارا در مهاباد این شبکه وایبر بود که مورد استفاده قرار گرفت. بستن وایبر که کوته زمانی پس از این حادثه رخ داد، نه تنها عرصه را بر فضای مجازی تنگ نکرد، بلکه زمینه را برای شهرت و محبوبیت تلگرام فراهم نمود.

تمام آنچه گفته شد به این معناست که اگر در کوتاه مدت برخوردهای پلیسی با فضای مجازی و شبکه های اجتماعی برخی دستاوردهای مقطعی در برداشته باشد، در میان مدت و درازمدت به لحاظ فنی و اجتماعی چنین چیزی امکان پذیر نیست.

آیینه چون نقش تو بنمود راست

خودشکن آیینه شکستن خطاست

@sharname1

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا