تربیت، اخلاق و تزکیهدعوت و داعیمطالب جدید

تربیت فرد بر عشق ورزیدن به آرمان‌های عالی و الگوهای برتر

تربیت فرد بر عشق ورزیدن به آرمان‌های عالی و الگوهای برتر

نویسنده: : دکتر ماجد عرسان گیلانی/ مترجم: محمد محق

 

۱ـ معنای آرمان‌های عالی

منظور از آرمان‌های عالی در تربیت اسلامی، نمونه‌ی زندگی موردنظر برای فرد مسلمان و نیز برای جامعه‌ی اسلامی است که باید مطابق آن زندگی کرد.

آرمان‌های عالی همانند نمونه یا نقشه‌ای است که مهندس ساختمان یا مهندس آلات و دستگاهها تهیه می‌کند و به کسی می‌سپارد که آن را مطابق با قوانین ساختمانی یا قوانین ابزار و آلات، به صحنه عمل آورد.

قرآن مجید بیان داشته است که خداوند آفریدگار انسان و نیز طراح نقشه‌ای است که برای آفرینش وی لازم بوده است.

به همین دلیل وی کارشناش حقیقی در طرح نمونه‌های برتر برای تصویر انسان صالح و مصلح است. و امکان ندارد در ترسیم نمونه‌ی برتر چه در زمینه‌ی عقاید و چه در تطبیقات عملی، کسی شریک خداوند قرار گیرد:

« ‏وَهُوَ الَّذِی یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ وَلَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَى فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ » روم/۲۷

« ‏او است که آفرینش را آغاز کرده است و سپس آن را باز می‌گرداند ، و این برای او آسانتر است.(زیرا کسی که بتواند کاری را در آغاز انجام دهد ، قدرت بر اعاده آن را نیز دارد ) . بالاترین وصف، در آسمانها و زمین متعلّق به خدا است، و او بسیار باعزّت و اقتدار، و سنجیده و کار بجا است.»

هنگامی که انسان‌ها به نمونه‌ی برتر ارائه شده از سوی رسالتها پشت می‌کنند و می‌کوشند خود برای زندگی بشریت نمونه‌ی برتر یا آرمان‌های عالی عرضه دارند، چه در عقیده و چه در سلوک، جز به نتیج سوء و زیان‌رسان دست نمی‌یابند که آن را «نمونه‌ی بد» باید نامید:

« لِلَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَهِ مَثَلُ السَّوْءِ وَلِلّهِ الْمَثَلُ الأَعْلَىَ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ » نحل/۶۰

« ‏کسانی که به آخرت باور ندارند ، دارای صفات دانیه‌اند ( که از جمله دوست داشتن پسر و دشمن داشتن دختر و زنده بگور کردن او است ) و خدا دارای صفات عالیّه است ( که از جمله بی‌نیازی از همه‌کس و همه‌چیز است ) و او با عزّت و با حکمت است ( و می‌تواند هر کاری را بکند و کارهایش از روی حکمت است).»

علت ریشه‌ای در این تفاوت میان «نمونه‌ی برتر» الهی و «نمونه‌ی بد» که در نزد غیرمؤمنان است: در اینجا نهفته است که آن یکی به قوانین آفرینش و سنت‌های برحق هستی اتکاء دارد و این دیگری در میادین وهم و گمان باطل سرگردان استف و با قوانین آفرینش و حقایق زندگی در تصادم قرار دارد:

« ‏ ذَلِکَ بِأَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا اتَّبَعُوا الْبَاطِلَ وَأَنَّ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِن رَّبِّهِمْ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثَالَهُمْ » محمد/۳

« ‏این بدان خاطر است که کافران از باطل پیروی می‌کنند و مؤمنان از حقی پیروی می‌کنند که از سوی پروردگارشان آمده است. اینگونه خدا برای مردم مثالهای ( حسنات یا سیئات ) ایشان را بیان می‌دارد»

۲ـ اهمیت آرمان‌های عالی و لایه‌های آن

آرمان‌های عالی فرد را با اهدافی آشنا می‌گرداند که به خاطر آن زندگی کند و برای تحقق آن تلاش ورزد، در عین زمان امت را با رسالتی آشنا می‌سازد که فلسفه‌ی وجودی و جایگاهش را به وی ارزانی دارد، و به زندگی معنا و ارزش دهد، و آرمان را با انگیزه‌های حرکت، رشد و پیشرفت مستمر یاری رساند.

ارزش آرمان‌های عالی با گواهی نتایج تطبیق عملی، حقایق علم و قوانین اجتماعس و به تناسب هخوانیش با سرشت انسان و نقش داشتن آن در بقای وی و ارتقای مادی و معنویش، تثبیت و واضح می‌گردد.

به خاطر همین اهمیت، آرمان‌های عالی به سه سطح تقسیم می‌شود: سطح برتر:

 آرمانی است که هدفش ارتقای نوع انسانی است.

سطح متوسط: آرمانی است که هدفش بقای نوع بشری است.

سطح پائین: آرمانی است که هدفش پاسخگویی به نیازهای بدنی و مادی انسان است.

هر یک از سطوح سه‌گانه دارای محدوده‌های متفاوتی است مثلاً گاهی از وسعتی برخوردار می‌گردد که همه‌ی نوع بشر را دربرمی‌‌گیرد، و گاهی به نژادی ویژه، ارزشی ویژه، قبیله‌ای ویژه، سرزمینی ویژه، و حتی ممکن است به فردی تنها اختصاص داشته باشد.

بهترین مظهر آرمان‌ عالی آن‌گاه است که شامل هر سه سطح نامبرده باشد و این سطوح یکدیگر را کامل کنند و تقویت بخشند.

خللی که می‌تواند متوجه آرمان عالی گردد این است که میان سطوح سه‌گانه ناسازگاری به میان آِد، یا در حد متوسط متوقف گردد، بدترین حالتش این است که به سطح پائین سقوط کند که همانا سطح پاسخگوئی به نیازهای بدنی بشر است و از آن فراتر نمی‌رود.

آرمان‌های اعلایی که تربیت اسلامی مطرح می‌کند، شامل هر یک از سطوح سه‌گانه است، زیرا هدفش محافظت از نوع بشر و نیز ارتقای آن است، تا مهمترین ویژگی‌هایش اصلاح گردد و از فساد و خونریزی در روی زمین اجتناب ورزد و حرمت انسان مراعات گردد، و محدوده‌ای آن چنان گسترده را در نظر دارد که شامل همه‌ی بشریت گردد.

۳ـ تربیت اسلامی و آرمان‌های عالی

نقشی که تربیت اسلامی برعهده می‌گیرد تا فرد را بر عشق ورزیدن به آرمان‌های عالی و تجسم بخشیدن آنها در زندگیش، پرورش دهد، از دو بخش تشکیل می‌یابد:

نخست: نمایان ساختن محتوای فکری آرمان‌های عالی و سپس تعبیر آن در قالب تطبیقات عملی.

دوم: بررسی محتوای نامبرده و فراهم آوردن موقعیت‌ها و وسایل لازم برای انجام تطبیقاتی که نمایان‌کننده‌ی آن است.

هر نسل نیازمند این است که آرمانی را که می‌خواهد بر اساس آینده‌اش بسازد، در پرتو اصولی که قرآن و سنت با خود دارد و نیز در پرتو نیازهای عصر و مرحله‌ی طمانی و ضرورت رویارویی با چالشهای موجود شناسایی کند. پس آرمان عالی در این صورت ره‌آورد دانش بشری است، هر چند اصولش الهی باشد، زیرا آن عبارت از برداشت کسانی است که دست‌اندرکار تربیتند برای نمونه‌ای از زندگی که قصد بنایش را دارند. این برداشت گاهی درست و گاهی خطا و گاهی اندک خطاست، و مقید به چارچوب‌های زمانی و مکانی است.

در تمام این حالات، برداشت‌های متفاوت به پدید آوردن نمونه‌های مختلفی از آرمان‌های عالی می‌انجامد، که می‌توان بدین گونه به دسته‌بندی‌شان پرداخت.

الف: آرمان اعلای برحق و تطبیق صحیح

چنین نمونه‌ای نتایج دلخواهی در زندگی انسان به بار می‌آرود، مثالش نتایج تربیت نبوی است.

چرا که پیامبر اسلام (ص) با آرمان اعلای برحق و تطبیق درست آن توانست اراده فرد مسلمان را تا درجه‌ی فداکاری جانی و مالی در خدمت رسالتی که وی آورده بود، قوت بخشد و به همین‌گونه نتایج تطبیق عملی و حقائق علمی به ارزش این نمونه از آؤمان عالی و سازگاریش با سرشت انسان و نقش داشتن آن در ارتقای نوع بشری، گواهی داده است.

ب: آرمان اعلای باطل و تطبیق صحیح

این نمونه نیز می‌تواند تا حد زیادی نتیجه‌بخش باشد، و از مثال‌های آن می‌توان آرمانی را دز نظر گرفت که برخی فرقه‌ها در تاریخ اسلام مانند باطنیان و حشاشین مطرح نمودند. در مقابل آن بیرون از محدوده‌ی تمدن اسلامی، در عصر حاضر می‌توان رویدادهای ژاپن و آلمان را پیش از جنگ جهانی دوم یادآور شد که سازمان‌های تربیتی و نهادهای رهبری‌کننده در هر کدام توانستند با تطبیق صحیح اراده‌ی ملت‌های خود را تا درجه‌ی فداکاری جانی و مالی در راه خدمت به آرمان‌های عالی‌شان، ارتقا دهند که این آرمان عبارت بود از برتری نژادی خاص بر دیگر نژادها.

به همین گونه است رویدادهایی از این نوع در چین بعد از جنگ جهانی دوم، و نیز در برخی دیگر از سرزمین‌های امروز.

ج: آرمان اعلای برحق و تطبیق نادرست

این نمونه نتایج کمتری نسبت به نوع پیشین به بار می‌آورد، و اگر نتایجی هم داشته باشد ارتباط با مهارت در تولید اراده ندارد، بلکه باز می‌گردد به قوتی که در خود آرمان عالی نهفته است، و این نمونه را می‌توان در میان امت اسلامی مشاهده کرد از روزگاری که عصر جمود فکری و پس‌ماندگی تربیتی بر ایشان حاکم شد و تاکنون نیز بر مسلمانان حاکم است، و توانسته است ایشان را حفظ کند نه آنکه ایشان حفظش کرده باشند.

گاهی این پدیده (پدیده‌ی عقب ماندگی مسلمانان) غلط تحلیل می‌شود، به جای اینکه عامل آن سازمان‌های تربیتی و نیروهای رهبری‌کننده و موعظه‌گری که در جهان اسلام وجود دارند، شناخته شود و نوع دست‌اندرکاران این عرصه‌ها مسئول به شمار روند به غلط گمان می‌رود که اسلام خود منشأ آن بوده است، و این توهم موجب آشفتگی فکری می‌گردد و بسیاری از فرزندان جوامع اسلامی را وا می‌دارد که در جستجوی آرمان‌های اعلای دیگری در میان دیگر مذاهب فکری و فلسفه‌ها برآیند، به ویژه اگر این مذاهب و فلسفه‌ها از نوع نمونه‌ی دوم باشند که آرمان اعلای باطل و تطبیق صحیح بود.

د: آرمان اعلای باطل و تطبیق نادرست

این نمونه هیچ‌گونه نتیجه‌ای در پی نمی‌آورد نه اندک و نه فراوان، مثال آن را می‌توان بسیاری از برداشت‌های غلط از اسلام در نظر گرفت که به شکل تصوف انحرافی، درویش منشی، مذهب‌گرائی‌های تنگ و متعصبانه و ارزش‌های ناسیونالیستی پوسیده نمایان می‌گردد، و همانند آن است بسیاری از دیکتاتورهای  عقب مانده در برخی از کشورهای جهان سوم. به همین جهت است که کشورهای بزرگ بنا بر توصیه کارشناسان غالبا! به صادر نمودن این نمونه‌های باطل و نادرست از میراث بر جای مانده‌ی قدیمیان، روی می‌آورند، و مردم جهان سوم را به تطبیق نادرست این نمونه‌ها وامی‌دارند. از همین نمونه‌های آرمان‌های اعلای باطل است که گرایش‌های طبقاتی، تعصبات شدید، حزب‌گراییهای همراه با کشمکش، فتنه‌های داخلی و دیگر اموری که با مصالح قدرت‌های بزرگ در زمینه‌ی سیطره و سوءاستفاده همگام باشد، پدید می‌آید.

هر یک از نمونه‌های چهارگانه‌ی آرمان‌های عالی می‌تواند حرکت‌های تاریخی مختلفی پدید آورد، نمونه‌ی نخستین به سرعت می‌تواند جهان را درنوردد، نمونه‌ی دوم بیشتر باعث هیاهو می‌شود هر چند نوعی موفقیت نیز داشته باشد، نمونه‌ی سوم صلابت نهفته در آؤمان عالی را حفظ می‌کند هر چند بدون استفاده، و این حالت اسلام در شرایط کنونی جهان اسلام است، و این حالت یا نمونه‌ی سوم  قابلیت بازنگری و دگرگونی و سپس بازگشت به اصلاح انسان را دارد، و امروزه نبرد و درگیری در جهان اسلام پیرامون آن برپا شده است. از یک سو کسانی قرار دارند که آرمان‌های عالی را نیازمند دگرگونی می‌بینند با تفسیرهای متعددی که از این دگرگونی به دست می‌دهند، چه عده‌ای دگرگونی را به معنای از میان برداشتن آن می‌دانند و عده‌ای دیگر به معنای بازفهمی و تطبیق صحیح آن از دیگر سو کسانی می‌باشند که قصد نگهداری آرمان‌های عالی را دارند به همان شکلی که از پدران خویش دریافت کرده‌اند بدون آنکه نیازی به دگرگونی احساس کنند.

بخش دومی که تربیت در زمینه‌ی پرورش فرد بر عشق ورزیدن به آرمان‌های عالی برعهده دارد، تغییرآفرینی در استراتژی‌های تربیتی و شیوه‌ها و نهادهایی است که در تربیت فرد بر آرمان‌های عالی با هر دو قسم عقیدتی و رفتاری سهیم و مؤثر است.

عادتاً نتایج تطبیق تربیتی موازی با سطوحی است که آرمان‌های عالی در نظام‌های تربیتی و مؤسسات آن، دارد.

اگر سطح آرمان‌های عالی مطرح شده از نوع برتر باشد که موجب ارتقای نوع انسانی است، آموزگاران و دانش‌آموزان به ارزش‌ها، تأکید بر نمونه‌های برتر و گرایش به رویکردهای سازنده اهمیت می‌دهند و به تلاش جدی، رشد پیوسته، گستردگی آموزشی و پیگیری پژوهشی در هر چه متعلق به موضوعات باشد، متصف می‌شوند، و در هر جا به کتابها و مراجع دسترسی داشتند بی‌درنگ آنها را فراچنگ خواهند آورد و مقررات درسی تنها نقش یک رهنما را در زمینه‌ی ورود به ساحات یادگیری مستمر و معرفت پایدار، برعهده خواهد داشت. در سطح اجتماعی نیز هرگاه این سطح از آرمان‌های عالی حاکمیت داشته باشد، روحیه‌ی همبستگی وسیع اجتماعی، اهتمام به همگانی ساختن روحیه‌ی پژوهش علمی و مطالعه در طبیعت مستولی خواهد شد، و برای این هدف آلات و ابزاری که زمینه‌ساز گسترش آرمان عالی و موفقیت آن در صحنه‌ی زندگی گردد، ابتکار خواهد شد و گرایش افراد و وابستگی‌شان به جهان افکار و عقاید خواهد بود و تعهدات، پیوندها و تعاملات بر همان اساس بنا خواهد شد.

چنانچه سطح آرمان‌های عالی از نوع متوسط باشد که هدف از آن حفظ نوع بشر و بقای آن است. در آن صورت محور توجهات پیرامون وسائل متمرکز خواهد شد نه اهداف، یعنی تمرکز کار بر میادین علمی و صنعتی خواهد نه پژوهش درباره‌ی اهداف زندگی و مقاصد برترش، لذا علوم طبیعی و صنعتی جایگاه نخستین را از آن خود خواهد ساخت و علون انسانی به جایگاهی پایین‌تر فرو خواهد لغزید، و گرایش دانش‌آموزان و آموزگاران بیشتر از آن که به اندیشه‌ها و ارزش‌ها باشد به پیشه‌ها و حرفه‌ها خواهد بود، در سطح اجتماعی نیز گرایش و وابستگی به مصالح طبقاتی قوی پدیدار خواهد گشت و روابط و پیوندها بر همان اساس برپا خواهد شد.

ولی اگر سطح آرمان‌های عالی در همان حد پائین متوقف ماند که هدف از آن پاسخگویی تنها به نیازهای جسدی و مادی انسان است، در آن صورت تلاش‌های آموزگاران و دانش‌آموزان پیرامون امور شخصی و موضوعات آنی متمرکز خواهد شد.

معلم تنها به دست‌یابی پس انداز مناسب، وظیفه مناسب، تأمین رفاهیات و اثاثیه‌ی مصرفی مادی خواهد اندیشید، و شاگردان و دانش‌آموزان تنها به حصول نمره‌ی بالاتر، شهادتنامه و درجه‌ی علمی‌ای که اهداف رفاهی و جایگاه اجتماعی را تأمین کند اهمیت خواهند داد و به خواندن کتاب‌های تعیین شده اکتفا خواهند کرد و در هنگام امتحانات بر سر حذف فصول درسی چانه خواهند زد، و پس از امتحانات، کتابها را به یکسو خواهند افکند و از درس و بحث دست خواهند کشید. در سطح اجتماعی نیز محور گرایش‌ها مصالح شخصی خواهد بود و افراد به هیچ چیز تعهد نخواهند داشت مگر به شهوات‌شان و پیروی بی‌اختیار از آنها.

———————————–

منبع: مؤلفه‌های شخصیت اسلامی/ مؤلف: دکتر ماجد عرسان گیلانی/ مترجم: محمد محق/ نشر احسان

 

مقالات مرتبط:

آموزش دینی ، و تربیت دینی ، بررسی وضعیت و مشکلات

تربیت صحیح دینی، ده مورد از تربیت نادرست اسلامی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا