مقالات

تحلیلی در مورد گناهان صغیره

تحلیلی در مورد گناهان صغیره

نویسنده: دکتر یوسف قرضاوی / مترجم: ابوبکر حسن زاده

بعد از گناهان کبیره گناهان صغیره ای قرار دارد که حرام بودن آن ها ثابت و قطعی است و شارع مقدس آن ها را «لمم» و «محقرات» نامیده است. شاید کسی نتواند در یک زمان از تمام گناهان صغیره در امان باشد و به همین جهت با گناهان کبیره فرق دارند و تفاوت آن ها در این است که گناهان صغیره با خواندن نمازهای پنجگانه و نماز جمعه و گرفتن روزه رمضان و شب زنده داری در رمضان پاک می شوند و از بین می روند. و در حدیث صحیح آمده است:

«نمازهای پنجگانه، نماز جمعه تا نماز جمعه بعد، روزه ی رمضان تا روزه ی رمضان سال بعد، باعث محو گناهانی می شوند که در فاصله ی آن ها انجام گرفته است به شرط این که از ارتکاب گناهان کبیره دوری شده باشد.»

باز پیامبر (ص) می فرماید: «آیا می دانید اگر جوی آبی بر در یکی از شما روان باشد و آن کس هر روز پنج بار خود را در آن بشوید، آیا گرد و غبار آلودگی ای بر بدنش می ماند؟ این امثال نمونه نمازهای پنجگانه است که خداوند به وسیله ی آن ها گناهان را محو می نماید».

باز می فرماید: «کسی که روزه ی رمضان را از روی ایمان و اخلاص بگیرد گناهان صغیره قبلی او بخشوده می شود. یا کسی که در شب های رمضان برای اقامه ی نماز و تراویح بیدار بماند، گناهان گذشته ی او بخشوده می شود.

خداوند می فرماید: ﴿‏ إِن تَجْتَنِبُواْ کَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَنُدْخِلْکُم مُّدْخَلاً کَرِیماً ‏﴾نساء: ۳۱

«‏ اگر از گناهان کبیره‌ای بپرهیزید که از آن نهی شده‌اید ، گناهان صغیره شما را ( با فضل و رحمت خود ) از شما می‌زدائیم و ( به شرط استغفار از کبائر و عدم اصرار بر صغائر ) شما را به جایگاه ارزشمندی ( که بهشت برین است ) وارد می‌گردانیم . ‏»

اما گناهان کبیره تنها به وسیله توبه ی خالصانه از بین می روند و توبه ی خالصانه هم دارای سه شرط است: دست کشیدن از گناهان، پشیمانی از آن ها و تصمیم بر عدم بازگشت به آن ها.

گناهان صغیره به علت کثرت انواع، تمام انسان ها به آن ها مبتلا می گردند و به همین خاطر است که خداوند متعال در توصیف دوستان نیکوکار و برگزیده ی خود می فرماید: آنان از زشت کاری ها و گناهان کبیره اجتناب می ورزند و نمی فرماید که از گناهان صغیره هم دوری می جویند. چنان که در آیات ۳۶ تا ۳۷ سوره ی شوری می فرماید: ﴿وَمَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ وَأَبْقَى لِلَّذِینَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ۞ ‏ وَالَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ ‏﴾

«ولی آنچه ( از پاداشها و مواهبی که ) نزد خدا است بهتر و پایدارتر برای کسانی است که ایمان آورده باشند و بر پروردگارشان توکّل کرده باشند . ‏ و کسانیند که از گناهان بزرگ ، و اعمال بسیار زشت و ناپسند می‌پرهیزند ، و هنگامی که خشمناک می‌گردند ( زمام اختیار از دست نمی‌دهند و پرت و پلا نمی‌گویند و آلوده گناه نمی‌شوند ، و بلکه نفس خود را مهار می‌کنند و بخشم آورندگان را ) می‌بخشند . ‏»

خداوند متعال در آیات ۳۱ و ۳۲ سوره نجم می فرماید: ﴿وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَسَاؤُوا بِمَا عَمِلُوا وَیَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى ۞ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّکَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَهِ ﴾

«‏ هر چه در آسمانها و هر چه در زمین است ، متعلق به خدا است . سرانجام خداوند بدکاران را در برابر کارهائی که می‌کنند کیفر می‌دهد ، و نیکوکاران را در برابر کارهائی که می‌کنند به بهترین وجه پاداش عطاء می‌کند . ‏ همان کسانی که از گناهان بزرگ و بدکاریها کناره‌گیری می‌کنند و اگر گناهی از آنان سر زند تنها صغیره است ( و آن هم مورد عفو خدا قرار می‌گیرد ) چرا که پروردگار تو دارای آمرزش گسترده و فراخ است .»

این است صفت کسانی که نیکوکارند و کسانی که عاقبت نیکو و خیر دارند، آنان از گناهان کبیره و بسیار زشت دوری می جویند و جز لغزش هایی که به «لمم» معروفند مرتکب گناه دیگری نمی شوند.

گروهی از علمای سلف پیرامون کلمه ی «لمم» می گویند: لمم آن است که شخص یک بار مرتکب گناه می شود ولی ابداً به سوی آن برنمی گردد، هر چند این گناه کبیره هم باشد.

ابوصالح گوید: درباره ی «لمم» از من پرسیدند، در پاسخ گفتم: مرتکب «لمم» به کسی گفته می شود که یک بار به گناهی نزدیک می شود و بعداً به سوی آن برنمی گردد، سپس این پاسخ را برای ابن عباس بازگو کردم، او هم گفت: به راستی فرشته ی شریف تو را در این پاسخ یاری داده است.

اما جمهور علما معتقدند که لمم گناه غیر کبیره است. این یکی از صحیح ترین دو روایتی است که از ابن عباس نقل شده است. در صحیح بخاری از ابن عباس چنین روایت شده است که می گوید: «چیزی نزدیک تر و شبیه تر به لمم از حدیثی که ابوهریره از پیامبر (ص) روایت کرده است، ندیده ام:

«انّ الله کتب علی ابن آدم حظّه من الزّنا أدرک ذلک لا محاله فزنا العین النّظر وزنا اللّسان المنطق و النفس تتمنّی و تشتهی و الفرج یصدّق ذلک کله أو یکذّبه»

خداوند طوری انسان را آفریده است که سهمی را از گناه دارد (زنا کنایه از گناه است) و چاره ای از رسیدن به این سهم را ندارد؛ زنای چشم نگاه شهوانی به نامحرم و زنای زبان سخنان نادرست است. نفس انسان هم آرزو می کند و اشتها می نماید. آنگاه «فرج» است که این اشتها و تمایل را تصدیق یا تکذیب می کند.

مسلم هم حدیثی را روایت کرده که مشابه حدیث بالاست:

«فالعینان زناهما النّظر و الأذنان زناهما الاستماع و اللّسان زناه الکلام و الید زناها البطش و الرّجل زناها الخطا»

زنای چشم نظر، زنای گوش ها گوش فرا دادن به شنیدنی حرام، زنای زبان سخنان ناروا، زنای دست ستم کردن و دست درازی به وسیله ی آن و زنای پا برداشتن گام های نادرست و نارواست.

امام ابن القیم در کتاب مدارج گفته است: «قول صحیح قول جمهور است که گوید: «لمم» عبارت از گناهان صغیره است مانند نظر به نامحرم و غمزه و بوسه البته این دیدگاه جمهور اصحاب و کسانی است که بعد از ایشان آمده اند.

دیدگاه ابوهریره و ابن مسعود و ابن عباس و مسروق و شعبی نیز همین می باشد. این گفته با قول ابرهریره و ابن عباس در روایت دیگری که از آنان نقل شده است مخالف نیست؛ آنان در آن روایت گفته اند: مرتکب «لمم» کسی است که یک بار مرتکب کبیره می شود و دیگر به سوی آن بر نمی گردد. چون «لمم» یا شامل گناهان صغیره به طور کلی و کبیره ای که یک بار روی دهد می شود (آنگاه هر دو قول درست است) و یا ابوهریره و ابن عباس، آن کسی را که یک بار مرتکب گناه کبیره می شود و بر آن اصرار نمی ورزد بلکه این گناه کبیره به صورت تصادف یک دفعه در عمرش روی داده و دیگر تکرار نشده است، به صغیره ملحق کرده اند این دو صحابه فقیه، معتقد بوده اند که گناه کبیره نسبت به کسی حالت شدت و غلظت به خود می گیرد که به کرات مرتکب آن شود. البته این نظر جزو بینش و فقه اصحاب (رض) می باشد. و ناشی از عمق علوم آنان است. مسلماً خداوند متعال از لغزش هایی که یک یا دو یا سه بار روی می دهند گذشت و صرف نظر می فرماید. ترس از سخت گیری و محرومیت از رحم، تنها برای کسانی است که به گناه عادت می گیرند و بارها و بارها گناه را تکرار می کنند».

هر چند که شرع مقدس اسلام، نسبت به «لمم» یا گناهان صغیره، تسامح و گذشت دارد، اما از کوچک شمردن و بی اهمیت جلوه دادن و اصرار و دوام بر آن ها، مؤمنان را برحذر داشته است، زیرا گناهان کوچک اندک اندک خیلی می شوند وانگهی دریایی می گردند و دوام بر گناهان صغیره انسان را به ارتکاب گناهان کبیره می کشاند و کبایر هم انسان را سوی کفر سوق می دهند و بزرگترین آتش سوزی ناشی از جرقه ای است.

در همین راستا سهل از ابن سعد روایت کرده است که پیامبر (ص) فرموده است:

«شما را از گناهان کوچک برحذر می دارم، مثل گناهان کوچک مانند گروهی است که وارد دره ای می شوند و هر یک شاخه ی درختی با خود می آورد، تا سرانجام مقدار بزرگی هیزم جمع می شود که برای پختن غذا کفایت می کند. به حقیقت وقتی که انسان به گناهان صغیره ادامه دهد به هلاکت می رسد».

ابن مسعود این حدیث را به صورت زیر روایت کرده است:

«از گناهان کوچک بپرهیزید! آن ها وقتی بر انسان جمع می شوند او را به هلاکت می رسانند. همانا پیامبر (ص) برای گناهان صغیره مردمانی را مثل زده است که وارد سرزمین وسیعی می شوند، وقتی غذا می رسد، هر کس می رود و شاخه ای با خود می آورد و سرانجام مقدار فراوانی هیزم جمع می شود و آتش را روشن می کنند و غذایی که دارند در آن می پزند.

خلاصه داستان و مثال بالا این است که شاخه های کوچک و پراکنده وقتی که جمع می شوند، آتش بزرگ و پرحرارتی را فراهم می کنند و گناهان صغیره هم وقتی که جمع شوند همین حالت را دارند.

از ابن مسعود نقل شده است: مؤمن گناه خود را به اندازه ی کوهی بزرگ می بیند و بیم آن دارد که از بالای آن به پایین سقوط کند. اما منافق گناه خود را به اندازه ی مگسی می بیند که بر بینی او نشسته است و با دست آن را به این طرف و آن طرف دور می سازد.

امام غزالی در کتاب توبه، از کتاب احیاء علوم الدین می گوید: «چند امری هستند که گناه صغیره را به حالت کبیره درمی آورند و گناه کبیره را به درجه ی اکبر ارتقا می دهند، یکی از این امور کوچک و بی اهمیت دانستن گناه است. تا جایی که بعضی از سلف گفته اند: گناهی که بیم آن می رود مورد عفو قرار نگیرد، گناهی است که مرتکب شونده ی آن گوید: کاش همه ی گناهانی که کرده ام مثل این گناه کوچک و بی اهمیت می بودند! »

امر دیگر آشکارا گناه کردن و تظاهر به آن است. زیرا در حدیث صحیح آمده است: «کلّ أمّتی معافی إلا المجاهرین» یعنی: «جز کسانی که آشکارا گناه می نمایند، تمام امت من مورد عفو واقع می شوند.

امام ابن القیم گوید: در اینجا نکته ای هست که لازم به توضیح است و آن عبارت است از این است: گناهان کبیره اغلب همراه با حیا و خوف و مهم دانستن آن هاست و این بینش باعث می شود که به گناهان صغیره ملحق شوند و بعضی اوقات گناهان صغیره با پررویی و بی مبالاتی و بی پروایی و عدم ترس از آن ها و کوچک شمردنشان همراه است که این امر باعث ملحق شدن آن ها به گناهان کبیره می شود و حتی ممکن است تبدیل به بزرگترین گناه شوند.

باز یک گناه با توجه به شرایط و ظروف و اشخاصی که مرتکب آن می شوند اختلاف پیدا می کند. زیرا زنای کسی که ازدواج نکرده با زنای کسی که ازدواج کرده فرق دارد و زنای یک جوان با زنای یک شخص پیر فرق می کند. زنا با زن همسایه و زنی که شوهرش در جبهه ی جنگ است و زنا با زنان محرم با زناهای دیگر تفاوت دارد. همچنین زنا در روز رمضان یا در حرم، غیر زنایی است که در شرایط دیگر انجام می گیرد و بالاخره هر چیزی در پیشگاه خداوند متعال دارای حساب مخصوص است.

علامه ابن رجب در اینجا دارای سخن مفید و زیبایی است که به خاطر فایده ی فراوانش دوست دارم آن را نقل کنم. رحمت خدا بر او باد! می گوید: «محرماتی که حرام بودنشان قطعی است در قرآن و سنت ذکر شده اند؛ مانند:

﴿قُلْ تَعَالَوْاْ أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ أَلاَّ تُشْرِکُواْ بِهِ شَیْئاً وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلاَدَکُم مِّنْ إمْلاَقٍ ﴾انعام: ۱۵۱

« بگو : بیائید چیزهائی را برایتان بیان کنم که پروردگارتان بر شما حرام نموده است . این که هیچ چیزی را شریک خدا نکنید ، و به پدر و مادر ( بدی نکنید و بلکه تا آنجا که ممکن است بدیشان ) نیکی کنید ، و فرزندانتان را از ترس فقر و تنگدستی ( کنونی یا آینده ) مکشید.»

تا پایان آیه ۱۵۳ که به ذکر محرمات می پردازد.

و در سوره اعراف آیه ۳۳ می فرماید:

﴿قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالإِثْمَ وَالْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَأَن تُشْرِکُواْ بِاللّهِ مَا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَاناً وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ‏﴾

«‏ بگو : خداوند حرام کرده است کارهای نابهنجار ( چون زنا ) را ، خواه آن چیزی که آشکارا انجام پذیرد و ظاهر گردد ، و خواه آن چیزی که پوشیده انجام گیرد و پنهان ماند ، و ( هر نوع ) بزهکاری را و ستمگری ( بر مردم ) را که به هیچ وجه درست نیست ، و این که چیزی را شریک خدا کنید بدون دلیل و برهانی که از سوی خدا مبنی بر حقّانیّت آن خبر در دست باشد ، و این که به دروغ از زبان خدا چیزی را ( درباره تحلیل و تحریم و غیره ) بیان دارید که ( صحّت و سقم آن را ) نمی‌دانید . ‏»

گاهی در برخی از آیات، محرمات مخصوص به نوعی از انواع ذکر شده است؛ مانند ذکر محرمات مربوط به خوراکی ها که در چندین جا ذکر شده اند از جمله می فرماید:

﴿ قُل لاَّ أَجِدُ فِی مَا أُوْحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّماً عَلَى طَاعِمٍ یَطْعَمُهُ إِلاَّ أَن یَکُونَ مَیْتَهً أَوْ دَماً مَّسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِیرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَیْرِ اللّهِ بِهِ ﴾انعام: ۱۴۵

«( ای پیغمبر ! ) بگو : در آنچه به من وحی شده است ، چیزی را بر خورنده‌ای حرام نمی‌یابم ، مگر ( چهار چیز و آنها عبارتند از : ) مردار ،  ( همچون حیوان خفه شده ، پرت‌گشته ، شاخ‌زده ، درنده خورنده ، ذبح شرعی نشده . ) و خون روان ( نه بسته همچون جگر و سپرز و خون مانده در میان عروق ، که مباح است ) ، و گوشت خوک که همه اینها ناپاک ( و مضرّ برای بدن ) هستند ، و گوشت حیوانی که ( در وقت ذبح به نام خدا سربریده نشده باشد و بلکه ) به نام ( بتی یا معبودی ) جز خدا سربریده شده باشد ( که مایه خروج از عقیده صحیح است ) .

و این آیه که می فرماید:

﴿إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَهَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِیرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللّهِ ﴾بقره: ۱۷۳

«( آنچه را که مشرکان و یهودیان و دیگران حرام می‌دانند ، حرام نیست ، بلکه خداوند ) تنها مردار و خون و گوشت خوک و آنچه نام غیرخدا ( به هنگام ذبح ) بر آن گفته شده باشد ( و به نام بتان و شبیه آنها سر بریده شود ) بر شما حرام کرده است .»

و این آیه: ﴿حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَهُ وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِیرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَهُ وَالْمَوْقُوذَهُ وَالْمُتَرَدِّیَهُ وَالنَّطِیحَهُ وَمَا أَکَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَکَّیْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلاَمِ … ‏﴾مائده: ۳

«‏ ( ای مؤمنان ! ) بر شما حرام است ( خوردن گوشت ) مردار ، خون ( جاری ) ، گوشت خوک ، حیواناتی که به هنگام ذبح نام غیر خدا بر آنها برده شود و به نام دیگران سر بریده شود ، حیواناتی که خفه شده‌اند ، حیواناتی که با شکنجه و کتک کشته شده‌اند ، آنهائی که از بلندی پرت شده و مرده‌اند ، آنهائی که بر اثر شاخ‌زدن حیوانات دیگر مرده‌اند ، حیواناتی که درندگان از بدن آنها چیزی خورده و بدان سبب مرده‌اند ، مگر این که ( قبل از مرگ بدانها رسیده و ) آنها را سر بریده باشید ، حیواناتی که برای نزدیکی به بتان قربانی شده‌اند ، و بر شما حرام است که با چوبه‌های تیر به پیشگوئی پردازید و از غیب سخن گوئید …‏ »

و محرمات مربوط به نکاح در این آیه ذکر شده اند:

﴿‏حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهَاتُکُمْ وَبَنَاتُکُمْ وَأَخَوَاتُکُمْ وَعَمَّاتُکُمْ وَخَالاَتُکُمْ وَبَنَاتُ الأَخِ وَبَنَاتُ الأُخْتِ وَأُمَّهَاتُکُمُ اللاَّتِی أَرْضَعْنَکُمْ وَأَخَوَاتُکُم مِّنَ الرَّضَاعَهِ وَأُمَّهَاتُ نِسَآئِکُمْ وَرَبَائِبُکُمُ اللاَّتِی فِی حُجُورِکُم مِّن نِّسَآئِکُمُ اللاَّتِی دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَکُونُواْ دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ وَحَلاَئِلُ أَبْنَائِکُمُ الَّذِینَ مِنْ أَصْلاَبِکُمْ وَأَن تَجْمَعُواْ بَیْنَ الأُخْتَیْنِ إَلاَّ مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللّهَ کَانَ غَفُوراً رَّحِیماً ‏﴾نساء: ۲۳

«‏ خداوند بر شما حرام نموده است ازدواج با مادرانتان ، دخترانتان ، خواهرانتان ، عمّه‌هایتان ، خاله‌هایتان ، برادرزادگانتان ، خواهرزادگانتان ، مادرانی که به شما شیر داده‌اند ، خواهران رضاعیتان ، مادران همسرانتان ، دختران همسرانتان از مردان دیگر که تحت کفالت و رعایت شما پرورش یافته و با مادرانشان همبستر شده‌اید ، ولی اگر با مادرانشان همبستر نشده باشید ، گناهی ( در ازدواج با چنین دخترانی ) بر شما نیست ، همسران پسران صلبی خود ، و ( بالاخره این که ) دو خواهر را با هم جمع آورید ، مگر آنچه گذشته است ( که با ترک یکی از آن دو خواهر ، قلم عفو بر این کار که در زمان جاهلیّت واقع شده است ، کشیده خواهد شد ) . بیگمان خداوند بسی آمرزنده است ( و گذشته را نادیده می‌گیرد ، و ) مهربان است ( و در آنچه برایتان وضع می‌کند حال شما را مراعات می‌دارد ) . ‏»

اما در مورد سنت باید گفت که اکثر محرمات به وسیله ی سنت بیان شده اند. چنان که پیامبر (ص) می فرماید:

«إنّ الله حرّم بیع الخمر و المیته و الخنزیر و الاصنام» متفق علیه

همانا خداوند خرید و فروش شراب، مردار، گوشت خوک و بت ها را حرام کرده است.

«إنّ الله إذا حرّم علی قوم أکل شیء حرّم علیهم ثمنه» رواه ابوداود

هرگاه خداوند خوردن چیزی را بر قومی حرام کند بها و پولی را که قیمت آن است نیز حرام می کند.

«کلّ مسکر حرام» رواه مسلم         هر مست کننده ای حرام است.

«إنّ دماءکم و اموالکم و أعراضکم علیکم حرام»

همانا خون و مال و ناموس هر یک از شما بر دیگریتان حرام است.

بنابراین هر چیزی که در قرآن و حدیث بر حرام بودن آن تصریح شده باشد حرام است.

تحریم گاهی از نهی همراه با تهدید و تشدید برداشت و فهمیده می شود، چنان که خداوند می فرماید:

﴿‏ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ۞ ‏ إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَن یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَهَ وَالْبَغْضَاء فِی الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ وَیَصُدَّکُمْ عَن ذِکْرِ اللّهِ وَعَنِ الصَّلاَهِ فَهَلْ أَنتُم مُّنتَهُونَ ‏﴾مائده ۹۱ – 90

«‏ ای مؤمنان ! میخوارگی و قماربازی و بتان ( سنگیی که در کنار آنها قربانی می‌کنید ) و تیرها ( و سنگها و اوراقی که برای بخت‌آزمائی و غیبگوئی به کار می‌برید ، همه و همه از لحاظ معنوی ) پلیدند و ( ناشی از تزیین و تلقین ) عمل شیطان می‌باشند . پس از ( این کارهای ) پلید دوری کنید تا این که رستگار شوید . ۞ ‏ اهریمن می‌خواهد از طریق میخوارگی و قماربازی در میان شما دشمنانگی و کینه‌توزی ایجاد کند و شما را از یاد خدا و خواندن نماز باز دارد . پس آیا ( از این دو چیزی که پلیدند ، و دشمنانگی و کینه‌توزی می‌پراکنند ، و بندگان را از یاد خدا غافل می‌کنند ، و ایشان را از همه عبادات ، به ویژه نماز که مهمترین آنها است ، باز می‌دارند ) دست می‌کشید و بس می‌کنید ؟ ! ‏»

اما علما در مورد نهی مجردی که همراه تشدید و تهدید نیست، اختلاف نظر دارند: آیا تحریم از آن برداشت می شود یا خیر؟ از ابن عمر روایت شده است که او منکر برداشت تحریم از نهی مجرد است. عبدالله ابن مبارک گوید: سلام بن ابی مطیع از ابن ابی دخیله و او هم از پدرش، به ما خبر داد که نزد ابن عمر بودم و گفت: پیامبر (ص) از مخلوط کردن کشمش و خرما نهی کرده است. آنگاه مردی که پشت سر من نشسته بود گفت: ابن عمر چه گفت؟ من هم گفتم می گوید: پیامبر (ص) مخلوط کردن خرما با کشمش را منع و حرام کرده است. فوراً عبدالله بن عمر گفت: دروغ گفتی! (من این طور نگفتم ) من هم گفتم: مگر تو نگفتی پیامبر (ص) از مخلوط کردن کشمش و خرما نهی کرده است؟ پس این کار حرام است. ابن عمر گفت: شما به این شهادت می دهی؟ سلام بن ابی مطیع گوید: گویی ابن عمر می گفت: برخی از نهی های پیامبر (ص) برای ادب است نه تحریم. (یعنی ادب این است که انجام نشود و اگر انجام شود شخص، مرتکب حرام نشده زیرا نهی عام تر از حرام است.)

قبلاً از علمای اهل ورع و پرهیزگاری همچون امام احمد و امام مالک نقل کردیم که آنان از چیزی که حرام بودن آن قطعی و یقینی نبود و نوعی شبهه و اختلاف نسبت به تحریم آن وجود داشت پرهیز می کردند اما لفظ حرام را بر آن اطلاق نمی کردند.

نخعی گوید: این علمای وراع و پرهیزگار، از بعضی چیزها خوششان نمی آمد ولی آن ها را حرام نمی کردند. ابن عون گوید: مکحول به من گفت: نظر شما پیرامون میوه ای که در بین عده ای افتاده و آنان هم آن را برمی دارند و تصاحب می کنند چیست؟ گفتم این مسأله نزد ما مکروه است. گفت: حرام است! باز گفتم: نزد ما مکروه است. باز گفت: حرام است! ابن عون گفت: ما این نوع بیان مکحول را بر سخت گیری و خشونت حمل کردیم.

جعفر بن محمد (امام جعفر صادق) (ع) گوید: شنیدم کسی از قاسم بن محمد پرسید: آیا «غنا» (آوازخوانی) حرام است؟ قاسم از پاسخ به این سؤال سکوت کرد، باز آن مرد سؤال خود را تکرار کرد، قاسم گفت: حرام آن است که در قرآن حرام شده باشد! بدان! وقتی که حق و باطل در پیشگاه خداوند عرضه می شوند آواز در ردیف کدامیک از آن هاست؟ آن مرد گفت: در ردیف باطل. محمد گفت: در این مورد از نفس خود فتوا بخواه و وجدان خود را قاضی قرار بده!

عبدالله پسر امام احمد گوید: «شنیدم پدرم می گفت: چیزهایی که پیامبر (ص) از آن ها نهی می کرد، بعضی به خاطر حرام بودن آن ها بود مانند «نهی أن تنکح المرأه علی عمّتها او علی خالتها» یعنی پیامبر (ص) از نکاح زن بر عمه یا خاله اش نهی کرده است. نهی در اینجا برای تحریم است و یک مرد نباید در یک زمان یک زن را با عمه یا خاله اش در نکاح داشته باشد. یا مانند نهی پیامبر (ص) در استفاده از پوست درنده ها که برای تحریم است. پدرم چیزهای دیگری از این قبیل را ذکر کرد که نهی در آن ها برای تحریم بود، سپس گفت: بعضی چیزها هست که پیامبر (ص) به خاطر رعایت ادب از آن ها نهی کرده است و گرنه حرام نیستند».

——————————————————-

منبع: شناخت اولویت های دینی در پرتو قرآن و سنت / مؤلف: دکتر یوسف قرضاوی / مترجم: ابوبکر حسن زاده / انتشارات:نشر احسان ۱۳۸۱

– یعنی موارد تمایلات نفسانی، مانند نظر و … بسیار فراوان است حتی شریف ترین انسان ها نمی تواند از تمام آن ها پرهیز کند. پس حتماً سهمی از آن ها را دارد و بدان هم می رسد و قابل اجتناب نیست. اما چیزی که قابل اجتناب است و انسان به شدت در برابر آن مسؤول است زنای حقیقی است که به وسیله فرج انجام می گیرد. اگر فرج محفوظ بماند و انسان از زنای اصلی دوری بجوید، سایر زناهای فرعی تکذیب و بی اعتبار و محو می شوند. اما اگر فرج محفوظ نماند سایر زناهای فرعی تأیید و گناه محسوب می شود. «مترجم»

– مدارج السالکین، ج ۱، ص ۳۲۸.

– ابوداود، (۴۱۳۲)، ترمذی، (۱۷۷۰)، نسائی.

– جامع العلوم و الحکم، تألیف ابن رجب با تحقیق شیخ شعیب ارناؤط، ۲/۱۵۷ – 160.

‫۲ دیدگاه ها

  1. گناه کبیره ، کبیره است چه یک بار انجام بشه چه بیشتر ملحق به صغیره نیست . حال خدا می بخشه یا نمی بخشه کلام دیگری است. این اشکال به ابن القیم  وارد است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا