مقالات

توحید

توحید

 شهید فاروق فرساد (رحمه الله)

۱-توحید الوهیت

۲-توحید عبادت: معانی کلمه عبادت با توجه به لغت عرب و استعمالات قرآنی بدین ترتیب است:

۲-۱ بردگی

۲-۲ اطاعت و پیروی

۲-۳ پرستش :الف ـ تعظیم و بزرگداشت در قالب مراسم و آیین های مختلف( قیام رکوع، سجود و غیره)

ب. دعا به کمک و فریادرسی خواندن

در قرآن گاه این کلمه در یک معنی و گاه در دو معنی و گاه در سه معنی بکار رفته است و با مقداری دقت می توان این معانی را مشخص کرد، همچنان که بسیار روشن است و دیگر ابهامی نمی ماند، عبادت تنها به معنی تعظیم و بزرگداشت در قالب مراسم وآیینهای مختلف و غیره نیست بلکه این یکی از معانی کلمه عبادت است بلکه فقط یک ششم معنی کلمه را شامل می شود باید توجه داشت که در فهم مردم اغلب عبادت جز به معنای اول از معنای سوم اطلاق نمی شود و کمتر کسانی یافت می شوند که معنی دوم و معنی دوم از معنای سوم یعنی اطاعت و فریادرسی را به کمک خواستن از باب عبادت بدانند و از اینجا ضرورت تبیین درست این مطلب پوشیده نخواهد بود .

توحید عبادت بیان موضع عملی انسانی است که اقرار کرده است هیچ فرمانروایی به جز الله وجود ندارد . او پس از آنکه به فرمانروایی یگانه خداوند اعتراف کرد و زبان به توحید الوهیت گشود برای بیان موضع عملی در مقابل فرمانروا، خاضعانه اعلام می دارد که "ایاک نعبد": بی قید و شرط و با سلب هر گونه حق رای و نظر از خودمان فقط تو را اطاعت و پیروی می کنیم و فقط در مقابل فرمانهای تو خاضع و تسلیم هستیم.

توضیح: برای آن دو موردی که گفتیم در فهم رایج داخل در باب عبادت تصور نمی شوند به یک حدیث و دو آیه استشهاد می کنیم:

۱- امام ترمذی و ابن حجر روایت کرده اند از ….،…از عدی بن حاتم که او در حالی که صلیبی از طلا به گردن داشت پیش رسول خدا –ص- آمد پیامبر مشغول تلاوت این آیه از سوره توبه بود که به شرک اهل کتاب اینچنین می پردازد:"اتخذوا اهبارهم ورهبانهم اربابا من دون الله "

عدی می گوید گفتم" انهم لم یعبدوهم "(آنها علمایشان را نمی پرستیدند)، پیامبر فرمود بلی انهم حرموا علیهم الحلال و احلوا لهم الحرام فاتبعوهم فذالک عبادتهم ایاهم (بله اما آنها-اهبار و رهبان- حلال را بر مردم حرام و حرام را حلال می کردند و مردم از آنها تبعیت می کردند و این عبادت کردن آنها-اهبار و رهبان-است)

می بینیم که در کلام پیامبر خدا –ص- تبعیت و پیروی مردم از علماء و سرپرستان معابد و رهبران دینیشان در امر تشریع و قانونگذاری و تحریم و احلال که امری است منحصرا در اختیار خدا، عبادت آنان شمرده شده است.

۲- در سوره مریم از زبان ابراهیم –ع- نقل می کند "و اعتزلکم و ما تدعون من دون الله و ادعوا ربی ….

فلما اعتزلهم و ما یعبدون من دون الله اهبنا له اسحاق 

که بسیار واضح در آیه اول که اعلام کناره گیری از خوشان و آنها که می خوانندشان و به فریاد می طلبند می باشد در آیه دوم به اعتزال از خودشان و آنها که به جز خدا عبادتشان می کنند تفسیر شده . از این نوع تقابل به وضوح در می یابیم که یکی از معانی کلمه عبادت دعا و به فریاد خواندن است و برعکس.

۳- این آیات هم به وضوح مطلب می افزایند

و من اضل ممن یدعوا من دون الله من لا یستجیب له الی یوم القیامه وهم عن دعائهم غافلون و اذا حشر الناس کانوا لهم اعداء و کانوا بعبادتم کافرین … که در اینجا هم دعا و به فریاد طلبیدن عبادت نامیده شده است

۴- توحید استعانت: بیان موضع عملی انسان است آنگاه که اقرار کرد که هیچ فریادرسی به جز الله وجود ندارد ایاک نستعین : فریادرسا گواهی می دهم که جز تو کسی قادر به تهیه امکانات و دفع مفاسد از طریق حیات مادی و معنوی ما نیست برای پیمودن راه اطاعت و بندگی(عبادت) و موفق شدن بر عوامل بازدارنده ظاهری و باطنی فقط و فقط تو را به کمک می خوانیم و دست استغاثه جز به سوی تو دراز نمی کنیم و تو را که بر هر چه بخواهی توانایی نمی گذاریم و دست به دامن کسی نمی شویم که بر قشر سفید دور هسته خرمایی (قطمیر) هم مالکیت ندارند و حتی بر بعضی از آنها ما یملکون من قطمیر

لا اله الا الله : هیچ فرمانروا( ایاک نعبد) و فریادرسی( ایاک نستعین )به جز الله وجود ندارد.

فقط از تو و قانون و امر ونهی تو اطاعت بی چون و چرا می کنیم و فقط تو را به یاری و کمک می خوانیم…..

 
توحید در لغت به معنای یکی کردن است . اله با توجه به استعمالات لغت عربی و نیز کاربرد قرآنی به کسی یا چیزی گفته می شود که انسان او را مالک و متسلط بر جلب منافع و دفع و رفع مضار خویش و دیگران بداند و با تصور علو وبلندی او بر خود و دیگران بسوی او اشتیاق و تمایل داشته باشد و به سوی او سکونت و آرامش بیابد در نتیجه به هنگام نیاز به جلب نفعی یا دفع ضرری در ماوراء عالم شهاده او را به کمک و یاری بخواند
و با اطمینان کاملی که به توان و قدت و تسلط وی دارد او را فریادرس خود بداند از امر و نهی اش بی قید و شرط تبعیت کند و در مقابل او خود را فرمانبرداری خاضع ، بیش نداند چنین موجودی را حق یا باطل اله گویند { حق بدین معنا که آن موجود در حقیقت دارای چنین سلطه ای باشد به این معنی که به رغم پندار انسان چنین سلطه و مالکیتی را دارا باشد}
اگر بخواهیم مطلب بالا را در کلماتی خلاصه کنیم که مدلول آنها بسیار واضح و روشن باشد به طوریکه با شنیدن آنها محدوده کلمه اله بی هیچ ابهامی کاملا تصور شود چنین می گوییم که: اله یعنی : فرمانروا و فریادرس
فرمانروا است یعنی حق امر و نهی دارد ، قانون می گزارد و قانون و برنامه اش بایستی پیروی شود.
فریادرس است ، یعنی بر جلب منافع و دفع و رفع مضار و مفاسد قادر است و در هر حال می توان به وی پناه برد و از وی کمک ویاری خواست و او را به فریاد طلبید . توحید الوهیت یعنی یکی کردن فرمانروا و فریادرس ! یعنی از قانون و برنامه یک قانون گزار اطاعت کردن و یک مالک نفع و ضرر داشتن و جز او را به کمک نخواستن.
دعوت پیامبران-ع- و زیر بنای حیات فکری دین همیشه این بوده که مردم فرمانبردار فرمانروای حق باشند قانون و برنامه زندگی را از امر و نهی وی اخذ کنند تن به فرمانروایی فرمان ناروایان ندهند ، عزت انسانی خود را در برده شدن همنوعان خود پایمال نکنند ، حاکمیت بشر بر بشر را ننگ و ذلت بدانند ، برای رفع نیازمندیها جز به سوی او استعانه نکنند و جز او را به فریاد نطلبند زیرا در حقیقت:
لا اله الا الله: هیچ فرمانروا و فریادرسی به جز الله وجود ندارد
قاعده :در قرآن هرگاه به همراه استعمال این کلمه ، قرینه ای نباشد که کلمه را به یکی از معانیش تخصیص دهد هر دو معنا منظور است و در صورت وجود قرینه به یکی از معنی -فرمانروا یا فریادرس- اختصاص می یابد
مثلا در اینجا:"ینزل الملائکه بالروح من امره علی من یشاء من عباده ان انذروا انه لا اله الا انا فاتقون(نحل/۲)که صحبت از نزول مستمر و تدریجی فرمانسازی خداوند به عالم آفرینش همراه با روح و لب امر و قانون و فرمانش بر هر کدام از بندگانش که مشیت الهی بدان تعلق گرفته باشد با این مضمون که : اعلام کنید و به همه برسانید لا اله الا انا به هر دو معناست : هیچ فرمانروا و فریادرسی بجز من وجود ندارد اما در آیه ۴۲الفرقان:"ارایت من اتخذ اله هویه" بسیار روشن است که سیاق و مطلب فقط با معنی اول ، یعنی فرمانروا مطابقت دارد
زیرا هوا را اله کردن جز به معنی فرمان او را گردن نهدن و او را فرمانروای وجود خویش ساختن نیست و آیه ۸۸ سوره قصص " و لا تدع مع الله الها آخر لا اله الا هو " نیز با معنی دوم سازگار است زیرا دعا به نسبت فریادرس است معنی آیه چنین است" و همراه با خدا فریادرس دیگری را به کمک نخوان زیرا هیچ فریادرسی جز او وجود ندارد.

منبع : وبلاگ همیشه سرفرازان

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا