عقیدهمطالب جدید

کرامت و معجزه ، چیستی و چرایی؟

کرامت و معجزه ، چیستی و چرایی؟
نویسنده :علامه محمد منظور نعمانی / مترجم: محمد قاسم قاسمی

معجزات

خداوند متعال جهت تأیید و تصدیق پیامبران خود، اموری ظاهر می کند که بالاتر از نیروی بشری است و انسان دیگری جز انبیاء نمی تواند چنین کاری انجام دهد. این نوع امور غیرعادی را معجزه می نامند، تعریف معجزه در کتاب های عقیده چنین آمده است:

که معجزه فعل الله است که جهت تأیید و تصدیق پیامبر از دست وی ظاهر می شود بنابراین معجزه کار پیامبر نیست بلکه از افعال خداوند متعال است پیامبر فقط مظهر آن است.

آیا انسان ها به معجزه نیاز دارند؟

بعضی از انسان ها به قدری فهمیده و دارای فطرت سلیم هستند که به مجرد ادعای نبوت پیامبر و شنیدن پیام وی مطلب را درک می کنند و نیازی به معجزه نمی بینند. تقریباً اغالب بزرگان صحابه از همین قبیل بودند که بدون طلب معجزه ایمان را پذیرفتند. آنان در واقع پیام رسول الله را یک معجزه تلقی کردند. البته بعضی دیگر از انسان ها به قدری کودن و کوته نظرند که تا معجزه ای ارائه نشود به نبوت پیامبر یقین نمی کنند و ادعای وی را تأیید نمی نمایند. در واقع این گونه انسان ها به معجزه نیاز دارند بنابراین معجزه نیاز پیامبر و پیامبری نیست بلکه نیاز خود انسان­هاست لذا ممکن است که از دست بعضی پیامبران هیچ معجزه ای ظهور نکند و نیز امکان دارد که معجزات یک پیامبر بزرگتر از دیگری که در آن رتبه نیست کمتر باشد. مثلاً امت پیامبر دوم جاهل و کوتاه نظر باشند، نیاز به معجزات بیشتری پیدا می کنند، خلاصه:

معجزه نه فعل پیامبر است و نه شرط نبوت و نه معیار برتری و فضیلت است. معجزه فعل خداوند است که حسب نیاز انسان ها به دست پیامبر ظاهر می شود. پیامبر در ارائه معجزه از خودش اختیاری ندارد.

تصریح قرآن مجید در این خصوص

در قرآن مجید، تصریح شده است که کفار و معاندین مکه به رسول اکرم (ص) می گفتند اگر شما واقعاً پیامبر خدا هستید فلان معجزه را نشان بدهید. رسول اکرم (ص) در جواب می فرمود: معجزه در اختیار من نیست و نه من مدعی آن هستم کار من فقط تبلیغ رسالت «الله» است در همچنین شرایطی به پیامبر خدا دستور می رسد که چنین بگوید:

(قُلْ سُبْحَانَ رَبِّی هَلْ کُنتُ إَلاَّ بَشَراً رَّسُولاً) اسراء: ۹۳

«بگو : پروردگار من منزّه است ( از آن که کسی بدو فرمان دهد ، یا این که در قدرت او شریک گردد ) . مگر من جز انسان فرستاده‌ای ( از سوی یزدان برای رهنمود مردمان ) هستم‌ ؟  ( معجزه در دست خدا است‌ ؛ نه من ) .»

(قُلْ إِنَّمَا الآیَاتُ عِندَ اللّهِ )  انعام: ۱۱۰

«بگو : معجزات از سوی خدا است و ( برابر میل او انجام می‌پذیرد و در اختیار من نیست).»

منظور این بود که در دست من چیزی نیست خواسته شما از من بی مورد و اشتباه است با توجه به بحث معجزه بد نیست که کرامت و استدراج را نیز بدانید.

کرامت و ولایت

همچنان که پروردگار متعال جهت تأیید و تصدیق و گرامی داشت پیامبر اموری خارق العاده را به عنوان معجزه ظاهر می فرماید که انسان های دیگر از انجام آن قاصرند همان طور پروردگار متعال برای تکریم و تأیید بعضی از بندگان صالح و متقی اموری خارق العاده از دست آنان صادر می فرماید که خود دلیل بر آن است که این فرد یک انسان مقبول و مقرّب است این گونه امور را کرامت می نامند، کرامت نیز مانند معجزه در اختیار فرد متقی و ولی نیست، فعل الله است و در اختیار اوست و به اراده او ظاهر می شود. بنده صرفاً مظهر آن است. در کتاب های عقاید و عرفان تعریف کرامت این گونه ذکر شده است.

«هو فعل الله تعالی خارق للعاده یظهر علی ید عبد ظاهر صلاحه و تقواه»

کرامت فعل خداست. کاری است خلاف عادت که بر دست بنده ای ظاهر می شود که اثر تقوی و نیکویی بر او نمایان باشد. به این چنین فردی ولی (دوست خدا) گفته می شود. باید دانست که بدون تقوی و نیکی و اتباع شریعت، ولایت و کرامت امکان پذیر نیست.

قرآن تصریح می کند:

(‏ أَلا إِنَّ أَوْلِیَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ ‏) یونس: ۶۲

«‏ هان ! بیگمان دوستان خداوند ( سبحان ) ترسی بر آنان ( از خواری در دنیا و عذاب در آخرت ) نیست و ( بر از دست رفتن دنیا ) غمگین نمی‌گردند ( چرا که در پیشگاه خدا چیزی برای آنان مهیّا است که بسی والاتر و بهتر از کالای دنیا است ) . ‏

(‏ الَّذِینَ آمَنُواْ وَکَانُواْ یَتَّقُونَ ‏)  یونس: ۶۳

«‏ ( دوستان خداوند ) کسانیند که ایمان آورده‌اند و تقوا پیشه کرده‌اند . ‏»

استدراج

کسانی که به ظاهر متبع شریعت نیستند و زندگیشان خالی از تقوی است اگر توسط آن ها امور خارق العاده ای صورت بگیرد، یا از قبیل سحر و جادو است یا استدراج. استدراج این است که جهت آزمایش و ابتلاء بندگان، از دست کسی امر خارق العاده ای ظاهر شود، مانند دجال که یک گمراه خواهد بود ولی برای ابتلاء و امتحان بندگان دیگر باران می باراند و مردگان را زنده می کند. از حضرت «بایزید بسطامی» در کتاب های عرفان نقل شده است:

«لو نظرتم ألی رجل أعطی من الکرامات حتّی یرتقی فی الهواء فلا تغتّروا به حتی تنظرونه کیف تجدونه عندالامر و النهی و حفظ الحدود و اداء الشریعه» (تعلیم الدین)

«اگر دیدید شخصی به قدری کرامات دارد که می تواند به هوا بپرد باز هم فریبش را نخورید(او را ولی و مقدس نپندارید) تا اینکه ببینید آیا او به اوامر و نواهی و محافظت احکام خدا و رعایت دستورات شرعی پای بند است.»

کرامت شرط ولایت نیست

در این جا اشاره به این نکته لازم است که کرامت لازمه ی ولایت نیست هیچ ضرورتی نیست که از هر ولی کرامتی ظاهر شود. ممکن است یک فرد ولی باشد ولی کرامتی از او مشاهده نشود و در عین حال رتبه اش از آن ولی که کرامت دارد بیشتر باشد. پس معیار ولایت و تقرب تقوی است نه کرامت.

(إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ) حجرات: ۱۳

«بی‌گمان گرامی‌ترین شما در نزد خدا متقی‌ترین شما است. »

نتیجه ی دشمنی با اولیاء الله

این جا باید یک نکته با به یاد داشته باشید که یکی از اولیاء الله را به عنوان «ولی» قبول کردن شرط ایمان نیست، منتها کسانی که اولیاء الهی هستند چه در گذشته بوده اند چه حالا موجود هستند دشمنی و عداوت با آنان نتایج خطرناکی در بردارد و بسیار باعث محرومی و وبال می گردد.

در حدیث صحیح و قدسی آمده است: «من عادی لی ولیّا فقد اذنته بالحرب»[۱] هر کسی با اولیای من بنای دشمنی بگیرد، از طرف من آماده جنگ باشد.

لذا ما موظف هستیم که به اولیاء الهی احترام گذاشته و آنان را بزرگ بدانیم و از اهانت و بی ادبی نسبت به آنان جدّاً بپرهیزیم.

البته ناگفته نماند که چون اولیاء معصوم و واجب الاطاعه نیستند، لذا می توانیم در مورد یک موضوع با آنان اختلاف نظر داشته باشیم منتها جانب ادب را همیشه باید رعایت نماییم.

مقالات مرتبط: ولایت و کرامت اولیاء

———————————————————

منبع: دین و شریعت / مؤلف:علامه محمد منظور نعمانی / مترجم: محمد قاسم قاسمی / انتشارات: انتشارات صدقی ۱۳۷۲


[۱]– ریاض الصالحین ص ۱۷۹ به نقل از صحیح بخاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا