دعوت و داعی

نزول اجلاس و عجین با خاک شدن(مصلحان واقعی)

 
نزول اجلاس و عجین با خاک شدن(مصلحان واقعی)

می شود از آن بالا بالاها ، پایین آمد و
همنشین خـاک شد. نمی تـوان بـر بلندای آسمان رفت و حـال زمینیان را درک کرد؛ یا
اینکه آنان را به سوی افقهای بلند دعوت کرد ، بدون اینکه خـود پایین آمد و دستی
جهت یاری دراز کرد. ابر آسمان تا وجود خـود را ذوب نکند و از طاق آسمان فـرود
نیاید شرفی نمی یابد و عزتی نمی بخشد. گـر قصد باریـدن نکند ، بازیچه دست باد است
و هر جا باد امر کند خواهد رفت و ویلان آسمانها خواهد گردید بدون هیچ خیر و برکتی.
از دیگر سو اینجا خاکی خشک و لم یزرع است که برای جرعه ای آب له له میزند. کجـاست
آن کـریم ابری کـه جان مایه خـود را بی هیچ منّتی عرضه دارد و جـان تـازه ای در
این برهـوت بدمد؟ درختـان تنومند سالیـان دور نیز ، بی رمق مانـده و عطشی جانکاه
وجودشان را فرا گرفته است. خداوندا ! گر ابرهای آسمان قصد باریدن نکنند ، این مایه
ی حیات را کجا می توان یافت؟

 

مصلحـان واقعی ابـرهای پُر باریند کـه نه
خـود را لایق مانـدن در آسمان می دانند و نـه خود را به دست بـاد هـوا و هـوس می
سپارند. آنان ذرّه ذرّه وجود خود را ذوب می کنند تا آب حیاتی گردند در گلوی خشکیده
نسل بشر. آنان می دانند که ماندنشان در آسمان دین چند صباحی بیش نیست؛ که اگر
باریدن نیاغازند ، لاجرم صحنه را ترک خواهند گفت.

 

سزاوار نیست مصلحان را ، کـه گوشه ای اختیار
کنند و انتظار داشته باشند ، دیگران به سوی آنان بیایند و خود طالب دین گردند؛ که
اگـر اینگونه بود اسلام جز در وجود پیامبر ، در وجود کس دیگری جـاری نمی گشت. آنان
می آیند تا فاصله ها را در هم بکوبند و در فراخوان همگان به سوی دین خدا ، کوی و
برزن را در نوردند. آنانکه خود را در قله قاف یافته اند و نظری به کوهپایه ندارند
و غرق دریای مدینه فاضله ی ساخته ی دست خویشند و می پندارند که وظیفه ی خود را در
قبـال دین به تمام و کمـال ادا کرده اند و می کنند ، اُسـوه و الگوی خویش پیامبر (ص)
را فراموش کـرده اند که لحظه ای در راه تبلیغ دین خـدا ، در بدترین شرایط ، تعلل و
سستی به خود راه نداد و نیاسود.

 

مصلحان هیچگاه خود را به امـوری پیش پا
افتاده در دین مشغول نمی دارند که از دیگـر سو ، عمل مهمتر را کنـاری بنهند؛ به
عنـوان نمونه ، هرگـز آنان نمی پسندند چنین عملی را؛ (( پیمـودن راهی به نسبت
طـولانی ، هـزینه بـردار و وقت گیر ، جهت امـوری که اگـر نگـوییم دست ساز بشر
امـروزیست ، که جـزء امور پیش پا افتـاده در دین است. ))؛ این واقعیت در حـالی روی
می دهـد کـه سالهـاست همسایه هایی دارد و این وظیفـه را در خـود احسـاس نکـرده کـه
میهمانشـان گـردد و حضـورش را در آنجـا ، دعوتی عملی نه زبـانی ، به سـوی دین خدا
گردانـد. همه می دانیم که چه شفارشاتی از سوی پیامبر رحمت (ص) نسبت به حقـوق همسایه
شده است. این تنهـا ذکـر نمونـه ای بـود و بس. می طلبد که آنان ، توجـه به ریـز و
درشت مسایل دین را با توجه به اولویت آنهـا در نظر گـرفته و قاعده «اهم» سپس «مهـم»
را هیچگاه از یاد نبرند.

 

مصلحان چون رودهایی پُر آبند که بـرکت خود
را به همه جا می رسانند؛ همانند آن بزرگ مرد عرصه ی دعوت که ، چهل هزار از پنجاه
هزار روستای کشور مطبوعش را جهت ادای دَین خود به دین خدا پیمود و آنچنان خود را
در زندگی همگان ذوب کـرد که تا دنیا دنیاست همچـون خونی در رگهای مـردمان آن دیار
و دیگـر مردمان ، جـاریست. به امیـد روزی کـه هیچکس احساس نکند که بزرگان دین با
آنان فاصله دارنـد و خـود را از آنان بالاتر می پندارند و باز هم به امید روزی که
بزرگان دین ، میزبانی را کنـاری بنهند و خـود مهمان دیگران گردند. و دگر بار به
امید روزی که آنان به جای اینکه دید و بازدیدهایشان را در میان خود گسترش دهند ،
نظری به خانه های عوام مسلمانان نیز داشته باشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا