مقالات

شریعت اسلامی… اهداف و برنامه ها ( آسانگیری و

شریعت اسلامی… اهداف و برنامه ها

شیخ محمد غزالی (رح)

معرفی: مطلب زیر بخشی کوتاه از اوایل کتاب ارزشمند
((لیس من اسلام))[۱]
از نوشته های علامه شیخ محمد غزالی (رح) است. او مردی است بنام، از سرزمین مصر و
از فارغ تحصیلان ونیز استادان توانای دانشگاه ازهر و از عَلَم برداران دعوت و
اصلاح در عصر حاضر که سراسر عمرش را صرف مبارزات اسلامی و هماوردی با اندیشه های
باطل و دفاع از حریم دین و کیان اسلام کرده است. او هر چند در این راه در معرض جور
و خشم حکام قرار گرفته است و مورد بدگویی و بدخواهی بیماران جمود و تعصب واقع شده
است ، ولی هیچ یک از این عوامل نتوانست بر عزم و اراده اش تأثیر گذارد و او را از
ادامه کارش باز دارد.

وی در سنگرهای مختلف مبارزه اسلامی اعم از
تدریس ، سخنرانی ، نویسندگی و… پیوسته حضوری زنده و مؤثر داشته و به تنهایی از
ابهت و هیبتی بخوردار بوده که خار چشم ملحدان و مبلغان اندیشه های ضد اسلامی
گردیده بود.

وی علاوه بر کارهای اداری، تدریسی و… بیش
از شصت اثر ارزنده از خود بر جای نهاده است که میراثی وزین و ستودنی است.

به هر حال آثار وی در میان آثار متفکران
معاصر ، از جایگاه ویژه ای برخوردار است و مطالعه آنها برای جوانانی که قصد معرفی
صحیح اسلام را دارند و می خواهند در راه دعوت اسامی آگاهانه و عالمانه گام بردارند
، از ضرورت های اجتناب ناپذیر است.

از خداوند متعال ((جل جلاله)) می خواهم که
رحمت و برکات خود را شامل حال مؤلف و مترجم و… بگرداند. و ما توفیقی الا بالله
علیه توکلت و الیه انیب.

سایت نوگرا

آسانگیری و محبت:

شریعت
الهی برای بندگان مبنایش بر رحمت همه جانبه نهاده شده است و مشقت و رنج در آن راهی
ندارد.

شاید
پدر با اولادش با قساوت قلب ، جهل یا ظلم رفتار کند و شاید گاهی طبیعت پدری اش سبب
گردد که تاییدشان کند یا خود خواه و غرض آلوده شود، اما پروردگار جهانیان چیزی را
بر دوش یندگانش می نهد که جز خیر خالص و مصلحت محض نتیجه ای دیگر نداشته باشد.
محبت وی به ایشان همراه است با بی نیازی مطلق از ایشان و هر یک از رهنمودهایش بر
محور حفظ حیات و و ترقی معنوی شان می چرخد.

انسان
با نفخه ای از روح الهی پیدایش آغاز یافته است و محافظت برین نسب شریف و پاسداری
از این پیوند عالی راز قوانینی است که رفتار انسان را کنترل می کندو او را از
فروفتادن به پستی ها باز می دارد و به تقوی ملزمش می سازد و در پایان او را برای
دست یافتن به بهشتی که به فراخنای زمین و آسمان است می گرداند.

خدا
می خواهد مردم در زمین خلیفه اش باشند و زندگیشان را همراه با علم راسخ سپری
نمایند وزمین را میدان مناسبی برای شناختش و پیاده نمودن فرمانش بگردانند.

شناخت
وی اجرای فرمانش چیز دیگری نیست جز رشد و نفع برای خود ایشان و تضمین اول و آخر
برای مصالحشان.

اگر
مردم به حال خود رها شوند به پستی ها فرو می افتند و با دوری از شریعت الهی به
ردکی سقوط می کنند که وحشت، تردید، ظلم و تاریکی بر آن حاکم است.

امام
ابن القیم گفته است: ((اساس و مبنای شریعت بر حکمت ها و مصالح بندگان در زندگی دنیوی
و اخروی شان نهاده شده است و همه اش عدالت، رحمت و مصلحت است. هر مساله ای که از
عدل به جور ، از رحمت به ضد آن، از مصلحت به مفسده و از حکمت به بیهودگی بیرون شود
ار شریعت نیست هر چند با تأویل در آن داخلش نمایند، چرا که شریعت، عدل الهی در
میان بندگانش ، رحمت وی در میان مخلوقاتش
،سایه اش در زمین و حکمت اوست که بر او و بر صدق پیامبرانش کاملترین و صادق ترین
دلالت را دارد)).

حقیقت
این است که تصور مردم از شرایع الهی نیازمند تصحیحی طولانی است. اکثریت شان آن را
شعله ای از خشم می شمارند و گمان می کنند که فهم اصول و فروع آن ممکن است باید در
وقت تعارض با عقل از بیم کافر شدن آن را پذیرفت!

و
این سر تا پا خطائی است بزرگ.

دین
نفخه ای از رحمت الهی است که باید با گشاده رویی استقبالش کرد همانند هر نعمت دیگر
، بدور از افکار کوته اندیشان متعصبی که نزدیکی شان با حقایق دین مانند نزدیکی مگس
با شیرینی است.

دین
حق و زیباست، گر نشنیده اید که خدواند فرموده است:

((
تلک آیات القرآن و کتاب مبین هدی و بشری للمؤمنین))[نمل:۱-۲]

((این
آیات قرآن و کتابی روشنگر است که رهنمود ومژده برای مؤمنان است.))

پیداست
که با باطل نمی توان هدایت کرد و با چیز زشت نمی شود بشارت داد.

و
نیز فرموده است:

((
ونزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شیء و هدی و بشری للمسلمین))[نحل:۸۹]

((و
کتاب را بر تو نازل کردیم که روشنگر همه چیز است و برای مسلمانان رهنمود و رحمت و
بشارت است.))

و
تمام ادیان از طرف خدا به همین شکل واضح و دوست داشتنی آمده است.

((فانه
نزله علی قلبک باذن الله مصدقا لما بین یدیه و هدی و بشری للمؤمنین))[بقره:۹۷]

((آن
را به دستور الهی بر دل تو نازل کرده است وآن هم هوان کتابهایی است که پیشاپیش آن
است و راهنما و مژده بخش مؤمنان است.))

آسان
گیری و لطفی که در شریعت جای دارد بشریت را نیازمند آن می گرداند چنان که بیمار به
دوا و نگون بخت به مهربانی نیازمند است.

خداوند
مهربان لطف و برکتی را که طبیعت عمومی نبوت را مشخص می سازد چنین شرح می نماید:

((و
ما ارسلناک الا رحمه للعالمین))[انبیاء:۱۰۷]

((و
نفرستادیمت مگر رحمتی برای جهانیان.))

چنانکه
اهداف بزرگ قرآن و سعادت کسانی را که بدان تمسک ورزند چنین بیان نموده است:

((و
ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمه للمؤمنین و لا یزید الظالمین الا
خسارا))[الاسراء:۸۲]

((و
از قرآن آنچه برای مؤمنان شفابخش و رحمت است نازل می کنیم و بر ستمکاران جز زیان
نیافزاید.))

تقلید
نادرست است:

اسلام
اهداف انسانی بزرگی دارد در این جا می خواهیم به بعضی از آنها اشاره نمائیم. آزاد
ساختن عقل اساس ایمانی است که قابل احترام است و عقیده ای که قابل قبول .

در
میان مردم اندکند آنانی که عقل آزاد دارند، عقلی که سنگینی موروثات غلط از تحرکش
باز ندارد.

قطار
سریع السیر را دیده اید که چگونه مسافت های دوری را می پیماید و سرنشینان در جای
خود نشسته اند بدون آنکه یک قدم حرکت نموده باشند؟ تقلید جامد نیز چنین است،
پیروانش را به آراء و مذاهبی گوناگون منتقل می سازد که اگر در همان مذاهب متولد
نشده بودند هرگز آنرا نمی پذیرفتند . چنین تقلیدی آنان را تا دوردستها می برد چه
بدانند و چه ندانند، تا آنکه در پایان به جایی منتهی شان می سازد که بازمانده های
اسلاف شان را تجدید می کنند چه عقیده باشد و چه اخلاق و چنان به دفاع از آنها
احساسات نشان می دهند که گویا آن نتیجه کسب عقلی و اندیشه خاص خودشان است:

((وَإِذَا
قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا
أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شَیْئًا
وَلا یَهْتَدُونَ)) [بقره:١٧٠]

(( و
چون به ایشان گفته شود از آنچه خداوند نازل کرده است پیروی کنید، گویند خیر، ما از
آنچه نیاکانمان را برآن یافته ایم پیروی می کنیم. حتی اگر نیاکانشان چیزی
نیاندیشیده و راهی نیافته باشند.))

گمراهی
نسل های گوناگون از این جمود برخاسته است. جمودی که مغز ها با آن می خشکد و عواطف
به سردی می گراید و انسانها با آن تبدیل به حیواناتی ابله می شوند که هر چه
ندایشان کنی توجه نکنند و اهمیت ندهند زیرا آنچه برایشان مأنوس نباشد قابل تحمل
نیست و آنچه را که از قبل ندانسته باشند انکار خواهند کرد:

((وَمَثَلُ
الَّذِینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ بِمَا لا یَسْمَعُ إِلا دُعَاءً
وَنِدَاءً صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ)) [بقره:١٧١]

((و
داستان کافران همانند داستان کسی است که جانوری را که جز بانگ و ندایی نمی شنود،
آواز می دهد؛ ناشنوا و گنگ و نابینا هستند و از این روی نمی اندیشند.))

ایمان
تقلیدی در نظر علماء اسلام ارزشی ندارد.

باید
عقل بشری آفاق آسمان ها و زمین را با کنجکاوی و دقت بپیماید تا هم خدا را بشناسد و
هم جهان هستی را . و گرنه وظیفه اش را نشناخته است و هر نتیجه نزدیک یا دوری که از
آزادی عقل نشأت گیرد و هر چیزی که وسیله ای آسان یا دشوار در جهت آزادی عقل باشد
آن از اصول اسلام و اهداف آن است.

شاید
برای بعضی خوانندگان شگفت آور باشد اگر بدانند که اندیشه حاکم بر فقه اسلامی این
است که : ((العقل اساس النقل)) یعنی عقل اساس نقل است و تعالیمی را که وحی استحکام
می بخشد بر زیر بنایی از عقل آزاد و تفکر سالم مبتنی است.

یکی
از اهداف اسلام اصلاح نفس و ایجاد وجدان تهذیب شده ای است که در آشکار و نهان پاس
تقوای الهی را داشته باشد.

از
آنجایی که هوس های نهفته در درون انسان ها می کوشد در هرکاری سر برآورد و اشکال
مختلف رفتار بشر را نمی توان کنترل کرد ، بیهوده خواهد بود اگر به اعمال ظاهر توجه
نموده بکوشیم قالب های معینی را برای آن شکل بخشیم و به حدود خاصی آنها را ملزم
گردانیم، بدون آمکه به محل صدور این اعمال و اسباب پنهان شان اهمیت دهیم.

به
این جهت پیامبر (ص) فرمودند: ((التقوی ها هنا، التقوی ها هنا، التقوی ها هنا)) و
به سینه شان اشاره نمودند.

حقیقت
این است که برپائی تمدنی اسلامی بر دلهای بیمار ناممکن است و تا زمانی که وجدانها
راست و استوار نگردد و نیت ها پاک نشود ، از سرکشی های بشر هر گز کاسته نخواهد شد
.

در
سرشت آدمیان انبوهی سهمگین از شهوات نفس و جسد جا گرفته است و اگر دقیق شوی خواهی
دید که انگیزه سعی و تلاش آتشین شان نیز همان ها ست:

((و
انما أالاناس سباع
یتفارسن جهره واغتیلا))

(نفس
های آدمیان به درندگانی می ماند که که آشکارا و نهان به دریدن یکدیگر می پردازند.)

گاهی
این شهوات چنان گرفتار جنون می شوند که با پراکندن کارهای ابلهانه و زیان آور در
زندگی سزاوار ریشه کن کردن می گردند.

(( و
کم اهلکنا من قریه بطرف معیشتها فتلک مساکنم لم تسکن من بعدهم الا قلیا و کن نحن
الوارثین ))(قصص:۵۸).

(( و
چه بسا شهرها را که از شدت رفاه زندگانیشان سرمستی می کردند نابود کردیم و این
خانه هایشان اسن که پس از آنان جز اندکی مسکون نبوده است ، و ما خود وارثانیم. ))

پس
عجیب نخواهد بود اگر اسلام مجموعه ای پر حجم از عقاید ، عبادات، احکام و آداب را
با خود داشته باشد تا چنگ و دندان چنین شری را قطع کند و توانایی آنرا در راهی
مفیدتر به کار اندازد و در قرآن و سنت هزاران رهنمود وجود دارد برای رسیدن به چنین
هدفی ارزشمند و اگر نفس ها نیازمند این شیوه های مؤکد نمی بودند به این پیمانه در
دین الهی به آنها اهتمام نمی شود .

به
نظر من هیچ چیزی در غرس فضائل و ریشه کن ساختن رذائل به اندازه تربیت اسلامی مؤثر
نیست به شرط آن که از کتاب و سنت نشأت گیرد . حتی امت اسلامی در نتیجه همین تربیت
تا چندین قرن از تمام جوامع دیگر به ادب ، تعاون و برادری نزدیک تر بود ، هر چند
جریانات سیاسی از راه منحرف شده بودند.

اگر مقایسه
ای میان احوال عمومی مسلمان در خلال قرون وسطی و میان جوامع یهودی و مسیحی انجام
گیرد برای هر پژوهشگر منصفی روشن خواهد شد که هیچ نظام دیگری در پرورش پیروانش بر
هدایت ،تقوی و پاکدامنی بپای اسلام نمی رسد.حتی زمانی که مسلمانان در اثر ضعف مادی
و معنوی در روزگار جنگ های صلیبی در قرون وسطی شکست خوردند باز از دشمنان شان
سیرتی پاکتر و کارنامه ای درخشان تر داشتند.

یکی
از نویسندگان غربی در بیان این جنگها می گوید :

((
صلیبی ها به جرایم و فجایعی دست زدند که دنیا از وحشت آن به لرزه افتاده بود ،
کودکان را در آغوش مادران شان می کشتند و اعضای پاره پارۀ اجساد شان را به هوا می
انداختند . در این حملات دو نوع افراد سهیم بودند ، یکی متعصبینی که کار شان را
جهاد مقدس بشمار می آورند و دیگری اشخاصی
که با مشغول شدن به فحشاء ، بیت المقدس را فراموش کرده بودند و صحنه های دلخراشی
از هتک حرمت، چپاول و کشتار را به نمایش گذاشته بودند و هر جا که می رفتند این
فجایع آثار رسواکننده ای بر رفتارشان داشت. ))

با
این حال مسلمانان توازن شان را در برابر چنین اعمال شنیعی از دست ندادند و اخلاق
عالی خویش را حفظ نمودند ف تا جائی که یکی از نویسندگان غربی می گوید:

((
بسیاری از مسیحیانی که بعد از پیروزی صلاح الدین بیت المقدس را ترک کردند به
انطاکیه رفتند ، اما امیر صلیبی آنجا ( بوهمیند) نه تنها وظیفه مهمانداری شان را
مراعات نکرد بلکه بگرفتن اموال شان نیز پرداخت در حالی که این بی خانمان ها به هر
یک از سرزمین های مسلمانان که می رفتند با کرم و مهربانی روبرو می شدند.))

این
مقایسه می تواند نشان دهندۀ تعالی معنوی و مسلمانان باشد که در بدترین شرایط نیز
اخلاق ، شرف و تقوی را از دست نمی دادند.

موردی
دیگر نیز از رفتار دشمنان شان این حقیقت را روشنتر می سازد :

در
کشمکش میان ایشان و میان صهیونیسم جهانی ، یهود نقشۀ خود را برای دست یابی به هدف
به این پستی طرح می کنند ، در اینجا و آنجا پراکنده می شوند تا ملت ها را از فضائل
شان تهی سازند و آنان را به فسق و فحشاء کشانند و شعارشان _ چنانکه خود اعلام کرده
اند _ این است که (( القوه والریاء )) یعنی نیرومنی و ریا کاری ، زیرا در جهان
سیاست کسی پیروز است که قویتر باشد بویژه هنگامی که جزئی اساسی از مناقب و صفات
لازمه دولتمردان است.

((
باید زور و خشونت را به عنوان یک اصل پذیرفت و مکر و نفاق را بعنوان یک قاعده و
این کار با آنکه شر است ولی ما را به خیر خواهد رساند و لذا نمی توان از رشوت ،
خدعه و جنایت در رسیدن به اهداف مان صرف مظر کرد و سیاست اقتضا می کند که املاک
دیگران را از دست شان بربائیم اگر این کار می توانست آنان را به خضوع و اطاعت در
برابر ما وادار کند. ))

چیره
شدن هر رذیلتی بر نفس می تواند آن را به خطر ناکترین لغزش گاه ها بکشاند و نه تنها
او را بلکه جماعتی را که همراهش هستند به سرنوشتی سیاه گرفتار خواهد ساخت.

((
روسو )) در کتابش (( امیل )) می نویسد :

((
من ملاحظه کرده ام نوجوانانی که دست به فحشاء می زنند به سنگدلی و بیرحمی و به نوعی
از آزمندی مبتلا می شوند که استحکام شخصیت شان را از دست می دهند و فریفته شهوات
گوناگون می گردند و احساسات شفقت و مهریانی از آنان رخت بر می بندد و احیاناً پدر
و مادر شان را و حتی گاهی تمام هستی شان را در راه شهوت شان قربانی می کنند .))

آنچه
(( روسو )) گفته است تصویر راستینی است از کسانی که خدا را فراموش کرده اند و دینش
را انکار نموده اند و در تاریکی های الحاد و بی اعتقادی بزرگ شده اند :

((
کلا بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون کلاانهم عن ربهم یومئذ لمحجوبون ثم انهم
لصالوا الحجیم )) ( مطففین: ۱۴ -۱۶ )

((
چنین نیست ، بلکه آنچه کرده اند بر دلهایشان زنگار نهاده است . چنین نیست ، آنان
در چنین روز از دیدار پروردگار شان در پرده باشند . سپس آنان در آینده به دوزخند
.))

به
هر پیمانه مردم عناصر طبیعی ایمان را از دست بدهند و هر اندازه تعظیم الهی در دل
های شان ضعیف گردد به همان اندازه علاقه مندی شان به هوس ها و بازی نمودن شان با
فضایل افزایش می یابد ، هر چند خود را به یکی از رسالت های آسمانی منتسب بدانند.

نیرویی
که اسلام در دل های پیروان راستینش می آفریند در ایشان میراث تابندکی از پرهیز و
اجتناب از پستی ها و بدی ها بر جای می نهد . اگر چه این مایۀ تأسف استد که
مسلمانان در عصر اخیر بسیاری از ویژگی های دینداری صحیح را از دست داده اند و
سلامت درونی مسلمانان قدیم اندک اندک در حال متلاشی شدن است .


[۱] – این کتاب توسط برادر گرامی
آقای محمد محق به فارسی تحت عنوان ((حقیقت دین و افسانه خرافات)) برگردانده شده است و اکنون در بازار موجود می
باشد.

منبع :
——————————-
حقیقت دین و افسانه و خرافات
مولف : محمد غزالی
مترجم: محمد محق
انتشارات : واسع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا