مقالات

همگانی ساختن نعمت ها

شریعت
اسلامی… اهداف و برنامه ها ۵

شیخ
محمد غزالی (رح)

همگانی
ساختن نعمت ها

از
نخستین اهداف اسلام دور ساختن خود خواهی است ، صفتی که هر انسان با آن متولد می
شود و باید دیدگاه وی از محدودۀ آن وسعت یابد و رفتار وی از بخل آن رها شود و به
وی تفهیم گردد که زندگی تنها برای او بوجود نیامده چنانکه او تنها برای زندگی کردن
بوجود نیامده است .

پی
بردن انسان به حقوق دیگران در وقتی که به حق متوجه است این خود نگهبان ارزشمندی
است که او را از آلودگی به آزمندی و دست درازی وحماقت های غرور و خودستایی باز می
دارد .

قرآن
کریم شخص را به کسب چنین شعوری فرا می خواند آنگاه که از وی می خواهد به یتیمان
نیکی کند . چه کسی می داند ؟ شاید او نیز روزی اولادی نیازمند عدالت و مهربانی از
خود به جا گذارد ، آیا او راضی می شود که آنان ضایع شوند :

((
ولیخش الذین لو تر کوا من خلفهم ذریه ضعافاً خافوا علیهم فلیتقوا الله و لیقو لوا
قولا سدیدا )) ( نساء: ۹ )

(( و
کسانی که اگر فرزندانی خرد و ناتوان از خود باقی گذارند ، برای ایشان نگرانند ،
باید از خدا بترسند و سنجیده سخن بگویند .))

خود
خواهی به آتش می ماند که هر چه مواد سوخت آن افزون گردد به همان اندازه اشتغالش
افزایش می یابد ، و مردم با نشئه شدن از نعمت های به دست آمده ، رغبت های تحقق
یافته و سرمایه های سرشار ، حق خدا را در آنچه دارند و حق بندگانش را در آنچه به
ایشان داده شده فراموش می کنند و خود خواهی نشئه آورشان نمی گذارد که جز به فساد
در زمین و قطع رحم دست یازند .

پیامبر
صلی الله علیه و اله مردم را از در افتادن به چنین لجن زار متعفنی بر حذر داشته و
فرموده است :

((
ان اکثر ما اخاف علیکم ما یخرج الله لکم من برکات الارض ،، قیل و ما برکات الارض ،
قال : زهره الحیاه الدنیا له رجل .هل یأتی الخیر بالشر ؟ فصمت النبی (ص) حتی ظننا
انه ینزل علیه – فیجیئه الوحی – ثم جعل یسمح عن جبینه فقال : أین السائل ؟ قال :
أنا . قال : (( لا یأتی الا بالخیر ! ان هذا المال خضره حلوه ، و ان کل ما انبت
الربیع یقتل حبطا أویلم الا آکله الخضره ، اکلت حتی امتدت خاصر تاها ، ثم استقبلت
الشمس فاجترت و ثلطت وبالت ، ثم عادت فأکلت ، و ان هذا المال خضره حلوه ، من أخذه
بحقه و وضعه فی حقه فنعم المعونه هو … و من اخذه بغیر حقه کان کالذی یأکل و لا
یشبع )).

((
بیشترین چیزی که از آن بر شما هاسانم برکاتی است که خداوند از زمین برای تان بیرون
می آورد . گفته شد برکات زمین چیست ؟ فرمود : جلوه های زندگی دنیا . مردی پرسید :
آیا خیر می تواند با خود شر را به ازمغان آمورد ؟ آن حضرت خاموش شد تا آن که
پنداشتیم بر وی وحی فرود می آید . آن گاه در حالی که عرق را از پیشانیش پاک می کرد
فرمود : سؤال کننده کیست ؟ آن مرد گفت منم . آن حضرت فرمود : درست است که جز نیکی
نمی آورد ! ولی این مال سر سبز و شیرین است ، و آنچه در بهار می روید می تواند
کشنده باشد یا زیان رسان ، مگر برای حیوان علف خواری که بخورد و سیر شود ، سپس در
برابر آفتاب دراز کشد و نشخوار کند و از سرگین و بول کردن ، باز گردد و دوباره به
خوردن آغازد و این مال نیز زیبا و شیرین است ، هر کس آن را با حقش بگیرد و در راهی
که حق آن است به مصرف رساند ، بهترین کمک برای اوست ، ولی کسی که به ناحق آن را
بگیرد مانند کسی است که بخورد و سیر نشود . ))

بعضی
حیوانات با دیدن سر سبزی با طراوت بهار ، بی باکانه به خوردن می پردازند در حالیکه
در فصل خشک زمستان جگر هاشان گرفتار یبوست گردیده است ، اینان بنا به سرشت شان که
از آگاهی تهی است با لذت بردن از خوردنی های بدست آمده مرتب می خورند و می بلعند و
همچنان ادامه دارد تا اینکه افزون از ظرفیت شکمبه شان بر آن تحمیل گردیده منجر به
شکاف برداشتن به هلاکت ایشان می گردد .

چه
بسیار حیواناتی که دسترسی به خوردنی باعث مرگشان بوده است و چه بسیار ند مردمی که
جلوه های زندگی دنیا انان را چنان گرفتار خود ساخته که چشمان و دلهاشان در دام
اسارت آن افتاده، و دستهاشان به سوی آن دراز گردیده و اشتهاشان دهان باز نموده است
و چنان به خوردن ادامه می دهند که از نفس می افتند و خود خواهی شان آنان را وادار
به جمع اوری مزید آن می سازد تا اینکه سرانجام به حیوانات هلاک شده می پیوندند سیر
شدن از دنیا  بدین شیوه احمقانه زیانی آشار
است و جمع آوری سرمایه در دست صاحبانشان همانند ذخیره نمودن طعام ها ی گوناگون در
معده است و مواد اضافی که در درون افراد تراکم می کنند در نهایت به گازها و سموم
کشنده تبدیل می شوند.

این
حدیث برای دو نوع حیوان مثال زد، یکی آنکه در خوردن اعتدال را از دست نداده ، پس
از سیر شدن از ان دست کشید و انتظار کشید تا آنچه خورده به هضم رسد و از سنگینی آن
خلاص گردد و دیگری آنکه از پرخوری مفرط ، اعضای وجودش از کار افتاده جز ذبح آن
توسط چاره ای نمانده است ، زیرا وقتی که از زندگی اش استفاده ای نمی شود حداقل از
گوشت آن استفاده ای بشود .

مگر
ندیده ای اموالی را که مورد مصادره قرار می گیرد پس از آن که صاحبان شان از بهره
برداری از آنها باز می مانند ؟ ایشان از دست آنها به ستوه آمده اند ، لذا از ایشان
گرفته می شود و به کسی داده می شود که نه تنها شکایتی از سیری مفرط ندارد بلکه
فریادش از گرسنگی بلند شده است .

راه
علاجه همین است برای کسانی که بهاران زندگی آنان را فریفته اموال اضافی را گرد می
آورند ولی سخنان اضافی را بس نمی کنند .

قاعده
ای که پیامبر (ص ) وضع نموده همین است : ان هذا المال خضره حلوه من اصابه بحقه
بورک له فیه و رب متخوض فیما شاءت له نفسه من مال الله و رسوله لیس له یوم القیامه
الاالنار .))

((
این مال زیبا و شیرین است ، کسی که آن را با حقش بدست آورد ، برایش برکت داده می
شود ، و چه بسا کسانی که در مال خداوند و پیامبرش بدانگونه که نفس هاشان می پسندد
، دست می برند ، و در روز قیامت جز آتش عاقبتی ندارند . ))

هجوم
بیرحمانه ای که اسلام بر امساک ، بخل و سنگدلی براه انداخته است در تعالیم هیچ دین
و مکتبی شبیه آن را نمی توان یافت . به همین جهت بوده است که بخشش و سخاوتمندی یکی
از صفات بارز مسلمانان گریده بود ، تا مصداق سخن پروردگار باشند : (( الذین ینفقون
اموالهم باللیل و النهار سرا و علانیه فلهم اجراهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا
هم یحزنون )) ( بقره : ۲۷۴ ).

((
کسانی که اموالشان را در شب و روز ، پنهانی و آشکار می بخشند ، پاداششان نزد
پروردگارشان است ، نه بیمی بر آنهاست ونه اندوهگین می شوند .))

این
خوی ستوده توانست در تاریک ترین زمان ها وظیفه ترحم آلودش را ادا نماید و با
همئنهادن بر زخم ها از سنگینی و تلخی فقر و بیماری بکاهد و مردم خود با این شیوه
دست به ابتکاراتی زدند که در عصر ما نه سوسیالیسم بین المللی بدان موفق گردید و نه
سوسیالیسم ملی .

مردم
اگر از دورۀ (( ممالیک )) در مصر اطلاع یابند چه می خواهند گفت ؟ و باز چه خواهند
گفت اگر آن دوره با آنچه که وضعیت خدمات اجتماعی در انگلستان و روسیه پیدا کرده
است ، مقایسه گردد؟ ما برای روشن شدن پاسخ، وثیقه ای تاریخی را می آوریم که در آن
((سند وقف شفاخانه قلاوون)) ثبت شده است، در آن وثیقه آمده است:

((این
بیمارستان ایجاد شده است تا برای مداوای بیماران مسلمان استفاده شود، چه زن و چه
مرد، چه سرمایه دار و چه فقیر و نیازمند، در قاهره و اطراف آن ، چه انان که دران
مقیم اند و چه آنان که از دیگر جا می آیند ، از نژادهای متفاوت و برای امراض
گوناگون . فرد فرد و دسته دسته می توانند در ان داخل شوند پیر و جوان ومرد و زن تا
وقت ختم مداوا و با زیافتن بهبودی خویش می توانند در آن اقامت کنند و آنچه که برای
تداوی شان درنظر گرفته شده است بر آنان صرف خواهد شد و بدون در نظر گرفتن دوری و
نزدیک یا خودی و بیگانه بدون هیچگونه عوضی به مصرف آنان خواهد رسید.

از
داخل همین وقف نیازهای بیماران از قبیل تخت و خواب چه از چوب و چه از شاخته های
خرما بنا بر صوابدید فراهم آورده خواهد شد، هم چنان لحاف ها و تش های پنبه ای ، تا
ما یحتاج هر بیمار مهیا باشد و مسئول بیمارستان باید در حق یکایک ایشان تقوی و
طاعت الهی را مراعات نماید و تمام تلاشش را به کار بندد و در خیر خواهی شان کوتاهی
ننمایند ، زیرا ایشان زیر  سرپرستی او قرار
دارند و از او به خاطر ایشان پرسیده خواهد شد.

در
آشپزخانه طعام بیماران از قبیل ماکیان ، گوشت و … پخته شده و برای هر مریض در
ظرفی خاص بدون مشارکت مریضی دیگر داده خواهد شد و با نهادن سرپوش بر رو ظرف غذا از
پخش بوی آن جلوگیری خواهد شد و این برنامه مستمراً صبح و شام به حد کفایت بیماران
ادامه خواهد داشت.

همچنان
سرپرست شفاخانه از درامد آن مصارف اطباء مسلمان را که برای تداوی بیماران تعیین
نموده است می پردازد از یک جائی یا به نوبت به بیماران رسیدگی نموده و احوالشان را
بپرسندو از آنچه برای آنان رخ داده اطلاع یابند، چه افزایش بیماری باشد و نقص آن و
انچه را که برای هر بیمار مصلحت می بینند از خوردنی و نوشیدنی تا دوا و دیگر
مایحتاج بر ورقیکه به این کار تخصیص دارد بنویسند و همه با م و یا به نوبت در
شفاخانه شب را سپری کنند و از نزدیک کار تداوی را سرپرستی نموده و درین کار
مهربانی و لطف را فرو نگذارند.

و
کسی که وقت بیماری را در خانه اش بسر برد- و مستمند باشد- سرپرست شفاخانه می تواند
مایحتاجش را از شربت و دوا گرفته تا معجون و غیره بدون کم و کاست به وی
برساند…))

این
سند شفاخانه قلاوون است که روحیه اسلامی انگیزه نوشتن آن بوده است و آن در هفت قرن
پیش ، زمانی که اروپا جز قانون جنگل چیزی نمی شناخت.

آیا
پیشرفته ترین احزاب سوسیالیستی برنامه ای بهتر خود را مستغنی می یابند و به جهت
غیاب و رهنمودهای اسلامی در غرب بوده است که به گرایش های چپی اجازه پیدایش داده
است تا افکارشان را به زیان همه ادیان مطرح کنند.

جهاد
    

از
جمله اهداف اسلام مبارزه با نیروهای طغیانگر و فتنه های گمراه کننده است تا در روی
زمین آزادی عقل و وجدان فراهم گردد و پس از ان نه حقی پایمال گردد و نه ایمانی
مورد اهانت قرار گیرد.

این
همان جهاد درست است ، یعنی جلو گیری از وحشت انگیزی و خشونت و تنها راه علاج آن،
که شوکتش را در هم شکسته و توانش را در هم می کوبد.

به
کار گرفتن قوت و نیرو در مقابل تجاوزگری ، بیداد، خشونت و وحشت انگیزی و جلوگیری
از آن برا ی امنیت مردم و استقرار عدالت و آرامش جهاد است.

تهاجم
استعمارگران به سرزمین های شرقی برای ربودن سرمایه و به بردگی  کشاندن اهل انها و وحشت انگیزی است و مبارزه در
برابر چنین تهاجمی با هر وسیله ای که ممکن گردد جهاد است .

جهاد
نتیجه بخش آگاهی های تئوریک یا سلیقه های فردی را به حقایقی ثابت ، ارزش هایی
فراگیر و برنامه هایی منظم تبدیل می کند ، و سبب پیدایش نسلی می گردد که فکری رابا
خود گرفته و نسل های بعدی آن را از نسل پیش فرا بگیرند.

از
این جهت اسلام به آن اهمیت داده است ، زیرا فایده ای که از آن به دست می آید بس
سودمند و فراخنایی را که برای حق پدید می آورد بس گسترده است .

بدون
شک روی آوردن به چنین کاری در نزد خدا به مراتب ارزشمند تر از ان است که کسی به
خودش مشغول باشد هر چند تمام عمرش را در روزه روز و نماز شب بگذراند.

امام
احمد روایت نمده است که ان حضرت (ص) فرمود:

((لکل
امه رهبانیه و رهبانیه هذه الامه الجهاد فی سبیل الله.))

و
نیز روایت شده است که مردی به نزد ابو سعید خدری آمده گفت: مرا توصیه کن ، او گفت:
از من چیزی درخواست نمودی که من پیش از تو از رسول خدا (ص) درخواست نمودم ف توصیه
ام به تو این است : تقوی الهی را حفظ کن چرا که ان سرآمد همه کارهاست، جهاد را از
دست مده که آن رهبانیت اسلام است و ذکر خدا و تلاوت قرآن را بر خود لازم بگیر چرا
که این نام نیکی برایت در آسمان و نوری در زمین می باشد.))

دولتی
که اسلام بر پا می کند نه پیوندی با سلطه جویی بر زمین دارد و نه زمینه ای برای
تمجید اشخاص یا دست یافتن به هوس ها فراهم می آورد. بلکه وسیله ای است برای تحقق
اهدافی که بعضی از آنها را پیشتر ذکر کردیم و بعضی دیگر را در رسایلی دیگر متذکر
شده ایم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا