تربیت، اخلاق و تزکیهمطالب جدید

سخن و کلام پاک و نیکو از دیدگاه قران و سنت

سخن و کلام پاک و نیکو از دیدگاه قران و سنت

:دکتر احمد شرباصی مصری / مترجم: محمد بهاءالدین حسینی

پاک سخن(طیّب الکلام)

طیب، به معنای حلال، پاک و پاکیزه و نظیف است. تطیب، زدودن آلودگی[و بر خود بوی خوش مالیدن و خود را خوشبو کردن]. طیب، آن چه که حواس و نفس آدمی از آن لذت ببرد. طعام طیب در شرع، آن چه که مصرف کردنش به مقدار نیاز و در جایگاه خاص خود، روا و مطلوب باشد. پس وقتی[این تعریف] ما صدق پیدا می کند، که آن چیز در هر شرایط و زمانی پاک و پاکیزه به حساب آید و اگر چنین نباشد، هر چند اکنون پاک محسوب است؛ اما[همیشه] و در آینده پاک نخواهد بود. طیب در میان انسان ها، کسی است که از نادانی و سفاهت و بدکاری و اعمال زشت و قبیح، پاک و به لباس علم و ایمان و کارهای نیکو آراسته باشد.

گفتار سنجیده ی بی غل و غش و یا سخن نیکو و بی ریا، فضیلتی والا مرتبه ی قرآنی است که صفای قلب و صداقت زبان انسان به آن شناخته می شود. وقتی خداوند، قلبی پاک و مالامال از احساس و زبانی شیرین و خوش بیان[ و دور از فریبکاری] را روزی آدمی نمود، به یقین سرافرازی و موفقیت را به وی بخشیده. این است که برخی از پیشوایان می گویند:«سخن خالص و بی پیرایه، فرجام عمل بزرگ و نیکوست» بله سخن و گفتار پاکیزه و بی آلایش[و دور از منکر و معاصی] هم چون سحر در انسان اثر می گذارد، به قلبش نیرو می بخشد، روانش را آرام نگه می دارد و آرامش و سعه ی صدر به او می دهد. موفقیت در بیان پاک از طریق گفتار پاکیزه و بی غل و غش بخششی والا مرتبه ی ربانی به شمار می آید. گویند:«سخن و گفتار پاکیزه، عطایای[خدای بزرگوار] است. تردیدی نیست که سخن، بیانگر و دلیل و راهنمای شنخات خرد آدمی و نیت پاک دل و درون اوست.»

«به یقین، سرچشمه ی سخن از ته دل است و زبان[چگونگی نیت] درون را باز می گوید»

قرآن در بسیاری از آیاتش، انسان را به سوی سخن پاک و دور از آلودگی، تشویق می کند و می فرماید:

«‏ وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ‏»آل عمران/۱۰۴

(‏ باید از میان شما گروهی باشند که ( تربیت لازم را ببینند و قرآن و سنّت و احکام شریعت را بیاموزند و مردمان را ) دعوت به نیکی کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند ، و آنان خود رستگارند . ‏)

(‏ ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ ‏)نحل/۱۲۵

«‏ ( ای پیغمبر ! ) مردمان را با سخنان استوار و بجا و اندرزهای نیکو و زیبا به راه پروردگارت فراخوان ، و با ایشان به شیوه هرچه نیکوتر و بهتر گفتگو کن‌ ؛ چرا که ( بر تو تبلیغ رسالت الهی است با سخنان حکیمانه و مستدلاّنه و آگاهانه ، و به گونه بس زیبا و گیرا و پیدا ، و بر ما هدایت و ضلال و حساب و کتاب و سزا و جزا است . ) بی‌گمان پروردگارت آگاه‌تر ( از همگان ) به حال کسانی است که از راه او منحرف و گمراه می‌شوند و یا این که رهنمود و راهیاب می‌گردند . ‏»

(‏ وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحاً وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ ‏)فصلت/۳۳

«‏ گفتار چه کسی بهتر از گفتار کسی است که مردمان را به سوی خدا می‌خواند و کارهای شایسته می‌کند و اعلام می‌دارد که من از زمره مسلمانان ( و منقادان اوامر یزدان ) هستم‌ ؟ ‏»

قرآن حکیم، بندگان خدا را برای بیان سخن نیکو و پاکیزه تشویق می کند و می فرماید:

(‏ وَقُل لِّعِبَادِی یَقُولُواْ الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلإِنْسَانِ عَدُوّاً مُّبِیناً ‏)اسرا/۵۳

«‏ ( ای پیغمبر ! ) به بندگانم بگو : سخنی ( در گفتار و نوشتار خود ) بگویند که زیباترین ( و نیکوترین سخنها ) باشد . چرا که اهریمن ( به وسیله سخنهای زشت و ناشیرین ) در میان ایشان فساد و تباهی به راه می‌اندازد ، و بی‌گمان اهریمن ( از دیر باز ) دشمن آشکار انسان بوده است ( و پیوسته درصدد برآمده تا آتش جنگ را با افروزینه وسوسه شعله‌ور سازد ) . ‏»

به بندگان باایمان اعلام کن که سخن نیکو بگویند. سخن نیکو، یعنی، کلمه ی توحید و یکتا پرستی و اقرار به رسالت پیامبر. حال اگر کافری در مورد توحید و عقیده با آنان به جدال برخاست؛ در جوابش بگویند: خداوند تو را هدایت فرماید و بر تو رحم آورد.

باید این خداپرستان- قاطعانه- حسن ادب و گفتار شیرین و پاکیزه را در میان خود مراعات نمایند و سرلوحه ی سیمین زندگی خویش  قرار دهند و به یاد آورند که سخن زشت از وسوسه ی اهریمن بر می خیزد؛ چون دشمن دیرینه و آشکار آدمی است.

قرآن، این سخن پاکیزه و نیکو را از زمره ی پیمان و تعهدی به حساب می آورد که : خداوند از بنی اسرائیل گرفت. می فرماید: ) وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً وَذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْناً وَأَقِیمُواْ الصَّلاَهَ وَآتُواْ الزَّکَاهَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلاَّ قَلِیلاً مِّنکُمْ وَأَنتُم مِّعْرِضُونَ( بقره/۸۳

«‏ و ( به یاد آورید ) آن زمان را که از بنی‌اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خدا را نپرستید و نسبت به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان نیکی کنید ، و به مردم نیک بگوئید ، و نماز را برپا دارید ، و زکات را بپردازید . سپس شما جز عدّه کمی روی برتافتید و سرپیچی کردید ( و از وفای به پیمانی که با خدا بسته بودید ) روی‌گردان شدید . ‏»

قرآن، سخن بهتر را در دعوت به خیر، انجام کار پسندیده، بازداشتن از کار زشت راستگویی در خبر، مدارا و نرمی در گفتگو و… مجسم کرده است و می فرماید:

(‏ إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ یُحَلَّوْنَ فِیهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤاً وَلِبَاسُهُمْ فِیهَا حَرِیرٌ ‏‏ وَهُدُوا إِلَى الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَهُدُوا إِلَى صِرَاطِ الْحَمِیدِ ‏‏ إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِی جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاء الْعَاکِفُ فِیهِ وَالْبَادِ وَمَن یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ ‏)حج/۲۳-۲۵

«‏ ( این حال گروه اوّل ، یعنی کافران در قیامت است . امّا گروه دوم که مؤمنانند ) خداوند کسانی را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته انجام داده‌اند ، به باغهائی ( از بهشت ) داخل می‌گرداند که در زیر ( درختان و کاخهای ) آن رودبارها جاری است . آنان با دستبندهائی از طلا و مروارید زینت می‌یابند ، و جامه‌هایشان در آنجا از حریر است . ‏‏ آنان به سوی ( گفتن ) سخنان زیبا ، و راه ( انجام کارهای ) پسندیده رهنمود می‌گردند . ‏ بی‌گمان کسانی که کفر می‌ورزند و ( مردمان را ) از راه خدا ( که دین اسلام است ) و ( مؤمنان را ) از ( ورود به ) مسجدالحرام باز می‌دارند که ( مکّه است و ما ) آن را برای همه مردمان ، اعم از کسانی که در آنجا زندگی می‌کنند و یا از نقاط دیگر بدان وارد می‌شوند ، یکسان ( حرم امن و امان و محلّ مراسم حجّ و عمره ) نموده‌ایم ، همچنین کسانی که با توسّل به ظلم ( از حدّ اعتدال خارج می‌شوند و ) در آن سرزمین مرتکب خلاف می‌گردند ، عذاب دردناکی بدیشان می‌چشانیم . ‏‏»

اهل تفسیر می گویند: واژه های «الطیب من القول» در آیه؛ یعنی، قرآنی که به ترتیل قرائت شود یا دعایی بیدار کننده و یا اندرزی هشدار دهنده. باید دقت کنیم که چگونه- در این جا- قرآن، الطیب من القول را به واژه ی «هدوا»: (رهنمون می شوند) تعبیر کرده است؟ به این دلیل که واژه ی طیبه، نوعی والا از انواع هدایت و موفقیت به شمار می آید و تمسک به سخن پاکیزه از خصایص اهل هدایت و پایداری به سوی راه راست خداست.

قرآن می فرماید:

(‏ مَن کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّهَ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمِیعاً إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ وَالَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَکْرُ أُوْلَئِکَ هُوَ یَبُورُ ‏)فاطر/۱۰

«‏ هر کس عزّت و قدرت می‌خواهد ،  ( آن را از خدا بخواهد چرا که ) هر چه عزّت و قدرت است در دست خدا است .  ( راه وصول به عزّت و قدرت هم گفتار و کردار نیک است ) . گفتار پاکیزه به سوی خدا اوج می‌گیرد ( و گوینده خود را پرواز می‌دهد ) ، و خدا کردار پسندیده را بالا می‌برد ( و انجام دهنده‌اش را والا می‌گرداند ) . کسانی که نقشه‌های سوء می‌کشند و نیرنگها به راه می‌اندازند ، عذاب سختی دارند ، و نقشه‌ها و نیرنگهایشان نقش بر آب و تباه می‌شود . ‏»

ببین که چگونه قرآن سخن شیرین و پاکیزه را به تصویر کشیده، انگار که سخنان پسندیده در حال اوج گرفتن و مسابقه دادن به سوی جایگاه پذیرش بارگاه الهی و خشنودی وی، نیروی مقتدری است و یا این که: شایان رسیدن به آن مقام رفیع قدسی است.

ابن کثیر در تفسیرش به نقل از عبدالله پسر مسعود- رضی الله عنه- می گوید:

«هرگاه برایتان حدیثی بازگوییم، تأییدش را از قرآن می آوریم»بدانید که: وقتی بنده ی با ایمانی بگوید: سبحان الله و بحمده و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر تبارک الله. فرشته ای این کلمات را برمی دارد و زیر بالهایش می گذارد، سپس به آسمان می رود و به همه ی فرشتگان عرضه می کند، آنان نیز برای گوینده ی این کلمات آمرزش می طلبند، تا به محضر پروردگار می رسد.»

سپس عبدالله پسر مسعود، این آیه را تلاوت کرد:«الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه»

عبدالله پسر عباس – رضی الله عنه- می گوید: «کلمه ی طیب: یاد و تسبیح خداست که به سوی او بالا می رود و عمل صالح:«ادای فرایض است. پس هرکس هنگام ادای فرایض خویش از خدا یاد کند؛ آن عمل صالح، ذکر و تسبیح او را به آسمان می برد و به محضر پروردگار می رساند و اگر خدا را یاد کند، اما از انجام فرایض خودداری ورزد، آن ذکر و یاد به سوی عملش برمی گردد و گویند: این است پاداشی متقابل»»

در سوره ی ابراهیم می فرماید:

(‏ أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاء ‏‏ تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَیَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ‏‏ وَمَثلُ کَلِمَهٍ خَبِیثَهٍ کَشَجَرَهٍ خَبِیثَهٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ‏ یُثَبِّتُ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَفِی الآخِرَهِ وَیُضِلُّ اللّهُ الظَّالِمِینَ وَیَفْعَلُ اللّهُ مَا یَشَاءُ ‏ ‏)ابراهیم/۲۷-۲۴

«‏ بنگر که خدا چگونه مثل می‌زند : سخن خوب به درخت خوبی می‌ماند که تنه آن ( در زمین ) استوار و شاخه‌هایش در فضا ( پراکنده ) باشد . ‏ بنا به اراده و خواست خدا هر زمانی میوه خود را بدهد ( و دائماً به بارنشسته و سرسبز و خرم باشد ) . خداوند برای مردم مثلها می‌زند تا متذکّر گردند ( و پند گیرند ) . ‏ و سخن بد به درخت بدی می‌ماند که از سطح زمین کنده شده باشد ( و در برابر وزش طوفانها هر روز به گوشه‌ای پرتاب گردد و ثبات و ) قراری نداشته باشد . ‏‏‏‏ خداوند مؤمنان را به خاطر گفتار استوار ( و عقیده پایدارشان ) هم در این جهان ( در برابر زرق و برق مادیات و بیم و هراس مشکلات محفوظ و مصون می‌نماید ) و هم در آن جهان ( ایشان را در نعمتهای فراوان و عطایای بی‌پایان ، جاویدان و ) ماندگار می‌دارد ، و کافران را ( در دنیا و آخرت ) گمراه و سرگشته می‌سازد ، و خداوند هرچه بخواهد انجام می‌دهد . ‏»

در تفسیر این آیات گفته اند: کلمه ی طیبه؛ یعنی گواهی دادن بر یکتایی خدا و به قولی چنین است: مؤمن با سخن پاکیزه و اعمال شایسته اش همچون درخت خرما، بارور و سودمند و بهره وری اش همیشگی است.

از عبدالله پسر عمر – رضوان الله علیهما – چنین نقل شده است که پیامبر (ص) فرمود: «از درختی به من خبر دهید که به شخص مسلمانی تشبیه شده و برگ­هایش همواره سبز و ماندگار است و هر آن – به خواست خدا – میوه می دهد.» ابن عمر می گوید: به ذهنم رسید که آن درخت، درخت خرمابن است؛ اما ابوبکر و عمر را نگریستم که سکوت کرده اند؛ من نیز یارای سخن گفتن را در خود ندیدم.

پیامبر فرمود: «چرا چیزی نگفتید؟ آن، درخت خرماست.»

وقتی مجلس را ترک کردیم، به پدر گفتم: به ذهنم گذر کرد که درخت خرما باشد. پدرم گفت: پس چرا نگفتی؟

گفتم: چون شما چیزی نگفتید، من هم دم نزدم.

عمر گفت: اگر می گفتی، برایم – از چنین و چنان – دوست داشتنی تر بود.

به تعبیر برخی از مفسران، کلمه ی طیبه به شجره طیبه تشبیه شده است که ثابت و قد کشیده و بهره ور است. گرد باد آن را تکان نمی دهد، هیچ وقت شاخه هایش را خم نمی کند و کلنگ هیچ ستمگری آن را از بیخ نمی کند؛ بلکه بر سر ستم و بدی نافرمانی، چیره و قد کشیده است و ثمره اش قطع شدنی نیست؛ چون دانه اش هر آن در دورن­های فراوانی می روید.

[از طرفی] کلمه ی خبیثه همانند شجره ی خبیثه است که احساسات را برمی انگیزد و آتش افروزی می کند، درهم و برهم و آشفته می گردد و عده ای گمان می برند که از شجره ی طیبه محکم تر و استوارتر است؛ اما باد کرده و [بر زمین] ریخته و ریشه هایش زیاد در خاک فرو نرفته است، انگار که روی زمین قرار دارد و پس از مدتی نه چندان طولانی از زمین کنده می شود و قرار و دوامی ندارد.

در زیر سایه ی آن درخت جاویدان که سخن پاکیزه به آن می ماند؛ خدای یکتا، اهل ایمان را به واسطه ی گفتار پایدار و عقیده ی استوار در زندگی دنیا و در آخرت، ثابت قدم نگه می دارد. همچنین در زیر آن درخت ناپاک که روی زمین آرام و دوام ندارد؛ خداوند، کافران ستمگر را سرگشته و حیران می گرداند؛ زیرا از حد مرز خود پا فراتر گذاشته و از نور هدایت و ایمان به خدا، دور گشته اند. پس خدا هر چه بخواهد، همان می شود.

قرآن مردم را به آراستن و پیوستن به فضایل و ارزش­های سخن نیکو و پاکیزه تشویق می کند؛ چون نشانه ی درون پاک آدمی است. از طرفی نیز از انحراف در بیان و گفتار و سخنان زشت و قبیح برحذر می دارد و می فرماید: (‏ وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ‏)[۱] : «‏ و کسانیند که از ( کردار ) بیهوده و ( گفتار ) یاوه رویگردانند ( و زندگی را جدّی می‌گیرند ؛ نه شوخی ) . ‏»

واژه ی لغو، یعنی سخنی که مورد اهمیّت نباشد، هیچ فایده ای در آن یافت نشود و از شأن انسان مسلمان دور به نظر آید و برازنده ی حال او نیست که بر زبان آورد. قرآن می فرماید: (‏ لاَّ یُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوَءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَن ظُلِمَ وَکَانَ اللّهُ سَمِیعاً عَلِیماً ‏)[۲] : «‏ خداوند دوست ندارد ( که افراد بشر پرده‌دری کنند و عیوب همدیگر را فاش سازند و ) زبان به بدگوئی گشایند ، مگر آن کسی که مورد ستم قرار گرفته باشد ( که می‌تواند از شخص ستمگر شکایت کند و بدیهای او را بیان دارد و او را دعا و نفرین نماید ) و خدا شنوای ( دعای مظلوم و ) آگاه ( از کار ظالم ) است . ‏»

قرآن از دشنام دادن، بدگویی و سخن دور از ادب بیزار است؛ حتّی در مقام قضاوت و یا دفاع [از حقوق] مردم یا رو در روی ستمگر؛ زیرا سخن پاکیزه آن نیست که شخص [بدان وسیله] خود را خوار و زبون نشان دهد و حقّش پایمال و در برابر ستم ستمگر زار و زبون گردد. سخن نیک و ارزنده بسیار پرمعنا، مستحکم، برنده و مانع گفتن سخن ناپاک در جاهای مناسب است. پیامبر می فرماید: «بهترین جهاد، بیان سخن حق در برابر فرمانروای ستمگر است.»

سخن نیکو، موجب صداقت و درستکاری و دوری از دروغگویی است. سخن نیکو، به سخنی گفته می شود که: راست باشد؛ از این رو، پیامبر بزرگ می فرماید: «از دروغ بپرهیزید؛ چون آدمی را به سوی تبهکاری و بدنامی می کشاند.» هیچ گاه بدنامی و نیک نامی کنار هم قرار نخواهند گرفت.

قرآن، سخن حق و درست را می ستاید و به پاداش بزرگی اشاره می کند:

(‏ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلاً سَدِیداً ‏‏ یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمَالَکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَمَن یُطِعْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزاً عَظِیماً ‏)[۳] : «‏ ای مؤمنان ! از خدا بترسید ( و خویشتن را با انجام خوبیها و دوری از بدیها از عذاب او در امان دارید ) و سخن حق و درست بگوئید . ‏‏ در نتیجه خدا ( توفیق خیرتان می‌دهد و ) اعمالتان را بایسته می‌کند و گناهانتان را می‌بخشاید . اصلاً هر که از خدا و پیغمبرش فرمانبرداری کند ، قطعاً به پیروزی و کامیابی بزرگی دست می‌یابد . ‏»

خداوند در سوره حجرات به مسلمانان فرمان می دهد تا در سخن گفتن با پیامبر (ص)، بسیار باادب و منظم و پاکیزه گفتار باشند:

(‏ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُکُمْ وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ‏‏ إِنَّ الَّذِینَ یَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُم مَّغْفِرَهٌ وَأَجْرٌ عَظِیمٌ ‏)[۴] :« ‏ ای کسانی که ایمان آورده‌اید ! صدای خود را از صدای پیغمبر بلندتر مکنید ، و همچنان که با یکدیگر سخن می‌گوئید ، با او به آواز بلند سخن مگوئید ، تا نادانسته اعمالتان بی‌اجر و ضایع نشود . ‏‏ آنان که صدای خود را نزد پیغمبر خدا پائین نموده و آهسته برمی‌آورند ، کسانیند که خداوند دلهایشان را برای پرهیزگاری پاکیزه و ناب داشته است . ایشان آمرزش سترگ و پاداش بزرگی دارند . ‏»

مراعات این احترام و ارج نهادن در محضر شامخ پیامبر خدا (ص) همیشگی است سزاوار نیست هیچ مسلمانی در مسجد پیامبر [در مدینه] و یا در کنار قبر مبارکش، صدایش را بلند نماید.

از امیر مؤمنان، عمر فاروق – رضوان الله علیه – نقل است که: [روزی] صدای بلند دو مرد را در مسجد پیامبر شنید. با خشم و تندی نزد آنان رفت و گفت: می دانید کجا هستید؟

سپس گفت: از کجا آمده اید؟

گفتند: از طایف آمده ایم.

فاروق بزرگوار گفت: اگرا اهل مدینه می بودید، ضربه ی دردناکی بر شما وارد می آوردم.

این است که دانشمندان دینی مقرر کرده اند که: بلند حرف زدن در کنار قبر پیامبر (ص) کراهت دارد؛ همان گونه که در زمان حیات مبارکش با صدای بلند حرف زدن ناپسند و بی ادبانه بود. پس این ادب و احترام چه در حال حیات و چه در زمان وفات، بر هر فرد مؤمنی واجب است.

———————————————————

منبع: دایره المعارف اخلاق قرآنی / مؤلف:دکتر احمد شرباصی مصری / مترجم: محمد بهاءالدین حسینی / انتشارات: تافگه ۱۳۸۴



[۱] – مؤمنون/۳

[۲] – نساء/ ۱۴۸

[۳] – احزاب/ ۷۱- ۷۰

[۴] – حجرات/۳ -۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا