دعوت و داعیمطالب جدید

نیازمندی دعوتگر به دانش و بینش سیاسی

نیازمندی دعوتگر به دانش و بینش سیاسی

نویسنده: احمد صلاح / ترجمه : عبدالقدیر صالحی /هرات افغانستان

جدایی قایل شدن و جدا کردن میان کار دعوی و کار سیاسی امری ناممکن می باشد بخصوص زمانی که هدف از تلاش های دعوی و سیاسی، اصلاح جامعه و تنویر اذهان مردم و بیداری و فهم و بصیرت همگانی باشد؛ زیرا جدا کردن این دو امر مهم بصورت نهایی از هم به معنای از دست دادن مرجعیت اسلامی سیاسی بصورت تدریجی است که بعد از مدتی ما را بطور نا گهانی با یک منظومه سیاسی بی هویتی مواجه می سازد که مفاهیم نزدش وارونه و هیچ استقرار و استقلال  فکری ندارد. و در نهایت امر منجر  به تجریدشدن مفاهیم سیاسی از اسلام می شود، و حضور ارزش های اخلاقی و ایمانی در هنگام فعالیت های سیاسی  کم رنگ و آهسته آهسته برنامه های سیاسی مانند نظام های غربی، تبدیل به برنامه های مصلحت جویانه می شود و آنگاه است که ما توان تشخیص توانایی های نظام را در تغییر اجتماعی از دست می دهیم.

این موضوع بیشتر تخصصی است تا جدا کردن این از آن و یا مرز قایل شدن بین کار دعوی و عمل سیاسی  بعضی این ندا را سر می دهند چون غیر از نظام های غربی که مدتهاست بر جدا کردن دین از صحنه سیاست اتفاق کرده اند چیز دیگری را نمی بینند و این تقریبا به یک اندیشه­ی همگانی تبدیل شده و نمی توانند بفهمند که در این میان فعالیت های سیاسی با مرجعیت دینی هم وجود دارد، بنابراین فکر می کنند که قضیه همان طوری است که می پندارند سپس به سوی این اندیشه فرا می خوانند تا اینکه دعوتگر تاثیر خود را بر مردم از دست می دهد و برخی هم می ترسند که مبادا دین را در خدمت سیاست قرار داده باشند. این گونه مسئله برای شان در هم می آمیزد که نمی توانند بداند که چه وقت پرداختن به امور سیاسی طبیعی است و چه وقت مصلحت جویی به حساب می آید.

به هر حال ما شاهد چالش های در پرداختن دعات به فعالیت های سیاسی هستیم طوری که بعضی اوقات سبب بروز مشکلاتی مانند از دست دادن اعتماد به نفس ویا گاهی هم شکستن و حدت و تفرقه در صف می شود.

چرا دعوتگر نیاز به آگاهی سیاسی دارد؟

این هر گز قابل پذیرش نیست که دعوتگر تنها به دعوت مردم به سوی فضیلت و اخلاق و تمسک به دین بپردازد و سپس خود را بصورت کامل از حوادث سیاسی کنار بکشد، طوریکه هرکز ابراز نظر نکند و نظر و موقف خود را واضح نسازد، که این نه منطق است و نه هم مورد قبول مردم. ولی این مشکل بر می گردد به اموری چند:

  1. اول اینکه پرداختن بعضی از دعوتگران به حوادث سیاسی بصورت بسیارسطحی بوده طوریکه در نظریات سیاسی خود به آراء فقهی جزئی و ضعیف استناد و تکیه می کنند که نمی تواند در مقابل مناقشات سیاسی جدی و نظرات فقهی قوی ایستادگی کند.
  2.  دوم این که بعضی از دعوتگران بصورت غیر متوازن به قضایای سیاسی می پردازند و در خط سیر تایید مطلق و یا رد مطلق گام بر می دارند که این واقعیت و مصداقیت قضایا را زیر سوال می برد.
  3.  حساسیت مردم در برابر مداخلات مستقیم دعوتگران در امور سیاسی بخصوص در فضای تهاجم پیوسته­ی رسانه ای که علیه جریان های اسلامی راه اندازی شده بعضی تصور خواهند کرد که این دعوتگر می خواهد برای رسیدن به مقام ومنسبی، از دین بهره برداری سیاسی کند، و یا اینکه فکر کنند این یک نفاق دینی در برابر نظام حاکم است.

با در نظر داشت دلایل فوق، دعوتگر باید از آگاهی های سیاسی معتبری بر خورداربوده، بر نظریات و مفاهیم عام سیاسی و چگونگی سیاست پردازی های سیاسیون آگاهی کامل داشته باشد. تا این که وقت ابراز نظر سیاسی و یا فراخواندن مردم به سوی انجام عملی، نظریات سیاسی اش از پشتوانه علمی قوی، متوازن و مطابق با شرایط زمان، در برابر داوری مردم برخوردار باشد.

طور مثال یک تعداد از دعوت گران در کشور های اسلامی مدت طولای می گذرد که به دموکراسی باورندارند و داخل شدن در انتخابات پارلمانی را حرام می دانند و بعد از اینکه فرصتی برای شان فراهم می شود و پیرامون دموکراسی و دساتیر شریعت اسلامی به پژوهش و مقایسه می پردازند آهسته آهسته قناعت نموده و قبولش می کنند و خود نیز به آن می پردازند.

تعداد دیگری از دعوت گران بطور مطلق آزادی ها را قبول ندارند و قناعت شان این است که باید تطبیق اسلام  در همه امور با زور و اجبار صورت بگیرد؛ اما  فعالیت های سیاسی برای شان اثبات کرده است که در این میان جریان های سیاسی دیگری وجود دارند که به همه نظریات قانع نمی شوند و نظریات خود را دارند که باید به آن احترام گذاشت؛ چرا که وطن از همه گان است، و اندیشه دیالوگ و گفتگو و قبول آراء دیگران هرچند از جریان های غیر اسلامی هم باشند ممکن است به نفع وطن و مطابق با اصول پسندیده باشد.

به هرحال ممکن است دعوتگر با نظریات و اندیشه های شخصی خود در برابر و یا در کنار یکی از اندیشه ها قرار گیرد (در کنار دموکراسی یا علیه دموکراسی، همنظر با تطبیق اسلام به زورویا مخالف این اندیشه )  به هرصورتش از سر قناعت سخن خواهد گفت؛ ولی اگر با پشتوانه آگاهی سیاسی قوی و بصیرت کامل سخن بگوید؛ در این صورت مانند دانشمندی می باشد که قبل از فتوای به اینکه مریض روزه بگیرد و یا افطار کند پیرامون نوع مرض، نظریات داکتران و متخصصان طب را جویا می شود.

نکاتی پیرامون پرداختن دعوتگران به سیاست:

سخن دعوتگران پیرامون امور سیاسی در مساجد به امر زننده ای تبدیل شده که گاهی سبب ناهنجاری ها شده و بعضی اوقات سبب بروز مشکل در داخل مساجد میگردد که این امر از جایگاه مسجد به حیث مکان وحدت آفرین می کاهد بنابراین نکاتی را پیشنهاد می کنم تا سخن دعوتگر از سیاست در مساجد با در نظرداشت ملاحظات ذیل ابراز گردد:

  1. واقع گرایی در پرداختن به امورکه این سبب توازن آراء و موضوعیت  آن می شود و اعتماد مردم را نسبت به نظریات دعوتگر تضمین می کند و شبهات مصلحت گراهی های سیاسی را از میان برداشته بلکه سبب تنویر اندیشه های سیاسی در پرتو تعلیمات دینی می گردد.
  2. سخن پیرامون اصول عمومی که مردم بدان نیاز دارند و با اتفاقات سیاسی متناسب است، مانند سخن از صبر و خوشتن داری و تعاون بخاطر صلاح مملکت بهبود امور و برانگیختن مردم به کار و تلاش و چنگ زدن به قواعد اخلاقی  هنگام رقابت های تنتخاباتی، و مقابله با تفرقه افگنی و فساد و ظلم در این برهه­ی حساس و مهم.
  3. سخن از اتفاقات سیاسی بصورت اصولی که بوی گرایش به هیچ جریانی از آن به مشام نرسدو ارتباط سخن به ارزش های اسلامی و سیره­ی نبوی مانند سخن گفتن از اهمیت قانون در ثبات مملکت و اهمیت تفاهم همکاری و مشارکت و چگونگی اتفاق جامعه بر امری از امور و همچین اهمیت اصول اخلاقی گفتگو و تبادل نظر جمعی و…
  4. روشن کردن مرز میان آراء و نظریات شخصی و فتوای فقهی که امری را حلال و یا حرام اعلامی می کند.
  5. آشکار کردن گرایش به حق در حالی که ظلم آشکار است و هیچ شکی در آن نیست مانند قضیه سوریه جنایت های دولت بشار.

با این همه نظرم این است که برای دعوتگر سزاور آن است که به حیث یک شهروند نظریات شخصی خود را بیرون از دایره مسجد در میز گرد ها و گفمان های عمومی ابراز کند.

آمادگی های سیاسی دعوتگر:

دعوتگر به شدت نیاز مند است تا وارد دنیای آگاهی های سیاسی شود و با گام های حساب شده ومرحله وار از طریق وسایل زیر دردنیای معرفت سیاسی گام نهد:

  1. اشتراک در کار گاه های آموزشی علوم سیاسی که مفاهیم عمومی و نظریات اساسی را برایش روشن می کند.
  2. مطالعه آزاد و ممکن است از کتاب (ماذا أقرأ جلد الحقیبه السیاسیه) چه بخوانم نوشته دکتور طارق سویدان استفاده کند.
  3. تعقیب تحلیل های سیاسی تحلیلگران بارز واقع گرا از طریق رسانه ها مانند : (محمد جمال عرفه د. معتز بالله عبد الفتاح- د. باکینام الشرقاوی – د. سیف عبد الفتاح.)

همانا امروزه با شرایط اسفباری که بر امت می گزرد، رسالت سنگین و خطری بر دوش دعوتگران سنگینی می کند، وعدم فراخوانی  به صورت درست و حساب شده دراین شرایط و اختیار کردن راهی که دعوتگر خود را بطور مطلق از قضایایی سیاسی دور بدارد و و با جامعه قطع را بطه کند به معنای متوجه کردن دعوت با مشکلات سیاسی است که ما آن را نمی خواهیم.

جان سخن این که جدا کردن سیاست از دعوت به هر حالی از احوال امری ناممکن بوده و به معنای جدا کردن تدریجی دین از سیاست است. این یکی از خواسته های جریان های سکولار در گذشته و حال بوده است که از دعوتگران می خواستند، رهبانیت اختیار کنند از این رو باید دعوتگر بصیرت و بینش سیاسی و درایت تحلیل اوضاع و صدور اندیشه های بکر را در روشنایی قواعد و معیار های علمی و فاکتور های زمان داشته باشد، و با استفاده از همه منابر موجود، نظریات خویش را با زبان روز به همگان عرضه بدارد تا در میدان ابراز اندیشه های سیاسی، دنباله رو دیگران نبوده واز جانب دیگر در میان تحلیل های سیاسی سایر جریان ها، سرگردان و سر بر زانو باقی نماند.

——————————————-

ترجمه : عبدالقدیر صالحی /هرات افغانستان

منبع:(http://www.ikhwanonline.com)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا