سياسي اجتماعي

پرونده ی حکومت دینی

پرونده های که باید بایگانی شوند.

پرونده ی حکومت دینی

دکتر
یوسف قرضاوی

در
برخی از کتابهایم از جمله کتاب الثقافه العربیه والاسلامیه بین الأصاله والمعاصره –یادآور
شده ام که پاره ای از موضوعات وجود دارند که پرونده ی آنها بایستی بسته شوند ،زیرا
بحث و برسی آنها خاتمه یافته و درست و نادرست آنها روشن گردیده و حق معلوم سده و
برای بینایان سپیده ی صبحدم دمیده است .از این به بعد هیچ لزومی ندارد که بیش از
این خود را به آنها مشغول نماییم و مدام بر گرد خویش بچرخیم .امروزه ما بیش از هر
زمانی دیگر نیازمند آن هستیم که وقت و تلاش و اندیشه ی خود را به قضایا و مسایلی
مشغول بداریم که به برسی و تحقیق عمیق هرچه بیشتر ما نیاز دارند .و برای تحققشان
به تعاون و همکاری یکدیگر احتیاج داریم .زیرا عمر ما کوتاه تر و گرانبهاتر از آن
است که آن را برای توضیح واضحات و ایجاد موجود و گسترش گسترش یافته به هدر بدهیم .

 

پرونده ی حکومت دینی :

 

یکی از آن موضوعاتی که لازم است پرونده ی آنها بسته و
به دست فراموشی سپرده شود و به امور دیگر بپردازیم قضیه ی متهم بودن حکومت اسلامی
به حکومت پدران روحانی یا تئوکراسی است .

این جدال در زمان استاد محمد عبده میان ایشان و فرج
انطوان صاحب امتیاز مجله الجامعه در ارتباط با موضوع اسلام و حکومت دینی آغاز
گردیده بود .

استاد و امام بزرگوار رحمه اله با بیان اصول ششگانه
اسلام در راستای رشد دانش و تمدن پدیده ی حاکمیت دینی یا تئوکراسی را در تنگنا
قرار داده و به هیچ وجه در پی اقامه و تقویت آن نبوده است .

اما همچنان انگار پدیده ی نوینی است و هر چند گاه یک
بار خود را می نمایاند .امام محمد عبده با قاطعیت می گوید :اسلام بنیان چنین
حکومتی را فرو ریخته و آثار آن را به گونه ای نابود گردانیده که در میان اکثریت
قاطع مردم اسم و رسمی را برای آن باقی نگذاشته است .و بجز خداوند و پیامبرش اسلام
هیچکس را بر عقاید و ایمان انسانها صاحب نفوذ و اختیار نمی داند .و به هیچ یک از
پیروانش اجازه نداده است که خود را صاحب اختیار آسمانها و زمین بدانند .بلکه ایمان
انسان موءمن را از هر گونه سلطه و قدرتی به جز قدرت خداوند آزاد می گرداند .و هیچ
مسلمانی در هیچ مقام و موقعیتی بر مسلمان دیگر –هر چند از هیچ مقام و موقعیتی
برخوردار نباشد –بجز اندرز و ارشاد حق دیگری ندارد .

 

و امام محمد عبده در مورد حاکم یا ولی امر می گوید
:(دین اسلام معرفت قرآن و آشنای با احکامش را خاص امام و ولی امر نمی داند و آنان
را از ویژگی و منزلت خاصی در این مورد برخوردار نمی شمارد .بلکه آنان و دیگرانی را
که در جستجوی معرفت و دانش اند در یک ردیف قرار می دهد تنها اندیشه ی پاکتر و حق
یابی افزونتر در احکام است که معیار برتری میان آنها است .

پیروی از پیشوا و امام تا زمانی جایز است که بر صراط
مستقیم قرآن و سنت قرار داشته باشد .و مسلمانان او را زیر نظارت خود داشته باشند و
چنانچه از راه و رسم دین منحرف گردد بر علیه او قیام کنند و هر گاه گمراهی را در
پیش گرفت اورا به راه راست باز گردانند .و در صورت لزوم او را بر کنار نمایند
.زیرا هیچ مخلوقی را در راستای نافرمانی خداوند نباید فرمانبرداری نمود . و هر گاه
عمداًاز روش قرآن و سنت بیرون رفت بر آنان واجب است که دیگری را بر جای او قرار
دهند .و این مردم هستند که هر گاه مصلحت دیدند خلعت امامت و خلافت را از تن او بیرون
می آورند و در واقع او از هر نظر رهبری است که با اراده و اختیار مردم برگزیده و
بر کنار می شود .

این را استاد محمد عبده و پس از ایشان علامه شیخ محمد
بخیت مطیعی مفتی مصر در کتابی که آن را در نقد کتاب الاسلام و اصول الحکم علی عبد
الرزاق نگارش نمود گفته اند .و همچنین علامه محمد طاهر بن عاشور رئیس العلمای تونس
و محمد الخضر حسین رئیس اسبق دانشگاه الازهر مصر در نقد کتاب مذکور همین نظر را
دارند .

و بسیاری از علما و دعوتگران و حقوقدانان که در مورد
نظام حکومت اسلامی مطلبی را نگارش نموده اند همان رأی امام محمد عبده را مورد
تأکید قرار داده اند .

اما همراه با این همه وضوح و روشنی استدلال و آراء
علمای اسلام در رابطه با این موضوع جریان غربگرای چپ و راست همچنان در هر فرصتی آن
را از نو مطرح می نمایند .

آخرین مطلبی را که در این مورد مطالعه نمودم مطلبی بود
که توسط استاد محمود امین عالم متفکر مارکسیست در روزنامه الاهرام زیر عنوان اسلام
سیاسی و مسئله ی قدرت چاپ و منتشر گردیده بود .ایشان در آن مقاله می گویند
Lجریانی وجود دارد که ما آن را جریان میانه رو
اسلامی می نامیم و همچنین جریان دیگری که آن جریان را معتصبین اسلامی و دیگری که
آن را جریان تروریسم اسلامی می نامیم .علی رغم این تنوع و تفاوت همه ی آنها در
ارتباط با موضوع حاکمیت و قدرت سیاسی با هم اتفاق نظر دارند .همه ی آنها برای
اقامه ی حکومت دینی تلاش می کنند .و به اجرای شریعت اسلامی یا مرجعیت آن اکتفا نمی
کنند بلکه با صراحت و آشکاری تمام برای اسلامی نمودن حکومت و همه ی عرصه های زندگی
اجتماعی –و حتی برای اسلامی نمودن علوم و معرفت و نتنها علوم اجتماعی بلکه دانشهای
حساس مانند علوم طبیعی و تجربی –از هیچ تلاشی دریغ نمی ورزند .)

ما و بسیاری از نویسندگان مسلمان بارها گفته و می
گوییم که :اسلام خواهان حکومت دینی یا حکومت طبقه ی پدران روحانی آنگونه که غرب آن
را می شنایند نیست .بلکه به حکومت اسلامی که حکومتی است مدنی و بر اساس انتخاب
مردم شکل می گیرد دعوت می کنند .حکومتی که در قانون گذاری و اندیشه و آرمانها و
سیاست های داخلی و خارجی اسلام را به عنوان مرجع خویش بر گزینند .

اما استاد محمود امین این را هم انکار می کند و دعوت و
فراخوانی و تلاش برای اسلامی  کردن حکومت و
جامعه را چیزی ناپسند می شمارد .و آن را به عنوان بدعت وپدیده ی نوینی که خود آن
را اسلام سیاسی می نامد نگاه می کند ما از ایشان این سوالرا می پرسیم که :در عرصه
ی زندگی چه نقشی را برای اسلام در نظر گرفته اند و تازمانی که حکومت و جامعه ی
اسلامی نباشد تطبیق و اجرای شریعت اسلامی چه معنای را می تواند داشته باشد ؟

استاد محمود امین و رفقایش در زمان اوج شکوفای
مارکسیسم برای مارکسیستی نمودن حکومت و جامعه از هیچ تلاشی کوتاهی نمی کردند .پس
به چه دلیل ایشان می خواهند که اسلام –در حالی که قدرت و حکومت و جامعه و فرهنگ
راهی دیگر را در پیش گرفته اند و گاهی به چپ و گاهی به طرف راست حرکت می نمایند
اما از راه اسلام روی گردان شده ا ند –همچنان به صورت تماشاچی باقی بمانند .؟!

 

چرا ایشان با ایلامی نمودن معرفت و اندیشه و اسلامی
نمودن علوم اجتماعی مخالفت می نمایند ؟و مسلمانان به غیر از اسلامی نمودن فرهنگ چه
هدف دیگری را دنبال می کنند ؟اسلامی نمودن فرهنگ بدین معنا است که از زیر سلطه ی
فرهنگ غربی رهای پیدا کنند تا فرهنگی اصیل 
که به راستی نمایانگر اندیشه و ارزشهای ملت باشد حاکمیت پیدا نماید .تردیدی
نیست که علوم اجتماعی از هر چیز دیگری ارتباطش با فرهنگ یک ملت و ویژگیهای تمدن آن
نزدیکتر است .

و این بدان معنا است که علوم اجتماعی را با نگاهی جدید
مورد ارزیابی قرار دهیم و همچون آدمهای کر و کور از غرب دنباله روی ننماییم و همه
ی آنچه را که دارند مردود و بی ارزش نشماریم بلکه با اندیشه ای مطمئن و فراخ بدون
خود باختگی از خلال نگرش ویژه و مسلمات دینی و فکری خاص غرب را مورد ارزیابی و
برسی قرار دهیم و نیک و بد آن را شناسای کنیم و بر اساس منطق علم و به دور از تعصب
بخاطر مسائل پیشین و تعبد پدیده های نوین جهاتا مثبت آن را مورد استفاده قرار داده
و جهات منفیش را کنار بگذاریم .

بر همین اساس مسلک های عربی و اسلامی نوینی در علوم در
حد مسلک های گوناگون غرب پا می گیرند و این کاری است که تنها با استفاده از عناوین
تحقق نمی یابند بلکه به تحقیق و تلاش جدی و مداوم نیازمند هستند .

اما راجع به موضوع اسلامی نمودن علوم طبیعی و تجربی
فکر نمی کنم مسلمان عاقلی به چنین چیزی دعوت کند .مگر همانی را که پیشتر به آن
اشاره کردیم که این علوم از نظر کلی به بنیانهای نظری و فلسفی نظام آفرینش ارتباط
داده شود .و اینکه آفریده های خداوند هستند و قوانینی حاکم بر آن قوانین و سنت های
بدون تغییر خداوند می باشند و همه ی آن چیزهای که در آن روی می دهد به صورت تصادفی
و اتفاقی نیست و حاصل پدیده های طبیعی تاریک نمی باشد .بلکه همه ی آنها بخسی از
آفریده های خداوندی هستند که هر چیز را به بهترین و دقیقترین و حساب شده ترین شیوه
ای آفریده است .همچنین ضرورت به کار گیری این دانشهای طبیعی و تجربی در جهت منافع
انسان و ارتباط دادن آنها به ایمان و اخلاق است .

اگر کسی که دانش طبیعی و تجربی را به کار می گیرد
مانند حضرت سلیمان –زمانی که تخت بلقیس را در یک چشم بر هم نهادن به وسیله ی کسی
که دانشی از کتاب داشت برایش بیاورند –بگوید
Lهذا من فضل ربی لیبلونی ء اشکرام اکفر )

چه زیانی را به آن دانشها می رساند .یا همچون
ذوالقرنین زمانی که کار سد سازی او به پایان رسید بگوید این از رحمت پروردگار من
است .چه مشکلی را می آفریند )

ظاهراً تصور نویسنده از اسلامی نمودن حکومت و اجتماع و
معرفت و فرهنگ و …با آنچه جریان اسلامی میانه رو  -که اصیل ترین و با سابقه ترین و گسترده ترین
جریان اسلامی است –به آن دعوت می نماید هیچگونه همخوانی و سازگاری ندارد .

یکسان نگری و در کنار هم قرار دان جریانهای که خود
آنها معتدل و معتصب و تروریست نامیده است بیانگر آن است که پدیده های مختلف و
متضاد را با یک چشم نگاه نموده است .

—————————————————-

منبع : فقه سیاسی

مولف : دکتر یوسف قرضاوی

مترجم : عبدالعزیز سلیمی

انتشارات : نشر احسان

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا