جوانانمطالب جدید

جوان مسلمان و پاسخ اسلامی به دنیای متجدّد

جوان مسلمان و پاسخ اسلامی به دنیای متجدّد

نویسنده :سید حسین نصر / مترجم: مرتضی اسعدی

بدیهی است جوان مسلمانی که با تمدن جدید مواجه می شود بسته به پیشینه، تحصیلات، تربیت خانوادگی،ساختار روانی و عاطفی، و تواناییهای فکری خود نسبت به آن واکنش نشان خواهد داد. در این آخرین فصل کتاب، قصد ما این نیست که خلاصه ای از انواع این واکنشهای متحمل به دست بدهیم، بلکه می خواهیم ببینیم واکنش یا پاسخ اسلامیِ جوان مسلمانی که می خواهد همچنان در درون مرزهای اسلامیت بماند، در قبال چالشهای مدرنیسم یا تجدد، که وصف مختصر آن طی سطور گذشته عرضه شد، چگونه خواهد بود.

این پاسخ به مقولات مختلفی تقسیم می شود و لذا ما آن را در چهار بخش بررسی می کنیم: در بخش نخست به جهات دینی و معنوی و فکری می پردازیم؛ در بخش دوم به جنبه های اجتماعی و اقتصادی سیاسی؛ و در بخش سوم به وجه هنری؛ و بالاخره در بخش چهارم به شیوۀ زندگی متلازم با دنیای متجدُد.

  1. روشن است که جان و جوهر پاسخ اسلامی به دنیای متجدد در جهات دینی و معنوی و فکری زندگی بشر نهفته است. همین جهات و جنبه هاست که کردار بشر و نحوۀ تلقی او را از جهان پیرامون رقم می زند. ابتدا در مورد خود دین،باید گفت که مهمترین پاسخ جوان مسلمان و مهمترین گامی که باید او پیش از هر چیز بردارد این است که قوت ایمان خود را حفظ کند و اعتمادش را به صدق و اعتبار وحی اسلامی از دست ندهد. دنیای متجدُد به تدریج تباه شده است و در صدد است همۀ آنچه را که مقدس و طبعا” دینی است از بین ببرد، و به خصوص با اسلام به عنوان دینی که از نگرش قدسی نسبت به زندگی و قانون الهیِ در بر گیرندۀ همۀ افعال و اعمال بشر عدول نکرده است، مخالفت دارد. اکثر مستشرقان غربی حدود دو قرن به اسلام می تاخته اند و سعی داشته اند به مسلمین یاد بدهند که دین خودشان را چگونه بفهمند، و بهانه شان هم این بوده که چون تمدن ایشان اسباب و ابزار بهتری می سازد پس سخن قرآن و نیز آنچه را که قرآن از آن سخن نگفته است، اعم از این که این سخنان کلام خدا باشد یا، آنچنان که بسیاری از اسلام شناسان غربی مدعی اند، جمع و تلفیقی از گفته های انبیا سلف، بهتر از خود مسلمین می فهمد.

مسلمین ابتدا باید به معارضۀ تجدّد با نَفس دین پاسخ بدهند و آن گاه به معارضه ای که دنیای متجدد علی الخصوص با وحی اسلامی دارد بپردازند. و روشن است که این وظیفه ای نیست که بر عهدۀ جوان مسلمان باشد که شاید خود نیز هنوز سنت متعلق به خویش را به درستی نشناخته است، بلکه این مسئولیت بر دوش علمای بزرگ جهان اسلام است که در ساحت فکری از دین و جنبه های معنوی آن دفاع کنند تا مسلمین جوانتر نیز از آن منتفع شوند و چیزی بیاموزند. خوشبختانه در چند دهۀ اخیر این چنین دفاعهایی صورت گرفته و آنچه جوانان مسلمان اینک باید انجام دهند این است که با این نوشته ها، و از رهگذر آنها با جان کلام دین خودشان آشنا شوند. جوانان مسلمان به مدد این نوشته ها خواهند توانست از پس پاسخگویی به انتقاداتی که غالبا” از اسلام می شده است، از انکار وثاقت وحیانی قرآن مجید یا حمله به جهات متعددی از زندگی حضرت رسول (ص) و بسیاری از جوانب اخلاقیات اسلامی گرفته تا نظریات غیر بیطرفانه ای که در باب دوره های متاخرتر تاریخ اسلام اظهار شده، برآیند.

به هر یک از انتقاداتی که از دین اسلام می شده است باید یک پاسخ خاص و در خور اسلامی داد،و، همچنان که پیشتر نیز گفته شد، این پاسخها رابایستی از تعالیم وثیق اسلامی برگرفت. برای انجام این امر بسیار مهم، ضروری است که اسلام به زبان امروزینی معرفی و عرضه شود که برای کسانی که سالیان طولانی را صرف تحصیل علوم سنتی اسلامی نکرده اند، ولو آنکه زبان مادریشان عربی،فارسی، ترکی یا سایر زبانهای اسلامی بوده است،نیز قابل فهم باشد. لازم است کار معرفی اسلام به زبانی امروزین، که خوشبختانه آن هم تا کنون کمابیش انجام پذیرفته است و ما نیز در بخش نخست این کتاب در حد مجال موجود بدان پرداختیم، پی گرفته شود، ولی فعلا” جوانان مسلمان بایستی لبّ لباب دین خودشان را دریابند و بفهمند چه نیرویی به اسلام این توانایی را داده است که حتی پس از حدود هزار و چهارصد سال بتواند همچنان راهی را برای زیستن و رستگار شدن فراروی آدمیان گشوده بدارد. جوانان مسلمان نباید فقط به دانستن انتقاداتی که از بسیاری جوانب، به خصوص از غرب، طی چند قرن گشته از اسلام می شده است، اکتفا کنند، بلکه لازم است ابعاد درونی دینشان را که ژرفترین پاسخهای فلسفی و وجودی را برای مسائل و مشکلات مبتلا به امت عرضه کرده است، نیز بشناسند.

پاسخهایی که به چالشهای دنیای متجدّد با اسلام داده می شود در عین حال بایستی بر عاملترین و فراگیرترین تعالیم اسلامی مبتنی باشد و در آنها از درج گرایشهای محدود فرقه ای و مخالفت آمیزی که مربوط به داخلۀ خود جهان اسلام است اجتناب گردد، و منازعات و مباحثات فرقه ای و کلامی یا فقهی به خود فقها یا متکلمان و علمای دینی وا گذاشته  شود که آموختگیهای لازم برای انجام چنین مباحثاتی را دارند. البته اینک زمان آن رسیده است که حتی ایشان بتوانند بر محور شهادتین و تعالیم کلی و فراگیری که از قرآن و حدیث نبوی مایه می گیرد، نگرش بازتری نسبت به دیانت عام و اصیل اسلامی نیابند و از منازعات فرقه ای در درون اسلام بپرهیزند.

ولی وضع و نظر کبار علمای دینی در جهان اسلام هر چه باشد، مهمترین چیز برای جوان مسلمان آن است که به پیام عام و جهانی اسلام در تعالیم مربوط به خداوند، بشر، جهان طبیعت، فرجام کار انسان و وحی متمسک باشد و از شریعت و تعالیم معنوی و اخلاقی این دین متابعت کند. بنابرین، لازم است که از یک سو جنگ و جدالهای فرقه ای کنار گذاشته شود و از سوی دیگر حقیقت اسلام به زبان امروزینی عرضه شود تا جوان مسلمان علاوه بر آن که از انتقادات وارده بر اسلام مطلع می شود،به علم و اطلاع بسنده ای دست بیابد که خود نتواند به این انتقادات پاسخ بگوید. امید ما این است که کتاب حاضر بتواند به انجام این امر خطیر کمک کند.

مسئولیت مهم دیگری که بر دوش متفکران اسلامی است این است که مسیحیت و یهودیت و سایر ادیان را از منظر اسلامی مطالعه کنند. در دو قرن گذشته جهان اسلام شاهد ظهور لشکر کاملی از علما و محققان غربی بوده که برخی از ایشان علمایی برجسته و فارغ از تعصب و پیشداوری و حتی گاهی علاقه مند به آرمان اسلام، ولی بسیاری دیگرشان غرض مند و غالبا” به شدت مخالف اسلام بوده اند و به مطالعۀ این دین برآمده و دقیقا” به سبب نقطه نظرها و نقطۀ عزیمتهای نادرستی که داشته اند چهرۀ اسلام را به نحوی مسخ شده باز نموده اند. ولی متفکران و علمای مسلمان بر خلاف پیشینیان ما که هزار سال پیش از این ادیان دیگر را به دقت می کاویدند، هنوز ادیان دیگر را به نحو جدی و با زبانی امروزین، از نظرگاه اسلامی چندان مورد مطالعه قرار نداده اند. هر جا که چنین مطالعاتی، ولو هنوز اندک و محدود، شروع شده، ثمرات مطلوبی به بار آورده است. لازم است جوانان مسلمان با این مطالعات آشنا شوند و خود آن را ادامه دهند و ،نه صرفا” بر اساس مخالفتهای برخی افراد کوتاه اندیش بلکه بر پایۀ وسعت فهم قرآن از دین، چشم اندازی کای از مسیحیت و یهودیت و ادیان دیگر بیابند. حتی مروری سریع بر قرآن مجید به روشنی معلوم می کند که قرآن مکررا” بر فراگیرندگی دین و این که دین برای همۀ بشریت فرستاده شده است، تصریح و تاکید دارد.

جوانان ضمنا” بایستی از رفتار بزرگوارانۀ مسلمین در بخش اعظم تاریخشان با اقلیتهای دینی ای که در میان ایشان می زیسته اند، آگاه شوند. به علاوه، مسلمین و به ویژه جوانانی که به غرب می روند، باید در مطالعۀ ادیان دیگر متوجه تمایز میان نیروهای مدرنیسم یا تجدد که با همۀ ادیان، از جمله با ته مانده های مسیحیت و یهودیت سنتی در غرب مخالف است، و آن ادیانی که اگر به درستی فهمیده شوند، متحد اسلام در مقابل دهری مشربی و گرایشهای غیر دینی ای خواهد بود که در پی منهدم کردن و یا دست کم خصوصی کردن ادیان و اخراج آنها از ساحت اجتماع است،باشند.

این نیز فوق العاده مهم است که مسلمین جوان مطالب هر چه بیشتری دربارۀ سنت فکری خودشان که همۀ رشته های مختلف علوم اسلامی را از فقه و اصول فقه تا کلام و فلسفه و علوم معنوی تصوف و طبعا” اصول اساسی تفسیر قرآن و حدیث را در برمی گیرد، بیاموزند. بدیهی است که یک جوان مسلمان نمی تواند در همۀ این موضوعات تبحر پبدا کند، اما می تواند اطلاعاتی مقدماتی و اجمالی از این سنت فکری بیابد تا در مقابل فشار اصلی معارضه جویی غرب که عمدتا” در ساحت معرفت اِعمال می شود و لذا، اگر نه به معنای درست کلمه دست کم به معنای استدلالی، فکری است و با ثمرات تلاش ذهن سر و کار دارد، احساس کهتری نکند. در این زمینه نیز امیدواریم این کتاب بتواند به کسب چنان اطلاعاتی از این سنّت فکری کمک کند.

جوان مسلمان باید آن اندازه با سنت فکری خودش انس و آشنایی داشته باشد که بتواند پاسخ چالشهای مدرن و «پست مدرن» نظیر هیچ انگاری، لاادری مشربی و اگزیستانسیالیسم ملحدانه، مارکسیسم ماتریالیستی، و تنزل دادن همۀ عالم معنا و واقعیت معنوی به کارکرد ذهن یا روان آنچنان که در بسیاری از مکاتب روانشناسی مشهود است، و به خصوص چالشهای علم جدید و النهایه بحران محیط زیست را که کل موجودیت بشر را تهدید می کند، در آن بیابد. علاوه بر این، لازم است که پاسخ اسلامی به چنان چالشهایی به نحوی فعلیت بیابد که جوان مسلمان بتواند دانسته های خویش را بر وضعیتهای ملموس زندگی خصوصی و اجتماعی که غالبا” به طور پیش بینی نشده مطرح می شود، اعمال کند. امروزه اکثر جوانان مسلمانی که به غرب می روند، ولو آن که از خانواده های بسیار مومن و متدین باشند، و شعایر و مناسک دین خود و نیز آیاتی از قرآن را بدانند و پاکیزه سرشت هم باشند، هنوز آن اندازه در زمینۀ سنت فکری خودشان آموختگی نیافته اند که بتوانند برای تصمیم گیری دربارۀ اوضاع جدیدی که در هر گوشه ای از دنیای متجدّد با آن مواجه می شوند، از آن استمداد کنند. این مطلب نه تنها دربارۀ جوانان مسلمانی که در غرب زندگی می کنند،بلکه حتی دربارۀ مسلمین جوانی که در حلقه ها و محافل متجدّد جهان اسلام زندگی می کنند نیز صادق است.

بنابرین می توان گفت که تنها راه تدارک یک پاسخ اسلامی به دنیای متجدّد برای جوان مسلمان این است که اولا” بتواند با تکیه بر معتبرترین و مرکزی ترین تعالیم این دین و اجتناب از پرتگاههای مخالفتهای فرقه ای که در اوضاع و احوال دیگر کاملا” قابل فهم است ولی امروزه تنها باعث تقلیل نیروهای معنوی و فکری امت اسلامی، به ویژه در مقابله با دنیای متجدّد می شود، از اسلام در مقابل تفاسیر و تعابیر تحریف شده ای که از بیرون از آن می شود دفاع کند. جوان مسلمان باید در گام بعدی بتواند با تمسک به گنجینۀ سنت فکری اسلامی به چالشهای نظریه ها و رویه های گوناگون فلسفی و علمی نشئت یافته از دنیای متجدّد پاسخ بدهد. و دست آخر حتما” باید بتواند مدرنیسم یا تجدد را از بقیه السیف سنتهای دینی معتبر غرب که«کلمه سوا» و مشترکات بسیار بیشتری از گرایشهای غیر دینی با اسلام دارند متمایز کند و بداند که گرایشهای دنیا گرایانۀ غیردینی اگر چه در غرب بالیده است، ابدا”با نگرشهای دینی و مقدس سایر ادیان توحیدی که بواقع برادران اسلام در خانوادۀ ادیان ابراهیمی هستند، ربط ریشه ای ندارد.

———————————-

منبع: جوان مسلمان و دنیای متجدد / نویسنده :سید حسین نصر / مترجم: مرتضی اسعدی/ نشر: طرح نو

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا