اندیشه

صنعت فتوا چیست؟

فتواصنعت فتوا چیست؟

نویسنده: علامه شیخ عبدالله بن بیه / مترجم: عبدالظاهر سلطانی

چرا صنعت؟

فتوا یک صنعت است، زیرا صنعت عبارتست از ترکیب و کاری که به درایت و ساختن نیازمند است. به کارهای ساده و ترکیبات پیش پا افتاده صنعت نمی گویند. صنعت فتوا از قضایای پیچیده و ترکیباتی است که به زمینه سازی های کوچک و بزرگ نیاز دارد تا به پاسخ و نتیجه برسد.[۱]بناراین فتوا یک فراورده ی صنعتی است که از چند عنصر سامان یافته است، همانند دلیل، واقعیت، و ایجاد هماهنگی بین دلیل با لطف های گوناگونش که دور محور متن می چرخد و بین واقعیت با آن پیچیدگی هایش. [واژه ی (صنعت)در گفتار علمای پیشین نیز فراوان به کار رفته است از جمله:]علامه سبکی در (البهاج) می گوید: به تعبیر دیگری گاه به صنعت، علم گفته می شود، همانند علم نحو، یعنی صنعت نحو، که ظن و یقین در آن می گنجد. به هر چه که با اندیشیدن و خردورزی سر و کار داشته باشد تا به هدف و مطلوبی برسد هم علم گویند و هم صنعت، بنابراین هر چند ظن زیرا این تعریف وارد نمی شود اما همه ی علما آن را وارد کرده اند، که گویا چنین تعریفی را نپذیرفته اند یا پذیرفته اند ولی در عین حال ظن را هم در اصل نوعی علم دانسته اند. دانشمندان نحو به معرفت نیز علم می گویند.

ابن رشد- نوه- در آغاز کتاب(الضروری فی علم الاصول) هنگام سخن از صنعت فقه و اصول فقه می گوید: و یا معرفتی که قوانین و احوالی را پدید می آورد تا به وسیله ی آن ها ذهن را به سوی راه درست رهنمون گردد، همانند شناخت دلایل و انواع آن، و نیز این که کدام حالت دلیل است یا نیست، در کدام جا شاهد به غایب قابل نقل است یا خیر، بدین سبب است که می توان فقه و اصول را ملاک آزمایش و قانون گذاشت، زیرا نسبت آنها با ذهن همانند نسبت پرگار و خطکش است با حس، در آنچه احتمال خطا و اشتباه در آن وجود دارد.

وی وی افزاید : هراندازه شاخه های یک رشته ی علمی بیش تر باشد و دست اندرکاران و ناظران آن با امور جدیدتری سروکار داشته و ناچار به رویارویی با موارد بی سابقه باشند، بیش تر نیازمند است تا قوانینی گسترده و فراگیر وضع گردد.

او می گوید:صنعت فقه در این زمان و درگذشته از زمان رحلت رسول الله(ص) و پراکندگی صحابه در مناطق و اختلافشان در روایت از پیامبر(ص) چنین بوده و هست. بنابراین صحابه- رضی الله عنهم- به این صنعت نیازی نداشتند، همان گونه که اعراب نخستین در گفتار و اشعارشان به دستور زبان و قوانین نحوی فراگیر نیازمند نبودند.

هدفم از این گفته آن نیست که صحابه با صنعت فقه و اصول سروکار نداشته یا کارشناس فقهی نبودند، چون در فتواها و دیدگاه هایشان به روشنی هویدا می گردد که قواعد فقهی را به کار می برده اند و حتی بسیاری از مفاهیم کلی در صنعت فقه به روش استقرا از فتواها و آرای آنان در تک تک مسائل برداشت و استنباط شده است، بلکه هدف آن است که فقه در آن روزگار روشمند و مکتوب نبوده است.

شاطبی در (الاعتصام) می گوید:پیشی گرفتن یک پدیده بر دیگران همانند آنچه پیش تر از غلبه و گسترش نادانی و کاهش دانش گفتیم به نوع رتبه بندی پدیده ها بر می گردد، زیرا یک چیز جدید همیشه یا در غالب اوقات نا آزموده و بی تجربه است و هنوز اراده ی پولادین عالمان و هنروران در ساماندهی آن صنعت پا نگذاشته است، در اشعار و امثال آمده:

(بچه ی شتری که هنوز زیر یوغ نرفته است نمی تواند در برابر یورش بزهای تنومند وحشی مقاومت کند.)

ابوالاصبغ عیسی بن سهل می گوید: در موارد بسیاری از استادم ابوعبدالله بن عتاب شنیدم که می گفت: فتوا یک صنعت است. ابوصالح ایوب بن سلیمان بن صالح- رحمه الله- گفته است: فتوا یک هنر و مبارزه است و حضور مشاور در مجالسه حاکمان منفعت و تجربه است. من دشواری فتوا را تجربه کرده ام؛ در نخستین باری که سلمان بن اسود با من مشورت کرد نمی دانستم چه بگویم، در حالی که به طور کامل و عمیق کتاب های (المدونه) و (المستخرجه) را حفظ داشتم… تجربه در هر رشته ای یک اصل اساسی، ومفهومی است که به آن نیازمندیم.

ابن خلدون صنعت را ملک های راسخ در نفس دانسته است. ابن العربی در (المحصول) و غزالی در (المستصفی) و دیگر بزرگان از صنعت فتوا سخن گفته اند. رازی در (التفسیر الکبیر) گفته است: هنگامی به کار،صنعت می گویند که پایدار، ژرف و شدنی باشد.

 

_______________________
منبع: صنعت فتوا و احکام اقلیت ها / مؤلف: علامه شیخ عبدالله بن بیه / مترجم: عبدالظاهر سلطانی / انتشارات:نشر احسان-۱۳۹۰

 


[۱]ابوزید بلخی در کتاب (السیاسه)می گوید: سیاست یک صنعت است که از والاترین و پرخطرترین ومهم ترین صنعت ها نیز به شمار می آید، چون با آن کشورها آباد می شوند و بندگان مورد حمایت قرار می گیرند. هر صنعت گر برای ابزار صنعت و ساخته اش به پنج چیز نیازمند است که در واقع از علل آن به شمار می آیند:۱-ماده ی اولیه و ابزار ساختن . ۲-ساختار و تصوری که در ذهن داسته و به سوی آن حرکت می کند.۳-عملی که با آن تصور و شکل ذهنی را به چیزی تبدیل کند. ۴- هدفی که در ذهن داشته و برایش کار کند.۵- ابزاری که با آن ماده را به حرکت درآورد. اگر صنعت سیاست را با این روش پیاده کنیم چنین می شود: ماده ی اولیه اش امور ملت و زیردستان است که پادشاه مسئولیت آن را برعهده دارد.ساختار و تصور ذهنی همان منافع و مصالحی است که باید برای رسیدن به آن ها کار کرد، همانند بهداشت، دور شدن بیماری ها و…، عمل همان توجه و کردار پادشاه برای بهبودی اوضاع مردم است، هدف هم بقای مصلحت و هم تداوم آن است و سرانجام ترغیب و ترهیب همان ابزار محرک ماده ی صنعت سیاست می باشد. کردار سیاستمدار که همانند درمان کردن پزشک است در کل دو گونه است: یک- تعهد، دو- اصلاح طلبی. تعهد یعنی پاسداری از امور مردم و ساماندهی اوضاع شان تا با آرامش و نظم و به نیکو و پسندیده ادامه یابد و زوال نیابد. واصلاح طلبی یعنی حذف فساد و اختلال و روی آوردن به ساماندهی و بهبودی. همانند پزشکی که در سیاست بدن ها از سلامتی پاسداری و آسیب ها و بیماری ها را دفع می کند. پس همان گونه که تمام امور پزشکی در تعهد و اصلاح طلبی خلاصه می شود سیاست نیز در این دو جمع می شود(توحیدی، البصائر۵/۱۴۶)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا