تربیت، اخلاق و تزکیهدعوت و داعیمطالب جدید

تعریف و اهداف تربیت اسلامی

تعریف و اهداف تربیت اسلامی

نویسنده: محمد منیر سعدالدین / مترجم: مرتضی اکبرزاده

 شاید بهترین چیزی که آغازگر سفرمان در تربیت اسلامی است، این آیات قرآن باشد: «‏اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ‏*‏خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ‏*‏اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ‏*‏الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ‏*‏عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ‏» علق/۵-۱

مهم‌ترین وجه تمایز تربیت اسلامی از دیگر مکاتب تربیتی همین آیات شریف هستند. به کار بردن کلمۀ «ربک» دلالت تربیتی قاطعی دارد، و «به همین سبب هم نگفت: «خالقک» یا «الهک» یا «فاطرک» تا افادۀ معنای تربیت و رعایت را بکند. این تربیت منحصر به تکوین انسان نیست بلکه فراگیر است تا شامل کَون و مکانی نیز بشود که در آن زندگی می‌کند و موجوداتی که با او همزیستی دارند. همچنین به اجرای نظم و تربیت آن‌ها بپردازد تا در محقق کردن هدف‌هایی که تربیت انسان بر آن استوار است، سهیم باشد. جهت‌گیری‌های اسلامی در این زمینه، انسان را پیوسته با این حقیقت روبه‌رو می‌کند.»

خداوند «اکرم» بلندمرتبه همان کسی است که این تربیت را برنامه‌ریزی کرد و همکاری و تلاش‌های نسل‌های تربیت‌پذیر را در نظر گرفت و اسباب تعاون، همکاری و تبادل شناخت‌های علمی از نسل‌های تاریخی با جوامع گوناگون را میسر گرداند و به همین سبب انسان را به کشف کتابت با قلم هدایت کرد «و علم بالقلم» که تدوین علوم و ورود انسان به عصر تمدن از ثمرات آن بود. آری، سهیم کردن او در این تدوین و حفظ و تولید علمی را یکی از کارهای مفیدی قرار داد که ثواب ابدی دارد؛ به گونه‌ای که اگر آدمی بمیرد، عملکردش جز در سه چیز قطع می‌شود که یکی از آنها، علم سودمند است.

شاید شروع نزول قرآن کریم با این آیات تربیتی همراه با دلالت، اشاره به این نکتۀ راهبردی باشد که تربیت انسان در اسلام، از همان هنگام که نطفه‌ای در رحم مادر بود، تربیتی مبتنی بر شیوۀ فکری و از طریق اطلاع، قرائت، تعلم و بینش علمی دربارۀ آفرینش انسان بوده است.

از این جا درمی‌یابیم که تربیت اسلامی، تربیتی ربانی است.

این که خداوند بلندمرتبه «رب العالمین» و «رب الناس» است، از نظر هدف‌ها، طبیعت، محتوا، ویژگی‌ها و اثر علمی، تربیت اسلامی را از سایر مکتب‌های تربیتی متمایز می‌سازد. ربانی بودن این تربیت آن را در همان مسیری قرار می‌دهد که دین اسلام به معنای وسیع آن را ترسیم می‌کند، مانند روش دین در زندگی دنیا و آخرت و سایر مسائل زندگی که تمام نیازهای فردی، اجتماعی و انسانی را در بر می‌گیرد. هدف دین اسلام خوشبخت کردن دنیوی و اخروی فرد از طریق ترس و تقوای الهی و حسن عبادت اوست.

تعریف تربیت اسلامی

بررسی علمی هر موضوعی توجه به قلمرو نام‌گذاری و الفاظ و مفاهیم را ایجاب می‌کند. مشکل همیشگی تعاریف این گونه بروز می‌کند که بخواهند با اصرار خود را تحمیل کنند. از جمله شروط گفت‌وگو این است که تعریف دو طرف از مسائل و مفاهیم، جامع و مانع، یعنی معین، واضح و فراگیر باشد؛ چنان‌که یکی از معیارهای هرگونه بررسی علمی، میزان التزامش به تعاریف است.

در تعریف تربیت اسلامی به همان تربیتی برمی‌خوریم که قرآن و سنت نبوی از لحاظ منش، روح، هدف‌ها، اسلوب و الگو بودن تجسم می‌کند، به طوری‌که این نوع تربیت در زمان نبوت، صحابه و تابعین هم رایج بود. بعد از آن فرهنگ‌ها و مشارب متنوعی پدید آمد و درهای فکر و اسلوب گشوده شد و چه بسا روش‌ها و مذاهبی وارد اسلام شد که در حقیقت این روش‌ها به مسلمانان منسوب می‌شود نه به اسلام؛ البته باید اذعان داشت که نعمت اسلام و شعلۀ ایمان هنوز خاموش نشده است.

تلاش‌های زیادی برای تعریف تربیت اسلامی انجام شده است؛ از قبیل این‌که گفته شده تربیت اسلامی عبارت است از:

مجموعه‌ای از مفاهیم مرتبط با هم که در یک چارچوب فکری به مبادی و ارزش‌هایی تکیه می‌کند که اسلام آورده است؛ و پاره‌ای از کارها و روش‌های عملی را ترسیم می‌کند که اجرای آن باعث می‌شود انسان در مسیری همگام با عقیدۀ اسلامی گام بردارد.

تربیت اسلامی تربیتی است که «راه را برای فرد مسلمان در دو مرحله هموار می‌سازد: اول، مرحلۀ بیان، مناقشه و قانع‌سازی، و دوم، مرحلۀ تعریف ماهیتِ رفتارِ نمونه‌ای که اسلام بدان امر کرده و سپس برای ایجاد بالاترین حد انسجام  میان زندگی فرد مسلمان و این رفتارِ نمونۀ مطلوب تلاش کرده است.»

فهم اسلامی تربیت عبارت است از:

آماده‌سازی روحی ـ روانی فرد به گونه‌ای موجه که شایستۀ دریافت آموزش و فرهنگ شود تا بتواند آن چیزی را دربرگیرد که اساسی و سازنده است و در راه ادای رسالتش در زندگی فردی و جمعی کارآمد است. این رسالت از حیث ساختمان، کار و تلاش به سوی افق‌های پیشرفت در حرکت است؛ بدون این‌که برخلاف ارزش‌های اخلاقی یا مسئولیت فردی او باشد، و نه فقط شامل هدف‌های دنیوی و اخروی است بلکه همگام و یاور نیز هست.

تربیت اسلامی همان تربیتی است که «تأدیب نفس، تصفیۀ روح، تهذیب عقل و تقویت جسم را در برمی‌گیرد؛ لذا بودن این‌که این موارد فدای یکدیگر شوند، تربیتی دینی، اخلاقی ،علمی و جسمی است.»

ما نیز به نوبۀ خود در تعریف تربیت اسلامی می‌گوییم: تربیت اسلامی مجموعه‌ای از مفاهیم مرتبط با هم در چارچوب فکری واحد است که در مبادی و ارزش‌ها به قرآن کریم و سنت شریف نبوی تکیه دارد و به این ترتیب، انسان از لحاظ روحی، جسمی، عقلی و جانی به طور کامل و متوازن تربیت می‌شود، به گونه‌ای که گفتار و رفتارش با هم انسجام می‌یابد.

 

هدف‌های تربیت اسلامی

هدف تربیتی به فعالیت معلم و شاگرد نظر دارد و به موفقیت، که معیار درستیِ کار است، کمک می‌کند. ارزش هدف تربیتی در این است که «کار را معنادار کند و به آن جهت دهد و وسایل و روش‌های آن را معین کند؛ زیرا کسی که هدفی ندارد، لذت کار و طعم تلاش را نمی‌چشد. چنین کسی رو به تباهی می‌رود و هدف را گم می‌کند و نمی‌تواند تصمیم بگیرد که کدام راه و کدام وسیله بر بقیه برتری دارد.»

در واقع، تعیین و توضیح هدف، محرک رفتار و کمک برای رسیدن به آن است… و در تربیت ـ یعنی همان عملیات سنگین مؤثر در زندگی افراد، نسل‌ها و ملت‌ها ـ به ناچار باید تعیین هدف‌ها صورت گیرد.»

تربیت اسلامی هدفمند است و همین هدفمندی والاترین ارزش است. نه فقط هبچ هدفی را تاب پیشی گرفتن بر آن نیست، بلکه سایر اهداف عمومی و خاص، زیرمجموعۀ آن هستند. ویژگی‌های هدف تربیتی عبارتند از:

  • شامل تمام مردم می‌شود.
  • تمام جوانب زندگی را دربرمی‌گیرد.
  • به توازن، توافق و فقدان تعارض می‌انجامد.
  • متناسب و همگام با شرایط، احوال، عصرها و مکان‌های مختلف است.
  • شایستۀ بقا، جاودانگی، استمرار و رسوخ است.
  • مناسب با وجود انسانی و موافق با فطرت اوست، از آن جهت که فرد و عضوی از جامعه است.
  • از حقایق دیگر رویگردان نیست و با حقیقت تعارضی ندارد.
  • بارور است؛ به گونه‌ای که ثمرات طیبه‌ای به بار می‌آورد، با مصالح مختلف اصطکاک ندارد، تمام نیازها را برطرف می‌کند و با تمام حالاتی که برای ما پیش می‌آید روبه‌رو می‌شود.
  • زودفهم و آسان فهم است؛ به طوری که هر معلم و شاگردی آن را می‌فهمد و قبول می‌کند.
  • واقعی و کاربردی است و در رفتار معلم و شاگرد تأثیر دارد؛ زیرا هر دو در پی اجرای عملیات تربیتی گام بر‌می‌دارند.

هدف کلی یا نهایی تربیت و تعلیم اسلامی عبارت است از این که:

انسان ـ تمام انسان‌ها ـ به بندگی کردن خدا و پرستش او رو بیاورند. هدف کلی تربیت و تعلیم اسلامی همین است اما ممکن است چند هدف جزئی هم از آن برآید. نظر به این‌که اسلام، پیام الهی به همۀ انسان‌هاست، طبیعی می‌نماید که هدف کلی تعلیم در اسلام به تمام انسان‌ها و به دنبال آن آماده‌سازی انسان عابد (بندگی و پرستش کردن او را نظر داشته باشد… عبادت همۀ کارهای انسان از قبیل عمل، فکر و احساس را در برمی‌گیرد. در چهارچوب این بینش فراگیر از عبادت، هدف تعلیم در اسلام آماده‌سازی انسان عابدی است که تمام صفات الهی‌ای که خداوند پاک و منزه بر «عبادالرحمن» اطلاق کرده است بر او منطبق باشد… بنابراین تمام معلومات، مهارت و دیدگاه‌هایی که به عمل کمک می‌کند و هر آنچه از رفتار مستلزم آن است، تعلیم را به سوی هدف و تجهیز و آماده‌سازی انسان پیش می‌برد و هر عمل و کاری که مسلمان به نیت رضای خدا و استجاب اوامر او و یا دوری از نواهی او انجام می‌دهد، جزئی از عبادت اوست، بر انسان واجب می‌گرداند که یاد بگیرد آن را چگونه به بهترین وجه انجام دهد.»

در این جا ما برآنیم توضیح دهیم که هدف تربیتی اسلام هدفی متمایز از هدف‌های دیگر مکتب‌های تربیتی است؛ لذا شکی نیست که برتری هدف تربیتی در اسلام به آن است که این تربیت از سوی خالق متصف به کمالات صادر شده است.

هدف نهایی در تربیت اسلامی ثابت است و با تغییر زمان و مکان استوار می‌ماند. این همان وجه اختلاف تربیت اسلامی با تربیت پیشرفته‌ای است که جان دیویی، دانشمند آمریکایی، مدعی آن است. تربیت مورد نظر او «پذیرش هدف تربیتیِ ثابت را بیماری خطرناکی می‌داند که باید از آن دوری کرد. دیویی با توضیح نظریۀ خود در این خصوص می‌گوید: اندیشه‌ای که معتقد باشد رشد و پیشرفت به سوی هدف نهایی تغییر و تبدل نمی‌پذیرد، اوج بیماری عقل بشر در انتقال از دیدگاهی ثابت به دیدگاهی بزرگ و پویا به زندگی است.

جان دیویی بر مربیانی خرده می‌گیرد که معتقدند عملیات تربیتی دارای هدف نهایی است؛ چرا که تربیت به گمان او عملیات رشد است و هیچ چیز تجدید رشد نمی‌کند مگر رشد بیشتر. اگر برای رشد حد ثابتی فرض شود، تربیت به جمود می‌انجامد و این، برخلاف ابداع است. چنین نگاهی به هدف تربیتی از جهت‌دهی عملیات تربیتی عاجز می‌ماند؛ چرا که رشد گاهی در مسیرهای غیردلخواه قرار می‌گیرد؛ مثلاً قدرت اختلاس به مرور زمان برای دزد خوشایند می‌شود، حال آن‌که این قدرت با قدرت دانشجو در به کارگیری ارقام در زندگی عمومی فرق دارد. انسان، در حالی که توانایی محدودی دارد، نمی‌تواند علیه کیفیت رشد حکم صادر کند مگر این‌که مجهز به معیارهایی خارج از آن قدرت باشد. لذا رشد به طور ذاتی دارای ارزش نیست و ارزشش فقط بعد از تعیین جهتی که در آن حرکت می‌کند شناخته می‌شود.»

——————————-

منبع: پژوهشی در تاریخ و روش‌های آموزش و پرورش در جهان اسلام / نویسنده: محمد منیر سعدالدین / مترجم: مرتضی اکبرزاده

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا