دعوت و داعی

رمز چگونگی پیروزی محمد(ص) بر جهان

رمز چگونگی پیروزی محمد(ص) بر جهان

استاد عبدالله ناصح علوان

به قول شهید سید قطب رحمه الله پیامبر عظیم
الشأن اسلام صلی الله علیه و آله و سلم آن زمان بر جهان پیروز شد که از یاران
وفادار تصاویر زنده ای از ایمان ترسیم نمود که همانند دیگران غذا می خوردند و در
بازار رفت و آمد می کردند.همان روزی که،از هر کدام از آنان
قرآنی متحرک به وجود آورد که بر زمین راه می رفت.همان روزی که از فرد فرد آنان
نمونه های مجسّمی از اسلام پدید آورد که مردم از دیدن آنان اسلام واقعی را مشاهده
می کردند.واضح است که نصوص قرآنی به تنهایی کاری از پیش نمی برند و مصحف شریف تا
به قالب انسانی درنیاید در غبار تاقچه ها فراموش خواهد شد و احکام برنامه های
اسلامی تا به راه و روشی مبدّل نگردد،نمی تواند به حیات خود ادامه دهد.به همین
خاطر بود که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نخستین هدفش این بود که
در دستگاه رسالت خویش انسان ها را بسازد،نه فقط موعظه نماید.و دل های مؤمنان را به
فضایل اخلاقی آراسته نماید،نه کلام و خطابه ی خود را بیاراید و امّتی واحده را بنا
نهد نه فلسفه ای را پایه ریزی کند؛چرا که افکار و قوانین اسلامی را قرآن به عهده
گرفته است،امّا برنامه ی محمّد(ص) آن بود،که آن قوانین سعادت بخش و آن افکار
مجرّده را به صورت مردانی درآورد که دست ها لمسشان نمایند و چشمها بتوانند ایشان
را نظاره گر باشند.

آری محمّد (ص)همان روزی بر جهان پیروز شد که
از تفکرات و اندیشه های نوین اسلامی شخصیت هایی به بار آورد که ایمان و عقاید خود
را در میان دیگر جوامع انسانی به شکل اعمال شایسته ای تبلیغ می نمودند،

همان روزی که از مصحف شریف ده ها،صدها و
هزارها نسخه را البته نه با مداد و بر صفحات کاغذ،بلکه با نور و بر صحایف دل ها به
زیور طبع بیاراست و سپس آنها را فرستاد که با مردم معامله کنند؛بگیرند و ببخشند و
با اعمال و کردار خود به آنان بگویند که این همان دینی است که محمّد(ص) از جانب
خدا آمده است.

حال که از آن عصر طلایی و شکوهمند اسلام و
از رحلت آن جان گداز آن یگانه معلم راستین انسانیّت سالیان درازی می گذرد،سرافکندگی
حرکت های اسلامی و دولت های مسلمان و ضعف و ناتوانی آنها چه مصیبت آشکاری است! آه!
چقدر دردناک است آنگاه که فرزندان اسلام و داعیان دین خدا در میان اجتماعات مظاهر
انانیت و کینه و حسادت باشند،و چه اندازه در میان جوامع انسانی و ملت های شرق و
غرب پیشرفت اسلام کند و بی اعتبار خواهد بود،هنگامی که در بین برادران دینی و امت
اسلام شکاف و تفرقه ایجاد شود و در دل فرقه ها و دسته های عداوت و بغض و کینه توزی
قرار گیرد!و تا چه حد علما و متفکران و دعوتگران اصلاح در هر مکانی از اقامه ی
دولت اسلام مأیوس و ناامید خواهند شد،وقتی که گروه ها و احزاب اسلامی را ببینند که
در میان مردم آماج انواع تهمت ها قرار می گیرند و با القاب زشت و ناروا درصدد رسوایی
و بدنامی یکدیگرند و آتش بغض و حسادت و دشمنی در میانشان زبانه می کشد! با کمال
تأسف امروز تمامی این مشکلات و بدبختی ها را در جامعه ی خویش و در میان همه ی
مسلمانان مشاهده می کنیم و حالمان چنان است که شاعری چنین سروده:

و ما شکوای او شکواک الّا لفوضی بالمجامع و
انقسام

شکایت من و شکایت تو از چیزی نیست به جز دخالت
بی جا و فرقه گرایی در میان جامعه ها.

تری کلّا” له امل و سعی و ما لاثنین
حولک من وئام

همواره می بینی که آرزویی دارد و کوششی،اما
در اطراف خود دو نفر را نمی بینی که توافق و هماهنگی داشته باشند.

لکلّ جماعه فینا امام و لکنّ الجمیع بلا
امام

برای هر گروهی از ما پیشوا و رهبری است،اما
در واقع همگی هیچ پیشوا و رهبری ندارند.

با این حال به نظر من و به نظر بسیاری از
دعوتگران و مردان اصلاح اجتماعی،اگر مسئولین آن حرکت ها و افراد آن گروه ها در تربیت
مبلغان دینی و آماده سازی و ساختار امت ها منهج و برنامه های اسلام را مد نظر قرار
می دادند و در ادای حقوق و عمق بخشیدن به روح برادری و قیام به وظایف آن در مسیر
شریعت اسلام حرکت می کردند و به تعبیر قرآن

(…لأکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ
أَرْجُلِهِمْ …)مائده/۶۶

و چنان عزت و اقتداری می یافتند که می
توانستند کاخ های ظلم و الحاد و طغیانگری را ویران سازند و در ممالک جهان حکومت
عدل الهی را بر پای دارند و دین خدا را در هر گوشه ای از سرزمین و در هر قطری از
اقطار عالم منتشر نمایند.

ای فرزندان دعوت اسلام و ای داعیان الی الله!
آیا چنین می پندارید که دسته ی اول مسلمین جهان همانا اصحاب رسول الله و تابعان
راستین ایشان،آن کسانی که توانستند در مدت کوتاهی دولت پهناور و با عظمت اسلام را
در سطح جهان تأسیس نمایند و کاخ باشکوه و سر به فلک کشیده ی عزت و اعتبار مسلمین
را بنا نهند و حکومت قرآن را اقامه کنند،به دور از اتحاد و همبستگی بوده اند؟آیا
ممکن است بدون برادری خالصانه،محبت صادقانه ای و اتحاد
و هماهنگی
و یک دلی چنین
اقدامات بزرگی صورت گرفته باشد؟آیا گمان می برید که انتشار اسلام در شرق و غرب جهان
بدون ارتباط با اسلام و بدون چنگ زدن به حبل الله المتین به وقوع پیوسته است؟آیا
به گمان شما داخل شدن میلیون ها انسان در دین اسلام از روی رغبت و اختیار،ممکن است
بدون تلاش مقتدایانی شایسته و الگوهایی وارسته تحقق یافته باشد؟و آیا به تصور شما
شالوده ی استوار و امت پایداری که دولت اسلام بر آن تأسیس گردید و رسالت محمد(ص)بر
آن گسترش یافت با همدیگر دوست و مهربان نبوده اند؟

ای جوانان مسلمان و ای برادران عزیزم! آیا
در تاریخ نخوانده اید که پیشوای بزرگ و بنیان گذار حاکمیت و مجد و افتخار مسلمین،نخستین
دولت اسلامی را در مدینه بنا ننمود مگر بعد از آنکه در بین مهاجرین وانصار و قبیله
ی اوس و خزرج پیمان محبت و برادری برقرار فرمود؟! بدین امید که بعدها در جبها ای
واحد و به هم پیوسته در زییر پرچم :(… وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا
وَلا تَفَرَّقُوا …)و با شعار (…وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّهً وَاحِدَهً
وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ …)به حرکت درآیند و در سرتاسر جهانیان دولت با
اعتدال و میانه رو اسلام را اقامه نمایند و در ولایات جهالت زده ی سرزمین،امت هایی
هدایتگر تشکیل دهند تا برفراز قله ها ی بلند پرچم توحید را به اهتزاز درآورند و
اصول آزادگی و عدالت و باربری را بر صفحات روزگار به طبع برسانند.

آری! به تاریخ بنگرید،تا بدانید که محاسبه ی
پیامبر اکرم (ص) تا چه اندازه شدید و کوبنده بود،آنگاه که یهودیان مدینه _ لعنهم
الله _ تلاش می کردند که اجتماع و آرامش اوس و خزرج را بر هم زنند و پایه های
اتحادشان را متزلزل سازند و در تجمع و همبستگی آنها ایجاد شکاف نمایند،تا جایی که
دست بر شمشیر بردند و نزدیک بود که آتش فتنه در میانشان شعله ور شود که در آن
هنگام رسول خدا(ص)حاضر شد و همه را در میان یک چهار دیواری جمع نمود.سپس با لحنی
شدید و کوبنده خطاب به آنان چنین فرمود:

«ابدعوی الجاهلیّه و انا بین اظهرکم بعد ان
هداکم الله الی الاسلام و اکرمکم به و قطع به عنکم امر الجاهلیّه و انقذکم به من
الکفر و الّف به بینکم؟ترجعون الی ما کنتم علیه کفّارا” یضرب بعضکم رقاب بعض؟».

آیا دعوای جاهلیت را از سر می گیرید در حالی
که من در میان شما هستم،بعد از اینکه خداوند شما را به اسلام هدایت فرمود و به وسیله
ی آن شما را بزرگوار گردانید و امر جاهلیت را از شما قطع کرده و از خواب ظلمانی
کفر بیدارتان نمود و در میان شما الفت و دوستی برقرار فرمود؟! آیا می خواهید به
دوران کفر و بدبختی بازگردید،به عالمی که در آن بعضی از شما بعضی دیگر را ظالمانه
گردن می زد؟!

بعد از آن خداوند متعال این آیات کریمه را
نازل فرمود:

(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ
تُطِیعُوا فَرِیقًا مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ یَرُدُّوکُمْ بَعْدَ
إِیمَانِکُمْ کَافِرِینَ وَکَیْفَ تَکْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَى عَلَیْکُمْ
آیَاتُ اللَّهِ وَفِیکُمْ رَسُولُهُ وَمَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ
إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ )آل عمران ۱۰۱- ۱۰۰

ای کسانی که به دین اسلام گرویده اید! اگر
بسیاری (یا گروهی)از اهل کتاب را پیروی نمایید،شما را بعد از ایمان به کفر برمی
گردانند و چگونه کافر خواهید شد،در صورتی که بر شما آیات خداوند تلاوت می شود و پیامبرش
در میان شماست و هر کس به دین خدا متمسک شود محققا” به راه راست هدایت یافته
است.

پس ای جوانان عزیز و ای برادران مسلمانم! بکوشید
که محبت و برادری خود را تحکیم بخشید و بر وحدت و همدلی خویش پابرجا باشید.بخاطر
خدا در بین خود رفاقت و اخوت برقرار نمایید و با اخلاص و توبه نفس- هایتان را
اصلاح کنید.بکوشید که با اخلاق و رفتار نیک در میان مردم متمایز باشید و با حسن
اعمال و معاملات برای دیگران سرمشقی شایسته به ارمغان بیاورید و نسبت به دوستان و
برادرانتان و هر کسی که به شما پناه می آورد،حقوق برادری و محبت را ادا نمایید و
به منظور تداوم بخشیدن به آن بر منهج اسلام حرکت کنید و در ترحم و مهربانی راهنمایی
های قرآن را از جان و دل پذیرا باشید.

هرگاه چنین کردید،پس بدانید که شما پیروز و
سرفرازید و این لشکر خداست که همواره غالب و ظفرمند است.

(و قل اعملوا فسیری الله عملکم و رسوله و
المؤمنون)

بگو انجام دهید که به تأکید،خدا و رسول او و
مؤمنان عمل شما را شاهد خواهند بود.

انّ فی ذلک لذکری لمن کان له قلب او القی
السّمع و هو شهید.

———————————————————–

منبع :برادری ایمانی

مؤلف:عبدالله ناصح علوان

مترجم:رئوف موحد

انتشارات: نشر احسان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا