انگیزه ها و آداب جنگ در اسلام
انگیزه ها و آداب جنگ در اسلام
اسماعیل،عبدالفتاح
اسلام درباره جنگ دو هدف اساسی را دنبال می
کند:
نخست :باز داشتن دشمنان مهاجم و یا آنهایی که در فکر حمله به مسلمانان هستند
، همانگونه که در غزوه بدر ،احد و خندق اتفاق افتاد .
دوم: ایجاد امنیت برای تبلیغ وگسترش اسلام
.اگرمسلمانان ازپشتگرمی وقدرت لازم برای حمایت ازدعوتگران برخوردارنباشند،هرمشکلی
می تواند مانع سیرطبیعی کار دعوت آنها شود ،اگراین قدرت درجهت تأمین امنیت وایجاد
آسایش باشد کسی رامجبور به ترک دین خود ویا پذیرش دین دیگری نمی کند بلکه بسترهای
لازم رابرای برای رسیدن صدای دعوتگران ومبلغان به مردم فراهم می کند . تجربه موید
اثر بخشی این قدرت قدرت درعملی شدن این هدف است .چنانچه درهمین رابطه می بینیم یکی
ازفرستاده های پیامبر گرامی که برای تبلیغ به یکی ازمناطق رفته بود ،کشته می شود
ویا عثمان بن عفان که درصلح حدیبیه نماینده پیامبربرای مذاکره با مکیان بود توسط
آنها بازداشت می گردد.از اهداف می توان به
رسیدگی به فریاد ستمدیده گان و یاری
رساندن به آنها اشاره کرد .
خداوند متعال می فرماید :
« إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ
وَجَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالَّذِینَ
آوَواْ وَّنَصَرُواْ أُوْلَئِکَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ وَالَّذِینَ
آمَنُواْ وَلَمْ یُهَاجِرُواْ مَا لَکُم مِّن وَلاَیَتِهِم مِّن شَیْءٍ حَتَّى
یُهَاجِرُواْ وَإِنِ اسْتَنصَرُوکُمْ فِی الدِّینِ فَعَلَیْکُمُ النَّصْرُ إِلاَّ
عَلَى قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُم مِّیثَاقٌ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ
بَصِیرٌ »
( بیگمان کسانی که ایمان آوردهاند و ( از
خانه و کاشانه خویش ) مهاجرت کردهاند و با جان و مال خود در راه خدا ( به تلاش
ایستادهاند و ) جهاد نمودهاند ( و لقب مهاجرین را برازنده خود گرداندهاند ) ، و
کسانی که ( مهاجرین را در منزل و مأوای خود ) پناه دادهاند و ( ایشان را با جان و
مال ) یاری نمودهاند ( و از سوی خدا و پیغمبر لقب انصار دریافت داشتهاند ، )
برخی از آنان یاران برخی دیگرند ( و مسؤول و متعهّد در برابر یکدیگرند ) و امّا
کسانی که ایمان آوردهاند ولیکن مهاجرت ننمودهاند ( و با وجود توانائی به جامعه
نوین شما در مدینه نپیوستهاند ، هیچ گونه تعهّد و مسؤولیّت و ) ولایتی در برابر
آنان ندارید تا آن گاه که مهاجرت میکنند . اگر ( چنین مؤمنان غیرمهاجری از دست
ظلم و جور دیگران ) به سبب دینشان از شما کمک و یاری خواستند ، کمک و یاری بر شما
واجب است ، مگر زمانی که مخالفان آنان گروهی باشند که میان شما و ایشان پیمان (
ترک مخاصمه ) باشد . ( در این صورت رعایت
عهد و پیمان ، از رعایت حال چنین مؤمنان بیحالی لازمتر است . به هر حال ) خداوند
میبیند آنچه را که میکنید ( پس مواظب حال همدیگر و حفظ حدود و عهود باشید )
.انفال/۷۲
وباز می فرماید:« وَمَا لَکُمْ لاَ
تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ
وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ
هَذِهِ الْقَرْیَهِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ وَلِیّاً
وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ نَصِیراً »
چرا باید در راه خدا و ( نجات ) مردان و
زنان و کودکان درمانده و بیچارهای نجنگید که ( فریاد برمیآورند و ) میگویند :
پروردگارا ! ما را از این شهر و دیاری که ساکنان آن ستمکارند ( و بر ما بیچارگان
ستم روا میدارند ) خارج ساز ، و از جانب خود سرپرست و حمایتگری برای ما پدید آور
، و از سوی خود یاوری برایمان قرار بده ( تا ما را یاری کند و از دست ظالمان
برهاند ) . نساء/۷۵
واز اهداف دیگر ،جلوگیری و مقابله با یاغیان
و شورش گران است .اما در خصوص مقاومت در
برابر تهجمات احتمالی ،با زیر پا گذاشتن مفاد عهدنامه صلح حدیبیه توسط قریش ویا در
غزوه تبوک ، مسلمانان برای تأمین امنیت راههای گسترش دعوت اسلام
و پاکسازی آنها ، دست به اقدام بازدارنده
زدند .
بی گمان دین اسلام مانند هر دعوت نوپایی در
میان هاله ای از کفر وسرکشی و سلطه جویی ظهور کرد واگ از قدرت حمایت کننده ای برای
استقرار و گسترش خود برخوردار نمی بود از همان ابتدا در نطفه خفه می شد و جز اسم
چیز دیگری از آن باقی نمی ماند .
لذا اراده و مشیت الهی بر این بود که گسترش
اسلام در پرتو حمایت و قدرتی صورت بگیرد و به بندگان خود فرمان داد همواره در
احتیاط و آماده باش کامل به سر ببرند .خداوند خطاب به بندگان میفرماید :
یَا
أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ خُذُواْ حِذْرَکُمْ فَانفِرُواْ ثُبَاتٍ أَوِ
انفِرُواْ جَمِیعاً
ای کسانی که ایمان آوردهاید ! احتیاط
نمائید و آمادگی خود را ( برای مقابله با دشمنان ) حفظ کنید ، و ( برابر تاکتیک
زمان و مکان ) دسته دسته یا همگی با هم ( به سوی جنگ ) بیرون روید .
و همچنین خداوند متعال در آیه ای دیگر
مسلمانان را به افزایش نیرو و تجهیزات جنگی سفارش می کند و می فرماید
:(وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّهٍ )(برای ( مبارزه با ) آنان
تا آنجا که میتوانید نیروی ( مادی و معنوی ) و ( از جمله ) اسبهای ورزیده آماده
سازی)دعوت اسلام ،دعوتی جهانشمول است و بر خلاف سایر دعوتهاکه منحصر در منطقه و
زمانی خاص بودند،تاهنگامی که حیات روی زمین جریان داردجاویدان است .بنا بر این
ندای آن بایستی سراسر جهان را درنوردد و لازمه تحقق این امر مسافرت است که متضمن
رویا رویارویی با انواع دشواری ها و خطر ها است ،لذا وجود یک قدرت پشتیبان
وتجهیزات ضرورت می یابد .در اینجا قسمت هایی از مقاله خود را با عنوان «العقیده
الصادقه أساس النصر » که زیر چاپ است و در آن وی گی های لشکریان اسلام را ذکر کرده
ام می آورم «ایمان به عادلانه بودن موضوع وتبلیغ دعوت ،هم چنانکه پیامبر یارانش را
بر مبنای اصولی چون بر پایی عدالت ،ظلم ستیزی ،گسترش ومهر و صلح ونشر پیام اسلام
تربیت کرد و چنانچه فرد مسلمان قادر به انجام این امور نبود باید برای حمایت از
عدالت و هدف والای خویش پیکار کند »
خداوند متعال می فرماید :« وَقَاتِلُوهُمْ
حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَهٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلّهِ فَإِنِ انتَهَواْ فَلاَ
عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِینَ»
« و با آنان پیکار کنید تا فتنهای باقی
نماند ( و نیروئی نداشته باشند که با آن بتوانند شما را از دینتان برگردانند ) و
دین ( خالصانه ) از آن خدا گردد ( و مؤمنان جز از خدا نترسند و آزادانه به دستور
آئین خویش زیست کنند ) . پس اگر ( از روش نادرست خود ) دست برداشتند ( و اسلام را
پذیرفتند ، دست از آنان بدارید . زیرا حمله بردن و ) تجاوز کردن جز بر ستمکاران (
به خویشتن به سبب کفر و شرک ، روا ) نیست»
هدف مسلمانان از جهاد ،تسلط و چیرگی بر
دیگران و تحقیر و خواری آنها وغارت اموال و داراییهایشان نیست .بلکه هدف
والا،اعتلای کلمه الله و حاکمیت دین او و
گسترش آن در سراسر جهان است نبردها و
مجاهدتها و جانفشانی های مسلمانان هم برای سعادت دنیا و آخرت مردم بود و پیامبر
گرامی (ص) هم بر همین اساس سربازان اسلام را تربیت کرد .
تک تک غزوات پیامبر به خاطر هدفی والا و به اقتضای عدالت صورت می
گرفت .
در جنگ «احزاب» کفار همراه هم پیمانان یهودی
خود مدینه را با هدف نابودی اسلام و
مسلمانان محاصره کردند .و در جنگ بدر ابوجهل سوگند یاد کرد که سه شبانه روز آنجا
بماند تا اعراب منطقه از آن آگاه شوند و
به رغم نجات کاروان ابوسفیان ،پافشاری شدیدی برای برافروختن جنگ کرد و به ابوسفیان
چنین وانمود کرد که خود مسلمانان جنگ را به آنان تحمیل کرده اند .
…..ولی اراده وخواست خداوند متعال چنین
است:
(
کَمَا أَخْرَجَکَ رَبُّکَ مِن بَیْتِکَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ فَرِیقاً مِّنَ
الْمُؤْمِنِینَ لَکَارِهُونَ )
( ناخوشنودی بعضی از شما از چگونگی تقسیم
غنائم بدر ) همانند آن است که خداوند تو را از خانهات ( در مدینه ، به سوی میدان
بدر ) به حق بیرون فرستاد ، در حالی که جمعی از مؤمنان ( چون آمادگی جنگ را
نداشتند ، از این امر ) ناخوشنود بودند ( ولی برخلاف دید محدود آنان درباره احکام
الهی ، سرانجامِ بدر پیروزی چشمگیری بود ) سوره انفال –آیه۵
واما علت برخوردبا یهودیان «بنی قینقاع» و
«بنی نضیر » و «بنی قریظه » وبیرون راندن آنها شکستن عهد و پیمان خود با مسلمانان و حمایت از کفار و مشرکان در جنگ خندق و هتک حرمت و کشف حجاب زنی مسلمان
بود .
آداب جنگ در اسلام
در اینجا لازم است که به یکی ازِ ویژگی های
سربازان اسلام که جزءی از آداب جهان اسلام هم هست اشاره کنیم و آن اینکه «یک
جنگجوی مسلمان جز با کسی که در برابرش بایستد مبارزه نمی کند .پیامبر گرامی
«ص»یاران جنگجوی خود را به خوشرفتاری با مخالفان غیر محارب توصیه میکرد و به آنان
سفارش می کرد که دایره نبرد نباید از
رزمگاه فراتر رود وجنگ،نه جنگ بین ملتها بلکه جنگ محدود به نبرد میان جنگجویان است
.و غیر نظامیان باید از مصونیت ویژه برخوردار باشند .
همچنین پیامبر خدا «ص»یاران خود را از تعرض
به جان زنان و کودکان و کهنسالان و راهبان باز می داشت .
از ابو داوود روایت شده است :هنگامی که
لشکریان اسلام عازم یکی از جنگ ها بودند پیامبر خدا «ص»به آنها فرمود :
«به نام خدا و با نام آءین پیامبر او «ص»عازم جنگ شوید .هیچ
پیر- مرد کهنسال و کودک و زنی را به قتل
نرسانید و به آنها احجاف و ستم روا مدارید ،غنایم را جمع کنید و با صلح و نیکی و
احسان با آنها برخوردکنید ،همانا خداوند نیکوکاران را دوست می دارد»
وباز پیامبر خدا می فرماید : «کودکان را در
جنگ به قتل نرسانید » اصحاب گفتند :«ای رسول خدا ،مگر نه ااین که آنها کودکان
مشرکان هستند ؟! رسول خدا فرمود :«مگر شایسته ترین شما کودکان مشرکان نبودید ؟!»
حضرت ابوبکر صدیق (رض)نیز با تأسی از پیامبر خدا (ص)هنگام بدرقه یزیدبن ابی سفیان
–فرمانده یکی از لشکریان –چنین می گوید :
(….شما را سفارش می کنم که زنان و کودکان
و کهنسالان را به قتل نرسانید .)
آری مسلمانان این چنین تربیت شده اند و در
هر جنگی آن سفارشات را کاملا مد ّنظر داشته و به آنها عمل می کردند .از بارزترین
نشانه های اخلاقی سرباز اسلام این است که به هیچ کس ظلم روا نمی دارد .اعضای بدن
دشمنانش را مثله نمی کند و بجز آنانی که در برابرش قد علم کرده اند به دیگران کاری
ندارد .درختان را قطع نمی کند و خانه ها را فرو نمی ریزد و به زنان و کودکان اذیت
و آزاری نمی رساند .
ای کاش تمدن های پوشالی موجود ،بی طرفانه به
اسلام می نگریستند و ذره ای از شفقت و
دلسوزی اسلام را در عملکرد خود مورد تّوجه قرار می دادند و دست از ستم ها و
تجاوزات خود برمی داشتند . ولی با کمال تأسّف می بینیم کسانی که مدّعی دینداری اند
چگونه خانه های همنوعان خود را تخریب ،مساجدشان را ویران اموالش را غارت و
مزارعشان به آتش می کشند و به اموال و ناموس دیگران تجاوز کرده ،میان طفل شیر خوار
و مادرش و پدر و فرزندش جدایی می اندازند ،به گمان اینکه پاسداران دین و مذهب اند
…!
چه دین ومذهبی؟ کدام عقیده منحرفی است که به
چنین روشی که به نابودی دیگران منتهی می شود ، متوسل می شود؟
این چه تمدنی است که بویی از انسانیت نبرده
و انحطاط اخلاقی اش چنین آشکار است
…..ای دین! من چقدر بزرگ و با عظمتی .
ای
قرآن من چقدر ارزنده ای و ای رسول خدا حتی با دشمنانت هم چقدر مهربانی ! و چقدر ما
نیازمند نسل جدیدی هستیم که ظلم وستم را
ریشه کن کند و به جای آن دادگری ،محبت ،صلح و دوستی را در این دنیای آکنده از جنگ
ونابودی گسترش دهد …آیا می توان یه ظهور چنین نسلی با این ویژگی ها امیدوار بود؟
امتظار وامید همچنان پابرجاست …ان شاء الله
———————————————–
منبع: پرتوی از دین و آزادی
مولف : اسماعیل،عبدالفتاح
ترجمه ناصر مریوانی
انتشارات : نشر احسان ۸۲