شعری از مولانا که نویسنده انگلیسی را به اسلام رهنمون ساخت
شعری از مولانا که نویسنده انگلیسی را به اسلام رهنمون ساخت
قطعه «مشورت کردن فرعون با آسیه در ایمان آوردن به موسی(علیهالسلام)» از دفتر چهارم مثنوی معنوی مولانا یکی از قطعههای شعری است که «دنیل دایر» را شیفته کرد و سبب شد وی به دین مبین اسلام مشرف شود.
«دنیل دایر»، نویسنده انگلیسی کتاب «۹۹ نام خدا» ویژه کودکان و ناشر کتابهای دینی برای کودکان با اشاره به اینکه پس از خواندن شعری از مولانا به اسلام گرویده است، گفت: مولانا یکی از مشهورترین شعرا در غرب است و مترجمان زیادی اشعار او را به زبان انگلیسی ترجمه کردهاند. مترجمان مورد علاقه دنیل دایر کبیر هلمینسکی، مولویشناس، محقق، نویسنده و موسیقیدان آمریکایی و همسرش کامیل هلمینسکی است. هر دو آنها به تدریس اشعار مولوی در آمریکا مشغول هستند. آنها توازن خوبی میان پایبندی به متن فارسی اشعار مولانا و ارائه اشعار زیبای انگلیسی پدید آوردهاند.
وی افزود: قطعه «مشورت کردن فرعون با آسیه در ایمان آوردن به موسی(علیهالسلام)» از دفتر چهارم مثنوی معنوی مولانا یکی از قطعههای شعری است که مرا شیفته کرد و سبب شد به دین مبین اسلام مشرف شوم.
هین بده ای قطره خود را بی ندم/ تا بیابی در بهای قطره، یَم
هین بده ای قطره، خود را این شرف/ در کف دریا شو ایمن از تلف
خود کهرا آمد چنین دولت به دست؟/قطره را بحری تقاضاگر شده است
الله الله زود بفروش و بخر/ قطرهای ده بحر پر گوهر ببر
گفتنی است، این چهار بیت بخشی از قطعه «مشورت کردن فرعون با آسیه در ایمان آوردن به موسی(علیهالسلام)» در مثنوی معنوی است .این قطعه بخشی از داستان موسی و فرعون در مثنوی معنوی است، بدین مضمون که موسی به فرعون وعده داد که اگر عهد کنی از دعوی خدایی دست برداری و بنده خدای یگانه باشی، من در مقابل چهار عهد با تو میکنم: یکی آنکه پادشاهیت برقرار باشد، دیگر آنکه پیوسته سلامت و شادات باشی، سوم آنکه عمرت هر قدر که خواهی دراز گردد و از دنیا نروی تا خود رضایت دهی و چهارم آنکه در عالم آخرت به بهشت روی و سعادتمند ابد گردی. فرعون گفت باید مشورت کنم. اول با همسرش آسیه که زنی خداپرست و پاکدل بود مشورت کرد و آسیه بسیار استقبال کرد، او را نصیحتهای گرانبها گفت و سپس با وزیر خود هامان مشورت کرد و هامان به خلاف آسیه سخت برآشفت و فرعون را به مخالفت برانگیخت و بر وی رسید آنچه رسید. آسیه در این داستان رمز فطرت الهی آدمی است و هامان همان نفس اماره است.
لطیفه مهم داستان این است که اگر آدمی بنده حق گردد میتواند از سعادت دنیا و آخرت هر دو به کمال برخوردار گردد.
منبع: ایکنا
انشاءالله که روشنفکران و نویسندگان بیش از پیش به جای توهین به مطالعه و تحقیق دین روی بیاورند