چگونه نوجوان دارای اعتماد به نفس بیشتری می شود ؟
چگونه نوجوان دارای اعتماد به نفس بیشتری می شود ؟
نویسنده: ا. کیهان نیا
به جای فرزندانتان تصمیم نگیرید!
” مدیر مؤسسه زبان، پرسش نامه را جلوی ما گذاشت تا آن را پر کنیم. مادرم بلافاصله آن را برداشت و شروع کرد به پر کردن. جواب خیلی از سؤال ها را هم نمی دانست و از من می پرسید. بالاخره پرسش نامه پر شد و مادرم، فا تحانه آن را به مدیر مؤسسه داد. او هم اسم مرا نوشت، ولی قبل از این که از دفتر او خارج شویم، از من پرسید: ” مگر خودت بلد نبودی که پرسش نامه را پر کنی؟” من هاج و واج به او نگاه می کردم، و مادرم بی آن که فرصت حرف زدن را به من بدهد، در جوابش گفت: ” چرا آقا بلده، ولی خوب من فکر کردم این طوری بهتره. ” هم پرسش نامه را به جای من پر کرد و هم به جای من جواب مدیر مؤسسه را داد. ” این خلاصه دردل دختر نوجوان ۱۳ ساله ای است که از کارهای مادرش ناراضی بود. او می گفت: ” هر گز نشد مادرم به من اجازه دهد که کارهایم را خودم انجام دهم. او طوری با من رفتار می کند که هیچ کس با یک کودک ۵ ساله نیز چنین رفتاری را ندارد. مادرم را اگر به حال خود رها کنم می گوید : ” بگذار من لقمه تو را بجوم و تو آن را قورت بده !” من هر وقت با او به این جور جاها می روم ، احساس سرافکندگی و خجالت می کنم. او فکر می کند که من دست و پاچلفتی هستم، در حالی که این طورها هم نیست. هر قت معلم از کلاس خارج شده، مرا مسئول اداره کلاس کرده است. تا به حال، خانم ناظم چندین مأموریت مهم به من داده که از عهده هیچ کس بر نمی آمده، ولی نمی دانم چرا مادرم فکر می کند که من هیچ کاری بلد نیستم؛ به او بگویید اگر اجازه دهد من خودم اشتباهاتم را متوجه بشوم، بهتر از آن است که او پیشاپیش، جای من تصمیم بگیرد. اگر به شما بگویم هنوز هم که هنوز است، مادرم به من اجازه نمی دهد که کیف مدرسه ام را خودم جمع و جور کنم، باور نمی کنید؛ مادرم حتی لباسی را که باید فردا بپوشم را قبل از خواب برایم تدارک می بیند.
یکی دیگر از اخلاق های بد مادرم این است که هر وقت دوست و آشنا و فامیل به منزل ما می آیند و از من درباره درسم یا کارهایم سئوالی می کنند، قبل از این که من بل به سخن بگشایم، او به جای من توضیحات لازم را می دهد و هر دفعه که به او اعتراض می کنم، با لحنی نه چندان خوشایند می گوید: ” تو هنوز بچه هستی، نمی دانی چه جوابی بدهی ” به خیال خودش، با پاسخ هایش می خواهد مرا در وضعیت بهتری معرفی کند، در حالی که وقتی او دارد درباره من حرف می زند و در لابه لای حرف هایش چند دروغ هم می گوید، من خیلی ناراحت می شوم. من اصلا” خوشم نمی آید که مادرم برای بهتر جلوه دادن من کارهای مرا بزرگ کند و به رخ دیگران بکشد. اصلا” من نمی دانم، او از کجا می فهمد که توی کله من چه فکری می گذرد، برای این که قبل از به زبان آوردن فکر، یا او آن را یاآوری می شود و یا اگر آن فکر، خواسته ای باشد، آن را برایم انجام می دهد.”
حرف های این دختر نوجوان را شنیدید. آن قدر صاف و پوست کندهحرف زد که نیازی به تجزیه و تحلیل حرف های تند و تیزش نیست. فقط ذکر این نکته را بسیار مفید، لازم و اتفاقا” به جا می دانم، یعنی فرزندان، از این که خیلی توی دست و پای آن ها باشیم و دائما” مراقب شان باشیم، چندان راضی نیستند؛ همان طور که بی اعتنایی به خواسته های آن ها خالی از اشکال نیست، مراقبت های بی جا و دخالت های ناروا را هم نوجوانان نمی پسندند. در نتیجه این دخالت ها، آن ها اعتماد به نفس خود را از دست می دهند.
چگونه نوجوان دارای اعتماد به نفس بیشتری می شود:
- خلاقیت، نوآوری، اختراع و ابداع از جمله رفتارهایی است که نوجوانان به شدت به آن علاقه مندند. هرگاه مشاهده کردید که نوجوان در پی کسب یکی از موفقیت هاست، بدون این که به بی سرانجام بودن یا کامیاب شدن او در آن کار اشاره ای بکنید، اجازه بدهید که ابراز وجود کند و خود به نتیجه برسد.
- از امر و نهی، بکن نکن، و خوب است و بد است بپرهیزید؛ اجازه دهید فرزند شما خود به نتایج دلخواه برسد.
- نوجوان را دست کم نگیرید؛ بعضی از کارها را به او بسپارید؛ در فکر این که موفق می شود یا خیر نباشید. پیش از شروع کار، پیش داوری نکنید، فقط مسئولیت را به او بسپاریدو خود از موضوع فاصله بگیرید. اگر به راهنمایی نیاز داشت، خودش به سراغ شما خواهد آمد.
- اگر فرزندتان کم روست، آن را نزد این و آن بیان نکنید. فقط تشویق هایی که موجب موفقیت در کارش می شود را از یاد نبرید.
- از مقایسه نوجوان با هم سن و سال هایش، با دوستان و فامیل به طور جدی بپرهیزید. او را همان طور که هست قبول کنید و اگر فکر می کنید مقایسه موجب پیشرفتش می شود، او را با خودش، و با کارهای خوبی که انجام داده مقایسه کنید.
- با همسرتان در مورد تربیت فرزند یک دل باشید. متضاد بودن دستور های شما موجب تردید در روح و روان فرزندتان می شود. وقتی که می خواهیدمطلبی را با فرزندتان در میان بگذارید ، قبلا” آن را با همسرتان هماهنگ کنید.
- به جای فرزندتان کاری را انجام ندهید. اجازه دهید او شروع کند و شما فقط کمک کننده باشید. مثلا” لگر می خواهید فرم ثبت نام را پر کنید، خودتان رأسا” اقدام نکنید، اجازه دهید خودش فرم را پر کند و شما در پر کردن فرم به او کمک کنید. سعی کنید فرزندتان متکی بار نیاید. او را مستقل و آزاد اندیش بار بیاورید.
- ارائه الگوهای مناسب برای آموزش نوجوانان ضرورت دارد. نوجوانان از راه مدل سازی و ضمن آشنا شدن با نمونه های معروف و موفق، بهتر چیزی را یاد می گیرند.
- نوجوانان را فرزند کامل و بزرگ شده خود بپندارید. در ذهن خود تصور کنید که او ازدواج کرده و صاحب فرزندانی است، بنابراین از به کار بردن جملاتی نظیر ” وقتی من حرفی رو می گم درسته، پس درسته” ” هر چی می گم، گوش کن” ” تو عقلت به این کار نمی رسه” ” من مویم را توی آساب سفید نکرده ام” بپرهیزید.
- نوجوانان را با خطرات، مشکلات و احتمالات آینده آشنا سازید؛ اجازه ندهید او آسان گیر، بیش از حد خوش بین و زود باور باشد. با ذکر مثال های از اطرافیان، او را با حقایقزندگی و پیشامدهای غیر قابل انتظارش اشنا سازید.
- نقاط مثبت و موفقیت های او ببینید و به او گوشزد کنید، همان قدر که نادیده گرفتن محاسن کودک و نوجوان نادرست است، بزرگ کردن و غلو در نقاط مثبت او هم جایز نیست.
- فرق میان ” میل و حق” را به او بفهمانید. اجازه ندهید هر چیزی را که اراده کرد، داشته باشد. او باید یاد بگیرد هر چیزی را که میل دارد، نمی تواند در اختیار بگیرد؛ او باید برای به دست آوردن هر خواسته ای، مدتی متناسب با آن خواسته به انتظار بنشیند؛ انتظاری توأم با تلاش.
- به فرزندان خود به طرق مختلف بفهمانید که آن ها به حد کافی دوست دارید و هرگز کارهای اشتباه شان از ارزش شان نمی کاهد؛ به خصوص در نزد شما.
- به نوجوان بیاموزید هر آدم موفقی قبل از آن که موفق باشد، ده ها بار شکست را تجربه کرده است. پس از شکست نهراسند؛ زیرا کمترین فایده اش این است که انرژی خود را صرف کاری کرده اند.
—————————
منبع : نوجوانان چه میگویند؟ / نویسنده: ا. کیهان نیا