گناهان کبیره و گناهاهان صغیره کدامند و چه تفاوتی باهم دارند ؟
گناهان کبیره و گناهاهان صغیره کدامند و چه تفاوتی باهم دارند ؟
نویسنده : محمد عبداللطیف
در این مبحث قصد داریم تا به اذن الله تعالی مختصری را راجع به گناهان کبیره و نیز گناهان صغیره و تفاوت و ارتباط بین آنها با استناد به نصوص کتاب و سنت و آرای علما و مجتهدین مورد کنکاش قرار دهیم.
نخست باید گفت که گناهان دو نوع هستند چنانکه امام ابن قیم رحمه الله در “مدارج السالکین” (۱/۳۱۵) می نویسد:” بر اساس نص کتاب و سنت و اجماع سلف گناهان به دو دسته تقسیم می شوند:
– گناهان کبیره
– گناهان صغیره
از آیات و احادیث متعددی به صراحت معلوم می گردد که گناهان به دو دسته جداگانه تقسیم می شوند؛ یعنی :گناهان کبیره و گناهان صغیره.
خداوند متعال می فرمایند: «إِن تَجْتَنِبُواْ کَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَنُدْخِلْکُم مُّدْخَلاً کَرِیمًا» (نساء ۳۱)
یعنی: اگر از گناهان بزرگى که از آن نهى مىشوید پرهیز کنید،گناهان کوچک شما را مىپوشانیم؛ و شما را در جایگاه خوبى وارد مىسازیم.
و نیز می فرماید: «وَوُضِعَ الْکِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَیَقُولُونَ یَا وَیْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْکِتَابِ لَا یُغَادِرُ صَغِیرَهً وَلَا کَبِیرَهً إِلَّا أَحْصَاهَا» (کهف ۴۹)
یعنی: و کتاب [کتابى که نامه اعمال همه انسانهاست] در آن جا گذارده مىشود، پس گنهکاران را مىبینى که از آنچه در آن است، ترسان و هراسانند؛ و مىگویند: «اى واى بر ما! این چه کتابى است که هیچ عمل کوچک و بزرگى را فرونگذاشته مگر اینکه آن را به شمار آورده است؟!
تعریف گناهان کبیره و صغیره:
حال که دانستیم که گناهان دو دسته هستند، باید دانست که تعریف هریک چیست و فرق آندو در چیست، زیرا این امر در شناخت گناهان کبیره یا صغیره به ما کمک می کند:
علما در تعریف کبائر و صغائر اقوال مختلفی دارند؛ در این مورد حافظ ابن حجر رحمه الله اقوال مختلف را ذکر می کند:
” گفته شده است: گناه کبیره آنست که بر اساس نصوص کتاب و سنت وعیدی (تهدید و هشداری) به مرتکب شونده ی آن وجود داشته باشد.
ابن صلاح گفته: برای گناهان کبیره نشانه هایی است، از جمله واجب شدن حد و نیز هشدار و تهدید به عذاب جهنم و همانند آنها که در کتاب و سنت بدان اشاره شده باشند، و نیز (می توان به آندسته از گناهان کبیره گفت که ) مرتکب شونده با انجام آنها به فسق وصف شود و یا مورد لعن قرار گیرد.
اسماعیل قاضی با سند صحیح از حسن بصری رحمه الله آورده است که گفت:” هر گناهی که خداوند تبارک و تعالی آنرا به آتش جهنم نسبت داده است، آن گناه کبیره است.”
از بهترین این تعاریف، قول قرطبی در “المفهم” است که می گوید: هر گناهی که با نص کتاب و یا سنت و یا اجماع بعنوان کبیره یا بزرگ اطلاق شده باشد و یا با عقاب شدید بدان خبر داده شود و یا بر انجام آن حد جاری گردد و یا به شدت از انجام آن نهی شده باشد، آن گناه کبیره است”.
و بر این اساس باید گناهانی را کبیره دانست که بر انجام آنها تهدید یا لعن یا فسقی از جانب کتاب و احادیث صحیح و یا حسن شده باشد و نیز آنچه که در کتاب و احادیث صحیح و حسن بعنوان کبیره معرفی شده به این تعریف ملحق می گردد.” پایان کلام حافظ ابن حجر بصورت خلاصه (“تفسیر ابن کثیر” (۲/۲۸۵-۲۸۶)).
از شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در مورد گناهان کبیره ی مذکور در قرآن و حدیث سوال شد که آیا برای شناخت آنها حدودی وجود دارند؟
ایشان پاسخ دادند:
” بهترین اقوال در این مسئله، قول ماثوری از ابن عباس رضی الله عنه است و ابوعبید و احمد ابن حنبل آنرا ذکر کرده اند و آن:
صغائر گناهانی هستند که مشمول دو حد نمی شوند؛ حد دنیا و حد آخرت.
و این معنای قول همان کسی است که گوید: (صغائر عبارتست از) هر گناهی که در دنیا حدی بر آن صورت نگیرد ، و نیز معنای قول کسی است که گوید: هر گناهی که به لعن یا غضب الهی یا آتش جهنم ختم گردد پس آن گناه کبیره است.
و نیز به معنای قول کسی است که گوید: (صغائر) هر گناهی است که در دنیا حدی بر آن صورت نگیرد و تهدیدی بر مرتکب شونده در آخرت نباشد یعنی “وعید و تهدید خاصی” مانند تهدید به آتش جهنم یا غضب و لعن الهی .
ولی کبائر؛هر گناهی که مرتکب شونده به سبب آن تهدید شود که به بهشت داخل نمی شود و یا بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد، و در مورد انجام گناه گفته شود: کسی که مرتکب آن شود از ما ( امت محمد صلی الله علیه وسلم ) نیست، و یا مرتکب آن عمل، گناهکار است، تمامی اینها جزو گناهان کبیره هستند. “مجموع الفتاوى” (۱۱/۶۵۰- ۶۵۲) ، و “مجموع الفتاوى” (۱۱/۶۵۸-۶۵۹) ، “مدارج السالکین” لابن القیم (۱/۳۱۵-۳۲۷) با اختصار.
علامه بارزی (با توجه به اقوال علماء) در این باره می فرماید: ” تحقیق درباره ی گناه کبیره این است که: هر گناهی که به نص صریح قرآن یا حدیث مقرون به وعید یا حد (مجازات شرعی) و لعن باشد و یا مفسده اش برابر و یا فزونتر از گناهانی که مقرون به وعید یا حد و لعن هستند، باشد. و یا اینکه به اندازه ی کوچکترین گناه کبیره ی منصوص علیها مشعر و گویای تهاون و سهل انگاری مرتکب خود در امر دین باشد، گناه کبیره محسوب می گردد.”
البته برخی از علما مانند قاضی ابوبکربن طیب باقلانی و استاد ابواسحاق اسفرائینی و امام الحرمین و غیره بر این باورند که همه ی گناهان کبیره اند و هیچ گناهی صغیره نیست و این دو واژه از امور نسبی هستند، به این معنا که؛ هنگام مقایسه ی دو گناه با همدیگر هر گناهی که آثار ویرانگر و ضرر و زیانش فزونتر باشد گناه کبیره است و آنکه ضرر و زیانش کمتر باشد از گناهان صغیره محسوب می شود، مثلا با وجودیکه زنا از گناهان کبیره است اما در مقایسه با کفر و شرک گناهی صغیره بشمار می رود، این مطلب از عبدالله بن عباس رضی الله عنه نیز بیان شده است ایشان فرمودند: “کل مانهی الله عنه فهو کبیره “ یعنی: دست یازیدن به هر عملی که خداوند از آن نهی فرموده گناه کبیره است (اسماعیل قاضی با سند صحیح ۴۰۶۵، و شعب الایمان بیهقی و تفسیر طبری).
{البته از ابن عباس رضی الله عنه قول دیگری ثابت شده و آن : (کل ما توعد الله علیه بالنار کبیره) یعنی: تمامی آنچه که خداوند انجام آنرا به آتش جهنم تهدید کرده باشد را کبیره است.(ابن ابی حاتم ۴۰۶۹)}
اساس آرای این دسته از علماء بر مقوله ای استوار است که می گوید: «لا تنظر الی صغر الذنب و لکن انظر من عصیت» به کوچکی گناه نگاه نکن بلکه بنگر که از چه ذاتی (باعظمت) نافرمانی کرده ای.
باید به این مطلب توجه داشت که انجام هر عملی که برخلاف رضا و دستور خداوند باشد گناه است و از این دیدگاه گناهانی که بر آن واژه ی صغیره اطلاق می شود در واقع صغیره نیستند، چه نافرمانی و معصیت الله و برخلاف رضای او عمل کردن در هر حال جرمی بس بزرگ و عظیم است و از آنجایی که هر گناه و مصیتی برخلاف رضای الله است این دسته از علما می گویند همه گناهان کبیره اند.
علامه ابن حجر مکی رضی الله عنه پس از ذکر قول جمهور علماء مبنی بر تقسیم گناهان به صغیره و کبیره می فرماید: ” در واقع میان این دو گروه در این باره هیچ اختلافی نیست بلکه اختلاف فقط در تسمیه و نامگذاری است، زیرا همه بر این مسئله اتفاق دارند که برخی از گناهان سبب قدح در عدالت فرد می شوند که بر اثر آن شهادت و گواهی او پذیرفته نمی شود، برخلاف برخی دیگر که ارتکاب آن درعدالت فرد هیچ اثری نمی گذارد، گروه اول با نظر به عظمت و شدت عقاب خداوند متعال مناسب ندانستند که معصیت و نافرمانی خداوند متعال را گناهی صغیره برشمارند زیرا با توجه به عظمت خداوند هر معصیتی گناهی کبیره است و آن هم چه کبیره ای، اما جمهور علما بخاطر بدیهی بودن این مطلب به آن توجهی نکرده و گناهان را بر حسب مقتضای آیات و احادیث صریح به دو دسته صغیره و کبیره تقسیم نمودند.”
شناسایی گناهان کبیره:
در این میان برخی از علما با توجه به نصوص کتاب و سنت و تعاریف کبیره و صغیره، اقدام به شناسایی گناهان کبیره کرده اند!
علامه ابن حجر رحمه الله در کتاب خویش « الزواجر عن اقتراف الکبائر» ۴۶۷ نوع از گناهانی را که بنابر تعریف شیخ الاسلام بارزی از گناهان کبیره محسوب می شوند مشروحا بیان نموده است، اما حافظ ذهبی در کتاب “الکبائر” خود گناهان کبیره را تا هفتاد بر شمرده است.علت اختلاف اقوال در تعداد گناهان کبیره این است که برخی از علماء که تعداد گناهان کبیره را کمتر گفته اند، به برشمردن برترین گناهان کبیره اکتفا نموده اند و برخی دیگر تفصیلات و انواع و اقسام گناهان کبیره را کاملا بیان نموده اند و تعداد گناهان کبیره را بیشترذکر کرده اند و این هیچگونه اختلاف و تعارضی نیست. ( معارف القرآن ۲/۳۸۴- مفتی محمد شفیع رحمه الله)
برخی از علما با استناد به برخی نصوص اظهار داشته اند که گناهان کبیره هفت مورد هستند؛
چنانکه امام بخاری رحمه الله در صحیح خود از ابوهریره رضی الله عنه آورده است که گفت: پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: « اجْتَنِبُوا السَّبْعَ الْمُوبِقَاتِ . قَالُوا : یَا رَسُولَ اللَّهِ وَمَا هُنَّ ؟ قَالَ :« الشِّرْکُ بِاللَّهِ وَالسِّحْرُ وَقَتْلُ النَّفْسِ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَکْلُ الرِّبَا وَأَکْلُ مَالِ الْیَتِیمِ وَالتَّوَلِّی یَوْمَ الزَّحْفِ وَقَذْفُ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ الْغَافِلَاتِ» بخاری (۲۷۶۷) ومسلم (۸۹)
یعنى: از هفت چیز هلاک کننده دوری کنید، صحابه گفتند: ای رسول خدا آنها کدامند؟ پیامبر صلى الله علیه و سلم فرمودند: ۱- شرک کردن به خدا ۲- جادو کردن ۳- کشتن فردی که خداوند او را حرام نموده مگربه حق ۴- ربا خوردن ۵- خوردن مال یتیم ۶- فرار از میدان روز نبرد با کفار ۷- تهمت زدن به زنان مؤمن پاک دامن و نا آگاه.
و نیز در معجم طبرانی از ابوسعید خدری رضی الله عنه آمده است که گفت: پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: ( الکبائر سبع : الإشراک بالله وقتل النفس التی حرم الله إلا بالحق وقذف المحصنه والفرار من الزحف وأکل الربا وأکل مال الیتیم والرجوع إلى الأعرابیه بعد الهجره ) “المعجم الأوسط” (۵۷۰۹) و البانی آنرا در “صحیح الجامع” (۴۶۰۶) حسن دانسته است.
یعنی: گناهان کبیره هفت تا هستند: ۱- شرک به خداوند، ۲- قتل نفس به ناحق، ۳- اتهام زنا به زن پاکدامن، ۴- فرار از میدان جنگ و جهاد، ۵و۶- خوردن ربا و مال یتیم، ۷- بازگشت به جاهلیت پس از هجرت.
البته این بدین معنا نیست که گناهان کبیره منحصر به هفت مورد فوق باشند، زیرا با توجه به تعاریف سابق؛ برخی از گناهان که مشمول اجرای حد بر فاعل آنها می شوند یا مشمول لعن و غضب خداوند هستند نیز جزو گناهان کبیره محسوب می شوند مانند؛ خوردن شراب که بر آن هشتاد شلاق بعنوان حد جاری می گردد:
از ابوهریره روایت است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : (إذا سکر فاجلدوه، فإن عاد فاجلدوه، ثم قال فی الرابعه : فإن عاد فاضربوا عنقه) «هرگاه کسی شراب نوشید به او تازیانه بزنید، اگر تکرار کرد دوباره او را تازیانه بزنید، اگر باز هم تکرار کرد او را تازیانه بزنید، سپس در مرتبه چهارم فرمود : اگر تکرار کرد گردنش را بزنید». ابوداود (۴۴۶۰)
و یا بعنوان مثال کسی که اقدام به کندن یا باریک نمودن ابرو می کند، زیرا این فعل مشمول لعن خداوند است چنانکه پیامبر صلى الله علیه و سلم فرمودند: «لعن الله الواشمات والمستوشمات والنامصات والمتنمصات والمتفلجات للحسن المغیرات خلق الله » (روایت بخاری (۵۹۳۱) ومسلم (۲۱۲۵)
یعنى: خداوند لعنت کرده است کسی که خال کوبی میکند و آنکه خواهان خال کوبی کنند، و کسی که ابروها را باریک میکند و آنکه خواهان باریک کردن آنهاست، و کسی که بین دندانها به منظور زیبایی فاصله میافکند، اینها کسانی هستند که آفرینش خدا را دگرگون میکنند.
و همگی افعال مذکور در حدیث فوق جزو کبائر هستند زیرا در آن تهدید به لعن فاعل شده است.
و یا کسی که لواط کند؛ از ابن عباس روایت است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : (من وجدتموه یعمل عمل قوم لوط فاقتلوا الفاعل والمفعول به) «هر کسی را یافتید که عمل قوم لوط را انجام داد، فاعل و مفعول را بکشید».تر مذی(۱۴۸۱)
و گناهان دیگری مانند (زنا،عقوق والدین، شهادت دروغ، غیبت و سخن چینی و دزدی و غیره …) که در حدیث بخاری و طبرانی بدانها اشاره نشده است.
لذا درباره ی تعداد گناهان کبیره از اصحاب رسول گرامی صلی الله علیه وسلم اقوال متعددی ذکر شده است، سعید بن جبیر می گوید: مردی از عبدالله بن عباس رضی الله عنهما پرسیده که آیا گناهان کبیره هفت اند؟ ایشان در جواب فرمود: گناهان کبیره از هفت به هفتصد نزدیکترند (انوارالقرآن). و عبدالله بن مسعود رضی الله عنه در روایتی می فرماید: گناهانی که از ابتداء سوره ی نساء تا آیه ی سی ام ذکر شده اند گناهان کبیره اند و در روایاتی دیگر تعداد گناهان کبیره گاهی سه و گاهی هفت ، نه، ده، چهارده، نیز ذکر شده است.
چه موقع گناهان صغیره به کبیره تبدیل می شوند؟
هر چند برخی از گناهان هستند که جزو کبائر نیستند ( مثلا نگاه به نامحرم)، ولی با این وجود نباید انجام آنها را کم اهمیت جلوه داد زیرا هر چه باشند، گناه هستند و خداوند از گناه خشنود نمی گردد و لذا شخص باید سعی کند که خود را از هر امر نهی شده دور نماید.
اما گاهی صغیره به کبیره تبدیل خواهد شد و نباید از این نکته ی مهم غافل ماند!
پس اینجا نکته بسیار مهم و قابل توجهی وجود دارد و بر همه لازم است که به آن توجه داشته باشند و آن اینکه آنگونه که از بعضی آیات و احادیث استنباط می گردد گناهان صغیره در برخی موارد و تحت شرایطی به گناه کبیره تبدیل می شوند و گناه آن سنگین تر عواقب آن وخیمتر می گردد که از آن جمله می توان موارد زیر را برشمرد.
الف: در صورتیکه شخص بر انجام گناه صغیره اصرار ورزد و آنرا تکرار نماید.
چنانکه عبدالله بن عباس رضی الله عنه در تفسیر آیه ی « إن تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه» (نساء ۳۱) می گوید: «لا صغیره مع اصرار و لا کبیره مع استغفار» بیهقی درالشعب (۷۲۶۸).
یعنی:هیچ گناه صغیره ای با اصرار و هیچ گناه کبیره ای با استغفار باقی نمی ماند.)
یعنی اینکه گناه صغیره با تکرار و ارتکاب مداوم به گناه کبیره تبدیل می شود و گناه کبیره با توبه و استغفار بخشوده می شود.
پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرمایند: «ایاکم و محقرات الذنوب فانهن یجتمعن علی الرجل حتی یهلکنّه» « از گناهان کوچک بپرهیزید زیرا آنها بر شخص جمع می شوند و او را هلاک می کنند» مسند امام احمد
مثال این مانند قطرات آبی است که قطره قطره بر سنگی می چکد و سر انجام بر آن اثر می گذارد اما اگر همین مقدار آب یکباره و یکجا بر سنگ فرو ریزد بر سنگ هیچ تاثیری نمی گذارد، بنابر این امید و احتمال عفو و بخشش گناه کبیره ای که تنها یک مرتبه شخص مرتکب آن شده به مراتب بیشتر از عفو گناه صغیره ای است که مداوما و چندین بار انجام شده است.
امام ابن قیم رحمه الله می گوید:” مداومت و اصرار بر انجام صغیره، گناه آن با گناه کبیره مساوی خواهد شد یا باعث پرورش و ایجاد کبیره در شخص می شود”. “إغاثه اللهفان” (۲/۱۵۱)
و شیخ ابن عثیمین رحمه الله می گوید:
” هرگاه انسان بر انجام گناهان صغیره اصرار ورزد و برایش عادت گردید، پس به گناه کبیره تبدیل خواهد شد، مثلا مکالمه با زنان بر وجه لذت جویی حرام است ولی جزو گناهان کبیره نیست، اما اگر شخص بر آن اصرار کرد چنانکه کاری جز مکالمه ی با تلفن با آن زنان نداشت، پس آن عمل حرام به کبیره تبدیل خواهد شد، بنابراین اصرار و مداومت بر گناه صغیره موجب خواهد شد که به کبیره مبدل گردد زیرا اصرار بر گناهان صغیره دلالت بر تهاون او به الله تعالی می کند و او نسبت بدانچه که خدا حرام کرده بی تفاوت است”. “لقاء الباب المفتوح” (۱۷۲/۵)
ب: در صورتیکه گناه را کوچک و حقیر بپندارد.
بزرگترین گناه، گناهی است که کوچک و حقیر شمرده شود، زیرا به هر مقداری که انسان گناه را کوچک و ناچیز بپندارد به همان مقدار آن گناه نزد پروردگار بزرگ شمرده می شود.
رسول الله صلی الله علیه وسلم از کوچک شمردن گناهان برحذر داشته و می فرمایند:
«إیاکم و محقرات الذنوب کمثل قوم ببطن وادٍ فجاء ذا بعود و جاء ذا بعود حتی حملوا ما انضجوا به خبزهم و ان محقرات الذنوب متی یؤخذ بها صاحبها تهلکه» (رواه الطبرانی ۱۰/۱۹۰)
از گناهان کوچک بپرهیزید مثال گناهان کوچک مانند گروهی است که در دره ای فرود آیند، این یکی چوبی آورد و آن یکی چوبی آورد و آن قدر هیزم بیاورن که با مجموع آن نان خود را بپزند. گناهان حقیر نیز وقتی از مرتکب آن باز خواست کنند مایه هلاکت می شود.
ت: در صورتیکه بر انجام گناه خوشحال شود و امکان آن را برای خود نعمتی بداند غافل از اینکه این امر سبب هلاکت او می گردد؛ زیرا هرچند حلاوت گناه صغیره بر انسان غلبه کند، آن گناه سنگین تر می گردد و تاریکی قلب انسان بمراتب بیشتر اثر می گذارد.
ج: در صورتیکه عدم مجازات سریع و بردباری خداوند را عنایتی بداند غافل از اینکه عدم مجازات سریع خداوند دلیل خشم او است و خداوند او را مهلت می دهد تا بار گناهش سنگین تر و عذابش سخت تر گردد، آنگونه که خداوند متعال از زبان گروهی از گناهکاران فریب خورده و مغرور نقل می کند و می فرماید:
«وَیَقُولُونَ فِی أَنفُسِهِمْ لَوْلَا یُعَذِّبُنَا اللَّهُ بِمَا نَقُولُ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ یَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمَصِیرُ» (مجادله- ۸)
یعنی: و در دل مىگویند: «چرا خداوند ما را بخاطر گفتههایمان عذاب نمىکند؟!» جهنم براى آنان کافى است، وارد آن مىشوند، و چه بد فرجامى است!
ح: در صورتیکه پس از ارتکاب گناه، آنرا برای مردم تعریف کند و پرده ای را که خداوند بر گناه او گذاشته است، بدرد و یا در برابر دیدگان مردم آشکارا مرتکب گناه شود، زیرا او اینگونه دیگران را نیز بر انجام گناه ترغیب می نماید، ابوهریره رضی الله عنه می گوید پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند:
(کل أمتی معافی إلا المجاهرین، وإن من المجاهره أن یعمل الرجل باللیل عملا، ثم یصبح و قد ستره الله علیه، فیقول : یا فلان عملت البارحه کذا و کذا و قد بات یستره ربه و یصبح یکشف سترالله علیه) مسلم ۲۹۹۰
یعنی: «تمام امتم موردعفو قرار میگیرند مگر کسانی که (گناهی انجام میدهند و آنرا) آشکار میکنند، و از جمله آشکار کردن گناه این است که کسی، شب گناهی را انجام دهد و تا صبح خدا گناهش را پوشیده دارد اما او در روز بگوید : فلانی : دیشب فلان گناه و فلان گناه را انجام دادهام، در حالی که پروردگارش آن را پوشانه، ولی او پوششی را که خدا بر عیب او قرار داده بر میدارد (گناهش را آشکار میکند)».
د: در صورتیکه از علماء و افرادی سر بزند که در اجتماع موقیت خاصی دارند و مقتدای مردم هستند، زیرا مردم عمل آنان را برای خود دلیل می گیرند و بر انجام گناه جرأت پیدا می کنند، لغزش عالم مثال کشتی است که چون می شکند هم کشتی و هم سواران و مسافرانش همه غرق می شوند ، بنابراین گناهان و لغزش های علماء و آنان که در اجتماع موقعیت خاصی دارند با مردم عوام برابر نیست.
ذ: در صورتیکه به بی مبالتی و از روی تکبر و گردنکشی در برابر دستورهای پروردگار انجام شود.
ر: در صورتیکه آثار و عواقب زشت گناه صغیره با عواقب یکی از گناهان کبیره برابر و یا بیشتر باشد.
کفاره ی گناهان کبیره و صغیره:
بر اساس نصوص وارده و اقوال علما، گناهان کبیره جز با توبه پاک نخواهند شد، البته برخی از گناهان علاوه برنیاز بر توبه، دارای حد نیز هستند و لذا باید بر شخص عاصی حد جاری گردد؛ مثلا کسی که شراب می خورد بدون شک مرتکب گناه کبیره شده است زیرا با توجه به تعاریف گناهان کبیره، یکی از انواع کبائر عملی است که مشمول حد شود و شراب خوار باید علاوه بر توبه حد زده شود تا پاک گردد. و اگر حق انسانی را زایل کرده بایستی حقوق او را ادا نماید زیرا حق الناس جز با ادای حق آنها یا طلبیت حلالیت پاک نخواهد شد.
اما گناهان صغیره، با انجام عبادات و فرائض (به شرطیکه مواردی که باعث بزرگ شدن گناه می گردند صورت نپذیرد) ان شاء الله محو خواهند شد، و نصوص زیادی بر این امر وجود دارد از جمله:
پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: «الصلوات الخمس و الجمعه الی الجمعه و رمضان الی رمضان مکفرات لما بینهن اذا اجتنب الکبائر» (مسلم ۲۳۳)
« تا زمانیکه شخص به گناهان کبیره دست نیازیده باشد نمازهای پنجگانه جمعه تا جمعه ی دیگر و رمضان تا رمضان دیگر کفاره گناهانی خواهد بود که او در این میان مرتکب شده است»
و نیز صغائر با اجتناب کردن از گناهان کبیره و استغفار نمودن، محو خواهند شدچنانکه خداوند متعال می فرمایند:
«إِن تَجْتَنِبُواْ کَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَنُدْخِلْکُم مُّدْخَلاً کَرِیمًا» (نساء ۳۱)
یعنی: اگر از گناهان بزرگى که از آن نهى مىشوید پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را مىپوشانیم؛ و شما را در جایگاه خوبى وارد مىسازیم.
و باز می فرماید:«الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ » (النجم/۳۲)
یعنی: «کسانی که از گناهان کبیره و از فواحش پرهیز میکنند مگر از لمم»
حافظ ابن حجر رحمه الله گفته:
” خطابی می گوید: منظور از “اللمم” در آیه، یعنی آنچه که از آن عفو شده است چنانکه در آیه ی دیگر آمده که : ( إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ) و لذا با توجه به این آیه متوجه خواهیم شد که “اللمم” به معنای گناهان صغیره است و صغائر با اجتناب از کبائر پاک می شوند”.
و بدین ترتیب مبحث را به انتها می رسانیم و از خداوند تبارک و تعالی می خواهیم که همه ی ما را از انجام آنچه که ناخشنودی وی را بدنبال دارد دور کند و بر انجام حسنات توفیق و یاری فرماید. آمین
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.
نقل از وا اسلاماه