صحنههایی از اوضاع دوزخیان در سوره غافر
صحنههایی از اوضاع دوزخیان در سوره غافر
نویسنده: سید قطب/ مترجم: زاهد ویسی
۱. ” وَأَنذِرْهُمْ یَوْمَ الْآزِفَهِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَنَاجِرِ کَاظِمِینَ مَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَلَا شَفِیعٍ یُطَاعُ ” (۱۸)
” ( ای محمد!) آنان را از روز نزدیک بترسان ( که قیامت است). آن زمانی که دلها ( از شدت وحشت ) به گلوگاه می رسند (و انگار از جای خود کنده و به بالا پرت شدهاند ) و تمام وجودشان مملو از خشم و اندوه میگردد ( خشم بر کسانی که ایشان را به چنین سرنوشتی دچار کردهاند، و خشم بر خود که به حرف دیگران گوش فرا دادهاند، و غم و اندوه بر روزگار هدر رفته و طلای عمر باخته شده). ستمگران نه دارای دوست دلسوزند، و نه دارای میانجیگری که میانجی او پذیرفته گردد. “۲
۲. ” وَیَا قَوْمِ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ یَوْمَ التَّنَاد(ِ۳۲) یَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِینَ مَا لَکُم مِّنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ”
” آن روزی که پشت میکنید و میگریزید، اما هیچ پناهی جز خدا ( برای حفظ خود از عذاب) ندارید. ای قوم من! بر شما از روز صدا زدن ( که قیامت است ) می ترسم.”
۳. ” وَإِذْ یَتَحَاجُّونَ فِی النَّارِ فَیَقُولُ الضُّعَفَاء لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا نَصِیبًا مِّنَ النَّار﴿۴۷﴾ قَالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُلٌّ فِیهَا إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَکَمَ بَیْنَ الْعِبَادِ ﴿۴۸﴾ وَقَالَ الَّذِینَ فِی النَّارِ لِخَزَنَهِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّکُمْ یُخَفِّفْ عَنَّا یَوْمًا مِّنَ الْعَذَابِ ﴿۴۹﴾قَالُوا أَوَلَمْ تَکُ تَأْتِیکُمْ رُسُلُکُم بِالْبَیِّنَاتِ قَالُوا بَلَى قَالُوا فَادْعُوا وَمَا دُعَاء الْکَافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَالٍ ﴿۵۰﴾ إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ ﴿۵۱﴾یَوْمَ لَا یَنفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَلَهُمُ اللَّعْنَهُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ”
“( خاطر نشان ساز ) زمانی را که در آتش دوزخ ( دوزخیان) با همدیگر به کشمکش و پرخاشگری می پردازند. ضعفاء ( یعنی پیروان دنیوی) به مستکبران ( یعنی رؤسای دنیوی) میگویند: ما پیروان شما بودیم، آیا ( هم اینک ای سردمداران) بخشی از عذاب رابه جای ما پذیرا میگردید و به گردن میگیرید؟ مستکبران (پاسخ میدهند و ) میگویند: ما و شما همگی در این آتش دوزخ هستیم و ( سرنوشت مشترکی داریم). خداوند در میان بندگان ( خود عادلانه ) داوری کرده است ( و سهم هر یکی را از عذاب چنان که باید داده است). دوزخیان به نگهبانان دوزخ میگویند : شما از پروردگارتان درخواست کنید که یک روز ( بلی فقط یک روز ) عذاب را از ما بردارد. ( نگهبانان دوزخ به آنان ) می گویند: آیا پیغمبران شما آیههای روشن و دلایل آشکاری را برای شما نمیآوردند؟ می گویند: آری، میگویند: پس خودتان درخواست کنید، ولی درخواست کافران( به جائی نمیرسد و بی فایده است و ) جز سردرگمی نتیجهای ندارد. ما قطعا” پیغمبران خود را و مؤمنان را در زندگی دنیا و در آن روزی که گواهان بپا میخیزند یاری میدهیم و دستگیری میکنیم. آن روزی که عذر خواهی ستمگران بدیشان سودی نمیرساند، و نفرین و ( طرد از رحمت خدا) بهره آنان خواهد بود و سرای بد( دوزخ) از آن ایشان خواهد شد.
۴ . الَّذِینَ کَذَّبُوا بِالْکِتَابِ وَبِمَا أَرْسَلْنَا بِهِ رُسُلَنَا فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ ﴿۷۰﴾،إِذِ الْأَغْلَالُ فِی أَعْنَاقِهِمْ وَالسَّلَاسِلُ یُسْحَبُونَ ﴿۷۱﴾فِی الْحَمِیمِ ثُمَّ فِی النَّارِ یُسْجَرُونَ ﴿۷۲﴾ثُمَّ قِیلَ لَهُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ تُشْرِکُونَ ﴿۷۳﴾مِن دُونِ اللَّهِ قَالُوا ضَلُّوا عَنَّا بَل لَّمْ نَکُن نَّدْعُو مِن قَبْلُ شَیْئًا کَذَلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ الْکَافِرِینَ ﴿۷۴﴾
کسانی که کتاب های آسمانی و چیزهایی را که به همراه پیغمبران فرو فرستاده ایم تکذیب میدارند، به زودی ( نتیجه شوم کارخود را ) خواهند فهمید. آن زمان غلها و زنجیرها در گردن دارند و روی زمین کشیده میشوند. در آب بسیار داغ برافروخته و سپس در آتش تافته میگردند. آن گاه بدیشان میگویند: چیزهایی را که انباز خدا می کردید ( و می پرستیدید ) کجایند؟ ( همان انبازهایی که ) غیر از خدا (می پرستیدید). می گویند: از ما نهان شدهاند و هدر رفته اند، بلکه اصلا” ما قبلا” (در دنیا ) چیزهایی را که ارزش و مقامی داشته باشند( نپرستیده ایم. چیزهایی را پرستش میکردهایم اوهام و خیالاتی بیش نبودهاند) . خدا این چنین این کافران را سرگشته میسازد.
۱- صحنه یکم، صحنه ” اَ زفه” [۱]، یعنی قیامت است که به صورت هنگامه ی سریع به تصویر کشیده شده است: سینهها تنگ و جانها در رفته اند. تنگی به حدی رسیده است که گویی دلها جای خود را رها کردهاند و در گلوگاه جمع شدهاند. جان در رنج است و انفاس پر از خشم.
در میان این همه تنگی، ستمکاران دوستی ندارند که برای او درد دل کنند و با پراکندن آن چه با آن دل تنگ می شوند، سینه خود را خالی می کنند. میانجی هم ندارند که به سخن وی گوش داده شود و بکوشد رنج آنان راگشایش دهد و تنگ نای آنها را برطرف سازد؛ آنان در این جا در میان تنگنا و تنهایی و فرو گذاشته شدگی قرار دارند. همه این موارد نیز در چندکلمه ی اندک نمایان می شود که سرشار از تصاویر انباشته از سایه سارند.
۲. صحنه دوم نیز در میان تمام صحنههای قیامت، منحصر به فرد است. طوری که برای اولین بار گروهی از برانگیخته شدگان را مشاهده میکنیم که هنگام ندا، پشت میکنند و میکوشند فرار کنند؛ هر چند این فرار برای آن ها سودی ندارد و آنان در برابر خداوند، هیچ پناهگاهی ندارند.
تنها صحنه ای که پیوند با این صحنه دارد، کمی پیش در سوره سبأ آمده است: ” اگر برایت ممکن بود ببینی در آن دم که به وحشت میافتند و راه گریزی ندارند و اصلا” مهلتی به آنان داده نمیشود، و از مکان نزدیکی گرفتار می شوند.” [۲]با این حال، در آن جا فزع صرفی وجود دارد که به دنبال آن، گرفتن میآید. اما در این جا عملا” پشت میکنند ( و میگریزند) و پس از فرار گرفتار میشوند!
۳. صحنه سوم نیز، صحنهی گفت گو و خصومت ورزی میان مستکبران و ضعفا است_ که قبلا” نیز صحنه هایی از این قبیل آمد _ با این حال، صحنه در این جا، تکرار آن صحنه هانیست، بلکه از لحاظ تفصیل، تجدید میشود.
در این جا ضعفا از اقویا می خواهند دَین آنان را ادا کنند و بخشی از عذاب آنان را بر دوش بگیرند: ” ما پیروان شما بودیم ، آیا بخشی از عذاب را به جای ما پذیرا می گردید و به گردن میگیرید؟”
اقویا نیز با این پرسش منطوی بر نکوهش دیگر میشوند! و خود را میبینند که بیشترین مقدار عذاب را تحمل میکنند. پس جایی برای بر دوش گرفتن بخشی دیگر از سهم ( عذاب) ضعفا وجود ندارد. لذا سخنی را بر زبان جاری میسازند که دلها را تنگ میکند: ” ما و شما همگی در این آتش دوزخ هستیم”. و با سپردن همه ی کار و بار به خداوند، و دست برداشتن از صفتی که بر اساس آنان میخواهند بخشی از عذاب شان را بر دوش بگیرند، ( یعنی ) صفت علوّ و استکبار، آن سخن را ادامه میدهند. چون آنها نیز بنده ناچیزی هستند مانند ( سایر) بندگان: ” خداوند در میان بندگان داوری کرده است”!
سپس همه اینان و هم آنان به نگهبانان جهنم رو میکنند و با تضرع از آنها در خواست میکنند که نزد خداوند برای آنان شفاعت نمایند و در پیشگاه وی دعا کنند. چون او دعا را اجابت میکند و در نتیجه روزی، عذاب آنان را کاهش می دهد.
با این حال، نگهبانان، حدو اندازهی خاص خود را میدانند و از طریق گذشته این افراد موجود در آتش چیزی میدانند که آنها را به استغفار بر میانگیزاند.” میگویند: آیا پیامبران شما آیههای روشن و دلایل آشکار برای شما نمیآورند “؟ و البته این سؤالی است برای توبیخ و یادآوری. این کار بر میدارند و از آنان می خواهند بدون امیدوار بودن به فایدهی تلاش و دعای ( آنان بر جهنمیان ) خودشان کار و بار خویش را به دست بگیرند: ” می گویند: پس خودتان در خواست کنید.”!
و ما از پشت پرده ( نمایش) تعلیقی بر این دعا را می شنویم: ” ولی درخواست کافران جز سردرگمی نتیجهای ندارد”!
و این حق است و سازگار با عدالت: ” ما قطعا” پیغمبران خود را و مؤمنان در زندگی دنیا و در آن روزی که گواهان به پا میخیزند، یاری میدهیم و دستگیری میکنیم.آن روزی که عذرخواهی ستمگران سودی به آنها نمیرساند و نفرین بهره آنان خواهدبود و سرای بد از آن ایشان خواهدشد”. همچنان که از حال اهل دوزخ دیدیم!۴
۴. صحنهی چهارم نیز صحنهی غل در گردن و زنجیر در پا است و صحنه کشیدن به سوی دوزخ و فرستادن[۳] (سجر) در آتش است: ( در زبان عربی گفته می شود) سجر الکلب اذا شده الی الساجور : سگ را قلاده بست، وقتی آن را به ساجور[۴] بست. و پس از آن نکوهش و سرزنش: ” آن چیزهایی غیر از خدا که انباز خدا میکردید، کجایند؟” جواب هم این است : ” بلکه اصلا” قبلا” چیزی را که ارزش و مقامی داشته باشد، نپرستیدهایم”! لذا آن چه را که پرستش کردهایم، سزاوار این که چیزی باشد، نبوده است! و به دنبال آن، تعلیق از پشت پرده: ” خداوند این گونه کافران را سرگشته میسازد “.
***************************
نام کتاب : صحنه های قیامت در قرآن/ نویسنده: سید قطب/ مترجم: زاهد ویسی
[۱]:نزدیک. یوم الازفه. روز نزدیک. منظور قیامت است که به دلیل نزدیک بودن آن، این گونه نامیده شده است.
[۲]:سبأ/۵۱
[۳]:سجر: ( تنور) مشتعل کردن بر افروختن، ( آب رود را ) لبریز کردن ( سگ را) قلاده بستن، فرستادن، ارسال کردن.
[۴]: گردنبند چوبی سگ، چوب اویخته بر گردن سگ.