دنیا را نیک اندیشی اسلامی نجات خواهد داد
دنیا را نیک اندیشی اسلامی نجات خواهد داد
نویسنده: احمد آلتون / مترجم: نایب قدرت گوجار
بررسی نقش نیک اندیشی اسلامی؛ در گردهمائی سال ۱۹۹۷ در کینشاسای آفریقا [پایتخت کنگو کینشاسا(زئیر)] پیرامون بحث «در میان ادیان رقابت است یا توافق؟» کنفرانسی بر پا گردید.
نماینده ی پاپ، آقای کاردینال جوزف اوبوتو باسخنرانی قابل تقدیرش چنین گفت: جوهر نیک بینی و نیک اندیشی اسلام تا امروز هنوز شناخته نشده است. با درک اندیشه اسلام که با علم و منطق ممزوج و مخلوط است، صلح جهانی و سیاست سالم در حد وسیع به بار خواهد نشست. اما در این زمینه نیاز به تلاش و پشتیبانی است که باید در بعضی از ممالک آغاز گردد. در سرزمینی که اندیشه ی اسلامی وجود نداشته باشد، ترور و تفرقه حاکم خواهد شد. (روزنامه زمان- ترکیه۱۲\۱۰\۱۹۹۷)
در دنیای اسلام نیز در زمینه ی گفتگوی اسلام_ مسیحیت، اولین شخصیت اسلامی، آقای فتح الله گولن در فوریه ی سال ۱۹۹۸ با پاپ در واتیکان دیدار نمود. در ارتباط با این دیدار در تاریخ ۳۰\۵\۲۰۰۱ در ترکیه، دبیر کل جمعیت روحانیون کاتولیک و میسیونر جورجی ماروویچ به نمایندگی از واتیکان در هنگام دادگاه فتح الله گولن در دادگاه امنیتی ترکیه در جایگاه شهود قرار گرفت و چنین گفت: ایشان (فتح الله گولن) با رفتار خود بر جمعیت ما کاتولیکها تأثیر بسزائی گذاشت. با محبت و نیک اندیشی که از وی سراغ داریم، در سایه ی ایشان اسلام واقعی را شناختیم. آقای فتح الله در سایه ی دوستی و عملکرد اسلامی خود مسلمان واقعی بودن را به همه ما شناساند.
از آن بعد دیالوگها از سوی وزیر امور دینی«محمد نوری یلماز» با دیدار از پاپ ادامه پیدا کرد. فهمی هویدی، محقق، نویسنده و متفکر مصری با بیان این که مسلمانانی که در ممالک غربی زندگی می کنند هم اکنون به عنوان بخشی از کاروان سیاسی و اجتماعی آن مملکت قلمداد شده می گوید:در غرب هر روز بر تعداد مسلمانان افزوده می شود که آنها نیز مانند سایر شهروندان دارای حقوق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بوده و با رعایت موضوع یکپارچگی و اتحاد کشور، همچون پل ارتباطی در میان دنیای اسلام و غرب عمل می کنند. آنها سبب می شوند که فرآیند گفتگوی اسلام- مسیحیت هر چه درست تر و سالم تر انجام گیرد و به شناخت حقیقت کمک نماید.
یکی دیگر از شخصیت های علمی دنیای غرب، پروفسور فردمن بوتینر می باشد. وی از سیاست مداران آلمانی و عضو هیأت آموزشی دانشگاه برلین است. پیرامون موضوع گفتگوی اسلام – مسیحیت مقالات متعددی ارائه داده است. فردمن به عنوان نماینده ی کاتولیک ها در ارتباط با موضوع گفتگو ی اسلام- غرب، با وجود جمع کثیردانشمندان کاتولیک آمریکائی، یکی از مؤسسان و خلاقان «حلقه ی تفکر» جهت نزدیکی اسلام و مسیحیت بوده است. وی تلاش بسیاری نموده تا با دانشمندان غربی و اسلامی در به ثمر رساندن دیالوگ به نتیجه برسد.
از جمله کسانی که در «حلقه ی تفکر» و اندیشه جای گرفته اند:
از آمریکا جان فول و جان اسپوزیتو لوئیس کانتوری و از فرانسه : فرانچوی بورگت و از میان دنیای اسلام دکتر یوسف قرضاوی، دکتر عبدالوهاب المیسیری و شیخ زایدالقانوشی را می توان نام برد.
فردمن بوتینر با اقرار به اینکه بعد از جریان سوسیالیزم و نژادپرستی در دنیا، در آینده اسلام مورد توجه قرار خواهد گرفت، در خصوص تشکیل «حلقه ی اندیشه و تفکر» اهداف و تلاشهای آن توضیحاتی به مجله ی المجتمع ارائه داد و چنین گفت: بطور کلی طرز نگرش به اسلام در دنیای غرب، نادرست و یک جانبه است. آنان با در نظر گرفتن حرکات و عملکرد عده ای مسلمان در قضاوت های خود دچار انحراف و اشتباه شده اند. برای حل این سوء تفاهمات «حلقه ی اندیشه» تلاش خود را می نماید و با شناخت حقیقی اسلام به جهان غرب بسیار کمک می کند. اما در بعضی از ممالک غربی به دلایل متنوع وبه صورت عمدی در قبال اسلام شدت و افراط بیش از حدی از خود نشان می دهند. یکی از این دلایل تجارت است. عده ای بخصوص شبکه های رادیو و تلویزیون غرب جهت متأثر نمودن شنوندگان و بینندگان خود، موضوعات ویژه ای نظیر خون، جنگ و خیانت را با بزرگ نمایی در معرض دید عموم گذاشته و مردم را با این باور که خطری جدی و جدیدی در راه است، می ترسانند. این خطر بزرگ به نظرشان دیگر خطر قرمز کمونیست(روسیه) نیست بلکه خطر سبز اسلام است.
دلیل دوم سیاست است. بعد از فروپاشی کمونیزم در روسیه، سیاست مداران غرب برای گرم نگه داشتن بازار فروش تسلیحات خود، به وجود دشمنی جدید احساس نیاز کردند تا سبب جلب بیشتر منافع مادی شود. متأسفانه درست بعد از فروپاشی کمونیزم، ناآرامی و جنگ در کشورهای مصر، لبنان و الجزایر شدت گرفت و تیر غربیان درست به هدف خورد. این دلایل و بعضی اسباب دیگر دست به دست هم داده و موجب شدند بر سرعت نزدیکی غرب به اسلام کاسته شود و در حقیقت بر این رابطه خلل جدی وارد کردند.
دانشمندان یمنی و رئیس مرکز اعجاز علمی قرآن، آقای عبدالمجیدالزندانی در تاریخ ۳۰\۱۲\۱۹۹۹ در ارتباط با تغییرات اساسی در دنیای مسیحیت و رویدادهای مربوطه در خصوص اسلام، به روزنامه الشرق الاوسط طی راپورتاژی چنین گفت: اروپا، دیگر آن اروپای متعصب پیش نیست. دیگر ذهنیت صلیبی در میان آنها وجود ندارد. واتکیان به نیابت از دنیای مسیحیت، بعد از بررسی و تحقیق درباره اسللام بمدت چهار سال با استفاده از برگزیدگان و عالمان دینی، ضمن ارسال یک نسخه از نتایج تحقیق به دانشگاه الازهرمصر، آخرین نظر خود را به صورت زیر اعلام نموده است:
۱- مسلمانان از گروه های نجات یافته می باشند. (داخل جنت می شوند.)
۲- به فعالیت میسیونری در میان مسلمانان خاتمه داده می شود.
۳- کسانی که جویای ماهیت حقیقی حضرت عیسی مسیح(ع) هستند، آن را از اسلام دریافت کنند.
آقای دانیال باربیس مدیر و نویسنده ی کانادائی پلاتفرم خاورمیانه در پایان مقاله ای تحت عنوان«آیا اسلام برای غرب خطر است؟» این سؤال را مطرح می کند که به عنوان یک غربی در مقابل جریان اسلامی چه باید کرد؟ وی در پاسخ سؤال خود می گوید: برای غربی هایی که به این سؤال روبرو می شوند چند توصیه را مورد تأکید قرار می دهد:
۱- در مقابل ما یک کشمکش وجود دارد. این مجادله همان طوری که گفته شده بین غرب و اسلام نیست و نخواهد بود بلکه جدال بین تفکر لائیک و اسلامیت می باشد. در این جدال هر قدر که ما غیر مسلمانان در مقابل این تفکر (لائیک) بی تفاوت و نظاره گر باشیم، در نهایت فکر لائیک و تبعات آن دامنگیر ما نیز خواهد شد. اگر چنین خطری و موضعی برای هر یک از ما (مسلمانان و مسیحیان ) پیش بیاید باید به عنوان مدافع و یاری دهنده نقش خود را ایفا نمائیم.
۲- باید بین اسلام حقیقی و اسلام سیاسی( کسانیکه اسلام را بازیچه ی سیاست خود قرار داده اند«م») جدائی و تفاوت قائل باشیم. اگر خلل و اشتباهی در میان باشد باید دانست که اسلام واقعی نیست بلکه اسلام سیاسی است.
۳- ما نباید مانند مسلمانانی فکر کنیم که غرب را عموما” و سرتاسر فاسد و بی اخلاق توصیف می کنند. بلکه لازم است برایشان ثابت کنیم که ما نیز صاحب یک سری ارزشها و اصول خاص هستیم.
۴- نباید با گروهها و یا کسانی که به نام اسلام میدان ترور و دهشت را ایجاد کرده اند وارد بحث و گفتگو شد و یا آنها را یاری کنیم.
نهایتا” در جواب این سؤال که آیا اسلام برای غرب خطر و تهدید است؟! باید گفت خیر! اسلام برای غرب تهدید نیست. آنچه را که غرب از آن واهمه دارد جریان رادیکالی است که با شدت و حدّت سعی در اجرا نمودن اسلام دارند. به اسلام کانادا می توان بله گفت، اما به اسلام افغانستان باید«نه» گفت(البته در این مورد نیز نباید افراط نمود، باید تفاوتها را پذیرفت«م»)
وظیفه مسلمانان نیز این است که باید متقابلا” از تکفیر نمودن مسیحیان و مشرک خواندن آنها دوری گزیده و آنها را قبول نمایند. زیرا در این خصوص از لحاظ دینی نیز مجبور به چنین اقرارهایی نیستیم و هیچ لزومی برای دشمن تراشی وجود ندارد.
وموازنات تغییر می یابد۰۰۰
با برداشته شدن تدریجی موانع قرار گرفته شده بر سر اسلام و غرب و با توجه به وعده هایی که اسلام در خصوص جهانی شدن اسلام و نیز آبادانی و اصلاح جهان و تبدیل آن به نوعی جنت داده است، فرد فرد و دسته دسته انسانها بسوی این دین روی کرده و با نظر بر اطلاعاتی که در ارتباط با رویکرد جمعیتها به این دین بدست آمده، مشخص می شود که موازنات قدرت و جمعیت در جهان در حال تحول است. این حقیقت از طرف متخصصان و کارشناسان ابراز گردیده است.
دیگر از تفکر کاپیتالیسم و فلسفه ی آن امیدی یافت نشد و مشکلی نیز حل نگردید. اینکه تو کار کن من بخورم، اگر کسی نیز از گرسنگی مرد به من چه!! و فقیرتر شدن فقرا و ثروتمند تر شدن ثروتمندان برای جهانیان غیر قابل قبول واقع شد.
وعده های کمونیست ها مبنی بر عدالت م مساوات در دنیا که با خون میلیونها انسان کرسی اقتدار را به دست گرفته بودند و به شکست انجامید و نیز در سرزمینهای تحت حکم آنها چیزی جز تساوی فقر و نداری نصیب مردم نشد. لذا انسان آگاه برای یافتن چیزی در میان کاپیتالیسم و کمونیزم وارد آرایش نوینی شد که کاملترین قواعد به حساب آید.
در سایه ی توسعه ی تکنولوژی که تقدیم بشریت شده و در سایه ی ارتباطات و مواصلات بوجود آمده که شیرازه تکنولوژی است، دنیا به دهکده ای کوچک تبدیل شد. به نعمت وجود اینترنت حدود و خطوط در میان انسانها برداشته شد. دید و بازدید در میان سرزمینها افزایش یافت و معاملات فکری، بحثها و گفتگوها و کنفرانسها به وقوع پیوست. اتحادیه های مختلف پایه گذاری شد و وعده ی جهانی اسلام مبنی بر تبدیل دنیا به بهشت برای انسانها در شرف وقوع قرار گرفت. سؤالها پرسیده شد و برای مشکلات و موانع راه حلی معقول پدیدار گردید. برای درک زندگی بهتر، گروه گروه به توصیه های اسلام در خصوص فرد،جامعه و خانواده هجوم آورده و از نعمت خدائی اسلام استفاده نمودند.
بدیع الزمان (شیخ سعید نورسی )رحمه الله علیه، در سال ۱۹۱۴ در کتاب تفسیری تحت عنوان اشاره الایجاز، که در جنگ جهانی اول و در جبهه های نبرد به رشته تحریر درآورده است، بعد از بیان اینکه اسلام توسط پیامبر اکرم(ص) به عنوان یگانه دین جهان اعلام شده، در آینده نزدیک سراسر جهان را پوشانده و صورت جهانی خواهد گرفت، جملات زیر را به قلم می کشاند:
« قبل از آغاز عصر سعادت، در بین امتهای موجود در عالم بشریت، از لحاظ ماده و معنا و استعدادها و تربیتها، مسافت های طولانی و مختلف وجود داشت. تا اینکه آفتاب سعادت دین اسلام توسط حضرت محمد (ص) بر جهانیان ظاهر شد و شروع به تبادل افکار با ترک عناد و با تبدیل و اختلاط اقوام، میدان اتحاد را گسترش داد و در بین آنها نقل و انتقالات و معاملات فکری و مخابرات اندیشه انجام گرفت. بدین صورت کره زمین تبدیل به یک مملکت یا یک ایالت حتی یک دهکده شد. در سایه ی این رسالت الهی بود که یک نبوت و دعوت واحد برای عموم انسانها کافی دانسته شد.»
————————————-
منبع : اسلام در دنیا مؤلف: احمد آلتون / مترجم: نایب قدرت گوجار /موسسه انتشاراتی حسینی اصل