دعوت و دعوتگری در اندیشه استاد شهید ناصر سبحانی
دعوت و دعوتگری در اندیشه استاد شهید ناصر سبحانی
مترجم: محمد حامدی / تدوین: عزیز صادقی
در این نوشته به بررسی دعوت و دعوتگری در اندیشه استاد شهید ناصر سبحانی می پردازیم .
دعوت یعنی چه:
عوت یعنی فراخواندن انسانها به پیمودن راه عبودیت خداوند. به عبارتی دیگر یعنی بیان عبودیت خداوند و تمیز آن از راههای دیگر. که این امر از طریق معرفی آیات آفاق و انفس انجام میشود .
معنی عبودیت : عبودیت عبارتست از تزکیهی نفس بر طبق فرمان خداوند از طریق استفاده از امکانات موجود در عالم هستی . تزکیه روح عبودیت است . و دعوت عبارتست از فرا خواندن انسانها به تزکیهی نفس.
مسئولیت دعوت:
بزرگترین مسئولیت انسان مسلمان در این عالم ، مسئولیت دعوت است . که البته دعوت و داعی باید قرآنی باشند. یعنی دعوت به کتاب الله باید توسط قرآن انجام شود .
شروط دعوت:
شروط دعوت کردن مردم به روش احسن عبارتست از این که انسان داعی بایستی قبلاً نصح و امانت خود را به مردم اثبات نموده باشد به نحوی که مردم در این باره شکی نداشته باشند. ضمناً بایستی دعوت را از مسائل مهم در عقیده شروع نماید. و در هنگام نگریستن به مخاطبان بایستی از استهزاء و کینه ورزی نسبت به آنها به شدت خودداری کند.
چگونگی دعوت:
رشد انسانی سه امر را لازم دارد :
۱ – اخذ جهانبینی و بینش و قیم اخلاقی .
۲ – متصف شدن انسان به خلق و ملکات آن علوم .
۳ – اعمال صالح و عطای آن به خارج از خود . داعی الی الله نیزبایستی این سه کار را با مدعوین خود انجام دهد .
۸ . داعی دربارهی سه رکن بالا این گونه عمل میکند :
اولاً: دین را کاملاً برای مدعو تبیین میکند .
ثانیاً: برای اتصاف آن معلومات به ملکات ، مدعو را ترغیب و ترهیب میکند .
ثالثاً: وادار نمودن مدعوازجانب داعی به انجام اعمال صالح به فرمان خدا و برای رضای الله بدون اکراه و اجبار. مسئلهی مهم در اینجا این است که در هیچکدام از موارد سه گانه اکراه و اجباری وجود ندارد .
دعوت با حکمت و موعظه حسنه:
تعلیم کتاب عبارتست از: تعلیم قواعد عامهی اعمال صالح.
تعلیم حکمت: یعنی نشان دادن طریقهی صحیح اجرای اعمال صالح .
تزکیه عبارتست از ترغیب و ترهیب مدعوین. موارد مذکور از مهمترین وظایف داعیان میباشند .
تعریف حکمت : بجا انجام دادن کارها حکمت نامیده میشود . که دو حالت را دارد : ۱ – رهبری مخلوقات به سوی تأمین مصالحشان . ۲ – منع کردن آنها از رفتن به سوی مفاسد .
دعوت بالحکمه یعنی : اینکه از طریق معرفی آیات آفاق و انفس، راه عبودیت خداوند از راههای دیگر تمیز داده شود بصورتی که هیچ گونه ابهامی درآن باقی نماند. و نتیجهی آن منجر به مؤمن شدن انسانها یا کافر شدن آنها گردد.
دعوت به حکمت به این معنی نیست که انسان داعی بدنبال دعوت دینی انسانها دچار مشکلات نشود. یا مسایل اختلافی حساس میان مردم بیان نگردد . البته داعی طالب مشکلات نیست. اما اگر دعوت ، آن را ایجاد نمودبا آن روبرو می شود.لذاوجود این امر نباید مانع ابلاغ دعوت به دیگران گردد .
تعریف موعظه : موعظه یعنی ترغیب و ترهیب انسان به صورتی که با روشن شدن حقانیت دین خدا به طرف آن ترغیب شود وباروشن شدن باطل بودن راه غیر خداازآن ترهیب گرددو از انتخاب راههای دیگر خودداری شود.
دعوتگران و طواغیت
۹۷ . هرگاه انسان مسلمانی مجبور به خوردن شرابی بشود که در صورت عدم شرب آن کشته میشود بر اساس قاعدهی دفع افسد به فاسد باید شراب را بخورد . اما باید در درون قلب، ایمانش محفوظ و مطمئن باشد و بدان راضی نباشد . نکتهی مهم دراینجا این است که اگر جان کسی در خطر است برای نگهداشتن خود و نجات از خطر اجازهی اظهار ولاء کافرین را دارد. یعنی اینکه اگر کسی اکراهپذیر است اجازهی تلفظ به کفر را دارد . اما حقیقت این است که هر کسی در خطر نیست و نیز هر کسی اکراهپذیر نیست . به عبارت دیگر آیات قرآن این را نفرموده است که همهی مؤمنین در خطر هستندو اکراهپذیر می باشند .بلکه این را بیان داشته است که مؤمنین در اینجا دو دسته هستند :
۱ – اشهاد و دعات . ۲ – سایر مردم .
شهدا بر این امر متعهد شده اند که تمام زندگیشان برای خداوند باشد و آن را در راه دعوت صرف نمایند. با این وصف دیگر خطر نفس باقی نخواهد ماندتا آن را نگهدارند .به عبارتی دیگرشهدا در دعوت دینی فانی می شوند . در ضمن دعوت خطرپذیر نیست چون خدا آن را محفوظ میکند. انسان داعی نیز همهی زندگیش درزمینه ی دعوت خلاصه شده است . بر این اساس شاهد و داعی اجازهی اظهار ولاء کافرین و تلفظ به کفر را ندارند . بلکه بایستی در مقام معادات صریح قرار گیرند. اگر دعات این گونه نباشند دعوتی باقی نمیماند. زیرا هیچ زمانی نبوده است که خطر طواغیت متوجه دعوت و اهلش نباشد. در غیر این صو رت طواغیت میتوانند بر اساس تسلیم دعات در روز قیامت عذر بیاورند که ما محق بودیم که دعوت دعات را نپذیریم . زیرا آنها بخاطر ترس تسلیم ما شدند و ما نیز در حقانیت دعوت آنها ( به خاطر تسلیم شدنشان ) مشکوک شدیم . بنابراین در صورتی برمردم اقامهی حجت میشود که دعات و اشهاد کمترین سازش و گذشتی را در مقابل طواغیت نداشته باشند . رخصت مذکور در این موارد به سایر مردم مربوط میشود. وآن یعنی اینکه آنها میتوانند در صورت وجود اکراه و خطر ، تلفظ به کفر نمایند.البته در صورتی که قلبشان مطمئن به ایمان باشد .
طرق مقابلهی طاغوت با داعی الی الله :
۱ – او را تطمیع میکند .
۲ – به شایعهپراکنی دربارهی او میپردازد .
۳ – تهدید به زندان و مصادرهی اموال و تبعید و شکنجه و اخراج داعی .
۴ – قتل داعی .
این ترتیب بایستی ازجانب داعی درزمینه ی دعوت مورد توجه قرار بگیرد.
حکومت و دعوت:
دین خداوند جهانی است و منطقهای نیست .لذا حکومت اسلامی مکلف است دین حق را به سراسر جهان بشریت برساند وآنرا بخوبی تبلیغ کند و در این راه با طواغیتی که از انجام این کار ممانعت میکنند قتال کند .و درصورتی که نتوانند دین خداوند را به همهی آنها برسانند بایستی حداقل طواغیت حاکم بر آنها را از بین ببرند . البته این کار بعد از اجرای عملی نظام قسط در حکومت اسلامی انجام میشود .
در این زمان طاغوتیان به هدایت خداوندی دعوت میشوند .حال اگر آن را قبول نمودند ،دعوت دینی به شیوهی آزادانه در میان مردم آن دیارابلاغ میشود و مردم در انتخاب یا عدم انتخاب دین خداوند مختار هستند . اما هرگاه طواغیت در زمینهی تبلیغ و دعوت دین خداوند ممانعت کردند دراین صورت (درصورت امکان)بایستی با آنها وارد جنگ شدواین کار تاازبین رفتن طواغیت ادامه می یابد. بر اساس قرآن امت اسلامی مکلف است در صورت فریادخواهی انسانها (درهرجائی ازروی زمین) به فریاد آنها برسد . درغیر این صورت خداوند را نافرمانی نموده اند و واجبی را ترک کردهاند . لذا بایستی جهاد اسلامی تا زمانی که فتنهای بر روی زمین باقی نمانده باشد ادامه یابد .
دعوتگر و قیام الیل
انجام قیام الیل برای انسان دعوتگر در اوایل دعوت ( در حدی که ۵ ساعت برای خوابیدن باقی بماند ) لازم است . اما بعداً میتوان با دو ساعت قیام ، آن را تخفیف داد . قیام الیل بعد از نماز مغرب و عشاء شروع میشود.
چکیده دعوت پیامبران:
معنی کلمهی توحید : توحید یعنی اینکه انسان به این امر معتقد شود که در عالم هستی هیچ فرمانروا و فریادرس دیگری غیر از خداوند وجود ندارد .که خلاصهی دعوت پیامبران نیز همین بوده است ( لا اله الا الله ) و این اولین آموزهی لازم برای انسان مسلمان است .
چکیدهی دعوت پیامبران به مردم ازطریق طرح این سؤال اعلام گردیده است مبنی براین که مگر خداوند خالق انسان و جهان آفرینش نیست.؟ آنها در جواب میگفتند آری . پیامبران در جواب آنها میگفتند پس بر این اساس بایستی تنها او فرمانروایی جهان آفرینش و انسان را در اختیار داشته باشد. واین امر حقی مسّلم برای هر سازنده و صانعی است . و همهی ما درواقعیت زندگی خود این قاعده را پذیرفتهایم . زیرا تنها او بر تمام جزئیات جهان آفرینش علم محیط را دارد و کسی دیگر در این زمینه با او شریک نیست .
احکام و اخلاق مبتنی بر عقیده و جهانبینی است. لذا دعوت پیامبران از تصحیح عقاید مردم شروع شده است و نهایتاً به اصلاح احکام و اخلاق منجر شده است . بنابراین ما نیز بایستی کار اصلاحی خود را از مسائل اساسی عقیده آغاز کنیم .
یکی از قواعد مهم درزمینه ی دعوت قرآنی و دعوات آسمانی دیگر این است که وقتی وحی الهی در میان جامعهای مطرح میشود مسایل صحیح عقیده و اخلاق رابحال خود باقی میگذارد و مسایل ناصحیح را اصلاح میکند.
دعوتگر و اصلاح شرک:
مشرک شدن انسان مبتنی بر این قضیه است که بایستی بر انسان اتمام حجت و تبیین کافی انجام شده باشد. در غیر این صورت گرچه عمل مسلمانان گناهکار ، شرک است اما چون بر آنها اتمام حجت نشده است مشرک خوانده نمیشوند . پس دعوتگر با شناخت شرک مردم ، درد آنها را شناسایی میکند و بر این اساس این را میداند که باید کارش را از کجا آغاز کند .بنا براین بایستی در ابتدا به مداوای مرض شرک بپردازد بعداًنسبت به علاج سایر دردها اهتمام ورزد. نکتهی مهم در اینجا این است که کسانی که دین خدا برایشان تبیین نشده است چنین گمان میکنند که اعمال کنونی آنها دینی است. لذا نباید با آنها همانند مشرکین معامله نمود چون شرک در جامعهی اسلامی توابع خاصی را دارد . بدین خاطر بر دعوتگر لازم است که به عنوان مسلمان با او تعامل کند. اما در میدان تبلیغ و دعوت باید با او به عنوان کسی برخورد شود که مرتکب شرک شده است تا از این طریق او را متوجه اشتباهاتش بنماید .
برگرفته از آثار استاد شهید ناصر سبحانی