شهید فاروق فرساد
فاروق فرساد
شهید دیار غربت…
شهید فاروق فرساد در سال ۱۳۴۰ شمسی در شهر سقز متولد شد. دروس ابتدایی و متوسطه را در همان شهر به پایان رسانید. به خاطر تغییر محل کار پدر، از سقز به سنندج آمد و خواندن را در سنندج ادامه داد.
زمانی که علامه احمد مفتی زاده به دلایلی واضح، ام الامراض بشر را در تمام جهان و به تبع آن در کردستان، دور افتادن مسلمانان از قرآن و سنت نبوی تشخیص داد، همت خود را در این زمینه بکار بست و نتیجه این تلاش، دایر کردن مدرسه قران در سال ۱۳۵۶ هجری شمسی در سنندج بود. این سال همزمان بود با زمزمه و نضج گرفتن انقلاب در ایران. ایشان مضاف بر این امر در مسجد امین شهر سنندج، مجالسی هفتگی دایر نمود که جمع کثیری از مردم – خصوصا جوانان – به این مجالس با برکت روی آوردند.
فاروق جوان در سال ۵۷ به پیام و دعوت کاک (۱) احمد روی آورد و بخاطر تیزهوشی و علاقه زیاد، خیلی زود از راز دعوت ایشان آگاه شد و خود را وقف این دعوت حیت بخش نمود. سال ۵۷ که انقلاب ایران شکل تازه ای به خود گرفت کاک احمد بنابه وظیف دینی و ملی که بر دوش خود احساس می کرد با آگاهی و توانایی خاصی که داشت رهبری مسلمانان کردستان را در دست گرفت و آنها را با انقلاب و ملت ایران همراه و همصدا و هم رنگ نمود.
اما از طرفی دیگر درگیری داخلی در کردستان به پا گردید و جایی برای حضور و دعوت دینی نماند کاک احمد همراه تعدادی از شاگردانش از جمله کاک فاروق شهر سنندج را به مقصد کرماشان (۲) ترک نمود.
در تمام این دوران نامیمون، فاروق در کنار رهبر و داعی خویش ماند، و خود بسان شاگردی مجرب، از این اوضاع بهره گرفت. و این مهم در کرماشان، با بهره گرفتن از شخصیت علمی و همه جانبه کاک احمد، در زمانی بسیار کوتاه، خود را به سطح دیگر استادان مکتب قرآن رساند، و مسئولیت بعضی از کلاسها توسط کاک احمد به او سپرده شد.
بعد از مدتی در تاریخ ۲۷/۱۲/۶۱ شهید کاک فاروق همراه صدها نفر از همفکرانش دستگیر و راهی زندان شدند، و در چند گروه مختلف، هر گروهی به زندانهای دوردست روانه شدند.
این دوره از زندان،سه سال و سه ماه طول کشید. شهید فاروق در زندان بیکار ننشست و از خلوت آن برای عروج علمی و عرفانی خود بهره گرفت و در همین راستا از همراهان خود در زمینه یادگیری علوم اسلامی بهره جست. پس از مرخص شدن از زندان، در ادامه تحقیق علوم اسلامی،نزد استاد شهید ناصر سبحانی و مرحوم استاد برهان الدین حمدی به تحصیل و تکمیل آن علوم پرداخت.
فاروق شهید در زمانی تقریبا غیر متعارف، به واسطه تلاش زیاد و فراگیری سریع و تیزهوشی،توانست منزلت علمی قابل توجهی را صاحب شود و به همین جهت در ۲۸ سالگی از طرف مرحوم استاد محمد شیخ الاسلام، – که استاد فقه شافعی دانشگاه تهران بود و میزان توانایی علمی علمای دینی اهل سنت ایران، توسط ایشان تشخیص و تایید می گردید – به کاک فاروق، به سان یک مجتهد “فی المذهب” اجازه اجتهاد بین المذاهب نائل گردید.
در سال ۶۹ هجری شمسی، کاک احمد نیز ایشان را به عنوان یکی از چهار عضو جمع هیئت قضا و افتاء، جهت جواب دادن به مسائل مذهبی، طبق راجح مذهب امام شافعی برگزید.
شهید فاروق فرساد، همزمان با تعلیم و تعلم علوم دینی، در ارشاد و تبلیغ آن در بین جوانان، تلاش قابل توجهی از خود نشان داد. تا آنجا که می توان گفت یکی از عاملین علاقمند شدن تعداد زیادی از جوانان این دیار، به اسلام و مکتب قرآن بود.
در سال ۶۸ برای بار دوم کاک فاروق زندانی شد؛ و بعد از چند ماهی از زندان مرخص شد و بعد از این فتره زندان، با انرژی بیشتر در میدان تلیغ و دعوت حضور پیدا کرد. از جمله در مناسبتهای دینی و کلاسهای تدریس علوم اسلامی مانند صرف، نحو، بلاغه، اصول، فقه، تفسیر و سیرت نبوی، از جان و دل مایه گذاشت.
در ماه رمضان سال ۷۰ هجری شمسی، در مسجد حضرت ابوبکر صدیق شهر سنندج، بعد از نماز تراویح به بحث و سخنرانی می پرداخت. به خاطر نفوذ و شیدایی کلام، مسلمانان زیادی جذب این مجلس شدند. تا جایی که داخل و حیات مسجد از علاقمندان – خصوصا جوانان – پر می شد.
در سال ۷۲ برای بار سوم دادگاهی شد، و اینبار با حکم تبعید، او را از شهر و دیارش دور کردند، و به مدت پنج سال، راهی شهر غربت و تنهایی “اردبیل” گردید.
محبوبیت فاروق نزد مسلمانان، خصوصا جوانان کردستان، باعث می شد که بارها از نقاط مختلف، روانه اردبیل می شدند، بعضا جهت بهره گرفتن، و تعدادی هم صرف جهت دیدار با او.
از خصوصیات بارز او ، توجه به تربیت صحیح دینی در مورد فرزندان بود چناننکه در تنهایی غربت، در نامه ای برای همسر خود می نویسد: “… با وجود همه اینها باز هم اصل خودمانیم. اگر ما توانستیم بهره ای از خیر و سعادت را به خودمان برسانیم ممکن است که بتوانیم به دیگران هم برسانیم. ولی اگر – خدای ناکرده از دست خود کماکان عاجز و ناتوان بمانیم، آنوقت دیگر باید به تربیتی صوری و ظاهری در حد مثلا: آداب معاشرت، روش نشستن یا غذا خوردن یا مهمانی رفتن و …! بنام تربیت دلخوش باشیم!
در حالی که خدا می داند آنچه را در مورد فرزندانمان آرزو دارم، نه این تربیتهای ظاهری، بلکه ریشه دواندن ایمان و تقوی و خصالی چون: خیرخواهی و محبت و دلسوزی و امانت و صداقت و شجاعت و سخاوت و ضد ظلم و ناحق بودن و در یک کلمه “مسلمان” بودن است؛ که از رحمت لایزالش متضرعانه می طلبم هم توفیق دهد خود را چنان بسازیم، هم جگرگوشه های دلبندمان را، و هم باقی کسانی را که با هم سر و کار داریم”.
“… حالا مقداری این را فهمیده ام که تربیت، موعظه کردن و و حرف زدن نیست. قبل از هر چیز ایجاد جو و فضای سالم و فطری است. در خانه ای که خوردنی خلاف فطرت نیست، (:حلالا طیبا) نوشیدنی خلاف فطرت نیست، گفتنی خلاف فطرت نیست؛ محبت هست، آرامش هست، احترام متقابل هست، گذشت هست، حوصله هست، دلسوزی هست، فضا، فضای تربیت است؛ در غیر این صورت گفتنی ها و موعظه ها هم، کم اثر و بی اثر است و حتی می شود که ناسالم کننده هم باشد (: مساله ساوازه شدن که کاک احمد توضیح می داد) و البته ایجاد چنین فضایی قبل از هر چیز، “فهم خوب” و “ایمان به خدا و روزی که همه بسوی او بازمی گردیم” با “صبر و حوصله”، “دلسوزی و خیرخواهی” و اعتقاد کامل به که به غیر این روش، راه به جایی نخواهیم برد” با “محبت”. و پدر و مادری که به غیر از این طریق، بخواهند با اعمال زور و کتک، بچه هایشان را تربیت کنند، “ظالم” اند و نتیجه اینچنین روشی، جز خرابتر کردن بچه ها، و ایجاد ده ها خصلت منفی در آنها، هیچ اثر مثبتی ندارد”.
مدت پنج سالی که در اردبیل در تبعید به سر می برد، در مسافرخانه ای اقامت داشت و برای پرورش و پرداخت هزینه های خود، مدتی به کارگری مشغول بود. نحوه سوء قصد به جان او در دیار غربت، چگونگی ایاب و ذهاب او در سرما و گرما برای دیدار خانواده اش، نحوه برخورد حکیمانه او با کسانی که مثل او در تبعید بودند و فکری مخالف فکر او داشتند، و دیگر مشکلاتی که او قبول کرده بود، و شکوفایی ذهن و قلب او در اواخر دوره زندگی اش در تبعید، و … از زبان دوستانش در آن دیار غربت، بسیار شنیدنی و جای درس و تجربه است. به خاطر اینکه مسائل زیاد طولانی نشود، شرح این مسائل بماند برای آینده.
کوردلان که هیچگاه وجود مجاهدان و یکتاپرستان را در تاریخ بشریت تحمل نکرده اند، در رمضان بهمن سال ۱۳۷۴ هجری شمسی، که مصادف بود با ۲۷ رمضان نیت شوم از بین بردن این نهال به ثمر نشسته باغ مکتب قرآن، و این مجاهد همیشه زنده را، در شبی تاریک، مخفیانه در دیار غربت عملی کردند.
بعد از افطار ایشان برای خرید مسواک از مسافرخانه ای که در آن اقامت داشت، بیرون می رود؛ سپس چند نفر با لباس شخصی ایشان را سوار اتومبیلی کرده و از آنجا دور می شوند و در اواخر شب، جنازه او را در یکی از کوچه های خلوت اطراف همان مسافرخانه رها می کنند و اینچنین او به دیدار محبوبش روانه می شود.
واضح است که صداقت و درستی جاودانه است. هرچند که تلاش زیادی کردند که شهید شدن فاروق را مرگ طبیعی (سکته قلبی) جلوه دهند؛ اما به خواست خدای بزرگ چند سال بعد، که جریان قتلهای زنجیره ای، برملا شد؛ مضاف بر شواهد روشن زمان شهادت، معلوم گردید که فاروق شهید هم یکی از مقاصد آن توطئه شوم در کردستان بود؛ که توسط برخی از روزنامه ها و نشریات این امر آشکار گردید.
جسد پاک شهید کاک فاروق فرساد، در روز بیست و نهم رمضان، در میان غم و ماتمی وصف ناپذیر، در میان غم و ماتمی وصف ناپذیر، در میان دهها هزار از دوستدارانش، در قبرستان “ئاساوله” شهر سنندج، به خاک سپرده شد.
عشق و علاقه کاک فاروق نسبت به معلم و استادش (کاک احمد) قابل وصف نیست. همانقدر کافی است که به مناسبت فوت استادش گفته بود:
“… برای بسیاری شاید جای سؤال باشد که: حکمت آن چیست، که کسانی که زندگی خود را وقف برنامه خداوند می کنند، ولی مرتب برای آنها سختی و رنج پیش می آید؟
اگر به این نکته توجه کنیم، متوجه حکمت این مساله می شویم. این مسائل، مساله تریبتی نیست، و فقط درمورد کاک احمد نبوده. قبل از او در مورد تمام محبوبان خدا چنین سنتی جاری بوده. و بعد از او هم، محبوبان دیگر خدا، با این روش زندگی کرده اند، و با این مشکلات آزمایش شده اند. این نکته جای توجه است که: از مسیر آنها تبعیت و پیروی کنند. ادامه دادن مسیر آن بزرگان در گذشته و عصر حاضر، فقط با حرف و شعار نمی شود، و این ادعائی بزرگ است و حساب و کتاب دارد.
{أحسب الناس أن یترکوا أن یقولوا امنا و هم لا یفتنون}. عنکبوت/۲
میزان و شدت “ابتلاء” به میزان و شدت “آمنا” بستگی دارد. هر چه میزان “آمنا” محکمتر باشد؛ شدت آزمایش بیشتر؛ و و هر چه “آمنا” سبکتر باشد، آزمایش و سختی کوچکتر خواهد بود. و چونکه محبوبان خدا، ادعای آنها از همه مردم جامعه، محکمتر و قوی تر است، ابتلا و مشکلات آنها هم از همه مردم بیشتر است.
{ إن أشد الناس بلاء الانبیاء ثم الذین یلونهم ثم الأمثل فالأمثل} حدیث نبوی
محبوبترین بندگان خداوند متعال پیامبران بوده اند؛ و بیشترین بلاها را تحمل کرده اند. هر کس سزاوار و لایقتر باشد، به دنبال آنها می آید. عدم بلا و سختی، نشان محبوبیت شخصی نزد خداوند نیست. خیر؛ بلکه طبق معادلات الهی، قضیه برعکس است.
کاک احمد و امثال او، چنانکه عاشق و تابع سنت رسول الله – صلی الله علیه و سلم – هستند، باید این همه سختی و بلا را تحمل کنند، تا جامعه به طرف سعادت برود. آنهم سختیهایی که برای کمتر کسی قابل تحمل و قابل تصور است”.
{رحم الله امرأ عرف قدر نفسه و لم یتعد طوره} حدیث نبوی
آثار به جا مانده از او شامل:
بیش از پنجاه نوار شرح و تفسیر آثار کاک احمد مفتی زاده (رحمه الله)
شرح “مصطلحات اربعه” امام مودودی (رحمه الله) شامل ۳۲ نوار.
بیش از ۸۰ نوار سخنرانیهای مختلف درباره موضوعات و مسائل اسلامی.
مجموعه اشعار و مقالات و مکتوبات و نوارها و نامه های پراکنده شامل: تفسیر، صرف و نحو، فقه، کلام، اصول فقه، تاریخ، مسائل تربیتی و خانوادگی و …
ای عزیز! این منزل تازه و این لباس مخصوص راست قامتان بر تو مبار باد.
گرچه از هر ماتمی خیزد غمی
فرق دارد ماتمی با ماتمی
لاجرم در مرگ مردان بزرگ
گفت باید ای دریغا عالَمی
(۱) کلمه “کاک” در کردی به معنای “برادر” است.
—————————————————-
منبع: مجموعه مقالات شهید فاروق فرساد (دفتر اول) انتشارات عابد چاپ اول ۱۳۸۲
بیداری اسلامی : منبع
In the name of Allah the most merciful and the most compassionate.
I thank you all for doing your duty in introducing great men .
From the buttom of my heart I ask my lord to bless you all in both worlds.
If we as kurds know our scientists our situation will not become worse than it is now.
Best wishes for you…GOOD LUCK TO YOU.
برای شناخت بهتر این شهید بزرگوار باید به آثار مرحوم کاک احمد مفتی زاده و همچنین مکتب قرآن مراجعه کرد.
آدرس سایت : http://www.ahmadmoftizadeh.com
سلام علیکم! برای شناختن بهتر و بیشتر شهید فاروق فرساد لازم است به آثار اصلاحگر بی نظیر دین در این عصر و دلسوز حقیقی بشریت یعنی مرحوم کاک احمد مفتی زاده مراجعه کرد . در راه خیر موفق باشید.
یکی از دوستان آن شهید