سياسي اجتماعيكردستانمطالب جدید

یکصدسال اصلاح طلبی کردها و اندر غم یک کوچه هنوز ؟!

یکصدسال اصلاح طلبی کردها و اندر غم یک کوچه هنوز ؟!

نویسنده: استاد عبدالعزیز مولودی

شاید برای اکثر کسانی که با مسائل ایران از نظر توسعه ی سیاسی و نیز مسئله ی کردها در کشور آگاهند، روشن است که در بیش از سه دهه ی گذشته، تاکید کردها بیشتر بر تحقق مسالمت آمیز برخی از خواسته ها بوده است تا از این رهگذر اصلاحاتی در امور کشور در سطوح ملی و محلی ایجاد شود. امید برای تحقق تغییرات در دوره های مختلف انتخاباتی، از طریق اعتماد به اصلاح طلبان و اعتدالگرایان در سیاست و حکومت کشور به منصه ی ظهور رسیده است. شاید برشمردن دلایل و علل این روش و منش انتخابی از سوی کردها به تبع جریان اصلاح طلبی در سطح کشور، در اینجا امکانپذیر نباشد اما بیان برخی از واقعیات مفید است. در حال حاضر که به نظر می رسد جریان اقتدارگرا در کشور پاپیچ دولت اعتدالگرا برای جلوگیری از برخی تغییرات مورد درخواست جامعه است ،نگرانیهایی در این زمینه وجود دارد که آیا روال امور طبق وعده های داده شده پیش خواهد رفت یا خیر؟ به همین علت و در مقام بیان خواسته ها و ابراز نگرانی از ادامه ی مشکلات موجود؛ نامه نگاریهایی خطاب به آقای روحانی – رئیس محترم جمهور- ، وزرا و مقامات اجرایی در استانها صورت گرفته است و انتظار می رود بازهم ادامه پیدا کند.

در روزهای اخیر مشغول مطالعه ی کتابی در مورد وقایع مشروطه در کردستان بودم و ضمن آن سندی را دیدم که مضمون آن “نامه از سوی برخی از رجال کردستان به وزارت داخله و در خواست اعزام حاکمی مشروطه خواه برای کردستان” بود. نامه به تاریخ هشتم جمادی الاول ۱۳۲۹ هجری قمری نوشته شده و اکنون از تاریخ نگارش آن بیش از صد سال قمری می گذرد. ابتدا عین متن نامه را می خوانیم، سپس در مورد محتوای آن بحث می کنم.

در متن نامه آمده است که: “مقام منیع وزارت جلیله داخله، قریب چهارسال است که کشتی اوضاع این ظلمت کده کردستان دچار معاکه طاغوت و نهنگان وطن گشته، دچار موجد نو و شهوات آنها، تمام نقاط این محنت سرا را اسیر نکبت و مذلت و خواری نموده، مزید بر همه ی بدبختی ها پارسال که به هزاران زحمت و آه و ناله ی کتبی و تلگرافی یک عده قشون و استعداد کافی را از مصادر امور تمنا نموده و در معیت جناب حاج امیر نظام اعزام شد سو اتفاق از چشم بندی و شدت تصرف و نفاذ نفوس قویه به عکس همه ی انتظارات، تمام آن قوی تضییع و پامال بلکه جزو جلال و جشن های نوعیت و ملیت گردید.و در کاری سیئه و مضره به حال امنیت و آسایش این مشت ملت مظلوم بی چشم و زبان کرد مستعمل شد(ما قصد لم یقع و ما وقع لم یقصد)

تا اینکه معاکسات و مناقضات خود ذوات متولیه و صاحبان نیات سیئه اسباب عزل معزی الیه فراهم آمد . اکنون که اعزام حکومت دیگر برای جلوگیری اشرار و اعاده انتظام این نواحی با کمال سرعت لزوم پیدا کرده ، هرگاه مصادر امور غمخوارانه و نوع خواهانه به انتخاب آن پردازند کهیک نفر کار آگاه ملت خواه را از قبیل حضرت سالار ملی(آقای ستارخان) یا آقای سردار محی یا سردار معتضد با قوی و استعداد کافیه و تعلیمات صحیحه و اختیارات تامه موقتی به حکومت اینجا مامور و اعزام نمایند ممکن که یاس ها مبدل به امید و شام شوم بدبختی و بی سامانی این سامان سر به بالین روزگار آسایش و امنیت گذارد و شرف و ناموس دولت و ملت اعاده و زخم های مهلک و ناسور این مدت مرهم و جبران شود. والا در صورت انتخاب حکومت غیر از این اشخاص یقینا با زحمت و خسارت دولت و ملت ضایع و خداوندان و مالک الرقاب های این سرزمین دوباره به نقشه و نیرنگهایی که معمول سنواتی ایشان است از در تعطیل و سو استعمال آن تا انقضای وقت خواهند درآمد که در آن هنگام باز اسباب عزل او فراهم آورده به درخواست حکومت جدید می پردازند. و هم چنان حکومت جدید را نیز اغفال کرده تا آخر سال که باز آخر سال او را نیز معزول نموده شخص خالی الذهن بی اطلاع دیگری را جلب می نمایند. به همین ترتیب تاکنون در اجرای شهوات و مکیدن خون مظلومین پیش رفته و می روند. در صورتیک در زمان استبداد هریک از این مستبدین پنجاهزار تومان ها وشصت هزار تومان ها رشوه و تقدیمی به دولت و حکومت و اولیای امور می پرداختند تا دارای بعضی اختیارات می شدند. ولی حالا از پرتو عصر مشروطیت بدون پرداخت این رشوه ها و تحمل زحمت و خسارت و رعایت پاکیزگی دارای اختیارت تامه و نفاذ کامله در عروق و اعصاب این مشت حیوان کرد شده با صدای بلند (زنده باد مشروطه) مشغول چپاول و خونگیری اند.واحسرتا …. واملتا…..

باری به هرحال… صریحا معروض می داریم که چون خنجر ظلم و جور زبردستان از موضعه زیردستان گذشته و حنجره از پنجره بیرون رفته، هرگاه این مرتبه حکومت کافی با حزم و با حسی را مامور این وحشتکده یادگار قدیم ایران نفرمایند مسلم است که باز قوای موهویه ضایع و بی نتیجه مانده آتیه خیلی تاریکی هم عکس انداز آینه ظواهر مصادر امور خواهد شد که جز انفکاک و انفصال این قطعه زمین از خاک وطن عزیز نتیجه دیگری نخواهد داد.

(مهر) بهادرالسلطنه بانه، (مهرناخوانا) مدرس، (مهر) معتمد المله،(مهر) عبدالصمد ملاباشی،(مهر) امام جمعه،(مهر) محمد جعفر رهن الشرع، (مهر) شیخ محمد نقشبندی، (مهر) عبدالصمد توفیق الشرع، (مهر) قطب الاسلام، (مهر) محمدرضا حاج محمدرضا، (مهر) عبدمحمدحسن نعلبندباشی، (مهر) محمد میرزا سرهنگ باشی، (مهر) احمد تاجر، (مهر) حبیب اله خیاط باشی، (مهر) یاراحمد خیاط، (مهر) عبده شکرالله خیاط. “(۱)

متن نامه به شیوه ای ادبی و زیبا نوشته شده و حاوی گلایه ها از وضعیت حاکم در کردستان است. گلایه از گماردن افراد بی اطلاع از امور منطقه و ظلمی که در اثر فساد حاکمان مستبد در حق مردم اعمال شده است. در کنار آن، درخواست صریح مطرح شده آن است که اشخاصی چون ستارخان را به عنوان حاکم کردستان مطرح کرده اند. پیداست که به کسانی چون ستارخان به عنوان افراد صادقی اعتبار کرده اند که می تواند ظلم از سر زیردستان خود بردارد و آسایش و امنیت به آنها بدهد. در این خواسته، تنها ملاک مورد نظر درخواست کنندگان مشروطه خواه بودن فرد است نه اینکه حتما بایستی از مردم بومی یا هم مذهب و زبان آنها باشد. این موضوع اکنون با اندک تغییری بعد از یکصدسال باز نیز مطرح است که در دولت کنونی توقع آن رفته و می رود که در بکارگماردن افراد در موقعیت های مختلف اداری و سیاسی از افرادی کاردان، اصلاح طلب و اعتدالی، مردم دار و البته با اولویت بومی ( اشتراک در زبان و مذهب) استفاده کنند. این خواست چیز بسیار غریبی نیست و رواست به آن توجه شود. جالب این است که به فاصله ی چهر روز از تلگراف ارسالی یادشده به وزارت کشور وقت، پاسخ وزارت به مجلس شورای ملی نوشته شده و همزمان به کردستان تلگراف شده است. در این متن آمده است” مقام منیع مجلس شورای ملی شیدالله ارکانه، سواد تلگراف اهالی کردستان را راجع به وضع آنجا در ضمن مرقومه نمره ۲۷۸ارسال فرموده بودید ملاحظه نمودم؛ آقای امیرنظام از حکومت آنجا مستعفی شدند و نظم آن حدود موقتا به آقای مشیردیوان واگذار گردید و قریبا یک نفر حاکم برای آنجا تعیین و با استعداد کافی روانه خواهد شد.” نامه با امضای شریف الوله وزیر داخله مهر شده و در حاشیه ی آن آمده است که ” در جواب تلگراف اهالی کردستان مخابره شد”.۱۲ جمادی الاول ۱۳۲۹، کمیسیون عرایض(۲)

میزان حساسیت بالای مجلس شورای ملی وقت که به نظر می رسد بایستی اواخر مجلس اول یا اوایل مجلس دوم مشروطه است، نشان از اهمیتی داردکه مجلس به درخواست اهالی کردستان داده است. زیرا در عرض چهار روز دولت را وادار به پاسخگویی نموده است و همزمان پاسخ نامه به کردستان تلگراف شده است. در این پاسخ کوتاه مشخص شده است که حاکم قبلی مستعفی یا معزول شده است و بجای او موقتا مشیردیوان به عنوان حاکم تعیین شده است. اگر این نمونه ی تاریخی را در مقام مقایسه با نامه نگاریهای سربسته و سرگشاده ی معتمدان، فعالان اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی کرد و دیگران که از سر وظیفه ی اجتماعی و اخلاقی خود آنها را تنظیم کرده و به مقامات مربوطه در دولت و مجلس ارائه داده اند را در نظر آوریم که اکثریت آنها بدون اعلام وصول رسمی مانده اند- پاسخ به آنها نیز بحث دیگری است- می توان حکم کرد که هنوز از مجلس اول مشروطه و نمایندگان اصلاح طلب آن بسیار فاصله داریم.

—————-

و (۲) آذری شهرضایی- رضا(۱۳۸۵) “گزیده ی اسنادی از وقایع مشروطه در کردستان و کرمانشاه” انتشارات کتابخانه و موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، تهران. ص ۷۹-۷۸.

نقل از وبلاگ استاد مولودی

نمایش بیشتر

مطالب مرتبط

یک دیدگاه

  1. استاد مولودی عزیز.سلام و خدا قوت!
    سال ۱۳۹۱ سفر کوتاه چند روزه ای به کُردستان عزیز داشتم.چکیده ی سفرم، ستایش از اخلاق، مردمداری و مهمان نوازی و مهربانی های کم نظیر هموطنان عزیزم در آن خاک گرامی است.کاش مسئولین عزیز هم قدم رنجه ای می کردند و با لباس مبدل در این دیار گشتی می زدند تا با روح و جسم خود دریابند که مردمان کُرد، شایسته ی هر شادی، آسایش و فراغت خاطر هستند.و دریغ کردن از ایشان کمال بی انصافی است.اما استاد مولودی! باید همین جا این نکته را هم خاطرنشان کنم که نسبت بیشتری از محرومیت کُردهای عزیز هیچ ربطی به قومیت و باور دینی آنها ندارد.یک بحران مدیریتی مزمن در کشور وجود دارد که علی رغم تمامی امکانات و نعمات خداوندی، نمی توانیم درست و بهینه از آنها استفاده و مردممان را برخوردار کنیم.این مشکلی سراسری است و اختصاص به کردستان و محرومیت هایش ندارد.اما نسبتی از این محرومیت هم متأسفانه مربوط به تلقی سختگیرانه ای است که در کشور وجود دارد.البته برای هر دو هم راه حل خوب و منطقی وجود دارد، اگر بخواهیم که با آن منطقی برخورد کنیم.
    برای مشکل و بحران مدیریتی، راه درست این است که فرهیختگان و دانایان آنقدر سوءرفتار و اقدام نابجای مدیران ناکارآمد را نقد و راه درست را نشان دهند تا برآیند این پشتکار، در افکار عمومی (که مشکل و راهکار را در کنار هم در گفتمان منتقدان دلسوز می بینند) به صورت مطالبه ای همگانی درآید به گونه ای که حکومت ملی بهترین چاره را در پذیرش افکار عمومی ببیند. نتیجه اش مسلما شایسته سالاری تدریجی خواهد بود.
    اما در آن بخش سختگیرانه که به زاویه دید و نگاه خاص تصمیم گیرندگان حکومتی به مردمان کُرد مربوط می گردد، مسیری سخت تر و طولانی تر برای رسیدن به مطلوبیت در پیش داریم.حجم زیادی از این کم اطمینانی مسئولین به سابقه تاریخی ضعف دولت های مرکزی در سده های گذشته و اقدامات منفعت طلبانه خارجیان خصوصا انگلستان برمی گردد که با سوءبهره برداری از انحطاط دولت مرکزی، یکپارچگی اقوامی همچون کُردها را که تماما در پیکره مادر خود ایران بودند، چهار پاره کرده و با مرز سازی های غیر طبیعی در چهار کشور مختلف پراکنده نمودند.اتفاقی که برای قوم ایرانی بلوچ هم رخ داده است.اکنون عمده نگرانی دولتمردان این است که همان مرزبندی های غیر طبیعی بیگانگان که برای سوءاستفاده در چنین زمان های آشوب ناکی طراحی گردیده بود، زمینه ی تفرقه و جدایی طلبی کُردها یا بلوچ ها گردد.نگرانیی که البته بی مورد نیست.اما راه مقابله با آن هم مسلما نباید این باشد که به حذف عناصر میانه رو و معتدل و یا هم وطنان کُرد از تصمیم گیری ها و انتصاب عناصر تندرو در آن سامان منجر شود.بلکه راه حل منطقی و پایدار آن است که از جانب حکومت، بر عنصر کُردی و جایگاه خدشه ناپذیر آن در ایرانیت در قول و عمل، صحه گذاشته شود و از طرف دیگر، از جانب اندیشمندان گرامی کُرد، هر سخن و رفتاری با اولویت و اساس حفظ یکپارچگی میهن و ایرانیت به ظهور و بروز برسد.این مفاهمه، کوتاهترین و در ضمن پایدارترین راه برون رفت از وضعیت فعلی و این مرحله خطیر است.
    ساده اندیشی است که بحران های عمیق فعلی در خاورمیانه، خصوصا عراق و سوریه را جدا از مداخلات موذیانه آمریکا و اعراب بدانیم.تحرکات نسنجیده آقای مسعود بارزانی، ادامه خواست های محور آمریکایی- عربی است برای تضعیف جنبش پیشرفت خواهانه مردم خاورمیانه. هموطنان گرامی کُرد و ایرانی نژاد نباید در این دام بیفتند.باور دارم با در پیش گرفتن رفتاری معتدل و صادقانه از جانب اندیشمندان کُرد که در آن علایق سرزمین مادری محترم داشته شود، سرانجام به دولت اعتدال گرای کنونی مجال خواهد داد تا بخش های بدبین بدنه حکومت را به اطمینان نمودن بیشتر به هم میهنان کُردزبانِ ایرانی نژاد مایل نماید. رسیدن به چنین نقطه ای، گرانیگاه و نقطه ی ثقل پایداری ایجاد خواهد نمود.زنده باد کُردستان، زنده باد ایران!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا