زن خانواده

شبهات مسیحیان پیرامون تعدد زنان پیامبر(ص)

شبهات مسیحیان پیرامون تعدد زنان پیامبر(ص)
نویسنده :‌دکتر منقذ بن محمود سقار/ ترجمه: عبدالرحمان محمد زمان پور
مسیحیان پیرامون تعدد زنان پیامبر شبهاتی برانگیخته اند کشیش فندر شبهاتشان دراین باب را خلاصه کرده و می گوید:برای مسلمانان  ازدواج با بش از چهار زن جایز نیست در حالی که محمد(ص) با ین قانون تعداد اکتفا نکرده بلکه برای خودش نه زن انتهخاب کرده است و حکم خدا در حق خود را این گونه اظهار می دارد : خداوند به من اجازه داده که با بیش از چهار زن ازدواج کنم.
دوم: بر مسلمان عدالت در بین زنانشان واجب است ولی حکم خدا در حق خود را این گونه اظهار می دارد که عدالت بر او واجب نیست.
سوم: محمد به خانهی زید داخل می شود و هنگامی که پوشش از زینب کنار می رود نگاه محمد به زینب بنت جحش زن زید می افتد و در دلش جای می گیرد«کَبُرَتْ کَلِمَهً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِن یَقُولُونَ إِلَّا کَذِباً»و میگوید: سبحان و چون از این امر اطلاع می یابد زینب را طلاق میدهد و در نتیجه محمد با او ازدواج میکند و اظهار می دارد که خدا به او اجازه ی ازدواج با زینب را داده است.
چهارم : محمد در خانهی حفصه روزی که نوبت حفصه بود با ماری خلوت می کند که این امر باعث خشم حفصه می شود. محمد می گوید: ماری بر خود حرام کردم اما محمد می بیند که نمی تواند بر تحریم باقی بماند پس اظهار می دارد که خداوند به او اجازه داده بر باطل ساختن سوگندش کفاره پرداخت کند.
پنجم: اگر یکی از پیروان محمد بمیرد زنش می تواند بعد از پایان یافتن عده اش با مرد دیگری ازدواجولی حکم خدایی درباره ی خودش را این گونه اظهار می دارد که بعد از وفات او هیچ کس حق ندارد با همسرانش ازدواج کند.
مسیحیان برای اثبات دلبستگی پیامبر به دنیا(معاذ الله) به زیاد بودن زنان او استناد می کنند. کندی می گوید: پولس پیامبر حقیقی ، فرستاده ی مسیح ، منجی جهان می گوید : کسی که یک زن داشته باشد هدفش توجه به خشنودی همسرشاست و کسیکه زن نداشته باشد تمام توجهش به رضایت پروردگار است.(کورنث وس (۱)۷/۳۲_۳۳)پس کسی که به طور دایم و پیوسته به این امور مشغول باشد چه وقت فرصت روزه و نماز و عبادت و جمع فکر وتوجه به امر آخرت پیدا می کند؟در جوابباید گفت: زیاد بودن زنان پیامبر(ص) بسیار شبیه انبیاء گذشته است همان طور که خداوند متعال فرمود:« وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِّن قَبْلِکَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجاً وَذُرِّیَّهً* ( برخیها داشتن زنان و فرزندان را بر تو عیب می گیرند ) و ما پیش از تو پیغمبرانی را روانه کرده ایم و زنان و فرزندانی بدیشان داده ایم»(رعد/۳۸)هم چنین کتاب مقدس ازتعدد زنان پیامبران سخن می گوید، برای ابراهیم جز کنیزان سه زن ذکر میکند. اما سلیمانی که تورات می گوید خداو.ند درباره اش گفته است، من من پدر او او پسرم هست(صموئیل(۲)۷/۱۴)و هم چنین نویسندگان اسفار تورات دربارهی او گفته اند : پادشاه زنان غریبه ی زیادی همراه با دختر فرعون دوست می داشت: زنان موابی و عمونی وادومی و صیدونی و حتی از امت هایی که پروردگار درباهرهی آنان به بنی اسرائیل گفته است : به آنان داخل نمی شوید وبه شما داخل نمی شوند زیرا آنان ذلهایشان را به دنبال معبودانشان متمایل میسازند پس سلیمان به این زنان سخت محبت ورزید و هفتصد زن آزاد و سیصد کنیز داشت در نتیجه زنانش قلبش را منحرف ساختند و در زمان پیری سلیمان زنانش را به دنبال معبودان دیگر متمایل ساختند و دلش مانند دل پدرش داوود با پروردگارش نبود (ملوک(۱)۱۱/۱_۸)شایسته ی ذکر است بر خلاف تورات که داود را به زنا با زن اوریا حتی متهم ساخته است داوود با داشتن زن های زیاد به طور کامل با پروردگار بود و پیامبر خدا داوود (ع) از این تهمت مبرا است. حالت پیامبر(ص) هم ون حالت پیامبران گذشته است . بنابر این زنان زیاد مانع از این نبود که پیامبر(ص)به طور أکمل و به بهترین وجه به حق خدا بپردازد. گذشته از این مسیحیان چگونه به خود اجازه می دهند که به خاطر زنان زیاد حق احترام و تعظیم پیامبر را نادیده بگیرند . در حالی که پیامبران گذشته را به بزرگترین اعمال ناروا از قبیل زنا و شراب متهم ساخته اند ولی آنان را از نبوت نینداخته اند. در هر صورت این تهمت ها از تعتد زنان بدتر است.
حکمت تعداد زنان پیامبر(ص) فراتر و عمیق تر از آن چیزی است که مسیحیان تصور کرده اند چون ازدواج پیامبر(ص) فقط به خاطر اهداف دنیوی نبوده است و اگر انگیزه ی ازدواج نیاز جنسی می بود اولاتر بود که در عنفوان جوانی زنان متعددی اختیار کند در حالی که در سن ۲۵ سالگی با خدیجه ای که ۱۵ سال از او مسن تر بود ازدواج کردو تا زمان وفات خدیجه زن دیگری اختیار نکرد سپس سه سال بعد از وفات خدیجه با سوده دختر زمعه و عایشه دختر صدیق و بعداز آنان با زنان دیگر ازدواج کرد یعنی در سن ۵۳سالگی با سوده و عایشه ازدواج کرد. و همهی زنانش به جز عایشه بیوه بودند ودر بین آنها کسی مثل سوده به خاطرسن زیاد کسی تمایل به ازدواج با او نداشت و در بین آنها کسی مثل ام سلمه نزدیک به ۴۰ سال سن داشت . از بین زنانش تنها عایشه دوشیزه و کم سن ترینشان بود رضی الل عنهن. این جا مسیحیان اختلافات سنی و بین عایشه و پیامبر(ص) را مورد عیب جویی و ایراد قرار می دهند و از ویژگی های محیط عربستان که برای تفاوت سنی اعتبار چندانی قائل نبود غفلت میورزند چون هدف توالد وازدیاد نسل است وهر چه سن زن کمتر باشد، بارورتر خواهد بود.مسیحیان لزدواج پیامبر(ص) با عایشه را مورد طعن قرار میدهند ولیازدواج ابراهیم (ع) در سن ۸۵سالگی با هاجر و آمیزش با او را مورد ایراد قرار نمیدهند(سفر تکوین۱۶/۱۶)هم چنین (ع) در دوران پیری با أبیشج شمونی ازدواج می گکند در حالی که اختلاف سنی بین آن دو نزدیک ۵۰ سال بود.(ملوک(۱)۱/۱۱ _۴).
علما ء اسلامی حکمت تعدد زوجات پیامبر(ص) را توضیح دادهاند که خلاصه اش این است:
۱ ) مشاهده ی حالت باطنی پیامبر(ص) زیاد میشود در نتیجه صدقش بیشترنمود پیدا میکند و آن چه از قبیل سحر و غیره مشرکان اورا به آن متهم کرده اند منتفی می شود همان گونه که ارزش اطلاع یافتن زنانش بر حالت های باطنی و کمالاتش زمانی بیشتر معلوم می شود که بدانیم در بین زنانش ام حبیبه و صفیه هستند در حالی که آن روز هر دو دختر دشمانان پیامبر(ص) بودند واگر پیامبر(ص) از جهت ایمان کاملترین ونیکو ترین اخلاق نداشت قطعاً ام حبیبه و صفیه از او میگریختند در حالی که در حیات پیامبر(ص) به او علاقمند شدند.
۲ ) یکی دیگر از حکمت های تعداد زنان پیامبر(ص) این بود که قبایل عرب به سبب دامادی پیامبر(ص) با آنان به اسلام مشرف شوند وبدان وسیله به اسلام تمایل پیدا کنند هم چنین بدان وسیله خانواده اش از جهت زنانش زیاد شود در نتیجه همیارانش بر دشمان زیاد می گشتند و کسی که از اهمیت دامادی نزد عرب آگاه باشد این مسأله  را خوب درک می کند مثل ازدواج او با جویریه دخترحارث مصطلقی که باعث شد قوم جویریه مسلمان شوند.
۳ )یکی دیگراز حکمت های تعدد زوجات پیامبر(ص) ایناست که تعداد زیادی باشند که حالت های زنان را نقل کنند از جمله ی آن احکامی است که ویژه ی زنان است که زنان پیامبر(ص) به سایر زنان رسانده اند در حالی که زنان شرم داشتند آن مسائلرا از پیامبر(ص) بپرسند.
۴) ضرورت قانون گذاری همان گونه که تفصیلش در داستان ازدواج با زینب خواهد آمد هم چنین تامردان امتش به او اقتدا کرده و اگر هم زنان متعدد داشته باشند در بین آنان عدالت را برقرار سازند و به سبب مشغول شدن به آنان از آخرت غافل نشوند همان طور که پیامبر(ص) با یادی بارهای سنگین و تکالیفی که داشت با ازدواج با زنان بی سرپرست آنان را سرپرستی می کرد.
نظمی لوقا در کتابش(محمد فی حیاته الخاصه) انصافرا رعایت کرده و گفته است : این زن هایی که با آن عذوسی کرده و آنان را گرد آورده، آن گونه که بعضی ها گمان می کنند به هدف شهوت رانی نبوده است بلکه ازدواج با هر یک از آنان از بابا مهربانی و دست گیری از درماندگان و هم دردی کریمانه یا بعد ازنودینی برای کسب مودت و جذب قلوبشان با دامادی بود. آن در این صورت مسئولیت واجبی بود یا مسئولیت زعامت و رهبری. پیامبر(ص) که فرمانده لشکر و حاکم دولتی در حال جنگ بود چیزسادهایی نبود که با گردآوری زنان زیاد در خانه اش که برسر امور کوچک با هم درگیر شوند،مسئولیت خودرا سنگین تر کند…..ولی مسئولیت دعوت یا مسئولیت بزرگ منشیبود . مسئولیتیکه بعضیها را وادار می کرد از خصلت پیامبر(ص)سوء استفاده کنند می بینیم کسیکه شوهر پیدا نمی کرد بدون شرم نزد پیامبر(ص) می آمد و خود را بر پیامبر(ص) عرضه می کرد در حالی که به ام المؤمنین چشم دوخته بود.
پیامبر(ص) به مشکل میافتاد و ساکت می ماند ، نمیخواست کرامت آن زن جسور خدشه دار شود شاید خودش منصرف شود در حالی که پیامبر(ص) میدانست اگر ازدواج با ابن گونه زن ها را بپذیرد دری به رویش گشوده خواهدشد که انتهایش معلوم نیست و اگر یکی از اصحاب در ازدواج با بخشش، خود را فدای رسول الله نمیکرد و از پیامبر(ص) نمیخواست که آن زن را به ازدواج او در آورد پیامبر(ص)به خاطر شرم و حیایش با دو نقشه مورد آزار قرار می گرفت : یا میبایست در پذیرفتن زیاده روی کند و هر که آمد بپذیرد که در این صورت دچار درد سر می شد و یا آشکارا رد کند و نپذیرد. بعد از این مارا خداوند اورا از این درد سرکمر شکن نجات داد و در سوره ی احزاب به صراحت ازدواج از طریق بخشش را بر او حرام کرد . خداوند فرمود:« لَا یَحِلُّ لَکَ النِّسَاء مِن بَعْدُ وَلَا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَکَتْ یَمِینُکَ وَکَانَ اللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ رَّقِیباً * بعد از این ، دیگر زنی بر تو حلال نیست ، و نمی توانی همسرانت را به همسران دیگری تبدیل کنی ( و مثلاً برخی از اینان را طلاق دهی و به جای وی همسران تازه ای را خواستگاری نمائی ) هر چند جمال آنان تو را به شگفت درآورد ، مگر کنیزان . خداوند ناظر و مراقب بر هر چیزی است .»(احزاب/۵۲)
اما اجازه داشتن پیامبر(ص)که با بیش از چهار زن ازدواج کند هم چنین تحریم نکاح مومنان با همسران او بعد از وفاتش همانند نماز تهجد و روزه ی وصال و به ارث نگهداشتن اموالش از ویژگی هایی است خداوند آن را به او اختصاص داده است. بنابر این همان گونه که این ویژگی ها خاص اوست این دو ویژگی نیز خاص اوست.
پس چیز عجیبی نیست که پیامبر (ص) هم احکام خاصی جدا از احکام عمومی داشته باشد خداوند متعال فرمود:« مَّا کَانَ عَلَى النَّبِیِّ مِنْ حَرَجٍ فِیمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّهَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَراً مَّقْدُوراً *هیچ گونه گناه و تقصیری بر پیغمبر نیست در انجام چیزی که خدا برای او واجب و لازم کرده باشد . این سنّت الهی ، در مورد پیغمبران ( ملّتهای ) پیشین نیز جاری بوده است ، و فرمان خدا همواره روی حساب و برنامه دقیقی است و باید به مرحله اجرا درآید .» (احزاب/۳۸)
اما تحریم ازدواج با زنانش بعداز وفاتش امری طبیعی است  چون پیامبر(ص) به نسبت امتش هم چون پدر وزنان او مادران مومنان هستند و برای هیچ کسی شایسته نیست با کسی که به منزله ی مادرش است ازدواج کند همچنین اگر کسی اجازه می داشت که بعد از وفات پیامبر(ص) با زنان پیامبر(ص) ازدواج کند این امر باعث طمع ورزی کسانی به زنان او می شد در نتیجه علاقمند به مرگ پیامبر(ص) می شد و این مهلکه ای است که خداوند از طریق تحریم ازدواج با زنانش راهش را مسدود کرده است. اما داستان ازدواج او با زینب که مسیحیان از طریق روایت های نادرستی آن را بافته اند ، روایتی که طبری و ابن اسحاق آن را روایت کرده اند که اگر در آن تأمل کنیم ضعفش پیداست چون تناقضاتی در آن وجود دارد و واضح است که وجود این گونهروایات در کتاب های اسلامی به معنای صحت آن نیست. طبری در مقدمه تاریخش ذکر کرده که روایات نادرستی نزد او و خواننده وجود دارد میگوید: خواننده باید بداند که این گونه روایت ها از طرف ما نیامده بلکه بعضی ناقلان اخبار برای ما نقل کرده اند بلکه ما آنگونه که دریافت کرده ایم نقلش کرده ایم. ابن کثیر در مورد این گونه روایت ها چه نیکو گفته است : ابن ابی حاتم و ابن حریر این جا آثاری از بعضی از سلف ذکر کرده اند که دوست داریم به خاطر عدم صحت از آن چشم پوشی کنیم و آن را نیاوریم … ولی خداوند متعال پیشاز این که پیامبر(ص) با زینب ازدواج کند به او اعلام کرده بود که زینب یکی از زنانش خواهد بود پس وقتی که زید(رض) نزد او آمد تا از زینب شکایت کند با او فرمود :« أمسِک عَلَیکَ زَوجَکَ وَاتَّقِ الله»زنت را نگه دار و خدا را در نظر بگیر . تاریخ نویسان ذکر کده اند کهزینب به سبب نسب قریشی اش خود را از زید که برده ای آزاد شده بود برتر می دید به همین دلیل ادامه زندگی بین آن دو نفر نا ممکن شده بود پس زید پیش پیامبر(ص) می آمد و از زینب شکایت می کرد و از پیامبر(ص) اجازه می خواست تا زینب را طلاق دهد ولی پیامبر(ص) به زید فرمود:«که زینب را نگهدار » و چون مرد می دانستند زینب زن پسر خوانده ی پیامبر(ص) است، برای پیامبر(ص) ازدواج با زینب مشکل بود ولی قرآن کریم تصریح نمود که دستور خدایی به خاطر حکمتی تشریعی و آن ابطال قانون پسر خواندگی است.
 از جمله چیزهایی که ضعیف بودن روایت این اسحاق و دو روایت طبری را مورد تأکید قرار می دهد این است که زینب دختر عمه ی پیامبر(ص) بوده است.و خود پیامبر(ص) او را برای زید خواستگاری کرده و زیبایی های زینب بر پیامبر(ص) پوشیده نبوده و از کودکی او را می دیده است پس چگونه امکاندارد بعد از آن مفتونش شود؟! مثل این که پیش از آن او را ندیده است . مسیحیان نباید از دستور خدا به پیامبرش مبنی بر ازداوج با زن مطلقه ی پسر خوانده اش برای ابطال قانون پسر خواندگی که در جامعهی عربی ریشه دار بود تعجب کنند چون خود مسیحیان امکوری غریب ت از این به خدا نسبت می دهند از جمله این که خداوند پیامبرش هوشع را دستور داد که با زن زنا کاری ازدواج کند(هوشع۱/۲_۳)و به اشعیاء دستور داده که لخت و عریان بدون پوشانده عورت، سه سال بین مردان و زنان راه رود .(اشعیاء۲۰/۲_۴) این گونه دستورات به نظر مسیحیان شایسته ی خداست و از منزلت پیاممبران نمی کاهد اما این که پیامبر(ص) با مطلقه ی زید بعد از پایان عده اش ازدواج کند از جایگاه نبوت می کاهد.
ام این که پیامبر(ص) ماریه را بر خود حرام کرده باشد و بعد از آن برای برون رفت از آن مشکل کفاره ی سوگند داده باشد امری مورد تأیید شریعت است و بقیه ی مردم نیز ممکن است در آن بیفتند و یکی از آنان از تصمیم و سوگند خود برگردد ولی شگفت انگیز این است که مسیحیان این امر ار برای پیامبر(ص) مجاز نمی دانند ولی در حق خدای عز وجل جایز می دانند که خدا از بعضی کارها و اوامرش پشیمان شود هم چنین آن را از مسیح (ع)  در ذداستان زن کنعانی که از شفا دادن دختر آن زن خودداری کرد ولی بعد از جدل و التماس شاگردانش پذیرفت آن دختر را شفا دهد، حکایت کرده اند.
هم چنین کاری زمانی که مادرش در عروسی قافا از او خواست که آب را به شرآب تبدیل کند نپذیرفت ولی بعد آن را انجام داد.(یوحنا۲/۳ _۴)البته داستانی که مسیحیان مستمسک خود قرار داده اند علماء در سیاق ذکر سبب نزول سوره ی تحریم آورده اند و آن روایتی مرسل به زید بن أسلم است و در باره روایتی کهع به پیامبر(ص) مرفوع باشد وجود ندارد بلکه صحیح درباره ی سبب نزول آیات سوره ی تحریم آن چیزی است که بخاری از پیامبر(ص) روایت کرده که پیامبر(ص) عسل را بر خود حرام کرد ودر نتیجه آیات نازل شد. با وجود تهمت های انبوه و زیاد، کلمه ی حق از جانب افراد منصف به طور صریح طنین انداز شده است. از آن جمله کاردینال ترانکون رئیس اسقف های اسپانیا ست که در کنفرانس دو گفتگو در قرطبه در سال ۱۹۷۷میلادی گفته است: مجمع پاپی از آنها خواسته است که احترامشان نسبت به پیامبر اسلام را آشکار سازند . من این جا نمی کوشم که ارزش های اساسی پیامبر اسلام را بر شمارم، ارزش های دینی وانسانی فقط قصد دارم ضمن زمینه های متعدد دیگر به دو زمینه مثبت اشاره کنم و ان عبارت است از ایمانش بهتوحید خدا و مشغول شدنش به عدالت. ودر همین کنفرانس دمیجل ایرناثدث گفت: در طول تاریخ هیچ صاحب دعوتی به اندازه ی محمد مورد عیب جویی و اهانت ظالمانه قرار نگرفته است. اندیشه ها درباره ی اسلام و مسلمانان و پیامبرشان تا پایان قرن دوازدهم میلادی بر اساس خرافهاندیشی بود. قبلاً در مناسبتی تأکید کرده بودم که از نقطه نظر تاریخی و روانی غیر مکن است پیابمر بودن محمد دروغین باشد مگر که نبوت ابراهیم وموسی ودیگر پیامبران گذشته را نیز دروغینبدانیم… آما آنچه به من مربوط است این است که به حدی به نبوت محم یقین دارم که در یک بررسی که در ۱۹۶۸ میلادی انجام دادم کوشیدم در ان حقانیت نبوت محمد را از نقطه نظر دین مسحیت شرح دهم و در سومین همایش تبشیری انجلی کانی ها در سال ۱۹۶۳ کانون وران گفت: خداوند به روش های گوناگونی متجلی شده است و بر ما لازم است که شجاعت کافی داشته باشیم که بگوییم خداوند در غاری که در یکی از کوه های بیرون از مکه بود با محمد سخن می گفت.
———————————–
منبع:کتاب:شبهات مسیحیان پیرامون اسلام/ دکتر منقذ بن محمود سقار/ترجمه: عبدالرحمان محمد زمان پور /انتشارات:حرمین /چاپ:اول ۱۳۸۸

یک دیدگاه

  1. با سلام
    ممنون از این مطلب جالب به نظرم دلایل ونظراتش عقل پسند و دلپسند می باشد . و البته برای کسانیکه با دیدگاه کینه توزانه و دشمنانه و پیش داوری می نگرند هیچ دلیلی عقلی و دلپسند نمی نماید.
    ممنون موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا