شعر، زندگی زیبـاســـت !
شعر، زندگی زیبـاســـت !
زندگی زیبـاســـت چشمـی بـاز کـن
گردشـــی در کوچــه باغ راز کن
هر که عشقش در تماشا نقش بست
عینک بد بینی خود را شکسـت
علـت عـاشــــق ز عـلتــها جــداســـت
عشق اسطرلاب اسرار خداست
من مـیـــان جســـمها جــان دیـــده ام
درد را افکنـــده درمـان دیـــده ام
دیــــده ام بــر شـــاخه احـســـاســها
می تپــد دل در شمیــــم یاسها
زندگی موسـیـقـی گنـجشـکهاست
زندگی باغ تماشـــای خداســت
گـــر تـــو را نــور یـقیــــن پیــــــدا شود
می تواند زشــت هم زیبا شــود
حال من، در شهر احسـاسم گم است
حال من، عشق تمام مردم است
زندگی یــعنـی همیـــــــن پــروازهــا
صبـــح هـا، لبـخند هـا، آوازهـــا
ای خــــطوط چهــــره ات قـــــــرآن من
ای تـو جـان جـان جـان جـان مـن
با تـــو اشــــعارم پـر از تــو مــی شـود
مثنوی هایـم همــه نو می شـود
حرفـهایـم مــــرده را جــــان می دهــد
واژه هایـم بوی بـاران می دهـــد
نامهای از قعر دریا
اگر یارم هستی کمکم کن
تا از تو دور شوم
اگر دلدارم هستی کمکم کن
تا شفا یابم
اگر میدانستم عشق چنین خطرناک است
عاشقت نمیشدم
اگر میدانستم دریا اینقدر عمیق است
به دریا نمیزدم
اگر پایان را میدانستم
آغاز نمیکردم!
دلتنگت هستم
یادم بده چگونه ریشههای عشق را درآورم
یادم بده چگونه اشکهایم را تمام کنم
یادم بده چگونه قلب میمیرد
و اشتیاق خودکشی میکند!
اگر پیامبری
ازاین جادو، از این کفر
رهایم کن
عشق، کفراست پس پاکم کن
بیرونم بکش از این دریا
که من شنا نمیدانم!
موجی که در چشمانت جاری ست
مرا به درون خود میکشد
به ژرفترین جا
به عمیقترین نقطه!
حال آنکه نه تجربهای دارم
نه قایقی
اگر ذرهای پیشِت هستم عزیزم،دستم را بگیر
که از فرق سر تا نوک پا عاشقم
و در زیر آب نفس میکشم
و ذره ذره غرق می شوم
غرق می شو…
غرق…!
■
نزار قبانی
ترجمه ازدکتر یدالله گودرزی
در زمان مولانا عینک هنوز اختراع نشده بود
عاالی
این شعر از حضرت مولانا جلال دین نبود چون در قرن ۷ اصلا چیزی به نام عینک وجود نداشته.
این شعر از استاد شهرام محمدی (آذرخش) شاعر و پژوهشگر معاصر میباشد. لطفا عنوان را اصلاح فرمائید.
با سپاس
محسن امیدی
بسیار بسیار زیبا بود. تشکر
شعر بد نبود ولی فک نکنم از مولانا باشه
بد نبود ……
فکر نمی کنم این شعر از مولانا باشد با اندکی تامل در واژهای به کار رفته در این شعر می توان این امر را فهمید
واژه هایی مثل عینک موسیقی و … کلماتی نیست که در زمان مولانا وجود داشته باشند اینها واژگان جدید هستند نه واژگان زمانه مولانا قرن هفتم هجری
این شعر برای حضرت مولانا نیست.
عااااااااااااعلیه
این شعر از “شهرام محمدی” (آذرخش) هست نه مولانا
خییییلی قشنگ بود ممنون
افرین
احسنه خیلی خوب بود
امید بخش و کامل
ممنونم
لطفا به سایت من هم یک سری بزنید
ایولللل هم سادست هم قشنگه معلم عاشق شعرم میشه?
سلام من خیلی لذت بردم
ممنونم
خیلی عالی.عجب شعری
خیلی قشنگ بود
سلام
ممنون شعر زیبایی بود
سایت جالبی دارین
یاحق