زن خانواده

بررسی فتوا تحریم سیاسی زن

بررسی فتوای تحریم سیاسی زن

فتوای د. یوسف قرضاوی در جواب علمای الازهر در باره تحریم سیاسی زن

د.کتر یوسف قرضاوی/مترجم: دکتر احمد نعمتی

زنان رسول اکرم و میزان سهم آنان در شورای حل و عقد اسلامی

آن دسته از عالمان برای اثبات فتوای خود در مورد ممنوعیت مشارکت زنان در امور سیاسی به موارد زیر استدلال کرده اند و می گویند: زنان براساس خلقت و آفرینش از غرایز و علایقی برخوردارند که با مسؤلیت آنها هماهنگ است. این مسؤلیت ها عبارت اند از : وظیفه مادری، نگهداری از کودکان، حضانت و پرورش آنها و خانه داری. این ویژگی روحیه ی زن را ملایم و عاطفی گردانده است.

واقعیت را نمی توان انکار کرد که زنان در طول تاریخ به شدت تحت تأثیر واکنش های خاص عاطفی خود قرار داشته اند؛ حتی در پیشرفته ترین جوامع نیز خواسته ها و عواطف خاص زنان بر تفکر و دوراندیشی آنان غالب بوده است.

آیاتی از سوره احزاب نشانگر آن است که همسران رسول گرامی (ص)  هم به متاع و زینت دنیا دلیبتگی داشته اند و از رسول خدا(ص) درخواست می کردند که از غنایم به دست آمده به آنان نیز سهمی بدهند تا بتوانند مانند زنان پادشاهان و رهبران کشورهای دیگر زندگی کنند. ولی قرآن آنها را به مقتضای عقل و حکمت راهنمایی می کند و می فرماید: { ‏ یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ إِن کُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیَاهَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا فَتَعَالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَأُسَرِّحْکُنَّ سَرَاحاً جَمِیلاً ‏ وَإِن کُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَهَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنکُنَّ أَجْراً عَظِیماً} ( احزاب/۲۹-۲۸ ) {‏ ای پیغمبر ! به همسران خود بگو : اگر شما زندگی دنیا و زرق و برق آن را می‌خواهید ، بیائید تا به شما هدیّه‌ای مناسب بدهم و شما را به طرز نیکوئی رها سازم . ‏‏ و امّا اگر شما خدا و پیغمبرش و سرای آخرت را می‌خواهید ( و به زندگی ساده از نظر مادی ، و احیاناً محرومیّتها قانع هستید ) خداوند برای نیکوکاران شما پاداش بزرگی را آماده ساخته است .}

آیه ی دیگری از سوزه تحریم به غیرت برخی زنان رسول الله(ص) و چیره شدن عواطف بر عقل آنان اشاره می کند؛ آنان در برابر رسول خدا (ص) زبان به اعتراض گشودند، اما قرآن آنان را به راه درست بازگردانید و فرمود:

{ یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ إِن کُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیَاهَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا فَتَعَالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَأُسَرِّحْکُنَّ سَرَاحاً جَمِیلاً‏ وَإِن کُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَهَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنکُنَّ أَجْراً عَظِیماً ‏} احزاب/۲۹ _ ۲۸

{ ‏‏ ای پیغمبر ! به همسران خود بگو : اگر شما زندگی دنیا و زرق و برق آن را می‌خواهید ، بیائید تا به شما هدیّه‌ای مناسب بدهم و شما را به طرز نیکوئی رها سازم . و امّا اگر شما خدا و پیغمبرش و سرای آخرت را می‌خواهید ( و به زندگی ساده از نظر مادی ، و احیاناً محرومیّتها قانع هستید ) خداوند برای نیکوکاران شما پاداش بزرگی را آماده ساخته است . ‏}

با وجود شرایط و محیطی بسیار سالم  همچون خانواده رسول اکرم (ص)، زناان آن حضرت تحت تأثیر خواسته های خود قرار گرفتند و توانایی معنوی و ایمان والایشان که با پرورش در خانه وحی کامل شده بود، نتوانست کشمکش های عاطفی آنان را مهار کند. پس نمی توان زنانی که آن ارزش های بلند ایمانی را ندارند و در ( خانواده پیامبر) پرورده نشده اند و شرایط و امکانی برایشان فراهم نیست، انتظاری داشت؟

این پاسخی است برای کسانی که با مشارکت سیاسی زنان مخالفند و در مورد همسران پیامبر خدا(ص) آن گونه قضاوت می کنند؛ هرچند این افراد فراموش کرده اند پس از آنکه  ‏به همسران رسول خدا حق انتخاب میان دنیا و آخرت داده شد، همه ی آنها خداوند پیامبر و آخرت را انتخاب نمودند.

از طرف دیگر، علاقمندی آنان به زینت و زیور دنیوی هم چون دیگر زنان به ویژه همسران بزرگان، نشانه ضعف عقل و بینش آنها و ناتوانی و عدم صلاحیتشان در مورد تفکر و اداره امور عمومی نیست، بلکه کشش و علاقه ی بشری فطری و زنانه است و پس از نازل گردیدن آیاتی که حق انتخاب را به آنا داد، ابرهای آن از آسمان ایمان و عقیده شان پراکنده شد.

اما آیا مردان چنین خواسته ها و کشش های نسبت به دنیا ندارند؟ و آیا پس از آن که از طریق وحی آگاه و متوجه اشتباه خود شدند، به خود می آیند و راه خود را اصلاح می نمایند؟ مگر قرآن نیست که خطاب به پیامبر در مورد اصحاب می فرماید:

{ وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَهً أَوْ لَهْواً انفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَکُوکَ قَائِماً قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَهِ وَاللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقِینَ ‏}

{ ( برخی از اصحاب ، در یکی از جمعه‌ها ) هنگامی که تجارت و یا سرگرمیی را دیدند از پیرامون تو پراکنده شدند ، و تو را ایستاده ( بر منبر ، در حال خطبه ) رها کردند ! بگو : آنچه در پیش خدا ( از فضل و ثواب ) است ، بهتر از سرگرمی و بازرگانی است ، و خدا بهترین روزی‌رسان است . ‏} الجمعه/۱۱

همچنین پس از پایان جنگ احد، اصحاب رسول خدا که بهترین نسل بشر بودند به سبب نافرمانی و ترک موقعیت نظامی خود برای جمع آوری غنایم _ کاری که عواقب ناگواری به دنبال داشت_ از سوی خداوند در قرآن مجید مورد سرزنش قرار گرفتند:

{ وَلَقَدْ صَدَقَکُمُ اللّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُم بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِی الأَمْرِ وَعَصَیْتُم مِّن بَعْدِ مَا أَرَاکُم مَّا تُحِبُّونَ مِنکُم مَّن یُرِیدُ الدُّنْیَا وَمِنکُم مَّن یُرِیدُ الآخِرَهَ ثُمَّ صَرَفَکُمْ عَنْهُمْ لِیَبْتَلِیَکُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنکُمْ وَاللّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ ‏} ال عمران/۱۵۲

{ و در آن هنگام که آنان را ( در آغاز جنگ اُحُد ) با کمک و یاری او از پای در می‌آوردید ، خداوند به وعده خود ( که پیروزی بود و بر زبان پیغمبر رفته بود ) با شما وفا کرد ، تا آن گاه که سستی کردید و در امر ( ماندن در سنگرها و رهاکردن آنجاها ) به کشمکش پرداختید و اختلاف ورزیدید ، و پس از آن که آنچه را دوست می‌داشتید به شما نشان داد ( که غلبه بر دشمن بود ) نافرمانی کردید ( و دو دسته شدید : ) دسته‌ای از شما خواهان کالای دنیا ( یعنی غنائم جنگ شد ) و دسته‌ای خواستار آخرت ( یعنی : رضایت‌الله و پاداش اخروی ) گردید . پس ( بر اثر فرار ، دست ) شما را از آنان بازداشت و از ایشان منصرفتان گردانید ( و بدین وسیله پیروزی شما به شکست انجامید ) تا شما را بیازماید و ( مؤمنان مخلص ، از دیگران ممتاز و جدا شوند . و هنگامی که پشیمان شدید ) شما را بخشید ، و خداوند را بر مؤمنان نعمت و منّت است . ‏}

ابن مسعود می گوید: ( من پیش از نازل شدن این آیه نمی دانستم، که میان ما کسانی هستند که دنیا را می طلبند.)

آیا می توان این ماجراها و واقعیت هایی را _ که در آن هوای نفسانی برخی از بهترین مردان خدا بر عقول و اندیشه انان  غالب شده است _ بهانه ای برای تضعیف شخصیت آنان قرار داد و نتیجه گرفت که مردان صلاحیت احراز پست های حساس را ندارند؟! قرآن قبل و بعد از غزوه بدر حالات مؤمنان را چنین بازگو می کند:

{ کَمَا أَخْرَجَکَ رَبُّکَ مِن بَیْتِکَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ فَرِیقاً مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ لَکَارِهُونَ ‏‏ یُجَادِلُونَکَ فِی الْحَقِّ بَعْدَ مَا تَبَیَّنَ کَأَنَّمَا یُسَاقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَهُمْ یَنظُرُونَ ‏‏ وَإِذْ یَعِدُکُمُ اللّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتِیْنِ أَنَّهَا لَکُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَیْرَ ذَاتِ الشَّوْکَهِ تَکُونُ لَکُمْ وَیُرِیدُ اللّهُ أَن یُحِقَّ الحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ وَیَقْطَعَ دَابِرَ الْکَافِرِینَ ‏} انفال/ ۷ ۵

{ ( ناخوشنودی بعضی از شما از چگونگی تقسیم غنائم بدر ) همانند آن است که خداوند تو را از خانه‌ات ( در مدینه ، به سوی میدان بدر ) به حق بیرون فرستاد ، در حالی که جمعی از مؤمنان ( چون آمادگی جنگ را نداشتند ، از این امر ) ناخوشنود بودند ( ولی برخلاف دید محدود آنان درباره احکام الهی ، سرانجامِ بدر پیروزی چشمگیری بود ) ( این گروه از مؤمنان ) با تو درباره حق ( یعنی بیرون رفتن جهت جنگ با مشرکان ) مجادله می‌کنند ، پس از آن که روشن شده است ( که برابر وعده‌ای که بدیشان داده‌ای در جنگ پیروز می‌شوند ) . انگار که به سوی مرگ رانده می‌شوند و ( صحنه مرگ خویشتن را با چشمان خود ) می‌نگرند .. ‏‏ ( ای مؤمنان ! به یاد آورید ) آن گاه را که خداوند پیروزی بر یکی از دو دسته را به شما وعده داد .  ( پیروزی بر کاروان تجاری قریش به سرپرستی ابوسفیان ، و یا پیروزی بر لشکری که از مکّه تدارک شده بود و به سرپرستی ابوجهل برای نجات کاروان آمده بود ) . شما دوست می‌داشتید دسته‌ای نصیب شما گردد که از قدرت و قوّت چندانی برخوردار نیست ( که کاروان بود ، ) ولی خدا می‌خواست حق را با سخنان خود ( که بیانگر اراده و قدرت یزدانند ، برای مردم ) ظاهر و استوار گرداند و کافران را ( از سرزمین عرب با پیروزی مؤمنان ) ریشه‌کن کند ( لذا شما را با لشکر قریش درگیر کرد ) . ‏

پس از پایان جنگ قران در مورد موضعگیری آنان در مقابل اسرا، می گوید:

{ مَا کَانَ لِنَبِیٍّ أَن یَکُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى یُثْخِنَ فِی الأَرْضِ تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیَا وَاللّهُ یُرِیدُ الآخِرَهَ وَاللّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ‏‏ لَّوْلاَ کِتَابٌ مِّنَ اللّهِ سَبَقَ لَمَسَّکُمْ فِیمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ ‏} انفال/۶۸ ۶۷

{ هیچ پیغمبری حق ندارد که اسیران جنگی داشته باشد . مگر آن گاه که کاملاً بر دشمن پیروز گردد و بر منطقه سیطره و قدرت یابد ( در غیر این صورت باید با ضربات قاطع و کوبنده و پیاپی ، نیروی دشمن را از کار بیندازد . امّا به محض حصول اطمینان از پیروزی خود و شکست دشمن دست از کشتار بردارد و به اسیرکردن قناعت کند . ای مؤمنان ! ) شما ( تنها به فکر جنبه‌های مادی هستید و ) متاع ناپایدار دنیا را می‌خواهید ، در صورتی که خداوند سرای ( جاویدان ) آخرت ( و سعادت همیشگی ) را ( برای شما ) می‌خواهد ، و خداوند عزیز و حکیم است ( و این است که کارهایش سراسر از روی حکمت و تدبیر ، و متوجّه عزّت و پیروزی است ) اگر حکم سابق خدا نبود ( که بدون ابلاغ امّتی را کیفر ندهد ، و مخطّیِ در اجتهاد ، مجازات نگردد ) عذاب بزرگی در مقابل چیزی که ( به عنوان فدیه اسیران گرفته‌اید و شتابی که ورزیده‌اید ) به شما می‌رسید.}

خلاصه اینکه ضعف بشری خاص زنان نیست، بلکه گریبانگیر هر دو جنس می شود، اما مهم و ملاک، عاقبت امور است. در بیان این موارد چرا از نتیجه پربار رسول خدا (ص) با ام سلمه در روز صلح حدیبیه سخنی گفته نمی شود؟! همچنین چرا در مورد خانمی که بر اساس حکمت و اندیشه ملت خود را رهبری و امور آنها را اداره می کرد و در نتیجه مایه سربلندی دنیا و سعادتمندی عقبای آنها شد، سخن به میان نمی آید؛ ملکه سبا با کلامی شیوا و کوتاه عملکرد استعمار را در کشورهای تحت استعمار برای ملتش بازگو نمود؛ قرآن می فرماید:

{ قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَهً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّهَ أَهْلِهَا أَذِلَّهً} نمل/۳۴

{ گفت : پادشاهان هنگامی که وارد منطقه آبادی شوند ، آن را به تباهی و ویرانی می‌کشانند و عزیزان اهل آنجا را خوار و پست می‌گردانند.}

استدلال دیگر کسانی که با کاندیدا شدن زن برای شرکت در مجلس مخالفت می کنند این است که می گویند: زن در معرض عوارض طبیعی قرار دارد از قبیل دوره ماهانه قاعدگی و آلام آن، بارداری و پیامدهای آن، زایمان و مشکلات بعد از آن، دوران شیر دهی و  سختی های آن و تحمل وظایف مادری و غیره که تمام این موارد می توانند باعث شوند از لحاظ بدنی، روانی و فکری توان بر دوش گرفتن بار امانت را با عضویت در مجلس قانون گذاری نداشته باشد و نتواند با خاطر آسوده امور حکومت را زیر نظارت و مراقبت خود قرار دهد.

در پاسخ به این گروه باید گفت قرار نیست خانم ها در هر شرایطی قادر به قبول مسؤلیت نمایندگی باشند؛ نباید زنانی که درگیر مسؤلیت های مادری و بچه داری هستند خود را وارد قضایا و مسؤلیت های نمایندگی کنند؛ در صورتی که این گروه قصد ورود به مسائل سیاسی و نمایندگی را دارند، دیگران باید مانع آنها شود و آنان را توجیه کنند به اینکه پرداختن به مسؤلیت های مادری و فرزند داری بر کار آنان اولویت دارد.

اما خانم های که فرزند ندارند و دانش، درایت، نیرو، وقت و هوش کافی دارند، همچنین زنانی که به عمر پنجاه سالگی یا بیشتر رسیده اند و دارای تجارب زیادی هستند، همچنین از عوارض طبیعی زنانگی دور شده اند، فرزندانشان ازدواج کرده اند و در سن مطلوبی قرار دارند، و در ضمن دقت کافی را برای مشارکت و عضویت در مجلس دارند  مانعی برای عضویت آنان در مجلس وجود ندارد؟ البته با توجه به احراز شرایط دیگری که هر یک از مردان و زنان نماینده بایستی از آن برخوردار باشند.

اما راجع به آیه ی { وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ} اخزاب/۳۳

{ و در خانه‌های خود بمانید ( و جز برای کارهائی که خدا بیرون رفتن برای انجام آنها را اجازه داده است ، از خانه‌ها بیرون نروید )}

که آن را برای فتوا و عدم کاندیدا شدن و نمایندگی زنان استفاده می کنند، مطلبی است که کمی راجع به آن صحبت کرده ایم؛ در اینجا برای توضیح بیشتر مطالبی به آن اضافه می کنیم؛ بدون تردید این آیه همسران رسول خدا را مورد خطاب قرار داده است، همانگونه که از سیاق آیه بر می آید همسران پیامبر(ٌص) احکام ویژه ای داشته اند، از جمله اینکه هر یک از آنها اگر گناهی مرتکب می شده مجازات آنها چند برابر بوده و در صورتی که عمل نیکی انجام می داده  پاداش آن نیز چند برابر می بوده است. قرآن می فرماید:

{ ا نِسَاء النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء} احزاب/ ۳۲

{ ای همسران پیغمبر ! شما ( در فضل و شرف ) مثل هیچ یک از زنان ( عادی مردم ) نیستید.}

با همین تفاوت است که در دنیای معاصر به زنان اجازه داده می شود برای آموزش در مدرسه و دانشگاه منزل خود خارج شوند و به عنوان پزشک، پرستار، معلم و … به کارهای مشروع در چارچوب ضوابط و حدود شرعی بپردازند.

این آیه نه تنها مانع برای خروج ام المؤمنین عایشه (رض) _ فقیه ترین زنان امت _ از منزل نشد بلکه ایشان از مدینه به سوی بصره، آن هم در رأس لشکری که مرکب از جمع عظیم اصحاب بود، حرکت کردند. لشکری که دو نفر از ده نفر بشارت داده شده به بهشت ( عشره ی مبشره) د رجمع آنا بودند و در عین حال اعضای شورای شش نفره ی کاندیدا برای احراز مقام خلافت، طلحه و زبیر (رض) در آن لشکر مشارکت داشتند. خروج عایشه، ام المؤمنین از مدینه به سوی عراق به دلیل خواسته ای که به گمان ایشان خواسته ای برحق و درست و برای قصاص قاتلان حضرت عثمان (رض) بود، صورت گفت.

در مورد آن عده که می گویند حضرت عایشه بعدها از این اقدام خود پشیمان شد باید گفت نفس خارج شدن ایشان از منزل نامشروع نیست بلکه مقصود این است که ایشان متوجه اشتباه سیاسی خود شدند، و آن موضوعی دیگر است.

برخی نیز به آیه ی { وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ }، برای عدم مشروعیت خروج زنان از منزل به جز هنگام کارها و مواد ضروری، استدلال می کنند. آنان حتی راضی به آموزش ابتدایی و دانشگاهی دختران و زنان نیستند، در این صورت طبیعی است که با مشارکت سیاسی زنان در مجلس هم مخالفت کنند.

اگر این گونه آرا و نظرات ملاک عمل قرار گیرند، عملا" نیمی از استعدادها و نیروها به ویژه آرا و نظرات اندیشمند

و پاک سرشت بدون استفاده خواهند ماند در حالیکه زنان دیگر گروه ها در انتخابات شرکت می کنند و آرا خود را به نفع سکولاریست و علمانی و مخالف شریعت اسلام به صندوق می اندازند.

آنان فراموش کرده اند که ادامه آیه بیانگر مشروعیت خروج زنان همراه با حشمت و حجاب و آداب اسلامی است، زیرا نهی شریعت از خروج زنان با خودنمایی و تبرج از منزل خود بیانگر خروج آنا همراه مراعات حجاب و آداب اسلامی است، هم چنان که بی حجابی و آرایش زنان در منزل مانعی ندارد هنی از تبرج و اظهار آرایش تنها به خارج از منزل ارتباط پیدا می ککند.

بررسی حدیث( لن یفلح قوم و لّوا أمرهم إمرأه )

اما در مورد این حدیث ( ملتی که زمام امور خود را به دست زنان بسپارند، پیروز نخواهند شد.) کسانی که عضویت زنان در مجلس و مشارکت سیاسی زنان مخالفند، به حدیثی استدلال می کنند که امام بخاری و دیگران از ابی بکره روایت کرده اند و در مورد زمانی است که به رسول خدا (ص) خبر رسید ایرانیان پس از مرگ کسرا، دخترش را به جانشینی او برگزیده اند؛ ایشان فرمود:

(لن یفلح قوم و لّوا أمرهم إمرأه) اما راجع به این استدلال نکاتی چند وجود دارد:

اولا"، آیا اعتبار به عمومیت حدیث است یا به سبب آن به موضوع خاص؟در واقع رسول خدا با بیان خویش خواسته است خبر دهد ایرانیان به سبب حاکمیت نظام وراثتی _ که حتما" فرزند شاه باید زمام امور حکومت را به عهده گیرد، هر چند ممکن در میان مردم کسانی باشند که شاییستگی بیشتری برای حکومت به نسبت فرزند شاه داشته باشند _ هیچ گاه طعم پیروزی و سربلندی را نخواهند چشید.

درست است که اکثر اصول گرایان می گویند: ( در نصوص شریعت اعتبار به عموم لفظ است نه به خصوص سبب و شآن نزول آن ) ولی باید دانست که چنین نظریه ای مورد اتفاق و اجماع آنان نیست، زیرا ابن عباس و ابن عمرو و دیگران گفته اند که مراعات و توجه به سبب نزول و علت آن قطعا" ضروری است، چه در غیر این صورت پژوهشگر دچار مشکل خواهد شد و گستره ی نامناسبی فراهم می شود. هم چنان که مسلمانان" حروری" از خوارج به راحتی دچار سوء تفسیر در نصوص شدند. " حروریه" فرقه ای از خوارج بودنند که تمام آیاتی را که در مورد مشرکان نازل شده بود شامل مؤمنان نیز می گردانیدند. این بیانگر این است که برای شناخت . معرفت نصوص مراجعه به شأن نزول آیات و به طریق اولی بیان شأن حدیث ضروری است و نباید تصور کرد " معتبر بودن عمومیت الفاظ " همیشه به عنوان یک اصل و قاعده تلقی می شود.

در مورد این حدیث باید گفت، اگر مقصود عمومیت و فراگیر بودن آن باشد با ظاهر قرآن در تضاد است، زیرا قرآن از زنی سخن می گوید ( ملکه سبا ) که به بهترین شیوه ممکن زمام رهبری حکومت را در دست داشت و به بهترین نحو ممکن حکومت داری می کرد. و براساس رشد و تعالی فکری به حل و فصل امور آنان می پرداخت، و به سبب اراده سیاسی حکیمانه اش ملتش را از درگیری با جنگی زیانبار که سرمایه های مادی و معنوی بشری بدون کمترین دستاوردی توسط آن به نابودی کشیده می شد، نجات داد. این زن بلقیس نام داشت، که خداوند داستان او را با پیامبر خود حضرت سلیمان (ع) در قرآن آورده است. در نهایت کار به آنجا می کشد که ملکه سبا می گوید:

{ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ } نمل / ۴۴

{ پروردگارا ! من به خود ستم کرده‌ام ( و گول کفر و غرور شاهی را خورده‌ام ، و هم اینک پشیمانم ) و با سلیمان خویشتن را تسلیم پروردگار جهانیان می‌دارم ( و به پیغمبری او اقرار می‌نمایم و تو را به یگانگی می‌ستایم .}

هم چنین واقعیت نان می دهد، که در آن حدیث عمومیت و واقعیت مورد نظر نیست؛ زیرا بسیاری از زنان در جهت خیر و مصلحت خویش از بسیاری از مردان بهتر عمل کرده اند. برخی از آن زنان از نظر شاستگی و توانایی سیاسی و اداری در مقایسه با حکام عرب و مسلمان مذکر _ نمی گویم مردان _ از درجات برتری برخوردارند!

دوم، در مورد ممنوعیت زنان در رهبری عمومی و امامت عظما امت اسلامی اتفاق نظر دارند، و این همانی است که سبب و شأن نزول حدیث با لفظ " ولّو أمرهم " در روایتی " تملکهم امرأه " است. این موضوع زمانی در مورد زنان صدق می کند که مقام رهبریت،خلافت و یا امامت عظما را در اختیار خود بگیرند. ولی باید دانست که سوای مقام امامت عظما و خلافت و ریاست جمهوری، در تصدی سایر پست ها و مقام های کشوری و لشکری توسط زنان اختلافاتی میان علمای اسلامی وجود دارد.

بنابراین می توان گفت که احراز پست وزارت،قضاوت و بازرسی و نظارت عموم توسط خانم های توانا و شایسته مانعی ندارد. برای مثال عمربن خطاب (رض) "شفا" دختر عبدالله عدوی را به عنوان مأمور بازرسی و مراقبت از اوضاع بازار تعین کرده بود که این نوعی ولایت عمومی و اجتماعی است.

سوم، در جوامع معاصر که براساس دموکراسی اداره می شوند، زمانی که پست های مانند وزارت، مدیر کلی، نمایندگی،و…در اختیار زنان قرار می گیرد عملا" زمام همه ی تصمیم گیری ها به دست آنان نیست.واقعیت نشان می دهد که بسیاری از پست ها و موقعیت ها، گروهی و مشترک است و مجموعه ای از سازمان ها و ارگان ها اداره آنها را بر عهده دارند؛ زنان هم به سهم خود بخشی از آن مسؤلیت ها را به همراه دیگران بردوش می کشند.

با بررسی همین موضوع متوجه می شویم حکومت " تاچر" در انگلستان و " ایندیراگاندی" در هند و یا "گلدا مایر" در فلسطین اشغالی در واقع حکومت های یک خانم به یک کشور نیست، بلکه این سازمان ها و ارگان ها هستنند که حکو مت می کنند؛ هر چند خانمی در رأس آنها قرار داشته باشد. برای مثال هیأت وزیران به عنوان یک ارگان گروهی و سازمان یافته حکومت را در اختیار دارد نه رئیس جمهور یا نخست وزیر؛ در مورد مجلس شورا هم وضعیت بر همین منوال است.

خانم ها به هنگام احراز مقامی عالی در کشورهای دموکراتیک حاکم مطلق و یا فعال مایشا نیستند که همه خواسته هایشان برآورده شود؛ بلکه آنان، در نظام های دموکراتیک ریاست یا عضویت حزبی دارند، و احزاب دیگری در جایگاه مخالفان آنا قرار دارند؛ گاهی هم خود این خانم ها انتخابات حزبی را اداره می کنند که زمینه برکناری آنان را نیز فراهم می سازد؛ هم چنان که برای " ایندیراگاندی" : چنین وضعیتی پیش آمد؛ هنگامی که اکثریت اعضای حزب با او مخالف بودند، او تنها یک رأی داشت؛ درست مانند هر انسان دیگری که تنها از یک رأی برخوردار است.

____________________________________

منبع: دیدگاه های فقهی معاصر(۳)

مؤلف: د. یوسف قرضاوی

مترجم: د. احمد نعمتی

ناشر: نشر احسان

نوبت چاپ: اول ۸۴ تهران

 

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا