تاریخسياسي اجتماعيمطالب جدید

حاکمان جوامع اسلامی در گذر زمان

حاکمان جوامع اسلامی در گذر زمان

نویسنده : اکبر احمد / مترجم: اردشیر اشراقی

چرا حاکمان جوامع اسلامی قرن های گذشته نسبت به امروز بیشتر اهل مدارا، همدردی، شفقت و فضل بودند؟ چه اتفاقی افتاده است؟ پاسخ به این پرسش ها باید به ما کمک کند تا هم مسلمانان را درک کنیم و هم به نگرش آنان در دنیای خود در برابر مدرنیته پی ببریم. حاکمان اولیه ی اسلامی اولین و پیشرفته ترین مسلمانان بودند که در شرایط خاص فرهنگی قرار داشتند. نگاه آنان به زندگی اطراف خود در شرایطی بود که مسلمانان در موضع تفوق و محیط معنوی اسلامی بودند. شریعت، حدیث و اقوال بزرگان برای آنان ملموس بود. آنان داور نهایی نبودند، بلکه فقط متولیانی از طرف خداوند ناظر بودند. بدین لحاظ حتی سلاطین خودرأی، از خطای خویش آگاه می شدند و در واقع بدان سبب حکما از آنان انتقاد می کردند.

در مقابل، امروزه حاکمان اسلامی غالباً از طریق ساختار سیاسی یا اجرایی جدید به قدرت می رسند. بسیاری از آنان در رأس قدرت قرار دارند، تنها بدان سبب که از قضا در مقطع خاصی از تاریخ کشورشان در رأس ارتش قرار داشته اند؛ لذا حکومت نظامی اعلام کرده و در مقابل رئیس جمهور بر مسند قدرت نشسته اند. اگر چه بسیاری از آنان در زندگی خصوصی خود پارسا و علاقه مند به اسلامند، در منظر عموم مثل همه ی سیاستمداران دیگر در همه جای دنیا رفتار می کنند. برخی از آن ها هم، اگر چه با طی کردن مراحل دموکراتیک و بهره گیری از دموکراسی انتخاب شده اند، در حقیقت دیکتاتورهایی به شمار می روند که آماده اند تا برای ماندن غیرقانونی بر مسند حکومت از قدرت خود استفاده جویند.

این سخن به معنای آن نیست که حاکمان اولیه در تلاش برای سرکوبی مخالفان برنیامدند. بیشتر امامان که از احترام والایی برخوردارند، از سوی حاکمان وقت به زندان افتادند، تازیانه خوردند و در منظر عموم مورد اهانت واقع شدند. اما آنان قادر بودند که فشار اخلاقی عظیمی بر حاکمان وارد آورند و با شأن موروثی و حتی حق خود برای در دست گیری حکومت، آنان را به چالش بخوانند.

در این معنا انتقاد بر تشکیلات مطلب تازه ای نیست. آنچه تازگی دارد آن است که در ایام گذشته اعتراض متوجه آمریت اخلاقی حاکم بود تا حکومت. امروزه بحث دیگری جریان دارد و توجه منتقدان حکومت ها به نبود انتخابات یا دموکراسی یا برنامه ریزی اقتصادی ارزشمند است. برخی از رهبران ناراضی، به جز رهبران احزاب اسلامی، در مخالفت با یک حاکم اسلامی بحث اسلامی نبودن حکومت او را پیش می کشند. بنابراین، اصطلاح مزبور تغییر کرده و دربر گیرنده ی محتوای بحث شده است. این امر موجب می شود که حاکم اسلامی، مثل هر حاکم سیاسی دیگر، با بهره گیری از ابزار پایان ناپذیر حکومتی و منابع دیگر آن در مقام پاسخ برآید.

ناراضیان یا معترضان روشن فکر، اولین قربانی ها به شمار می روند. با محیط سرکوب کننده ی فرهنگ و روشنفکری، که در حکومت های امروز اسلامی دیده می شود عاقلانه است که نویسنده ننویسد و متفکر نیندیشد؛ احتیاط ایجاب می کند که آدمی جبون باشد. در غیر این صورت اعتراض کردن به معنای چالش با بی عدالتی های روزگار و نیز با خود حکومت برخوردار از همه ی ابزار سرکوبگر پیشرفته و خشونت بار خواهد بود. تعجبی ندارد که بیشتر نویسندگان صاحب نام یا در خارج به سر می برند یا در هم شکسته و خاموشند. اگر هم ماندن در خانه را برگزیده باشند، فریفته ی شغل های راحت یا راه های دیگر شده اند و یا کوچندگان دیار روشن فکری و فرهنگی اند و از کشوری به کشور دیگر می روند. حیرت آور است که در غرب، به ویژه آمریکا و انگلستان، معمولاً خانه ای برای اینان مهیاست و بزرگ ترین نویسندگان و هنرمندان روشن فکر را از جهان اسلام به خود جذب می کند.

————————————————————

منبع: اسلام از آغاز تا امروز / مؤلف: اکبر احمد / مترجم: اردشیر اشراقی / انتشارات: علمی و فرهنگی تهران ۱۳۸۹

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا