آثار عبادت در پرورش جوانان
عبادت اثر شگرفی در پرورش روحی، جسمی، اخلاقی و اجتماعی جوانان دارد؛ عبادت تمرین عملی اخلاص و نیکوکاری است؛ احساس دایمی نسبت به خداوند و بیدار کردن قلب و وجدان است؛ برخی از آثار عبادت پیشگیرانه و برخی درمانی است و میتواند فرد را از پریشانی و ناامیدی و احساس گناه و بیهودگی نجات دهد؛
زیرا وقتی انسان در برابر خدا میایستد و ارتباطش را با او تداوم میبخشد احساس میکند به صاحب وجود خود نزدیک شده است احساس محبت به او دست میدهد در عین حال به ارزش انسانی و جایگاه بالای خود نیز پی میبرد.
نماز که پس از توحید باری تعالی از مهمترین ارکان دین اسلام است، بالاترین وسیله برای پاکسازی درون است خداوند متعال میفرماید:
«اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاهَ إِنَّ الصَّلَاهَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ» [عنکبوت: ۴۵].
آنچه از کتاب به سوى تو وحى شده است بخوان، و نماز را برپا دار، که نماز از کار زشت و ناپسند باز مىدارد، و قطعاً یاد خدا بالاتر است، و خدا مىداند چه مىکنید.
از انس بن مالک روایت است که میفرماید: نزد پیامبر اکرم (ص) بودم که مردی وارد شد و گفت:ای رسول خدا من دچار گناهی شدهام بر من حد جاری کن. پیامبر اکرم (ص) هیچ نگفت و وقت نماز فرا رسید. آن مرد هم با ایشان نماز گزارد. پس از نماز بلند شد و گفت: ای رسول خدا من گناهی کردهام که باید حد بر من جاری شود پس حکم کتاب خدا را بر من جاری کن. فرمود: آیا با ما نماز نگزاردی؟ گفت: آری. فرمود: پس خداوند گناهت [یا فرمود حدت] را بخشوده است. [بخاری و مسلم].
گویی حقیقت نماز پاکسازی درون و زدون اخلاق زشت و صفات ناپسند است به همین خاطر پیامبر اکرم (ص) تشویق میکرد که عبادتها را فرصتی برای تمرین رفتارهای نیک بدانند. ایشان علاقمند بود صفهای نماز مرتب باشد و مسلمانان شانه به شانه و منظم در صفوف نماز قرار گیرند؛ به هم نزدیک شوند و روزنهی نفوذ شیطان را بگیرند. از عبدالله بن عمر روایت است که رسول خدا (ص) فرمود:
«أَقِیمُوا الصُّفُوفَ فَإِنَّمَا تَصُفُّونَ بِصُفُوفِ الْمَلاَئِکَهِ وَحَاذُوا بَیْنَ الْمَنَاکِبِ وَسُدُّوا الْخَلَلَ وَلِینُوا فِی أَیْدِی إِخْوَانِکُمْ وَلاَ تَذَرُوا فُرُجَاتٍ لِلشَّیْطَانِ وَمَنْ وَصَلَ صَفًّا وَصَلَهُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَتَعَالَى وَمَنْ قَطَعَ صَفًّا قَطَعَهُ اللَّهُ» صفها را راست کنید چرا که شما با فرشتگان صف میبندید؛ شانهها را به هم بچسبانید و جاهای خالی را پر کنید و روزنهای برای شیطان مگذارید. هر کس به صف بپیوندد خداوند به او میپیوندد و هر از صف جدا شود خداوند از او جدا میشود [احمد و غیره].
طبیعی است که این آموزش نظم و همبستگی و همدلی تنها به نماز یا داخل مسجد محدود نمیشود بلکه آثار آن باید در خارج از نماز و در روابط و معاملات هم دیده شود. عبدالله بن بیرافع از حضرت علی روایت کرده است که از ایشان دربارهی آیهی «والذین هم عن صلاتهم خاشعون» پرسیدند ایشان فرمود: فروتنی در قلب است و اینکه شانهات باید برای برادر مسلمانت نرم باشد و در نماز به این سو و آن سو نظر نکنی.
نماز آثار روانی مهمی دارد هنگامی که مؤمن در نماز خشوع میکند این کار برای تمرکز و تفکر بیشتر به او کمک میکند و یکی از مهمترین راههای درمان تنش و خستگی روانی است. نماز همچین درمان مفیدی برای خشم و شتابزدگی و بیدقتی است؛ به انسان میآموزد چگونه آرام و فروتن باشد و برای خدا کرنش کند. نماز به انسان صبر و تواضع میآموزد و این حالات برای جلوگیری از حملات عصبی بسیار مفید است و ضربان قلب را تنظیم و پمپاژ خون را آسان میکند [عبدالله الکحیل؛ شگفتیهای اعجاز روانی در قرآن و سنت؛ ص ۴۷].
به همین خاطر پیامبر اسلام (ص) پدران را تشویق کرده است که فرزندان را در کوچکی به نماز عادت دهند و در بزرگی نیز مواظب آنان باشند. شعیب از جدش عبدالله بن عمرو روایت کرده است که رسول خدا فرمود: «مُرُوا أَبْنَاءَکُمْ بِالصَّلاَهِ لِسَبْعِ سِنِینَ، وَاضْرِبُوهُمْ عَلَیْهَا لِعَشْرِ سِنِینَ وَفَرِّقُوا بَیْنَهُمْ فِی الْمَضَاجِعِ» فرزندانتان را در سن هفت سالگی به نماز امر کنید و در سن ده سالگی در صورت امتناع آنان را تنبیه کنید و بستر خوابشان را جدا کنید [احمد و ابوداود].
حسن بصری میگوید:ای فرزند آدم در دین چه چیزی برایت مهم است وقتی نماز را دست کم گرفتی در حالی که نخستین سؤال در روز قیامت نماز است.
حاتم اصم میگوید: یک بار نماز جماعت را از دست دادم ابو اسحاق بخاری به تنهایی به من تسلیت گفت اما اگر فرزندم میمرد بیش از ده هزار نفر به من تسلیت میگفتند زیرا مصیبت دین در نزد مردم آسانتر از مصیبت دنیا است.
لا یُصـــنع الأبـــطــال إلا فـــی مــساجدنا الفساح
فی روضــه القـــرآن فــی ظل الأحادیث الصحاح
شــعب بغـــــیر عــــقــیده ورق یـــذریه الـــریـاح
من خان حی على الصلاه یخون حی على الکفاح
قهرمانان تنها در سایهی مساجد بزرگ ما ساخته میشوند.
در گلستان قرآن و در سایهی احادیث صحیح.
ملتی که بدون عقیده باشد چون برگی است که باد آن را این سو و آن میبرد.
هر کس به حی علی الصلاه [نماز] خیانت کند به حی علی الکفاح [جهاد] نیز خیانت خواهد کرد.
در روزه نیز هدف اصلی تحقق تقوای خداوند است:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ} [بقره: ۱۸۳].
اى کسانى که ایمان آوردهاید، روزه بر شما مقرر شده است، همان گونه که بر کسانى که پیش از شما [بودند] مقرر شده بود، باشد که پرهیزگارى کنید.
تقوای انسان زمانی کامل میشود که اخلاق او با خلق خدا بهبود یابد به همین رسول اکرم (ص) خاطر سفارش به تقوا را در کنار سفارش به خوشاخلاقی آورده است. از ابوذر رواست که رسول خدا فرمود:
«اتَّقِ اللهَ حَیْثُمَا کُنْتَ وَأَتْبِعِ السَّیِّئَهَ الْحَسَنَهَ تَمْحُهَا، وَخَالِقِ النَّاسَ بِخُلُقٍ حَسَنٍ»
هر جا باشی از خدا بترس و به دنبال بدی نیکی کن تا آن را پاک کند و با مردم با اخلاق باش [احمد و غیره].
ابوهریره از رسول اکرم (ص) روایت کرده است که ایشان فرمود:
» الصِّیَامُ جُنَّهٌ، فَإِذَا کَانَ أَحَدُکُمْ صَائِمًا، فَلاَ یَرْفُثْ، وَلاَ یَجْهَلْ، فَإِنِ امْرُؤٌ قَاتَلَهُ أَوْ شَاتَمَهُ، فَلْیَقُلْ: إِنِّی صَائِمٌ، إِنِّی صَائِم «.
روزه سپر است پس اگر کسی روزهدار باشد سخن به زشتی نگوید و نادانی نکند و اگر کسی با او جنگ کند یا او را دشنام دهد بگوید من روزه دارم [بخاری و مسلم].
روزه تأثیر شگرفی در درمان اختلالات شدید روانی مانند خشونت دارد زیرا روزه مغزه و سلولهای مخ را استراحت میدهد و در عین حال سموم سلولهای بدن را میزداید و این امر بر وضعیت روانی روزهدار تأثیر مثبت میگذارد.
بسیاری از روانشناسانی که بیماران خود را با روزه درمان میکنند به نتایج شگرف و موفقیتآمیزی دست یافتهاند. آری روزه بسیاری از بیماریهای روانی مزمن مانند خشونت و افسردگی و پریشانی و ناامیدی را درمان میکند [عبدالدائم الکحیل؛ شگفتیهای اعجاز قرآن و سنت؛ ص ۵۶].
زکات نیز یک عبادت و فریضه است؛ زکات یکی از وسایل پاکسازی درون از بخل و خساست و منیت است و باعث رشد مفاهیمی چون فضیلت و الفت و مهربانی و دلسوزی میشود. خداوند متعال میفرماید:
خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ [توبه: ۱۰۳].
از اموال آنان صدقهاى بگیر تا به وسیله آن پاک و پاکیزهشان سازى، و برایشان دعا کن، زیرا دعاى تو براى آنان آرامشى است، و خدا شنواى داناست.
به همین خاطر صدقهای که با منت و آزار و اذیت همراه باشد پذیرفته نمیشود:
«الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ لَا یُتْبِعُونَ مَا أَنْفَقُوا مَنًّا وَلَا أَذًى لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ (*) قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَمَغْفِرَهٌ خَیْرٌ مِنْ صَدَقَهٍ یَتْبَعُهَا أَذًى وَاللَّهُ غَنِیٌّ حَلِیمٌ (*) یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى کَالَّذِی یُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْدًا لَا یَقْدِرُونَ عَلَى شَیْءٍ مِمَّا کَسَبُوا وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ» [بقره: ۲۶۲-۲۶۴].
کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مىکنند، سپس در پى آنچه انفاق کردهاند، منّت و آزارى روا نمىدارند، پاداش آنان برایشان نزد پروردگارشان [محفوظ] است، و بیمى بر آنان نیست و اندوهگین نمىشوند.
گفتارى پسندیده [در برابر نیازمندان] و گذشت [از اصرار و تندىِ آنان] بهتر از صدقهاى است که آزارى به دنبال آن باشد، و خداوند بىنیاز بردبار است.
اى کسانى که ایمان آوردهاید، صدقههاى خود را با منّت و آزار، باطل مکنید، مانند کسى که مالش را براى خودنمایى به مردم، انفاق مىکند و به خدا و روز بازپسین ایمان ندارد. پس مَثَل او همچون مَثَل سنگ خارایى است که بر روى آن، خاکى [نشسته] است، و رگبارى به آن رسیده و آن [سنگ] را سخت و صاف بر جاى نهاده است. آنان [=ریاکاران] نیز از آنچه به دست آوردهاند، بهرهاى نمىبرند؛ و خداوند، گروه کافران را هدایت نمىکند.
حج رکن پنجم از ارکان اسلام است و تأثیر زیادی در اصلاح اخلاق و رفتار دارد؛ چرا چنین نباشد در حالی که خداوند متعال میفرماید:
«الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِی الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ»[بقره: ۱۹۷].
حجّ در ماههاى معینى است. پس هر کس در این [ماه]ها، حجّ را [برخود] واجب گرداند، [بداند که] در اثناى حجّ، همبسترى و گناه و جدال [روا] نیست، و هر کار نیکى انجام مىدهید، خدا آن را مىداند، و براى خود توشه برگیرید که در حقیقت، بهترین توشه، پرهیزگارى است، و اى خردمندان! از من پروا کنید.
از ابوهریره روایت است که رسول اکرم (ص) فرمود:
«مَنْ حَجَّ هَذَا الْبَیْتَ، فَلَمْ یَرْفُثْ وَلَمْ یَفْسُقْ حَتَّى یَرْجِعَ، رَجَعَ کَیَوْمِ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ»
هر کس حج این خانه را به جای آورد و دچار گناه و فسق نشود هنگام بازگشت گویی تازه از مادرشزاده است [احمد و بخاری].
اگر مسلمانان این به عبادت توجه کنند و اهداف یاد شده را همواره در عبادات خود حس کنند اخلاقشان به مراتب بهبود خواهد یافت و روابط اجتماعیشان آکنده از محبت و دوستی و مهربانی خواهد شد و از اخلاق زشت فاصله خواهند گرفت. زیرا عبادت همیشه در پاکسازی درون انسان از زشتیها تأثیر دارد و باعث رهایی انسان از بسیاری از بیماریهای روانی و اخلاقی میشود. عبادت باعث میشود محتوای داخلی انسان مطابق با مظاهر و رفتار خارجی او باشد. تناقض و تنش داخلی را از بین میبرد و شخصیت انسان را با ارزشها و اصول بلند معنوی منسجم میکند.
عبادت باعث کمالاندیشی و بزرگمنشی انسان میشود؛ انسان عابد همواره به الگوی برتر و آراسته به کمالات الهی و ارزشهای والای روحی میاندیشد. انسان عابد جلوهای از حقیقت موضع انسان در برابر آفریدگار و تصویری از رابطهی انسانی او با خدایش است تا تمام انسانها با انسانیتی که او از خود نشان میدهد زندگی کنند.
خداوند متعال در کتاب گرانقدرش ایمان قولی را کاملا به ایمان عملی ربط داده و فرموده است:
«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُوا الصَّلَاهَ وَآتَوُا الزَّکَاهَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ «[بقره: ۲۷۷].
کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده و نماز بر پا داشته و زکات دادهاند، پاداش آنان نزد پروردگارشان براى آنان خواهد بود؛ و نه بیمى بر آنان است و نه اندوهگین مىشوند.
عبادت زمانی به عنوان وسیلهای برای تربیت است که با رفتار و اخلاق ارتباط داشته باشد:
لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِکَهِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّائِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاهَ وَآتَى الزَّکَاهَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِینَ الْبَأْسِ أُولَئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ» [بقره: ۱۷۷].
نیکوکارى آن نیست که روى خود را به سوى مشرق و [یا] مغرب بگردانید، بلکه نیکى آن است که کسى به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب [آسمانى] و پیامبران ایمان آورد، و مال [خود] را با وجود دوست داشتنش، به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راهماندگان و گدایان و در [راه آزاد کردن] بندگان بدهد، و نماز را برپاى دارد، و زکات را بدهد، و آنان که چون عهد بندند، به عهد خود وفادارانند؛ و در سختى و زیان، و به هنگام جنگ شکیبایانند؛ آنانند کسانى که راست گفتهاند، و آنان همان پرهیزگارانند.
«وَالْعَصْرِ (*) إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ (*) إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»
سوگند به عصر، که واقعاً انسان دستخوش زیان است؛
مگر کسانى که گرویده و کارهاى شایسته کرده و همدیگر را به حق سفارش و به شکیبایى توصیه کردهاند.
از ابوهریره روایت است که مردی خدمت رسول اکرم (ص) رسید و گفت: فلان زن از نماز و روزه و صدقهی فراوانش میگوید اما همسایهاش از زبانش در امان نیست. فرمود: او در آتش است. سپس گفت:ای رسول خدا فلان زن از کمی روزه و صدقه و نمازش گلهمند است؛ تنها چیزی که برای صدقه مییابد کشک است اما با زبانش همسایهاش نمیآزارد. فرمود: او در بهشت است [احمد و بخاری در ادب مفرد].
رسول خدا مفلس و درماندهی واقعی را معرفی میکند؛ مفلس از دیدگاه ایشان کسی نیست که مال و دارایی ندارد بلکه کسی است که اخلاق و رفتار ناپسندی دارد. از ابوهریره روایت است که پیامبر اکرم (ص) از یارانش پرسید:
هَلْ تَدْرُونَ مَنِ الْمُفْلِسُ؟ قَالُوا: الْمُفْلِسُ فِینَا یَا رَسُولَ اللهِ مَنْ لاَ دِرْهَمَ لَهُ وَلاَ مَتَاعَ قَالَ: إِنَّ الْمُفْلِسَ مِنْ أُمَّتِی مَنْ یَأْتِی یَوْمَ الْقِیَامَهِ بِصَیَامٍ وَصَلاَهٍ وَزَکَاهٍ و َیَأْتِی قَدْ شَتَمَ عِرْضَ هَذَا وَقَذَفَ هَذَا وَأَکَلَ مَالَ هَذَا فَیُقْعَدُ فَیَقْتَصُّ هَذَا مِنْ حَسَنَاتِهِ وَهَذَا مِنْ حَسَنَاتِهِ فَإِنْ فَنِیَتْ حَسَنَاتُهُ قَبْلَ أَنْ یَقْضِیَ مَا عَلَیْهِ مِنَ الْخَطَایَا أُخِذَ مِنْ خَطَایَاهُمْ فَطُرِحَتْ عَلَیْهِ ثُمَّ طُرِحَ فِی النَّارِ.
آیا میدانید که درمانده کیست؟ گفتند: ای رسول خدا ما درمانده را کسی میدانیم که دینار و درهم و کالایی ندارد. فرمود: درماندگان امت من کسانی هستند که روز قیامت در کارنامهی خود نماز و روزه و زکات دارند اما یکی را دشنام دادهاند؛ به دیگری تهمت زدهاند، مال آن یکی را را خوردهاند. چنین کسانی را مینشانند و از حسنات آنها به طلبکاران میدهند و اگر حسنات تمام شود و کفایت نکند از گناهان طلبکاران برداشته و به گناهان آنها افزوده میشود سپس در آتش انداخته میشوند [احمد و مسلم و غیره].
حضرت علی میفرماید: منظور از نماز نشستن و ایستادن نیست بلکه نماز اخلاص انسان است.
به همین خاطر گذشتگان ما همهی این مفاهیم را در تربیت فرزندانشان مورد توجه قرار دادهاند. آنان فرزندان را به عبادت عادت دادهاند و عبادت را به رفتار و تقوا و اخلاص و نیکوکاری تبدیل کردهاند. وقتی عمر بن عبدالعزیز سلیمان بن عبدالملک خلیفهی پیش از خود را دفن کرد و خطبهی بیعتش را تمام کرد، از منبر پایین آمد و به خانه رفت. داخل حجرهاش شد و خواست لحظهای استراحت کند و از کار و تلاش ساعات پیش و خستگی ناشی از دفن و کفن سلیمان بن عبدالملک قدری بیاساید، همین که سرش را بر بالین گذاشت، پسر هفده سالهاش» عبدالملک «وارد شد و گفت:ای امیر المؤمنین میخواهی چه کار کنی؟ گفت: پسرم میخواهم قدری بخوابم دیگر توانی ندارم. گفت:ای امیر المؤمنین آیا پیش از آنکه به شکایتها رسیدگی کنی میخوابی؟ گفت: پسرم دیشب بر بالین عمویت سلیمان بودم؛ هنگام ظهر برای مردم نماز خواهم خواند و به شکایتها رسیدگی خواهم کرد. گفت: از کجا میدانی که تا ظهر زنده خواهی بود؟ این جمله عزم عمر را جزم کرد و خواب را از چشمانش ربود. عزم و همت به بدن خستهاش بازگشت و گفت: پسرم نزدیک بیا آنگاه او را در آغوش گرفت و پیشانیاش را بوسید و گفت: خدا را شکر کسی به من عطا کرده است که مرا در امر دین یاری میدهد. آنگاه برخاست و مردم را صدا زد و گفت:ای مردم هر کس شکایتی دارد بیاید.
شاعر میگوید:
إن الغصون إذا قوَّمْتَها اعتدلت ولا یلیـن إذا قــوَّمْتَه الخـشبُ
اگر شاخهها را راست کنی راست میشوند اما چوبها را نمیتوان راست کرد.
صالح بن عبدالقدوس میگوید:
وإن من أدبته فی الصــبا کالعود یسقى الماء فی غرسه
حتى تراه ناظراً مـــورقا بعد الذی قــد کـــان من یبسه
فرزندی را که در کودکی ادب کنی همانند نهال کوچکی نرم و آماده است.
پس از آنکه چوب خشکی بود اکنون سرسبز و پر شاخ و برگ به نظر میرسد.
دکتر بدر عبدالحیمد همیسه
پایگاه اطلاع رسانی اصلاح