سياسي اجتماعي

آشنائی بیشتر با اندیشه ها و افکار حرکت اخوان

به‌نام خداوند بخشاینده مهربان

متن مصاحبه‌ای است که درسال ۱۹۹۴ با استاد هضیبی صورت گرفته است.

«سؤال‌هایی که اغلب پرسیده می‌شوند»

س: منظور شما از «مطالعه‌ واقع‌گرایانه» دقیقاً چیست؟ آیا شما اگر در یک رژیم غیراسلامی، بخشی از بدنه قانونگذاری (پارلمانی) باشید، آن را روشی واقع‌گرایانه برای نیل به اهدافتان قلمداد می‌کنید؟

ج: آری، مطمئناً بخشی از بدنه قانونگذاری بودن حتی در یک رژیم غیراسلامی، یک روش بزرگ برای مطالعه مسایل نظام و فهم روابط پیچیده در میان تصمیم‌سازان آن کشور است.

س: با نگاهی به قانون اساسی اردن، چه مدرکی از قرآن و سنّت می‌توان یافت که بر اساس آن رفتن به پارلمان و وضع قوانین غیراسلامی، در اسلام جایز باشد؟…

ج: اخوان در پارلمان به وضع قوانین غیراسلامی نمی‌پردازند، بلکه تا جایی که بتوانند از وضع آن‌ها جلوگیری می‌کنند. آنان این کار را نوعی «ملزم کردن به انجام کارهای خوب و منع کارهای نادرست» می‌خوانند. امّا با وجود این، منع کارهای نادرست در این قضیه، صرفاً با گفتن این‌که فلان چیز و فلان کار حرام است، به دست نمی‌آید؛ بلکه یک آلترناتیو (گزینه) را باید به شیوه‌ای ارائه داد که از تغییرات فاسد و غلط در نظام جلوگیری کند.

س: چرا اندیشمندان، غیرمسلمان، اخوان را الگویی برای جنبش‌های اسلامی دیگر قلمداد می‌کنند؟ آیا به شما به عنوان گروهی واقع‌گرا نگریسته می‌شود که براساس آن بتوان ادّعا کرد که یک جنبش اسلامی صحیح هستید؟

ج: خُب، این نظر یک نویسنده است. این نظرِ تمام «اندیشمندان غیرمسلمان» نیست. از طرف دیگر، بسیاری از اندیشمندان دیگر نیز هستند که مردمشان را از اخوان و از راه‌های نیل به اهدافشان برحذر می‌دارند. آن‌چه که مردم باید انجام بدهند، قضاوت کردن درباره اخوان براساس اصول و مبانی آنان است.

س: شما ذکر کردید که تعداد کمی از اندیشمندان اسلامی، درباره نظام اقتصاد اسلامی، مشاجره می‌کنند. نظر شما درباره نظام اقتصاد اسلامی چیست؟

ج: قبل از گذاشتن یک نظام اقتصاد اسلامی در یک حکومت اسلامی تخیّلی، باید با دو مسأله روبرو شویم:

الف) بسطِ یک مبنای فقهی برای ساختن یک اقتصاد اسلامی مدرن. منظورم از «مدرن» اقتصادی است که هیچ‌وقت با قوانین شریعت در تضاد نباشد و در همان حال (و مشکل اینجاست) نیازهای افراد و سازمان‌های امروزی را برآورده کند.

ب) تلاش برای به کارگیری منابع موجود برای ساختن سازمان‌های خصوصی که مشکلات «ربا» را در کشورهای غیرمسلمان و در جوامع مسلمان به طور موقّتی حل کند. این تجربه، گاهاً، خیلی مورد نیاز است؛ بعد از استقرار دولت اسلامی، آن (تجربه) مبنایی برای یک اقتصاد اسلامی صحیح خواهد بود.

س: من شنیده‌ام که اخوان‌المسلمین اندیشه‌ی واحدی ندا ر ند. این (فقدان اندیشه‌ی واحد) در بین اختلاف‌نظر موجود در میان اعضای آن دیده می‌شود. جواب شما برای این ادّعا چیست؟

ج: اندیشه واحد اخوان، رسایل رهبر اوّلشان «حسن البنّا» و تمام انتشارات رهبری اخوان است. آنان (همیشه) نظر واحدی درباره مسایل مختلف دارند. امّا با وجود این، یک واقعیّت هست که باید آن را در نظر بگیریم: ما درباره یک گروه بین‌المللی صحبت می‌کنیم که شعبه‌های آن در سراسر دنیا گسترش یافته‌اند. روشن است که طبیعت مشکلاتی که در هر کشوری با آن روبرو می‌شوید، متفاوت از کشورهای دیگر است و در نتیجه، ابزاری که قصد دارید آن‌ها را دنبال کنید، باید تفاوت داشته باشد. در هر حال، اخوان در همه‌جا (حتی در اردن) موافق این نظر هستند که تنها راه آزاد کردن فلسطین، جهاد نظامی است و آنان (حتی در فلسطین) با این نظر موافق هستند که انتخابات یکی از راه‌های مناسب برای فعالیّت در مصر یا اردن است. همگی آنان با این نظر موافق هستند که ایجاد سازمان‌های اسلامی، بهترین روش فعالیّت در شمال آمریکاست… .

وقتی که یکی از اعضای اخوان از کشوری به کشور دیگری منتقل می‌شود، هیچ‌وقت از او خواسته نمی‌شود که اندیشه‌ها و یا فهم خودش را عوض کند، بلکه از او خواسته می‌شود که قبل از مشغول شدن به کار جماعت در شعبه جدیدش، مدتّی را برای آگاهی یافتن از شرایط جدید، اختصاص بدهد.

س: اکنون یک نفر تمایل دارد بپرسد که دو شمشیر موجود در سمبل اخوان چه مفهومی دارد؟؟

ج: منظور از کتاب قرآن است. آن دو شمشیر هم سمبل جهاد هستند.

س: چه شمشیری؟ مگر شما «خشونت» را محکوم نمی‌کنید؟؟ مگر یک شمشیر، سمبل قوه قهریه یا همچنان‌که آن را «خشونت» می‌خوانند، نیست؟؟

ج: منظور شما از خشونت، خشونت علیه شهروندان یا علیه ارتش کفّار است؟ تمامی (اعضای) اخوان از خشونت علیه ارتش کفّار حمایت می‌کنند امّا درباره خشونت علیه شهروندان، حقیقتاً اخوان دچار انشعاب شده‌اند؛ اکثریت میانه‌رو اخوان، خشونت علیه شهروندان را محکوم می‌کنند، ولی جناح اقلیّت تندرو از خشونت علیه شهروندان حمایت می‌کنند. اما به طور کلّی، اکثر (اعضای) اخوان خشونت علیه شهروندان را محکوم می‌کنند و آن اقلیتی هم که آن را تأیید می‌کنند دیگر اخوانی نیستند.

س: من می‌دانم که اخوان در سال ۱۹۴۸ در فلسطین جنگ کردند. امّا آیا در جنگ دهه ۸۰ در افغانستان شرکت کردند؟

ج: آری، شرکت کردند. من نمی‌دانم چرا اخوان را به شرکت نکردن در جهاد «افغانستان» متّهم می‌کنند! کجایند اخوان (هایی) که از سراسر دنیا به آن‌جا رفتند؟ و کجاست شیخ کمال الصنانیزی. او اولین مسلمان خارج از افغانستان بود که حقیقتاً نقش کلیدی در متّحد کردن بعضی از احزاب آن‌جا را ایفا کرد و سپس توسط اداره اطلاعات مصری در سال ۱۹۸۱ به قتل رسید. و کجاست دکتر عبدالله عزّام و نقش او تا زمانی که کشته شد!! همچنین صدها جوان اخوانی که به عنوان جنگجو، دکتر، معلّم و… شرکت کردند.

س: «واَعِدُّوا» در سمبل اخوان از کجا نشأت گرفته است؟

ج: از قرآن نشأت گرفته است. «وَاَعِدُّوا لَهم مااستطعتم مِن قوّه و مِن رباط الخیل»(انفال/۶۰)

س: چطور اخوان ادّعا می‌کنند که به جهاد دعوت می‌کنند در حالی که در انتخابات نامزد می‌شوند و جهاد نمی‌کنند؟

ج: شما چیزهای مختلف را بدون دلیل باهم قاطی می‌کنید. باز هم می‌گویم ما درباره یک گروه بین‌المللی صحبت می‌کنیم و پرواضح است که طبیعت مشکلاتی که شما در یک کشور با آن روبرو هستید، متفاوت از کشورهای دیگر است و در نتیجه، ابزاری که قصد استفاده از آن‌ها را دارید ممکن است تفاوت داشته باشد. بنابراین، منصفانه نیست گفته شود که اخوان جهاد را رها کرده‌اند؛ چون‌که در مصر که یک محیط کاملاً متفاوت از فلسطین است، روش‌های دیگری اعمال کرده‌اند. در فلسطین به عنوان مثال (اخوان، جهادشان را علیه نیروهای اسرائیلی هدایت می‌کنند) یا در افغانستان یا بوسنی (که اخوان تنها در مصر، ۶میلیون L.E. برای غذا، دارو و همچنین اسلحه جمع‌آوری کرد. آیا این یک نوع جهاد نیست؟)

در رابطه با مصر (یا اردن) وضعیت فرق می‌کند؛ در مصر، یک جامعه مسلمان و یک حکومت که ادّعای پیروی کردن از اسلام را دارد، وجود دارد. یقیناً که تعداد زیادی قوانین ضداسلامی و ضد شریعت، فساد و فتنه وجود دارند، امّا آیا این وضعیت، این حق را به شما می‌دهد که داخل مصر، جنگ به راه اندازید؟ و به چه کسانی جنگ می‌کنید؟ و چه چیزی به دست می‌آورید؟ آیا شما می‌توانید طرح محکمی برای این جنگ ارائه دهید؟ و تکلیف مردم بی‌گناهی که (در این جنگ) کشته می‌شوند، چیست؟ به عبارت دیگر، آیا این، «جهادِ» موجّه و ارزشمندی است؟ و چرا برای ایجاد اصلاحات در این نظام‌های غیراسلامی تلاش نکنیم؟ خداوند، شراب را یک دفعه تحریم نکرد! انجام اصلاحات جزئی خیلی بهتر از بیهوده نشستن و کاری جز انتقاد نکردن است.

س: آیا (ایجاد) تغییر تدریجی در نظام حرام نیست؟؟؟ با در نظر گرفتن این مسأله که اخوان با این کارشان، برای مدّتی به قوانین غیراسلامی اجازه می‌دهند.

ج: خُب، نظرات دیگر وجود دارند. امّا نظری که اخوان در این‌جا اعمال می‌کنند این است که جنگ در مصر با این روش، خلاف شرع است. آنان معتقدند که تغییر تدریجی که به خوبی طراحی شده باشد، روش «حداقلّ مضار» است؛ زمانی که تلاش کنید، منافع و مضرّاتی را ارزیابی کنید که ممکن است در صورت جنگ در جایی مانند مصر پیش بیاید. این اصلاً بدان معنی نیست که ما دورو هستیم و حکومت‌های فعلی را به عنوان دوست قلمداد می‌کنیم؛ بلکه آگاهانیدن مردم نسبت به فتنه‌های محیط اطرافشان است تا از خشم آنان در تغییری طراحی‌ شده استفاده کنیم. از خیلی وقت‌ها پیش، اخوان تلاش‌هایشان را به سوی پایه‌ریزی کردن دولت ( state building ) و نه رسیدن به دولت ( state making ) معطوف داشته‌اند. تفاوت بین این دو دیدگاه بسیار فراوان است. اخوان در گذشته، هر وقت که فرصت پیش می‌آمد، در جهاد شرکت می‌کردند و در آینده نیز اگر دوباره فرصت ایجاب کند، انشاءالله شرکت خواهند کرد. امّا اخوان هرگز به خشونت بی‌معنی و بی‌هدف تن درنخواهند داد. آنان هرگز این کار را نکرده‌اند و هرگز نخواهند کرد. به یاد بیاورید که شیخ‌الاسلام بزرگ، احمد تقی‌الدین بن‌تیمیه، تعبیر «حداقلّ مضار» را تأیید کرده بود. ایجاد تغییرات تدریجی بهتر است از این‌که اصلاً هیچ تغییری ایجاد نکنیم. اخوان دستاوردهای خوب زیادی (در این زمینه) داشته‌اند. همچون دانشکده اسلامی درامان (یکی از بهترین مدرسه‌ها که شاه‌ حسین نیز مدتی در آن به تحصیل اشتغال داشت.) یا بانک اسلامی یا بیمارستان در اردن.

س: آیا در یک دولت غیراسلامی، مشارکت در انتخابات، حرام نیست؟

ج: ما که تابع سلف (صالح) هستیم، از آنان شواهدی داریم که عملاً قبلاً پیشِ رهبران زمان خودشان می‌رفتند. (توجه: بسیاری از آن رهبران، از حاکمان امروزی بدتر بودند!) آنان (علما) برای نصیحت کردن و منعِ (حاکمان) از انجام کارهای ناپسند، پیش آنان می‌رفتند. هدف اخوان از مشارکت در پارلمان تا جایی که بتوانند، تلاش برای جلوگیری از (تصویب طرح‌ها و لایحه‌های) ناپسند است. ممکن است شما بگویید: «امّا این یک رژیم غیراسلامی است.» این درست است که رژیم این‌جا، یک رژیم اسلامی واقعی نیست؛ امّا نکته (مهم) در این است: آیا این رژیم «کافر» است تا مشغول شدن به کار در هر یک از دستگاه‌های آن را تجربه کنیم؟ جواب این است که افرادی که بر کشوری چون مصر حکومت می‌کنند «کافر» نیستند؛ بلکه «گناه‌کار» هستند و ما (به عنوان یک گروه) تا زمانی که آنان خود را پیرو اسلام قلمداد کنند، درباره ایمانشان قضاوت نمی‌کنیم، بلکه ما داعیان راه خدا هستیم. [مراجعه کنید به کتاب «دعاهٌ لا قضاهٌ» (داعی هستیم نه قاضی) تألیف استاد حسن الهضیبی، مرشد سابق اخوان] و بعد از آن، آیا انتخابات به معنی اعتراف به (این مسأله) است که قانون فعلی از نقطه‌نظر اسلام صحیح است و آن قانون، حالا قانون اساسی اخوان است؟؟؟ قطعاً نه. اخوان می‌گفتند که: «ما بخشی از آن جامعه هستیم و بنابراین برای تغییر قوانین غیراسلامی در تمام جنبه‌های زندگی، آن‌چه در توانمندیمان باشد برای اصلاح این‌ جامعه انجام می‌دهیم.» به علاوه، سازمان‌های حرفه‌ای یا اجتماعی داستان کاملاً متفاوتی دارند. این سازمان‌ها نه قوانین غیراسلامی را اعمال می‌کنند!! و نه رهبرانشان مطابق با قوانین شریعت اسلامی، حکومت می‌کنند. وضعیت در این‌جا نیز متفاوت است. حتّی اگر بعضی از حاکمان با قوانین حرام حکومت کنند، بنابه نظرات انجمنی منتخب به آسانی می‌توان آن‌ها را تغییر داد.

س: نظر اخوان درباره دموکراسی و آزادی شخصی چیست؟

ج: این به تعریف شما از دموکراسی بستگی دارد. اگر دموکراسی به این معنی است که مردم تصمیم بگیرند که چه کسانی بر آنان حکومت کنند، اخوان نیز آن را می‌پذیرند؛ امّا اگر (دموکراسی) به این معنی است که مردم می‌توانند قوانین الله را تغییر بدهند و از چیزهایی که خودشان آرزو می‌کنند، پیروی کنند، آن‌گاه پذیرفتنی نیست. اخوان فقط مشارکت را در چنین نظام‌های می‌پذیرد. زیرا اگر چنین کنند منافع بیشتری به‌دست خواهند آورد و از مضرات بیشتری نیز پرهیز خواهد شد. کمی کمک بهتر از این‌که هیچ کمکی نباشد.

در مورد آزادی شخصی، اخوان آزادی شخصی را در محدوده اسلام می‌پذیرد. امّا اگر منظور شما از آزادی شخصی این است که زنان مسلمان می‌توانند (لباس‌های) آستین کوتاه بپوشند یا مردان مسلمان می‌توانند کارهای حرام انجام بدهند، آن‌گاه اخوان آن را تأیید نمی‌کنند.

س: اخوان از مشارکت در این انتخابات چه چیزهایی به‌دست خواهند آورد؟

ج: اخوان هرگز ادّعا نمی‌کنند که از طریق انتخابات، جهان را تغییر خواهند داد. این سازمان‌ها (فقط) مجال‌های بیشتری برای دعوتشان هستند و مهم‌ترین نفع آن، تربیت برادران منتخب و رویارویی آنان با مشکلات روزمره در این مکان‌ها و تلاششان برای حل آن‌ها در داخل مرزهای اسلامی است. الحمدلله، ده‌ها نفر از میانسالان اخوان در انجمن‌های منتخب مختلف، به دستاوردهای زیادی نایل آمدند: آ‎نان در پارلمان، تلاش‌های مختلف را برای وضع قوانین مخالف شریعت متوقف کردند و تأثیرات خوبی در کمیته‌های شریعت، حقوق بشر و کمیته‌های حرفه‌ای دیگر داشتند. در سندیکاها برای اعضایشان (بدون درخواست منافع شخصی که قبلاً رایج بود) چندین پروژه تعاونی اقتصادی و پزشکی ایجاد کردند. این موجب شد که در ۱۶ سندیکای حرفه‌ای (شغلی) در میان ۱۸ سندیکا در مصر با آرای بیشتر از ۹۰% دوباره انتخاب شوند. (دو سندیکای دیگر، سندیکای هنرمندان و سندیکای موسیقی‌دانان بود!)

س: با توجه به آن‌چه که رابین و مبارک انجام می‌دهند، چرا جنگ علیه رابین جهاد است ولی علیه مبارک، جهاد نیست؟

ج: شما چطور می‌خواهید دقیقاً با مبارک جنگ کنید؟ از طریق کشتن مسلمانان همنوع خودتان که در اداره پلیس کار می‌کنند؟ واضح است که این روش خیلی اشتباه است. اخوان و بیشتر مسلمانان علیه رابین جهاد نمی‌کنند!!! (بلکه) علیه اشغال سرزمین مسلمانان توسط صهیونیست‌ها جنگ می‌کنند. (جهاد می‌کنند)

س: اخوان برای این‌که مطمئن باشند که در مسیر اسلامی صحیح قرار دارند، چه کار کرده‌اند؟

ج: اخوان در تمام فعالیّت‌ها و نظراتش به طور کامل از شریعت پیروی می‌کنند. اخوان کمیته فقه خودش را دارد که شامل معتمدترین علماست که تمام مسلمانان به آنان اعتماد و ثقه دارند. اگرچه اعضای اداره ارشاد (مکتب الارشاد)، گروه رهبری اخوان، برادران بسیار آگاهی هستند، امّا در بسیاری مواقع، از کمیته فقه درخواست فتوی کرده‌اند. به‌علاوه، در بعضی موضوعات، از علمای غیراخوان نظرخواهی می‌کنند.

س: نظر اخوان درباره رژیم‌های فعلی جهان اسلام چیست؟ آیا آن رژیم‌ها کافر هستند؟ اگر چنین است، چرا اخوان با آن‌ها جنگ نمی‌کنند؟ در غیر این‌صورت به کدام نظریه فقهی استناد می‌کنند؟

ج: اخوان معتقدند که امروزه باور (اعتقاد) به قابل اجرا نبودن شریعت، حرام اصلی است. هر مسلمانی که این موقف قابل اجرا نبودن (شریعت) را بپذیرد، گناهکار است. بزرگ‌ترین گناهکاران، آن کسانی هستند که قدرت اجرای شریعت را دارند امّا ترجیح می‌دهند که این کار را نکنند. این‌که این کار باعث کافر شدن آنان می‌شود یا نه بعداً به طور مفصّل بیان خواهد شد.

اخوان در یک زمان بسیار بحرانی با قضیه تکفیرِ حاکم و بقیه جمعیّت مسلمانان مواجه شدند. بیشتر اعضای اخوان در زمان ناصر در زندان بودند. بعضی افراد این پرسش را مطرح کردند؛ چگونه فقط برای انجام یک کار ساده برای اسلام، این (عکس‌العمل) اتفاق افتاد؟ چطور ممکن است کسی که این (عکس‌العمل) را به ما نشان داد، یک مسلمان باشد؟ یقیناً او دیگری نمی‌تواند یک مسلمان باشد و کسانی که به او کمک می‌کنند و کسانی که او را قبول دارند نیز مسلمان نیستند.

رهبر اخوان در آن زمان، برادر حسن هضیبی و بیشتر اعضای اخوان از این نوع استدلال حمایت نکردند؛ اگرچه شکنجه شدند. این مسأله‌ی عقیده است نه هوی و هوس. خلاصه‌ی موضوع در این مورد به صورت زیر بود که هنوز هم به این صورت است. (این موضوع را می‌توان در کتاب «دعاه لا قضاه» تألیف هضیبی یافت). از این‌رو اخوان معتقدند که مشکل رژیم‌های فعلی، اجرا نکردن شریعت است، نه این‌که آن‌ها کافر هستند.

س: مگر آیه‌ای وجود ندارد مبنی بر این‌که مردمی که به احکام خداوند حکم نمی‌کنند، کافر هستند؟ نظر اخوان درباره آن چیست؟

ج: ۱) آیاتی از سوره مائده «کسانی که به قانونی که خداوند فرو فرستاده است، حکم نمی‌کنند در حقیقت کافر هستند (و در آیه‌ای دیگر، ظالم و در جایی دیگر، فاسق هستند) درباره شخصی است که فکر می‌کند نظر او یا هر نظر دیگری بهتر از احکام شریعت است. یا به طور کلّی معتقد است که حکم یا شریعت، ناقص هستند یا حکم (الهی) را انکار می‌کنند. در این صورت، او چیزی را انکار می‌کند که ضرورتاً در اسلام شناخته شده است. (معلوم من الدین بالضروره) و از این‌رو، او کافر است. این حکم برای تمام مردم است خواه حاکم باشند و خواه مردم عادی.

۲) امّا اگر آن شخص احکام را انکار نکند و به درستی آن‌ها معتقد باشد ولی به سبب اجرا نکردن احکام، دچار فتنه‌انگیزی و ستمگری شد، در این صورت او ظالم است. (آیه دوم) از طرف دیگر، اگر احکام خداوند را اجرا نکند ولی هرگز ظلم نکند، در این‌صورت طبق آیه سوّم آن شخص فاسق است. به کتاب «اسلام و متوقف سیاسی ما» تألیف عبدالقادر عوده یا به تفسیر ابن کثیر از آیات مربوط مراجعه کنید.

اگر این قانون را برای رژیم‌های فعلی جهان اسلام به کار ببریم، به ندرت کسی را پیدا می‌کنیم که منکر شریعت باشد. قطعاً آنان شریعت را اجرا نمی‌کنند و شاید به آن معتقد نباشند، امّا تا وقتی که در ملأ عام، عدم اعتقادشان را به شریعت اعلام نکنند، نمی‌توان آنان را کافر خواند. براساس نظرات یا شرایطی خاص، کسی را علناً کافر خواندن خیلی خطرناک است. این طرز تفکر نخست توسط خوارج گسترش یافت و طریقه اهل سنّت و جماعت نیست.

س: آیا جنگ با رژیم‌هایی که اجرای شریعت را قبول ندارند، صحیح است؟

ج: از نظر اسلام این نوع جنگ «الخروج علی الحکام» نامیده می‌شود. قانون اسلامی که در این تصمیم مؤثر است این است: «اگر تغییر مفسده‌ای منجر به مفسده بیشتری شود، آن‌گاه واجب است که آن مفسده را تغییر ندهیم.»

منکر اجرای شریعت، قطعاً یک «مُفسد» خیلی بزرگ است، اما آیا جنگ منجر به اجرای شریعت خواهد شد؟ آیا جنگ انواع دیگر منکران را به وجود نخواهد آورد؟ تاریخ و اعمال کنونی واقعیّات زیر را به ما می‌گویند:

در جریان جنگ مردمان بی‌گناه به ناحق کشته می‌شوند و زیان می‌بینند.

شما جامعه و کشور اسلامی را ویران و یا حداقل آن را ضعیف می‌کنید. توانمندی‌های اقتصادی و دفاعی شدیداً تحت‌تأثیرِ منفی این مصیبت قرار می‌گیرند.

شما تصوّر بدی از اسلام و حرکات اسلامی به مسلمانان عادی و غیرمسلمانان خواهید داد .

در این اوضاع، امور، اغلب از کنترل خارج می‌شوند و بعضی وقت‌ها اعضای هر گروهی مرتکب بدرفتاری با شهروندان و اذیت و آزار آنان می‌شوند.

دشمنان شما و دشمنان اسلام این فرصت را به دست می‌آورند که ضربانشان را وارد کنند و شما را سرزنش کنند.

در جهان اسلام رژیم‌های خیلی قویتر از هر گروه اسلامی هستند. در نتیجه، شانس برد شما تقریباً صفر است.

شما خودتان را نابود می‌کنید و به رژیم این فرصت را می‌دهید که به هرکس که برای اسلام کار کند، حمله کند.

تنها کسی که سود می‌برد، دشمن اسلام است. شما فرصت حمله به اسلام را به آنان می‌دهید تا خیلی بیشتر در کشورهای ما تأثیرگذار باشند و از این رو، فرصت اجرای طرح‌هایشان را به آنان می‌دهید. به عنوان مثال می‌توانستند مصر را به دو ایالت تقسیم کنند… یک ایالت مسیحی و یک ایالت برای مسلمانان مصری. در الجزایر می‌توانستند برای بربرها یک ایالت ایجاد کنند و غیره (آن را می‌توانستند تقسیم کنند و در تکنیک‌هایشان پیروز شوند) در نتیجه می‌توان که به وسیله جنگ در وضعیّت کنونی، منکر اجرای شریعت را تغییر نخواهید داد بلکه در عوض انواع دیگر منکرین را به‌وجود خواهید آورد.

س: بعضی می‌گویند: «ما آن نوع جنگ را نخواهیم داشت… ما یک انقلاب خواهیم کرد. انقلاب آسان‌تر است و ما فرصت انجام هر چیزی که بخواهیم، خواهیم داشت». نظر اخوان در این باره چیست؟

ج: خُب، آیا وجود این رژیم‌های نظامیِ «انقلابی» در سرزمین‌هایمان برای ما کافی نیست؟ بعضی از آن‌ها به نام ناسیونالیزم، بعضی دیگر به نام میهن‌پرستی (وطنی). آیا می‌خواهید یکی هم به نام اسلام داشته باشید؟ شما آن را قبلاً در بعضی کشورهای اسلامی امتحان کردید ولی شکست خوردید… همه ما نتایج آن‌ها را می‌دانیم. لطفاً این نوع بازی را متوقف کنید.

حتی اگر فرضاً موفق می‌شدید، چطور از انقلابی دیگری علیه خودتان باز هم به نام اسلام جلوگیری می‌کردید؟ در دهه‌های ۵۰ و۶۰ در سوریه، هر چند ماه (یکبار) انقلاب‌هایی با همان پیام امّا با چهره‌های متفاوت، صورت می‌گرفت. آیا این چیزی است که در دهه ۹۰ با نام اسلام خواهان آن هستید؟

علاوه بر این، ایران را به عنوان مثال در نظر بگیرید. یک انقلاب به فرصت‌طلبان، فرصتی خواهد داد؛ به نظام اسلامی نیش خواهند زد و تباهی و فساد وارد نظام خواهد شد. از طرف دیگر، اِعمالِ تغییر قدم به قدم، نیّات درست (واقعی) آن فرصت‌طلبان را آشکار خواهد کرد! می‌توانید بعضی مردم را برای مدّتی گول بزنید، امّا نمی‌توانید تمام مردم را برای همیشه گول بزنید.

به طور کلّی انقلابیون را می‌توان به صورت زیر توصیف کرد:

آنان به آسانی با افراد دیگر معامله نمی‌کنند.

حاکمان از توده مردم فاصله می‌گیرند.

آنان افراد توانمندی برای اداره کشور ندارند؛ بنابراین به دیگران وابسته می‌شوند. دیگرانی که به اعتقاد «انقلابیون» قدرت را از آنان (انقلابیون) نخواهند گرفت. بدون توجه به این‌که آیا آنان از دیگران برای این موقعیّت مناسب‌تر هستند یا نه.

منافقان زیادی به نظام جدید ملحق می‌شوند و هر چیزی که با نظرات رهبران جدیدشان متناسب باشد انجام می‌دهند و بیان می‌کنند.

با توجه به تمام این دلایل، رژیم جدید به درستی قادر به اداره کشور نخواهد بود. صرف‌نظر از این‌که آنان افراد خوبی باشند یا نه.

از این‌رو فساد زیادی به‌وجود خواهد آمد.

شما واقعاً جامعه را برای اجرای اسلام و برای روبرو شدن با نتایج انجام چنان عملی (اجرای اسلام) آماده نکرده‌اید. اگر با مخالفینی قوی روبرو شوید، چه‌کار خواهید کرد؟ آیا مانند رژیم‌های فعلی مخالفان را به زندان می‌فرستید و آنان را شکنجه می‌کنید؟

آیا به آنان اجازه خواهید داد که علیه حکومت غیرمردمی فعالیت کنند؟ علی‌رغم تمامی این‌ها، آیا شما می‌توانید ضمانت این را بکنید که اگر دشمنان اسلام علیه شما کار کردند، مردمِ شما نخست شما را با لگد بیرون نخواهند کرد؟ به این دلیل و دلایل بیشتر دیگر، اخوان روش درستی را برگزید: تغییر جامعه، گسترش اسلام و نظرات اسلامی در میان مردم، تقویت جوامع و کشورهای اسلامی (نه تضعیف آن‌ها) و آماده کردن جوامع برای چالش‌های داشتن یک دولت اسلامی، همزمان با آن، ما به خودسازی در تمام زمینه‌ها چه روحی و چه سیاسی نیاز داریم و به افرادی نیازمندیم که مشکلات پیش‌ ِ روی کشورهایمان و راه‌حل‌های این مشکلات را به خوبی درک کنند.

س: در یک کشور اسلامی، برای نماینده مسلمانان در پارلمان، کارکردی برای منافعشان و مخالفت با قوانین ضداسلام، چه مشکلی وجود دارد؟

ج: یکبار از یکی از اعضای ما در پارلمان سؤالی پرسیده شد: چون شما یک اقلیت هستید، قادر به تغییر روند رویدادها در پارلمان نیستید. جواب غیرمنتظره او این بود که ایشان کاملاً قدرتمندانه در تصمیمات تأثیر می‌گذارند. حکومت قبل از انجام هر کاری، احساسات اخوان را در یک موضوع در نظر می‌گیرد. زیرا آنان می‌دانند که نظر اخوان نه تنها بر مردم عادی خارج از پارلمان بلکه بر اعضای پارلمان از حزب حاکم نیز تأثیر می‌گذارد. (و حالا نیز این تأثیر را دارد) همه اعضای حزب حاکم، فاسد نیستند؛ اگر برای آنان روشن باشد که آن‌چه اخوان گفته است از نظر اسلامی درست است، بسیاری از آنان از آن پیروی می‌کنند. از این رو، این فرصتی برای دعوت اعضای پارلمان و در نتیجه برای بقیه جامعه از طریق رسانه‌ها فراهم می‌آورد.

س: آیا داشتن کشورهای چندگانه برای مسلمانان جایز است؟

ج: اخوان معتقدند که کشورهای اسلامی باید متّحد شوند؛ این، هدف نهایی است. امّا چون اخوان نمی‌توانند در یک زمان واحد تمام جهان را تغییر بدهند و اگر دو کشور اسلامی با ثبات، با سرعت متّحد شوند، ممکن است به یک تجزیه سریع منجر شود. از این رو اخوان معتقدند که سطح بالایی از همکاری را باید به دست آورد، پس گام بعدی، به هم پیوستن (درهم ادغام شدن کشورهای اسلامی) است.

س: نظر اخوان درباره سیاست خارجی یک کشور اسلامی چیست؟

ج: سطح بالای همکاری با کشورهای اسلامیِ دیگر برای منجر شدن به وحدت، حمایت از تغییرات اسلامی در کشورهای مسلمان‌نشین و حمایت از اسلام‌گرایان در سراسر دنیا و اجرای شریعت در سیاست خارجی.

س: وقتی که رژیم‌های اسلامی رسماً با یهودیان پیمان صلح امضا کنند، اخوان چه‌کار خواهند کرد؟ آیا در پارلمان می‌مانند و مشروعیت بیشتری به این رژیم‌ها می‌دهند؟

ج:آری، آنان احتمالاً بمانند. امّا به مبارزه با چنین پیمان‌هایی ادامه می‌‌دهند و اگر بتوانند، انشاءالله آن‌ها را لغو خواهند کرد.

س: آیا شما می‌گویید که اگر براندازی یک حکومت منجر به تشکیل دولت «اسلامی» در مصر شود، مشکلات بوسنی و عراق فوراً حل می‌شوند؟!!

ج: نه، امّا این کار ما را در مسیر حل این مشکلات قرار خواهد داد! اخوان معتقدند که علت بدبختی امروز ما این است که از الله اطاعت نمی‌کنیم و از قوانین و دستوراتش پیروی نمی‌کنیم. یک دولت اسلامی انشاءالله ما را در مسیر درست قرار خواهد داد.

س : راغب: آیا شما به دنبال قدرت هستید؟

الهضیبی: تمام نیروها و احزاب سیاسی به دنبال قدرت هستند، این حق، در انحصار یک حزب یا گروه مخصوص نیست. امّا این کار باید با روشی قانونی از طریق دموکراسی واقعی و انتخابات آزاد صورت پذیرد. این حق هر نیروی سیاسی مصری است که به دنبال قدرت باشد و ما یکی از آنان هستیم.

راغب: نظر شما در مورد روابطتان با گروه‌های اخوان‌المسلمین خارج از مصر چیست؟

الهضیبی: اخوان‌المسلمین در مصر ظهور کردند. بعداً کردم در کشورهای گوناگون عربی و غیرعربی از طریق کتاب‌ها و یا از طریق مهاجرت، اصول آن‌ها را پذیرفتند. آنان از تفکر و سیاست گروه مشترکاً استفاده کردند و گروه‌هایی در کشورهای خود بنا نهادند. در این‌جا ما از شباهت زیادی در اندیشه و نحوه فعالیت می‌یابیم امّا هر گروهی براساس شرایط جامعه خودش فعالیت‌هایش را تنظیم می‌کند.

«پایان»

نمایش بیشتر

مطالب مرتبط

یک دیدگاه

  1. به‌رێز سڵاو
    ئه‌م نووسراوه‌یه بۆ یه‌که‌م جار له کێله‌شین دا بڵاو بۆته‌وه ،تکایه ئه‌گه‌ر له کۆتایی وتاره‌که دا سه‌رچاوه تۆمار که‌ن باشتره .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا