اندیشهمطالب جدیدمقالات

معنای تشریع در شریعت

معنای تشریع در شریعت

نویسنده : محمد علی سایس / مترجم: عبدالاحد فضلی

تشریع، مصدر است از «شرع» از باب تفعیل که از ریشه ی «الشریعه» گرفته شده است؛ و از جهت لغوی بر دو معنی وارد شده است: ۱- راه مستقیم که در آیه:

(‏ثُمَّ جَعَلْنَاکَ عَلَى شَرِیعَهٍ مِّنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاء الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ) (جاثیه: ۱۸)

« ‏ سپس ما تو را ( مبعوث کردیم و ) بر آئین و راه روشنی از دین ( خدا که برنامه تو و همه انبیاء پیشین بوده است و اسلام نام دارد ) قرار دادیم . پس ، از این آئین پیروی کن و بدین راه روشن برو ( چرا که آئین رستگاری و راه نجات است ) و از هوا و هوسهای کسانی پیروی مکن که ( از دین خدا بی‌خبرند و از راه حق ) آگاهی ندارند.»

به این معناست.۲- راه ورود به آب جاری به قصد نوشیدن (ورودی آب جاری)؛ و معنای جمله ی: شرعت الابل. (شتر بر محل نوشیدن آب وارد شد) می باشد. ‏‏

بدین گونه، واژه ی شریعت در زبان و اصطلاح فقها، برای احکامی که خداوند پی ریزی کرده، به کار برده شد تا به آنچه که ضامن خوشبختی بندگان در دنیا و آخرت است، ایمان آورده و به آن ها عمل نمایند؛ از این رو، چون این احکام، روشن بوده و زیرسازی آن ها اصولی و محکم است و از نظام بندی اش منحرف نمی شود و مانند راهی مستقیم، پیش از رسیدن به مقصدش، پیچ و خم ندارد، و از آنجایی که مانند آب که سبب زندگی انسان ها و باعث حیات روان ها و توشه عقل است، این احکام شریعت نامگذاری شد.

«شرع» از همین معنای شریعت که ایجاد شریعت است، ساخته شده و هنگامی که قواعدی پی ریزی و تبیین شد و احکام (بایدها و نبایدها) اعلام شد، به آن «شرع الدین یشرعه، شرعاً» (قرار دادن دین به عنوان قانون و برنامه ی زندگی مردم) گفته می شود که در قرآن نیز به این مورد اشاره شده است:

(‏شَرَعَ لَکُم مِّنَ الدِّینِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحاً وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى وَعِیسَى أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ کَبُرَ عَلَى الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَن یُنِیبُ) (شوری:۱۳)

«‏‏خداوند آئینی را برای شما ( مؤمنان ) بیان داشته و روشن نموده است که آن را به نوح توصیه کرده است و ما آن را به تو وحی و به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش نموده‌ایم ( به همه آنان سفارش کرده‌ایم که اصول ) دین را پابرجا دارید و در آن تفرّقه نکنید و اختلاف نورزید . این چیزی که شما مشرکان را بدان می‌خوانید ( که پابرجا داشتن اصول و ارکان دین است ) بر مشرکان سخت گران می‌آید . خداوند هر که را بخواهد برای این دین برمی‌گزیند و هر که ( از دشمنانگی با دین دست بکشد و ) به سوی آن برگردد ، بدان رهنمودش می‌گرداند.»

و همچنین فرمود:

(‏أَمْ لَهُمْ شُرَکَاء شَرَعُوا لَهُم مِّنَ الدِّینِ مَا لَمْ یَأْذَن بِهِ اللَّهُ وَلَوْلَا کَلِمَهُ الْفَصْلِ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ) (شوری: ۲۱)

«‏شاید آنان انبازها و معبودهائی دارند که برای ایشان دینی را پدید آورده‌اند که خدا بدان اجازه نداده است ( و از آن بی‌خبر است‌؟) اگر این سخنِ قاطعانه و داورانه (خدا ، مبنی بر مهلت کافران و تأخیر قیامت تا وقت معیّن آن ) نبود ، میانشان (با اهلاک کافران و ابقاء مؤمنان) داوری می‌گردید (و دستور عذاب دنیوی یا اخروی صادر می‌گشت و مجالی به کافران نمی‌داد . در عین حال آنان نباید این حقیقت را فراموش کنند که) قطعاً ستمگران عذاب دردناکی دارند.»

بر این اساس، تشریع عبارت از پی ریزی و ایجاد قوانین و بیان احکام است؛ و تشریع با این معنا، فقط در زمان رسول الله (ص) و تنها از سوی ایشان صادر شده است؛ زیرا خداوند به کسی جز پیامبرش اجازه ی شریعت گذاری نداده و روش ایشان نیز در این زمینه، به دو گونه ی وحی (=قرآن) و سنت بود؛ بنابراین، در زمان پیامبر (ص) قواعد کلی وضع شد و احکام (بایدها و نبایدها) پی ریزی گردید؛ مجمل[۱] و مبهمات ا‏‏حکام، آشکارا بیان شد و نسبت به مقید[۲] نمودن مطلق[۳] و خاص گردانیدن[۴] احکام عمومی، اقدامات لازم انجام داده شد و هر حکمی که به خواست خداوند باید منسوخ می شد، نسخ گردید؛ همچنین علت احکام فقهی به صورت جزئی بیان گردید تا حکم کلی از آن برداشت شده و در هر زمان و احوالی، تطبیق آن حکم بر موارد نو که مشابه این حکم جزئی باشد، امکان پذیر گردد.

روی هم رفته، زیربنای این شریعت و اصول آن، در زمان پیامبر (ص) استوار و کامل شد که در قرآن، در این آیه نمایان شد:

(الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِیناً فَمَنِ اضْطُرَّ فِی مَخْمَصَهٍ غَیْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ) (مائده: ۳)

«امروز ( احکام ) دین شما را برایتان کامل کردم و ( با عزّت بخشیدن به شما و استوار داشتن گامهایتان ) نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آئین خداپسند برای شما برگزیدم . امّا کسی که در حال گرسنگی ناچار شود ( از محرّمات سابق چیزی بخورد تا هلاک نشود ) و متمایل به گناه نباشد ( و عمداً نخواهد چنین کند ، مانعی ندارد ) چرا که خداوند بخشنده مهربان است ( و از مضطرّ صرف نظر می‌کند و برای او مقدار نیاز را مباح می‌نماید ).»

همچنین می فرماید:

(‏یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً) (نساء: ۵۹)

«‏ای کسانی که ایمان آورده‌اید ! از خدا ( با پیروی از قرآن ) و از پیغمبر ( خدا محمّد مصطفی با تمسّک به سنّت او ) اطاعت کنید ، و از کارداران و فرماندهان مسلمان خود فرمانبرداری نمائید ( مادام که دادگر و حقّگرا بوده و مجری احکام شریعت اسلام باشند ) و اگر در چیزی اختلاف داشتید ( و در امری از امور کشمکش پیدا کردید ) آن را به خدا ( با عرضه به قرآن ) و پیغمبر او ( با رجوع به سنّت نبوی ) برگردانید ( تا در پرتو قرآن و سنّت ، حکم آن را بدانید . چرا که خدا قرآن را نازل ، و پیغمبر آن را بیان و روشن داشته است . باید چنین عمل کنید ) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید . این کار ( یعنی رجوع به قرآن و سنّت ) برای شما بهتر و خوش فرجام‌تر است.»

این آیه گواهی می دهد که ارجاع مسأله ی اختلافی به الله، همان رجوع به قرآن و ارجاع آن به رسول الله (ص) رجوع به ایشان در زمان زندگی و رجوع به سنت او پس از درگذشت وی می باشد؛ و خداوند در این باره می فرماید:

(‏قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ) (آل عمران: ۳۱)

«‏‏بگو : اگر خدا را دوست می‌دارید ، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشاید ، و خداوند آمرزنده مهربان است.»

پیامبر (ص) نیز می فرماید: «ترکت فیکم أمرین، لن تضلّوا ما تمسکم بهما: کتاب الله و سنّه نبیه». «دو چیز را میان شما پس از خودم به یادگار می گذارم و تا زمانی که به آن دو تمسک بجویید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و سنت پیامبرش»؛[۵] ‏و نیز می فرماید: «بعثت بالحنیفیه السّمحه». «با دین توحید و آسان گیر مبعوث شده ام.»[۶]

از این سخنان روشن می شود که پیامبر (ص) پس از تکمیل کردن زیرساخت های شریعت، رخت از جهان بربست. در حقیقت، آنچه از احکام که پس از درگذشت پیامبر (ص) با اجتهاد صحابه و تابعین ثابت شده، قانونگذاری نبوده و به آن رویکردی جز گسترش قواعد کلی و تطبیق آن ها بر پیشامدهای جزئی و برداشت احکام از نصوص و منابع شرعی گفته نمی شود؛ و در مواردی که حکمی آشکار از سوی شارع دین وجود نداشته، بر این قواعد کلی، قیاس می شود.

بنابراین، سرچشمه ای جز کتاب (قرآن) و سنت – هر اندازه هم که روزگار طولانی شود – برای شریعت گذاری وجود ندارد؛ بر این پایه، اطلاق و نسبت تاریخ تشریع اسلامی به غیر از آنچه در زمان نبی (ص) وضع شده، درست نیست؛ و احکام جزئی را که توسط مجتهدان بعد از زمان تشریع تبیین شده، در بر نمی گیرد؛ ولی از آنجایی که این علم – دانشی که ما در صدد پرداختن به آن هستیم – تنها به بررسی زمان نبی (ص) مقید نمی باشد و شامل عوامل عارض شده بر فقه تا عصر حاضر نیز گردیده و درباره ی فقها و مجتهدان و تأثیر علمی آن ها بر این علم در زمان ها و مراحل گوناگون، سخن می گوید، واجب است تاریخ تشریع را بازتر کرده و بگوییم تاریخ تشریع اسلامی، علمی است که از وضعیت فقه اسلامی در عصر نبوت و پس از آن، برای تعیین زمان ایجاد احکام فقهی و درباره ی ناسخ و منسوخ و تخصیص و فروعات احکام و از حال و اوضاع فقها و مجتهدان و تأثیرگذاری آن ها بر احکام، سخن می گوید.

در نتیجه، واژه ی تاریخ تشریع پس از گسترش تعریف آن، مترادف تاریخ فقه اسلامی شده و همان معنی را می رساند.

————————————

منبع: تاریخ فقه اسلامی / مؤلف: محمد علی سایس / مترجم: عبدالاحد فضلی / انتشارات: نشر احسان ۱۳۹۴

[۱] – مجمل: آنچه که به معنایی دلالت می کند ولی منظور از این معنا بدون وجود معین کننده ای مشخص نمی باشد.

[۲] – مقید: آنچه که به ماهیت یا قیدی از قیود آن دلالت می کند.

[۳] – مطلق: آنچه که فقط به ماهیت دلالت می کند مانند رجل.

[۴] – خاص گردانیدن: تخصیص حکم عام به موارد خاص.

[۵] – موطال مالک: باب النّهی عن القول بالقدر.

[۶] – سمند حنبل: (۵/۲۶۶).

‫۲ دیدگاه ها

  1. سلام علیکم
    بنده در اپارات ۸ فیلم کوتاه ده دقیقه ای گذاشتم ….با نام قران کتاب چیست انها را ملاحظه کنید . و اگر ممکن است در سایت هم گزارش دهید و هم نظر خواهی بفرمائید…بنده روش خواندن قران را برای متذکر گشتن تمام عالم شرح نمودم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا