صبر توشه ی راه
صبر توشه ی راه
صالح احمد الشامی
ترجمه : محمد ملازاده
تغییر دادن واقع (حاکم) جاهلی و تبدیل آن به یک
واقع اسلامی کاری سهل و ساده نبود که بتوان طی مدت زمان کوتاه و از راه پند و
اندرز به آن دست یافت، بلکه به جهاد و مبارزه ی خستگی ناپذیر و عزم آهنین و اراده ی
فولادین چون کوه نیاز داشت .
استقامت و پایداری بر
این جهاد نیز آسان نبود و به تمرینهای فراوان و تحمل مشکلات و آبدیده شدن در کوره ی
مصایب و سختیها نیاز داشت ،چرا که همواره صبر وسیله ی نیل به اهداف بزرگ بوده و می
باشد .
آری، پیروزی در مبارزه
علیه جاهلیت به«صبر»نیاز دارد. بلی، «صبر»، اما،«صبر» چیست ؟
صبر موعظه نیست که
بدان گوش فرا داده شود . درس نیست که حفظ و از بر گردد .
صبر موضوع و موقف است
به وسیله ی صبر صلابت اراده و قوّت آن برای تحمل مشکلات در میادین مختلف زندگی به
امتحان گزارده می شود. به این علت تمرین صبر به مرور زمان نیاز دارد. زمانی که در
خلال آن انسان به بوته ی آزمایش و امتحان انداخته می شود ،از موضوعی به موضوع
شدیدتر گام می نهد.
این است که قرآن مکی
مدام ما را به «صبر»فرا می خواند .
به تعبیر شهید بزرگوار
سید قطب (رحمه الله ):
« خداوند جل جلاله از
هر کی بهتر می داند که استقامت بر راه دشوار و پر از خطر ، ایمان و جهاد در راه آن
و تحّمل سختیهای فراوان به صبر و شکیبایی طاقت فرسایی نیاز دارد و تنها در سایه ی
بهره مندی از آن می توان بر عوامل مختلف باز دارنده و موانع متعدده سر راه ، و
تحریکات نفس و شهوات مادی غلبه پیدا کرد و تنها با بهره گیری از آن می توان از
تمامی گردنه ها و موانع «جاهلیت» و شرک بنای مستحکم و استوار توحید را بنا نهاد و
اساس فراخوانی خدایی را پی ریزی کرد… . پس برای قیام به این مهم ونیل به این اهم
به صبر نیاز داریم .صبر بر ادامه ی طاعت و عبادت،صبر بر اجتناب و دوری از گناه و
معاصی، صبر بر جهاد و تحمل مشقات در راه خدا، صبر در برابر کیدها و حیله های
گوناگون جاهلیت زدگان، صبر بر طولانی بودن راه و دیررس بودن پیروزی، صبر بر گستاخی
باطل و قلت و (در عین ناتوانی) انصار و اعوان دعوت، صبر بر طولانی و پر از خار و
خاشاک بودن طریق، صبر بر قطع دلبستگی به دنیا و تئاقل بر جهاد، صبر بر گمراهی قلوب
و بیماری عناد و درد روگردانی از دین خدا و برنامه انسانساز اسلام… .»
آری، جاهلیت با تمامی
قوا و با همه ی طغیانش در برابر«دعوت اسلام» به صف آرایی و مقابله پرداخت و برای
مسدود نمودن راه خدا و دعوت دین از تمامی وسایل و امکانات در دسترس بهره گرفت. با
وجود همه ی این موانع، دعوت هم نوپا بود و تازه روزهای اول قیام را پشت سر می
گذاشت، لذا لازم بود برای مقابله با جاهلیت و طاغوت و به زانو درآوردنش از زاد و
توشه ای بهره مند باشد و بی گمان این توشه جز صبر چیز دیگری نمی توانست باشد.
تربیت و پرورش اراده ی افراد بر صبر و شکیبایی تا بتوانند تمامی موانع و عوایق
جاهلی را از سر راه برادشته و سیر صعودی و پیشرفت خود را ادامه دهند و تا تحقق
یافتن وعده ی خداوند و تمکین دین و برپائی جامعه توحیدی و به زباله دان انداخته
شدن جاهلیت و رواسب جاهلی، از پای نایستند.
بدون شک طولانی شدن
دوران محنت و تأخیر پیروزی باعث می گردد اراده و معنویت انسان سست گردد. این بود
که آیات صبر همانند نیروگاهی، همت و اراده ی افراد را قوت می بخشیدند تا همواره با
عزم راسختر و ایمانی محکمتر به راه خود ادامه دهند و در میدان مبارزه استوار
بمانند.
برای همگان قضیه در
مکه، همانند نمایشی در حال اجرا،روشن و آشکار بود، چرا که مسلمانان از سوی مشرکین
مورد تعرض واقع می شدند و از اذیت مشرکین در امان نبودند. بدین سبب آیات مربوط به
صبر و ترغیب بر آن پیوسته و به شیوه های گوناگون بر رسول خدا فرود می آمد و داستان
انبیاء و رسولان پیشین و چگونگی تحمل رنج و فشار از سوی مخالفین آنان را به منظور
تسلی خاطر و دلجویی و درس عبرت برای رسول خدا بازگو می شد و از این طریق او را
وادار به صبر می کرد.
(وَلَقَدْ کُذِّبَتْ
رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ فَصَبَرُوا عَلَى مَا کُذِّبُوا وَأُوذُوا حَتَّى أَتَاهُمْ
نَصْرُنَا وَلا مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِ اللَّهِ وَلَقَدْ جَاءَکَ مِنْ نَبَإِ
الْمُرْسَلِینَ ) انعام/۳۴
«بدرستی که بسیاری از
پیغمبران قبل از تو نیز تکذیب شده اند. پس صبر کردند بر آنچه تکذیب شدند و مورد
اذیت قرار گرفتند تا اینکه نصرت و پیروزی ما شامل حال آنان گردید، و هیچ تغییر و
تبدیلی در کلمات خداوند وجود ندارد و بدرستی که به سوی توآمده بعضی از اخبار
پیغمبران پیشین(تا برای شما مایه ی تسلی خاطر باشد).»
تمسخر و استهزاء یکی
از اسباب تعذیب بشمار می رفت که مشرکین با استفاده از آن در مقابل فراخوانی اسلامی
به مقاومت می ایستادند و بدین وسیله می خواستند اراده مسلمانان را تضعیف کنند و
آنها را تحت فشار روانی قرار دهند. خداوند متعال در قرآن کریم به بحث از وضعیت
پیغمبران پیشین و چگونگی مورد تمسخر واقع شدن آنها می پردازد و آنچه در این زمینه
بر آنها رفته برای حضرت محمد بازگو می کند تا بدین وسیله خاطر او و مسلمین را تسلی
بخشد.
(وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ
فَحَاقَ بِالَّذِینَ سَخِرُوا مِنْهُمْ مَا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ
)انعام/۱۰
«بدرستی که استهزاء و
تمسخر(فراوان) به رسولان و پیغمبران قبل از تو کرده شد، اما سرانجام وارگردید بر
استهزاءکنندگان عاقبت و نتیجه استهزاء تمسخرشان.»
و می فرماید:
(وَإِذَا رَآکَ
الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ یَتَّخِذُونَکَ إِلا هُزُوًا أَهَذَا الَّذِی یَذْکُرُ
آلِهَتَکُمْ وَهُمْ بِذِکْرِ الرَّحْمَنِ هُمْ کَافِرُونَ (۳۶)خُلِقَ الإنْسَانُ
مِنْ عَجَلٍ سَأُرِیکُمْ آیَاتِی فَلا تَسْتَعْجِلُونِ (۳۷)وَیَقُولُونَ مَتَى
هَذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ (۳۸)لَوْ یَعْلَمُ الَّذِینَ کَفَرُوا
حِینَ لا یَکُفُّونَ عَنْ وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَلا عَنْ ظُهُورِهِمْ وَلا هُمْ
یُنْصَرُونَ (۳۹)بَلْ تَأْتِیهِمْ بَغْتَهً فَتَبْهَتُهُمْ فَلا یَسْتَطِیعُونَ
رَدَّهَا وَلا هُمْ یُنْظَرُونَ (۴۰)وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ
فَحَاقَ بِالَّذِینَ سَخِرُوا مِنْهُمْ مَا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ)
انبیاء/۳۶-۴۱
«و هنگامی که کافران
تو را می بینند تو را جز به تمسخر و استهزاء نمی گیرند (گویند) آیا این است آنکه
از خدایان شما (به بدی) یاد می کند و حال آنکه به قرآن(کلام) خداوند مهربان باور
ندارند. انسان از شتاب آفریده شده، در آینده آیات خود را به شما نشان خواهم داد،
پس طالب عجله نباشید. و گویند: کی خواهد بود زمان تحقق و فرا رسیدن این وعده، اگر
شما(پیغمبران ) راست می گویید…بدرستی که پیغمبران قبل از تو نیز مورد استهزاء و
تمسخر واقع گشته اند اما سرانجام وارد گردید بر استهزاء کنندگان عاقبت استهزاء و
تمسخرشان.»
بلی، راه انبیاء(صلوات
الله علیهم اجمعین) این است. لازمه ی سیر و حرکت در آن تحمل رنج و صبر و ثبات می
باشد. اگر حربه ی تمسخر و استهزاء در به انحراف کشاندن دعوت دینی کارگر و موثر
واقع نشود، جاهلیت متوسل به ابزر دیگری می شود تا با استفاده از آن دعوت را از
طریق و مسیر اصلیش منحرف کند و آن را از سیر و حرکت بازدارد. احیانا” این
وسایل می توانند عوامل درونی و نفسانی باشند. این است که جنگ روانی راه می اندازند
و از این راه نفس و درون مجاهدان را فتح می کنند.
نمونه ی این جنگ روانی
در بدو فراخوانی اسلامی در متهم نمودن رهبر ( حضرت محمد) به ساحر و شاعر و کاهن
بودن جلوه می کرد. آیات روح بخش قرآنی پی در پی فرود می آمدند و رسول خدا را
دلجویی می دادند و او را بر شکیبایی بر آنچه می گویند تشویق می نمودند و چون این
تهمتهای دروغین و جنگهای درونی به مناسبتهای گوناگون تکرار می شد، آیات تسلی بخش
به صورت مکرر بر او فرود می آمد.
(فَاصْبِرْ عَلَى مَا
یَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ
الْغُرُوبِ )ق/۳۹
«پس صبر پیشه کن
برآنچه می گویند و زبان به تسبیح و ثنای پروردگارت بگشای.»
(اصبر علی ما یقولون
واذکر عبدنا داود)
«بر آنچه می گویند
شکیبایی پیشه کن و یاد کن(محنتها و ناراحتی و در نهایت صبر) بنده ی ما، داود را.»
(فاصبر علی ما یقولون
و سبح بحمد ربک)
«پس بر آنچه می گویند
شکیبایی پیشه کن و زبان به تسبیح و ثنای پروردگار بگشای.»
و هر چه دامنه میدان
جنگ با جبهه ی شرک و جاهلیت گسترش بیشتری پیدا می کرد و زمان آن طولانی تر می شد
آیات اطمینان بخش مبنی بر اینکه او و یارانش بر حق هستند و باید در میدان تحمل
شداید صبر پیشه کنند، بیشتر و بیشتر بر رسول خدا فرود می آمد.
(وَاتَّبِعْ مَا
یُوحَى إِلَیْکَ وَاصْبِرْ حَتَّى یَحْکُمَ اللَّهُ وَهُوَ خَیْرُ الْحَاکِمِینَ
)یونس/۱۰۹
«و پیروی کن از آنچه
بر شما وحی شده و شکیبا باش تا آنگاه که خداوند حکم می کند و او بهترین حکم
کنندگان است.»
(فَاصْبِرْ إِنَّ
الْعَاقِبَهَ لِلْمُتَّقِینَ ) هود/۴۹«پس شکیبا باش بدرستی که سرانجام از آن متقین
است.»
(فَاصْبِرْ إِنَّ
وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ
رَبِّکَ)غافر/۵۵
«پس شکیبا باش بدرستی
که وعده ی خدا حق است و از گناهانت طلب بخشش کن و زبان به تسبیح و ثنای پروردگارت
بگشا.»
(فَاصْبِرْ إِنَّ
وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَإِمَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ
نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِلَیْنَا یُرْجَعُونَ)غافر/۷۷
«پس شکیبا باش بدرستی
که وعده ی خدا حق است. اگر به تو نشان دهیم بعضی از آنچه ایشان را وعده داده ایم
یا تو را ( می میرانیم و تمامی آنچه به آنها وعده داده ایم نمی بینی)پس (بدان) که
انها به سوی ما بازگردانده می شوند.»
(واصبر لحکم ربک فانک
باعیننا)طور/۴۸ «پس صبر کن بر حکم و دستور پروردگارت بدرستی که تو زیر نظر ما
هستی(ما مراقب و نگهدارت می باشیم).»
(فاصبر ان وعدالله حق
ولا یستخفنک الذین لا یوقنون)روم/۶۰
«پس شکیبا باش، بدرستی
که وعده ی خدا حق است و نکند کسانی که اهل یقین نیستند تو را به خواری و سبکی
مبتلا کنند.»
و همچنین آیات فراوان
دیگری که مسلمانان را بر صبر و شکیبایی فرامی خواندند و تشویق می کردند وصبر را به
عنوان یک صفت اساسی لازم و همگام با ایمان مطرح می کردند. که نزد خداوند متعال بر
آن اجر و ثواب فراوان کسب می کردند در سوره فرقان بعد از بیان و ذکر
صفات«عبادالرحمن» می فرماید:
(اولئک یجزون الغرفه
بما صبروا و یلقون فیها تحیه”و سلاما”»فرقتم/۷۵
«انها(صاحبان و
دارندگان صفات قبل) غرفه های بهشت را به عنوان جزای صبر دریافت خواهند کرد و در
آنجا مورد تکریم و سلام علیکم قرار خواهند گرفت.»
و در سوره ی والعصر
آمده:(وَالْعَصْرِ إِنَّ الإنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ إِلا الَّذِینَ آمَنُوا
وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ)عصر
«قسم به عصر (زمان یا
نماز عصر یا…) بدرستی که انسان در خسران است، مگر آنهایی که ایمان آورده و عمل
نیکو انجام داده و مردم را به حق و صبر خوانده و توصیه کرده اند.»
و در سوره ی بلد می
خوانیم :
(ثُمَّ کَانَ مِنَ
الَّذِینَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَهِ)بلد/۱۷
«پس بوده از جمله
کسانی که ایمان آوردند و به صبر و مرحمت توصیه کردند.»
و در سوره ی زمر می
خوانیم:(إِنَّمَا یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسَابٍ )زمر/۱۰
«وفا نمی شود با
بردباران و شکیبایان جز اینکه پاداش کردار خود را بدون حساب دریافت خواهند کرد.»
در طول دوران ۱۳ ساله
ی مکه آیات«صبر» بر رسول خدا(ص) فرود می آمد و در تمامی مقاطع و مراحل مؤمنین را
دلجویی کرده و آنها را بر تحمل مشقات و فشار به صبر و شکیبایی وامی داشتند.
به آنها یاد می دادند
که چگونه در مواقع حساس خود را کنترل کرده و از عکس العمل های احساساتی پرهیز
نمایند و به آنچه بر رسول خدا فرود آمده متلزم باشند… و در مقابل اوامر و
دستورات رسول خدا انضباط و التزام از خود نشان دهند.
با توجه به آنچه ذکر
کردیم فلسفه و حکمت خودداری رسول خدا و یاران با وفایش از جنگ مسلحانه در مقطع
حساس و طولانی مکی روشن می گردد زیرا فلسفه ی خودداری از جنگ مسلحانه رام کردن و
به کنترل و انضباط درآوردن نفس سرکش و طغیانگر اعراب بود تا به شکیبایی خو بگیرد و
از روی احساسات اقدام نکند و مطیع فرمان رهبر گردد و بدون اجازه ی او خودسرانه
اقدام نکند. چون اعراب در زمان جاهلیت بسیار حماسی و احساساتی بودند و با اولین
فریاد و نعره تحریک می گشتند و ابدا” بر تحمل ظلم شکیبایی نداشتند. این حمیت
شدید با مسئولیت عظیم محول بر دوش آنها و اهداف انقلاب اسلامی ابدا” سازگاری
نداشت. چون تأسیس و بنای ساختمان عظیم اسلامی در بطن جامعه جاهلی کاری بس دشوار
بود و جز با کنترل احساسات و اطاعت از دستورات رهبر مدیر و مدبر و خردمند امکان
پذیر نبود و اگر اطاعت و فرمانبرداری از رهبر با احساسات همراه می شد، آتش جنگ را
در درون شعله ور می کرد… این بود که مردان با حمیت و غیرتی چون حضرت عمر پسر
خطاب و حمزه پسر عبدالمطلب(عموی رسول خدا) و امثال ایشان-از مسلمانان سابقین
–توانستند خود را کنترل کرده و سالها منتظر دستور و فرمان رسول خدا بمانند و
کمترین حرکت احساسی از خود نشان ندهند و کاملا” تسلیم فرمان رهبر باشند که از
جانب خدا به ایشان می فرمود:« دست نگه دارید و نماز برپا دارید و
زکات(اموال)بپردازید» بدین وسیله دلها برای پذیرش و حمل بار مسئولیت خطیر تربیت می
شدند و در آنها توازن بوجود می آمد.»
از زاویه ی دیگر، چون
مسأله پرورش و آمادگی برای حمل مسئولیت بزرگ و خطیر –در آینده –بود، تنها مربی و
مرشد می توانست اندازه یموفقیت افراد ایمان آورده را در کسب صفات لازمه بسنجد و
تعیین کند که شاگردانش به چه مرحله ای از دریافت تربیت نایل گشته اند و صفات لازمه
را تا چه حدی کسب کرده اند.
در روشنایی مطالب فوق
الذکر می توانیم عمق حدیث خباب پسر ارت را بفهمیم که گفت:«روزی رسول خدا(ص) در
سایه ی کعبه دراز کشیده و عبایش را به عنوان بالش زیر سر نهاده بود. خدمتش رفتیم و
از بدی حال خویش و بدرفتاری قریش شکایت نمودیم. عرض کردیم آیا برای ما طلب نصرت
نمی کنی؟ آیا دست دعا به سوی خداوند بلند نمی کنی که از ما رفع ظلم کند؟»
فرمود:« قبل از شما
مؤمنانی بودند که زنده به گور می شدند یا به وسیله ی اره از فرق سر تا نوک پا دو
قطعه می شدند یا به وسیله ی شانه های آهنین تمامی گوشت و پوستشان از استخوان جدا
می شد، ولی همه ی این اذیت و شکنجه های غیرانسانی کمترین سستی و خللی در عقیده و
ایمان ایشان بوجود نمی آورد، بلکه استوارتر از کوه مرگ در راه عقیده را بر حیات و
زندگی ذلت بار ترجیح می دادند». سپس فرمود:« قسم به خدا این دین به پیروزی خواهد
رسید و روزی می آید که کاروان از صنعا تا حضرموت را می پیماید و طی این مسافت
طویل، جز از خدا و از حمله ی گرگ بر وسیله ی نقلیه اش خوفی نخواهد داشت. اما شما
عجله می ورزید.»
خباب(رضی الله عنه۹
یکی از پیشتازان تحمل شکنجه و عذاب قریش بود. در راه خدا و آرمانهای مکتب خود
انواع اذیت را تحمل کرد تا آنجا که در صحیح البخاری آمده که ۷ مورد اثر داغ بر شکم
و پهلوهایش وجود داشت. این بود که از فرط شکنجه و عذاب –وارده بر خود –به نزد مرشد
و مقتدای خود، رسول خدا(ص) می رود و به او شکایت می برد.
اما رسول بزرگوار خوب
می دانست که مسلمانان هنوز مرحله ی مقدماتی را پشت سر ننهاده و هنوز دوران محنت و
امتحان به سر نرسیده و آنان بایستی آمادگی بیشتری پیدا کنند تا بتوانند از
امتحانهای بعدی سربلندتر بیرون آیند. در این صورت است که او(ص) در مورد ایشان به
اطمینان می رسد که شایستگی حمل دعوت و مشقات آن را بخوبی پیدا کرده اند و می تواند
در راه اقامه ی «حکومت پر از عدل اسلامی» از آنها به عنوان سرباز واقعی استفاده
نماید.
بازگویی آلام و درد
ایمان آورندگان پیشین –که مرتب قرآن از آنها یاد می کرد _مسکنی بود که براستی درد
و آلام آنان را تخفیف می داد.
در آخر، ذکر این نکته
خالی از فایده نیست که در هر حرکت پرورشی توجه به عامل زمان و بیان اهمیت آن لازم
و ضروری است و بایستی مقدار تجربه های کسب شده از خلال حوادث گوناگون و نوعیت آنها
مدنظر مربیان تربیتی و کارگزاران کار دعوت باشد. توجه به این امر برای دعوتگران
مسلمان در شرایط حساس کنونی بیش از هر زمان دیگری لزوم و ضرورت دارد.
—————————————————–
منبع : تربیت و حکومت
در سیره ی رسول الله
مؤلف : صالح احمد
الشامی
مترجم : محمد ملازاده
انتشارات : نشر احسان
1385